eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اصطلاحات جالب جبهه های دفاع مقدس :👇 برادر عبدالله = برای صدا زدن رزمنده ای که اسمش را نمیدانستند. تجدیدی = مجروح شدن و به شهادت نرسیدن حلوا خور=کسیکه هرگز شهید نمیشود و از همه عملیاتها سالم باز میگردد پا لگدکن=نماز شب خوان (وقتی همه خواب بودن تو تاریکی بیدار میشد پاها رو لگد میکرد) بی ترمز = بسیجی،عاشق خاکریز اول(حکایت از شجاعت و به کام خطر رفتن) ترکش اواخواهری = ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که اصابت آن اسباب خجالت بود! چشم چران = دیده بان ترکش با معرفت= ترکشی که زوزه کشان می آمد و از بالای سر رد میشد و راه خودش را ادامه میداد و به کسی آسیب نمیرساند. آجر = پنیر مونده و خشک شده آچار همه کاره = چفیه (پارچه ای که ازآن به جای باند زخم،سفره،حوله و… استفاده میشد) دکمه تقوا = دکمه بالایی پیراهن اهل دل = طعنه به فرد شکمو ترکش پلو = عدس پلو پرچم = غذایی که بعضا شب ها میدادن که شامل گوجه و خیار و پنیر بود دلبر و دلاور = قطار مسیر تهران اهواز ، موقعی که اهواز می رفت بهش می گفتن دلاور و موقعی که تهران می رفت بهش می گفتن دلبر.....🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹 🍂نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به رسیدم، به نیابت از زیارت و دعا📿 کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در جمعیت زیادی👥 نشسته‌اند. مانند جلسات هیئت!! 🍂من هم وارد شدم و گوشه‌ای نشستم. یکباره دیدم که ، با همان چهره ملکوتی🌟 روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما کشیدم. 🍂از آقایی که چای☕️ پخش می‌کرد پرسیدم: ایشون است؟گفت:‌بله. گفتم: اینجا در عراق چه می‌کند⁉️ به آرامی گفت: ایشان حاج قاسم سلیمانی است... 🍂و ما مشاهده کردیم که درست در همان ایام، رزمندگان عراقی شهر که دژ محکم داعش محسوب می‌شد را به ‌راحتی و با کمترین👌 تلفات آزاد کردند. آن هم با به مادر سادات حضرت زهرا (س)♥️ 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!! 🌷لباس‌مان همان لباس عراقی بود. باید شسته می‌شد و البته یک دشداشه هم داشتیم و آن را اگر بدون زیرپوش یا شلوار بپوشیم چه قدر زشت است و اسرا مجبور بودند لباس‌ها را بعد از شستن جایی پهن کنند تا خشک شود و با همان یک دشداشه گوشه اتاق می‌نشستند تا لباس‌ها را بعد از شستن و خشک شدن بپوشند، چون حرکت بدون لباس برای ما قابل قبول نبود. راوى: آزاده سرافراز على توحيد از اردوگاه موصل منبع: خبرگزارى دفاع مقدس 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
٧٠_ساله!! .... 🌷وقتی ما را اسیر کردند، سوار اتوبوس‌هایی کردند و به سمت بغداد بردند. وقتی رسیدیم، دیدیم از جلوی اتوبوس‌ها تا جلوی سلول الرشید، ۲۰۰ نفر از سربازان عراقی در دو طرف مسیر عبور ما با انواع چوب، کابل و ... ایستاده‌اند و ما باید از این تونل عبور می‌کردیم. در آن تونل وحشی که درست کرده بودند، طوری بچه‌ها را می‌زدند که به عنوان مثال، وقتی کابل به صورت یکی از بچه‌ها پیچید، چشمش بیرون آمد. خیلی‌ها همان جا شهید شدند. خصوصا زخمی‌ها، آن‌ها بچه‌ها را به قصد کشت می‌زدند، اگر یکی از آن‌ها می‌افتاد، آن قدر او را می‌زدند تا شهید می‌شد. 🌷این تونل خیلی دردناک بود. با این وضع وارد بغداد شدیم و ما را داخل سلول‌های تنگی که درون آن دچار خفگی شده بودیم، فرستادند. آنقدر جا تنگ بود که همه ایستاده بودند. سربازان عراقی به علت استفاده از مشروبات الکی، حالت عادی‌شان را از دست داده بودند، آمدند و یک پیرمرد بسیجی ۷۰ ساله را با خود بردند وسط محوطه و ریش‌های را دانه دانه با دست کندند. یکی دیگر از اسرا را هم بردند بیرون و دور گردنش طنابی انداختند و زیر پایش حلبی گذاشتند. یک عراقی هم رفت بالای دیوار و سرطناب را گرفت تا او را دار بزنند. 🌷یکی از بچه‌ها را هم وادار کردند که حلبی زیر پایش را بکشد. تا حلبی از زیر پای پیرمرد کنار زده شد، سرباز بالای دیوار که طناب دستش بود، نتوانست خود را کنترل کند و روی زمین پرت شد. به همین دلیل، آن‌ها به بچه‌ها حمله کردند و تا می‌توانستند همه را کتک زدند. از بعد از ظهر آن روز تا فردا، که شروع کردند به تقسیم کردن اسرا به اردوگاه‌های مختلف انواع و اقسام شکنجه‌ها را روی آن‌ها پیاده کردند. راوى: آزاده سرافراز محمد ذاكرى 📚 کتاب «حکایت زمستان» منبع: خبرگزارى دفاع مقدس 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکارچی تانک‌ها 🔸قبل از اینکه عملیات والفجر ۸ شروع شود، بهروز دست به رشادتی می‌زند که زبانزد همه در منطقه می‌شود. درگیری و تبادل آتشی بین نیروهای ایرانی و عراقی رخ می‌دهد. شرایط سختی برای نیروهای ایرانی به وجود آمده بود. بهروز تصمیمش را می‌گیرد. آرپی‌جی روی شانه‌هایش هست و شروع به پیشروی می‌کند؛ جلو می‌رود و شروع به زدن تانک‌های دشمن می‌کند و یکی در میان تانک‌های عراقی را منهدم می‌کند. وی حتی به تانک‌های شلیک شده هم آرپی‌جی می‌زد. وقتی دوستان دلیل این کار را می‌پرسند، توضیح می‌دهد که در این تانک‌ها عراقی‌ها هستند و من به کسانی که قصد کشتن بچه‌های ایرانی را داشته باشند شلیک می‌کنم تا کاملاً از بین بروند در همان عملیات بود که به شکارچی تانک معروف شد.بهروز در یکی از نبردها زخمی شده و به اسارت دشمن درآمد.سرانجام پس از گذراندن 5 سال درد و رنج اسارت با تنی ضعیف و رنجور و زخم خورده از دوران سخت اسارت با اولین گروه آزادگان در سال 69 به میهن بازگشت. بهروز 3 ماه بعد از بازگشت به دلیل زخم‌های اسارت در یکی از روزهای سال 69 به زمین خورد و دیگر از جایش برنخواست. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
✍خرما گرفته ‌بود دستش به تک‌تک بچه‌ها تعارف میڪرد🌸 گفتیم:مرسی🙏 گفت:چی‌گفتی😲 گفتیم:مرسی😶 ایستاد و گفت:دیگه نگو ☺ بگوخدا پدرمادرت رو بیامرزه✋ ❤️ ❤️ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلت رفت حرم امام رضا دعا کنیم به حق موسی بن جعفر خدا همه گرفتاران و نجات بده 🤲 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا