🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم محمد رضا زارع الوانی🌹
#وصیتنامه شهید مدافع حرم فرمانده حاج محمدرضا زارع الوانی
و به دلیل خصوصی بودن بعضی از موارد ،فقط قسمتی از وصیت نامه را بیان می کنیم
جملات داخل پرانتز جزء وصیتنامه نیست.
🌹بسم رب الزهرا " سلام الله علیها "
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾
(از ميان مؤمنان مردانى اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در (همين) انتظارند و هرگز( عقيده خود را) تبديل نكردند (۲۳) سوره مبارکه احزاب آیه 23)
🌹با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت سید و مولای ما غایت عشق و مشعل زندگی بخش روح و جان ما حضرت اباصالح المهدی " روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه " وسلام بر روح امام خمینی "ره" هدایتگر و رهبرم آنکه به یقین مرا از ضلالت و گمراهی نجات بخشید و بر شهدای گرانقدر ، آن مردانی که با عهدی که با خدا بستند ثابت قدم بودند و بر عهد خود وفا نمودند و مرا داغدار خود نمودند، بر آن شهدایی که روشنایی بخش مسیر عشق کربلا بودند و ...
🌹وسلام بر سید و مولایم ، امام و رهبرم ، پدر و پیرم ، ولی امرم ، نایب بر حق امام معصوم ، حضرت امام خامنه ای " آنکه پس از شنیدن پیام دلبریش مبنی بر حضور در منطقه عملیاتی سوریه و دفاع از اسلام و مسلمین در حد عقیده ، خصوصا نجات شیعیان مظلوم امیر المومنین "ع" از غریب کشی ، برخودم واجب دانستم که به ندای آن حسین زمانم لبیک بگویم ...
🌹وسلام بر برادر شهیدم قاسم
آنکه نیم بیشتری از عمرم را با نامش و عشقش سر کردم و غریبانه در غربت به غریبی مولای غریبش لبیک گفت و دور از وطن در دفاع از حرم خواهر امام غریبش حسین ، غریبانه رفت و مرا تا لقایش داغدار کرد...
🍃 ادامه دارد...
⚡️ قسمت اول
🌹شهید🌹محمدرضا زارع🌹 الوانی🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۱
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۵
🌷محل شهادت: سوریه، حلب
🌺 نحوه شهادت: توسط تروریستهای داعشی
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
#شهدا #وصیتنامه #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم محمد رضا زارع الوانی🌹
🌹سلام بر مادرم آنکه چقدر مردانه در برابر سختی ها و شداید زندگی فقط کمر همت بر تربیت مکتبی و زندگی آرام ما بست...
🌹مادر عزیزم ، همیشه بزرگترین عذاب زندگیم عذاب وجدانی بوده که از تنهایی شما بر سینه داشتم ، ولی چه کنم که آرزویم خدمت به شما بوده ولی ... مادرم و عشقم از اینکه مرا در مکتب عشق زهرای مرضیه (س) تربیت کردی به خودم و به داشتن این مادرم افتخار می کنم...
🌹مادر عزیزم ، می دانم در برابر خبر شهادتم صبر و قرار نخواهی داشت ولی می دانی که مکتب عاشقی حسین (ع) باید با شهادت تمام شود و مرا ببخش که شما را ناراحت می کنم از شما می خواهم که همچون عمه سادات زینب کبری (س ) صبر داشته باشی و می دانم زبان به شکایت نداری و فقط از شما می خواهم که به حق مادرم زهرا (س ) بی قراری نکنی و ان شا الله در روز محشر در کنار حوض کوثر به دست مولایم علی ( ع ) آب حیات بخش باهم بنوشیم و با هم وارد زندگی جاوید اخروی می شویم.
🌹مادر جانم از شما می خواهم که همچون مادر وهب (ع) که سر پسرش را هم به جمع دشمن انداخت و فرمود : هدیه ای که به خدا دادم پس نمی گیرم. از شما هم می خواهم لبیک گویان به ندای حسین ( ع ) چنان استوار باشی و خوشحال و با خداوند متعال معامله کنی .
ازتون بخاطر تمام زحمات و محبتها تشکر می کنم و حلالیت می طلبم و می خواهم ، ان شا الله همیشه زیر چادر مادرم زهرا ثابت قدم بمانی .
🍃 ادامه دارد...
⚡️ قسمت دوم
🌹شهید🌹محمدرضا زارع🌹 الوانی🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۱
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۵
🌷محل شهادت: سوریه، حلب
🌺 نحوه شهادت: توسط تروریستهای داعشی
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
#شهدا #وصیتنامه #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم محمد رضا زارع الوانی🌹
🌹خواهران عزیزم
از شما میخواهم ثابت قدم در دین و اعتقادات باشید و با حفظ حجاب و عفت و با ولایت پذیری مطلق از رهبرمون در راه شهدا و قرآن ثابت قدم باشید و ان شاالله مرا حلال کنید.
🌹محمد قاسم جان ، پسرم ، چندین سال بود از خداوند می خواستم پسری از ذریه و شیعه حضرت زهرا ( س ) به من بدهد و هر چند زیاد با هم نبودیم ولی بدان همیشه به یادتم و از تو می خواهم به یاد امام و شهدا باشی و به عنوان یک بسیجی ولایی همیشه در مکتب شهادت باشی .
🌹پسر عزیزم از جلسات قرائت قرآن و هیات اهلبیت و روضه غافل نشو که وصیت پیامبر در ثقلین بود .
نسبت به مستمندان ، همسایگان ، اقوام مهربان باش و امورشون رو پیگیر باش .
برای خدا کار کن و فقط نیتت رضای خدا باشد. به مادرت وفا کن.
🌹ای شیعیان امیرالمومنین ( ع ) ما مفتخریم در مکتب تشیع به دنیا آمده و از اول با نام علی ( ع ) و حسین ( ع ) و زهرا ( س ) بزرگ شده ایم ، لذا خواهشمندم این دنیا شما را فریب ندهد که وعده الهی حق است و بر خداوند متعال بندگی نمایید و از روزه و نماز و سایر واجبات غفلت نکنید و آماده سرمایه گذاری برای زندگی ابدی و اخروی باشید .
ما مفتخریم که در مکتب حضرت حسین ( ع ) تربیت شده ایم و خدا را باید شاکر باشیم که مارا هدایت فرمود به ولایت امیرالمومنین علی ( ع ) و قدر این نعمت بزرگ را با عمل نمودن به اهداف شیعه بدانیم . به ولی امر مسلمین ، رهبر و امامان وفا دار باشید و از مکر شیطان بزرگ آمریکا و اسرائیل و شیطان نفس و ابلیس خود را با تمسک به ریسمان الهی که پرچمدار آن رهبرمان سید علی خامنه ای است خود را حفظ نمایید.
وچه خوب گفت که شهادت عسل است و از عسل شیرین تر ، این را استادمان در کربلا به ما آموخت.
و چه زیبا نوشت که کربلا رفتن خون می خواهد.
لذا می نویسم تا همه بدانند که ما بسیجیان هیچگاه انقلاب ، اسلام و رهبرمان را تنها نمی گذاریم.
🍃 ادامه دارد...
⚡️ قسمت سوم
🌹شهید🌹محمدرضا زارع🌹 الوانی🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۱
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۵
🌷محل شهادت: سوریه، حلب
🌺 نحوه شهادت: توسط تروریستهای داعشی
🌺شادی روح شهید صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
#شهدا #وصیتنامه #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم محمد رضا زارع الوانی🌹
🌹و ای برادران پاسدار :
همانطور که برادرم قاسم گفت : از اول تا الان ذره ای در انگیزه و هدفم در سپاه تغییر یا انحرافی ندارم و از شما می خواهم فقط به فکر تعالی سپاه بعنوان حافظ انقلاب باشید و مواظب تحریف و تغییر در سازمان باشید.
برای خدا آماده شوید و بجنگید که شما پیروزید ، و بدانید به قول شهید چیت سازیان کسی می تواند از سیم خاردار دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس خویش گیر نکرده باشد.
همه شما را به تقوای الهی و اصلاح امور بین خود و ولایت توصیه می کنم.
دوست دارم در باغ بهشت همدان دفن شوم که قبلا دوست داشتم در حرم حضرت معصومه (س) دفن شوم در زیر پای زائران، ولی از شهادت قاسم فهمیدم که 15 سال دوری برای پدر و مادر کافی است . جلوی قبر شهید غفاری باشد بهتر است.از سپاه هیچ انتظاری بیش از حد جهت پیگیری امور نداشته باشید.
🌹با سلام بر امام زمانم حضرت حجت بن الحسن "روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه" که جان ناقابل ما شیعیان هدیه ای برای مقدمه سازی ظهور حضرت می باشد ان شا الله.
و ان شا الله آقامون از ما راضی باشند.
خدا را شکر که توفیقی مجدد شد در لیست مدافعان حرم عمه جان زینب نام حقیر رو نوشتند و این منطقه جهت دفاع از اعتقادات و حریم اهلبیت شیعه اعزام شویم.
خواستم بنویسم که همه بدانند بنده با اختیار خودم به این منطقه رزم آمدم و امیدوارم این قلیل قربانی رو ارباب بی کفنم به واسطه برادران شهیدم بپذیرند و راهم دهند.
🌹و اما مادرم بخدا شرمنده ام که ناراحتت می کنم و داغدار شدن شما را تحمل نمی کنم اما چه بگویم که و بگویم دوستت دارم و به یادتون هستم. (از من بگذرید و حلالم کنید)
🌹و همسر عزیزم از شما خیلی راضی ام و دوستت دارم امیدوارم شما هم از بنده و زندگی مون راضی باشی و حلالم کنید.
🌹محمد قاسم جان خیلی وقتها که شیرین کاری و عشق بهت رو دیدم یاد امیر عباس و امین پسران قاسم و خانم فاطمه و محمد سجاد(حسین) پسران سجاد می افتم که یتیم اند و دوست داشتنی و عزیز همواره بر خدا توکل کنید و باهم مهربون و با محبت باشید و پشت سر هم باشید.
دوست تون دارم براتون مدام دعا خواهم کرد ان شاالله.
شنبه 23 ماه مبارک رمضان سال 1395
سوریه-حلب
⚡️ قسمت آخر
🌹شهید🌹محمدرضا زارع🌹 الوانی🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۱
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۵
🌷محل شهادت: سوریه، حلب
🌺 نحوه شهادت: توسط تروریستهای داعشی
🌺شادی روح شهید صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
#شهدا #وصیتنامه #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊🍃🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃
#اسير
از ويژگيهاي ابراهيم، احترام به ديگران، حتي به اسيران جنگي بود. هميشه اين حرف را از ابراهيم مي شنيديم كه: اكثر اين دشمنان ما انسانهاي جاهل و ناآگاه هستند. بايد اسلام واقعي را از ما ببيند. آن وقت خواهيد ديد كه آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد. لذا در بسياري از عملياتها قبل از شليك به سمت دشمن در فكر به اسارت درآوردن نيروهاي آنها بود. با اسير هم رفتار بسيار صحيحي داشت.
سه اسير عراقي را داخل شهرآوردند. هنوز محلي براي نگهداري آنها نبود.
مسئوليت حفاظت آنها را به ابراهيم سپرديم. هر چيزي كه از طرف تداركات براي مــا مي آمد و يا هر چيزي كه ما مي خورديم. ابراهيم همان را بين اســرا توزيع مي كرد. همين باعث مي شد كه همه،حتي اسرا مجذوب رفتار او شوند.
كمي هم عربي بلد بود. در اوقات بيكاري مي نشست و با اسرا صحبت مي كرد.
دو روز ابراهيم با آنها بود، تا اينكه خودرو حمل اسرا آمد. آنها از ابراهيم سؤال كردند: شما هم با ما مي آيي؟ وقتي جواب منفي شنيدند خيلي ناراحت شــدند. آنها با گريه التماس مي كردند و مي گفتند: مــا را اينجا نگه دار، هر كاري بخواهي انجام مي دهيم. حتي حاضريم با بعثيها بجنگيم!
⚡️قسمت اول
👤راوی: مهدي فريدوند، مرتضي پارسائيان
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
خاطرات و زندگینامه شهید ابراهیم هادی🌹
🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃🕊
#شهدا #وصیتنامه #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊🍃🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃
#اسير
عمليات بر روي ارتفاعات بازي دراز آغاز شد. ما دو نفر كمي به سمت بالای ارتفاعات رفتيم. از بچه هاي خودي دور شديم. به سنگري رسيديم که تعدادي عراقي در آن بودند. با اسلحه اشاره كردم که به سمت بيرون حركت كنيد.
فكر نمي كردم اينقدر زياد باشــند! ما دو نفر و آنها پانزده نفر بودند. گفتم: حركت كنيد. اما آنها هيچ حركتي نمي كردند!
طوري بين ما قرار گرفتند كه هر لحظه ممكن بود به هر دوي ما حمله كنند.
شايد هم فكر نمي كردند ما فقط دو نفر باشيم!
دوباره داد زدم: حركت كنيد و با دســت اشاره كردم ولي همه عراقيها به افسر درجه داري كه پشت سرشان بود نگاه مي كردند!
افسر بعثي ابروهايش را بالا مي انداخت. يعني نرويد! خيلي ترسيدم، تا حالا در چنين موقعيتي قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شد. يك لحظه با خودم گفتم: همه را ببندم به رگبار، اما كار درستي نبود.
هر لحظه ممكن بود اتفاق بدي رخ دهد. از ترس اسلحه را محكم گرفتم. از خدا خواستم كمكم كند. يك دفعه از پشت سنگر ابراهيم را ديديم. به سمت ما مي آمد. آرامش عجيبي پيدا كردم. تا رسيد، در حالي كه به اسرا نگاه مي كردم گفتم: آقا ابرام، كمك! پرسيد: چي شده؟!
گفتم: مشكل اون افسر عراقيه. نميخواد اينها حركت كنند! بعد با دست،
افسر را نشان دادم. لباس و درجه اش با بقيه فرق داشت و كاملاً مشخص بود.
ابراهيم اســلحه اش را روي دوشش انداخت و جلو رفت. با يك دست يقه افسر بعثي و با دست ديگر كمربند او را گرفت و در يك لحظه او را از جا بلند كرد! چند متر جلوتر او را جلوي پرتگاه آورد.
تمامي عراقيها از ترس روي زمين نشســتند و دستشان را بالا گرفتند. افسر بعثي مرتب به ابراهيم التماس مي كرد و مي گفت: الدخيل الدخيل، ارحم ارحم و همينطور ناله مي كرد. ذوق زده شــده بودم، در پوست خودم نمي گنجيدم،
تمام ترس لحظات پيش من برطرف شــده بود. ابراهيم افسر عراقي را به ميان اسرا برگرداند. آن روز خدا ابراهيم را به كمك ما فرستاد.
بعد با هم، اسرا و افسر بعثي را به پايين ارتفاع انتقال داديم.
⚡️قسمت آخر
👤راوی: مهدي فريدوند، مرتضي پارسائيان
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
خاطرات و زندگینامه شهید ابراهیم هادی🌹
🕊🍃
🕊🍃🕊🍃
🕊🍃🕊🍃🕊
#شهدا #وصیتنامه #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#وصیت_نامه 📝
شهید مدافع حرم حامد جوانی🌹
"بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
یاحسین تا آخرین قطرهی خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زادهام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده انشاءالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران بازمیگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.
پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
25 فروردین 94
حامد جوانی"
🌹شهید🌹حامد🌹 جوانی🌹
🌹تاریخ تولد: ۱۳۶۹
🌷تاریخ شهادت: ۱۳۹۴
🌷محل شهادت: سوریه
🌺 شهید ۲۵ ساله
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
#شهدا #مدافعان_حرم #وصیتنامه
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم