eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 سردار رو سفید ✅ صحبت های رهبر انقلاب درباره شهید احمد کاظمی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمتی از وصیتنامه شهید:💐  از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، كه در یك كلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می‌كردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا داریم 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨«خاطره ای ازشهید همت» شهيد بزرگوار، حاج همت، پيش ازعمليات خيبر، درجمع نيروهاي لشكر27 محمدرسول الله گفت:✨براي اينكه خدا لطفش ورحمتش و آمرزشش شامل حال ما شود، بايد داشته باشيم؛براي اينكه ما اخلاص داشته باشيم، سرمايه مي خواهد كه ما ازهمه چيزمان بگذريم،وبراي اينكه از همه چيزمان بگذريم، بايد شبانه روزدلمان و وجودمان وهمه چيزمان باخدا باشد. اين قدرپاک باشيم كه خدا كلا ازما راضي باشد. قدم برمي داريم براي ، حرف مي زنيم براي رضاي خدا، شعارمي دهيم براي رضاي خدا، مي جنگيم براي رضاي خدا،همه چي،همه چي بايد براي خدا باشد كه اگر اينطوربود، پيروزيم. چه بكُشيم و چه كشته شويم، پيروزيم وهيچ ناراحتي نداريم و شكست معنا ندارد. شاید همه مون این خاطره رو بارها شنیده باشیم،اما چقدربهش فکرکردیم؟! دانستن کافی نیست ! باید به دانسته ی خود عمل کنیم ! 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🍃💌 محمدرضادهقان هشت ساله بود که پدر بستری شد بیمارستان.🚨 مادر مارا دور هم جمع کرد تا ختم صلوات بگیریم برای سلامتی پدر. سهم محمدرضا هم هزار صلوات بود. تسبیح 📿را برداشت و شروع کرد. پنج دقیقه⏰ نگذشته بود که گفت: تموم شد!😳فرستادم. زنگ بزنید بیمارستان اگه هنوز خوب نشده، باز بفرسم. تعجب کردیم :چطوری انقدر زود فرستادی؟🤔 جلوی ما بفرست ببینیم! گفت: فرستادم دیگه اینجوری: یه صلوات، دو صلوات، سه صلوات،...😐😄 کلا استعداد داشت در کاشتن لبخند بر لب دیگران!!!☺️ 🌹 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍂🌺🍃🌺 🍂🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🔵پابوس مادر🔵 خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره ای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست می آورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یکبار خواهرش این اتفاق رو دید و به من اشاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یکوقت خجالت نکشه 👈 شهید امیر لطفی 📚 مدافعان حرم 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
😊وضوی خاکشیر😊 شلمچه بودیم! حاجی گفت: باید جاده تموم بشه. ساعت 10 شب بود که کارمون تموم شد. هوا شرجی بود و گرم. کار که تمام شد بلدوزرها رو گذاشتیم داخل سنگر ها. سوار ماشینها شدیم وراه افتادیم. من نشستم جلو آمبولانس . ماشین سرعت داشت وباد تندی می وزید داخل ماشین. پارچی جلو پایم بود. دست کردم داخلش پر از خاکشیر خشک بود . مُشتم رو پر می کردم می گرفتم دم پنجره. باد خاکشیرها رو می پاشید به صورت بچه ها. هرازگاهی یکی از بچه ها می گفت: عجب گردو خاکیه! ک لامصب باد با خودش شنم می آره! پارچ خاکشیر رو تا ته گرفتم جلو پنجره وبه روی خودم هم نمی آوردم تا رسیدیم به مقر. آخرین دقیقه های دعای کمیل بود. صدای گریه بچه ها مقر رو پر کرده بود. دویدیم داخل سنگر تا ما هم گریه ای بکنیم وثوابی ببریم. لامپها خاموش بود. گوشه ای رو پیدا کردیم و دور هم نشستیم. تا اومدیم جا خوش کنیم وبا بچه ها هم ناله بشیم دعا تموم شد. بلند شدند. سلامی به ائمه اطهار دادند وبرق ها رو روشن کردند. هنوز برق روشن نشده بود که همگی هاج و واج به همدیگه نگاه می کردیم واز هم می پرسیدیم چرا به ما می خندند؟! حاجی آمد جلوتر دست مرا گرفت وگفت: محسن! پس چرا تو با خاکشیر وضو نگرفته ای؟ دوباره صدای خنده سنگر رو پر کرد ومنم مثل یخ وا رفتم... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍂🌺🍃🌺 🍂🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🔵مزد شهید🔵 از همان روزهای اول آشنایی رقیه از فنا حرف می زد. نمی گفت شهادت، می گفت فنا. می گفت « این امکان و فرصت نصیب مردها شد که به جنگ بروند اما برای زن ها چنین امکانی فراهم نیست. دوست دارم به گونه ایی از دنیا بروم که اجر و مزد یک شهید داشته باشم.» زندگیمان ساده و بی آلایش بود. به زیور آلات گرایشی نداشت. این برای من لذت بخش بود وقتی می دیدم از یک مراحلی گذشته است. او معتقد بود شهید واقعی کسی است که با تمام وجود وظیفه اش را انجام دهد. 👈 شهیده رقیه رضایی 📚 سایت فاتحان 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊