eitaa logo
با شهدا
948 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهید احمد کاظمی 🔸 ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگر هستیم باید برای اونجا خیلی ما تلاش بکنیم ، ما یک صف بزرگی جلومون وایسادن ماها رو تحویل می‌گیرن اون صف رو ما کاری نکنیم رو برگردونه از ما ، دلها رو بسپارید به خدای متعال متوسل بشید به ائمه اطهار در راس اونها امام حسین شهید عزیز ، پرچم دار این حرکته ما و افتخار بکنیم که ما سربازان فرزند او حضرت مهدی (عج) هستیم و امروز زیر پرچم حضرت ایت الله العظمی‌خامنه ای داریم این لشکر و این سپاه و این سازمان رو اداره می‌کنیم که تحویل بدیم به حضرت مهدی (عج) . هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
🔰خاطره اى به ياد خلبان شهيد عباس بابايى در حدود سال ١٣٥٥ که یک سال از زندگی مشترک من و عباس می گذشت، روزی از طرف یکی از دوستان عباس به میهمانی دعوت شدیم. در روز مقرر من و عباس با دختر چهل روزه مان به مهمانی رفتیم. پس از ورود دریافتیم که مجلس، مهمانی معمولی نيست، بلکه جشنی است که به مناسبت سالگرد ازدواج میزبان ترتیب داده شده، ولی با شناختی که از روحيه عباس داشته اند به دروغ به او گفته بودند که یک مهمانی ساده و معمولی است. وضع زننده ای در مجلس حاکم بود. یک لحظه عباس را دیدم که صورتش سرخ شده و از شدت خشم تاب و تحمل را از دست داده است. چند دقیقه ای با همان وضع گذشت. آن گاه عباس از میزبان عذرخواهی کرد و از خانه بیرون آمدیم. عباس در آن تاریکی شب به تندی به طرف خانه می رفت. وقتی وارد خانه شدیم بغضش ترکید و پیوسته خودش را سرزنش می کرد که چرا در آن مجلس شرکت کرده است. سپس لحظه ای آرام گرفت و به فکر فرو رفت بعد از جا برخواست وضو گرفت و شروع به خواندن قرآن کرد. آن شب او می گریست و قرآن می خواند. شاید می خواست تا با تلاوت قرآن، غبار کدورتی را که به خاطر شرکت در آن میهمانی بر روح و جانش نشسته بود بزداید. آفرین بر شهدای ما که برای هدایت از آلودگی به اصیل ترین پاک کننده مراجعه می کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: براستی این قلبها زنگار گیرد؛ همان طورکه آهن زنگار گیرد و جلای آنها قرائت قرآن است. (ارشاد القلوب، ص ٧٨) 📚 كتاب "پرواز تا بی نهایت" راوى: مرحومه خاﻧﻢ صديقه حكمت همسر شهید معزز هدیه به روح مطهر شهدا
4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید عبدالحسین برونسی 📹 روایت حجت الاسلام عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها ▪️روایت استاد عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها در حضور امام خامنه‌ای و شهید حاج قاسم سلیمانی ▪️وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برونسی نشان می‌دهد... ▪️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاش‌های خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرت‌های پوشالی... هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
روایتگر: "گفت مامان کار خودتو کردی" این قدر دعا کردی تا جنازه ی من پیدا شد کار خودتو کردی ؟ حالا خوب شد ؟ جیگرت خنک شد ؟ حالا برات بگم حالا که پیدا شدم و تو جیگرت خنک شد و تو خوشحال شدی آوردی منو تو گلزار دفن کردی قبرم و به قول خودمون اسمشو نوشتی حالا برات بگم : ما مفقودها که تو بیابونا افتاده بودیم برا خودمون شبا خلوت داشتیم و به همه ی ما مفقودها حضرت زهرا(س) سر می زد و مادر همه ی ما تو اون بیابون گمشده ، خانوم بود . از اون موقعی که تو این قدر دعا کردی و دعات مستجاب شد و ما پیدا شدیم . این بزم ما رو به هم زدی من دیگه توی جمع اون شهدایی که در محضر حضرت زهرا (س) هستند نیستم . آمدم توی جمع شهیدای با نام و نشون به ظاهر دنیا. هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
همیشه به ما سفارش حجاب می کرد؛ می‌گفت: اگه میخواید قیامت، جلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها روسفید باشین، نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مُد رفتار کنین، نباید بگید عُرف جامعه فلان‌ حرف رو میگه یا فلان چیز رو میخواد، باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها، ببینین اونها چی میگن، همون کار رو بکنین. 🌷شهید ابوالفضل شیروانیان🌷 به روایت مادر شهید هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
بسم رب الحسین... _جوون من الان کجاست؟ بارها این سوال رو از مادر شنیدم و بارها با خودم تکرار کردم. محرم ۹۴ هربار سینه زدن جوانها در چیذر را تماشا میکرد، قطره اشکی از گوشه چشمش روی شال عزای تو می چکید و می گفت: _جای جوون من اینجا خالیه، یعنی محمدرضا میاد؟؟ _چی براش دوست داری؟ بیاد؟ _چی بهتر از شهادت؟ اما مادر نیستی تا بفهمی پاره جگرت بین یک مشت وحشی باشه، چه بلایی سر دلت میاد! _چرا جلوی محمد رو نگرفتی؟ اگر اجازه به رفتنش نمی دادی، الان نزدیکت بین این سینه زنها بود... _اونوقت جواب عمه سادات رو چی میدادم؟ دیگه خجالت می کشیدم بگم: اللهم اجعل محیای محیا ... و مماتی ممات محمد وآل محمد... خجالت می کشیدم پا بذارم تو مسیر کربلا... یه جاهایی باید بین دلت و وظیفه ت یکی رو انتخاب کنی... _نترس مامان. محمد هنوز جوونه، خیلی راه داره. هربار مواجه می شدم با لبخند معنی دار مادر، انگار از اول منتظر خبر شهادت بود. بابا میگفت: _ اگر برگشت، الحمدلله و اگر برنگشت، روسفیدم پیش مادر سادات هرچند هنوز کاری برای اربابم نکردم... انقدر از حال مامان مستاصل بودم که یک نیمه شب سر سجاده قرآن را به نیت تو باز کردم شاید دلم آرام گیرد. آیه ای که خداوند برایت زمزمه کرد، دلداری پروردگار بود به مادر موسی: « اذ اوحینا الی امک ما یوحی ان اقذفیه فی التابوت... آن زمان که به مادرت آنچه باید الهام می شد را الهام نمودیم، که او را در صندوق بگذار و به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد تا دشمن من و دشمن او وی را برگیرد و محبوبیتی از سوی خود برتو انداختیم تا همگان به تو‌محبت ورزند و با مراقبت من پرورش یابی» وجد تمام جانم را گرفت. مادر را بیدار کردم و با شوق گفتم: محمد برمیگرده، نگران نباشی ها! نمی دانستم آنچه باید به مادر الهام میشد، شده‌... بی شک دلش گواهی به شهادتت می داد. رعنا جوان من، ماه شب های من، زیباترین درد من، جایت خالی بود تا ببینی شب هایی را که مادر پای سنگ مزارت نشست و گفت: درست گفتی! جوونم برگشت، چقدر روسفید و پرافتخار و ... پر از زخم... نکند نوبت ما که شود، در انتخاب بین دل و وظیفه، عقل بی خرد و بی غیرت، مارا از اربابمان دور کند؟ در این وانفسای جهان برای هم دعا کنیم... دل ربایانه دگر بر سر ناز آمده ای/ از دل ما، چه به جا مانده که باز آمده ای؟؟ *عکس مربوط است به آخرین گردش خانوادگی، چند روز قبل از اعزام، مهر ماه۹۴ هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
🔹ساعت مخصوص خدا گفتم:" با فرمانده تان کار دارم." گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند." رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟" گفتم :"مصطفی من هستم.""گفت :"بیا تو." سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.😓 نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟" دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد. گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط‌برای‌خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"😔 هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
شهادت خوب است اما تقوی بهتر است. تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند، فکر نکنم مال یک روز باشد. شاید یک روزه هم باشد ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان، فنداسیون آهن است... شهیدانه 🍁 هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد چند قدمیش بودم ❗️هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد : السلام علیک یا ابا عبدالله :)) شهادت : کربلای ۵ شلمچه🕊 •| برگرفته از کتاب روی خط عاشقی |• هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا
💞 هادے وقتے دࢪ نجف مشغول دࢪس و کاࢪ بود، مانند ديگࢪ جوانان اين توانايے ࢪا دࢪ خودش ديد که تشکيل خانواده دهد و مسئوليت خانواده ے جديدے ࢪا به دوش بگيرد. به اطࢪافيان گفته بود اگࢪ موࢪد خوبے سࢪاغ داࢪند به او معرفے کنند. هادے هم مثل همه مالاک هايے براے انتخاب همسࢪ دࢪ ذهنش داشت. ملاک هاے او بࢪ خلاف برخے جوانان نسل جديد، ملاک هاے خاص و خدايے بود. ديدگاهش دنيويے نبود. او به فࢪاتر از اين چيزها مے انديشيد. هادے دلش ميخواست همسࢪش حجاب کامل داشته باشد. ميگفت دوست نداࢪم همسࢪم به شبکه هاے اجتماعے و تلويزيون و... وابستگے غلط داشته باشد. هادے اخباࢪ ࢪا پيگيࢪے ميكرد، اما به ࢪاديو و تلويزيون وابستگے و علاقه نداشت.✨ وقتش ࢪا پاي سࢪيال ها و فيلم ها تلف نميكࢪد. ميگفت خيلے از اين برنامه ها وقت انسان ࢪا هدࢪ ميدهد. از نظر او زندگے بدون اينها زيباتࢪبود. چند جايے هم دࢪ نجف براے خواستگاࢪے رفته بود اما... هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا