🕊✨🕊✨🕊✨
🔹سـِـــنِّ عـاشـِـــقـی ❤️ :
یک سرباز عراقی تعریف میکرد :
✍یه پسر بچه رو اسیر کرده بودیم.
آوردنش سنگر من که ازش حرف بکشیم.
خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم:
« مگه سن سربازی توی ایران
هجده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد.
گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم:
« شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی
کارش به جایی رسیده که
دست به دامن شما بچه ها شده و
سن سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد!!
با لحن فیلسـوفانه ای گفت:
🔸« سن ســربـازی پاییـن نیومده ،
" سـن عـاشـــــقـے " پایین اومده ... »🔸
✨🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#سیره_شهدا
💢تازه نامزد کرده بود. زنگ زد گفت:
ماشینم خراب شده اگر می توانی بیا ماشین را به تعمیرگاه ببریم.
♻️با یک وانت رفتم پیشش و ماشین را با یک طناب بستیم و مسیر ۲۰ دقیقهای را ۲ ساعته طی کردیم.
💢در راه به قدری شوخی کرد و آن قدر ماشین بیچارهاش را مسخره کرد که کلی خندیدیم و خوش گذشت دلم نمیخواست راه تمام شود!
♻️شوخ طبعی به شرط اینکه با ناسزا نباشد ، یکی از نشانههای مؤمن است. مؤمن باید شوخ طبع و خوش برخورد باشد ، طوری که همراهش ، از همراهی با او خسته نشود ،
شبیه برخوردی که این شهید بزرگوار داشت....
مدافع حرم
#شهیدهادی_شجاع
📕 ابر و باد
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفتنش
نقطه ی پایان خوشی هایم بود ...
دلم از هر چه و هرکس
که بگویی سیر است ...
آقا_امیرحسین
فرزند
🌷شهید_علی_عبداللهی🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
حمید آقا بیشتر با دستش بعد از نماز تسبیحات میگفت و انگشتاش رو فشار میداد وقتی این ازشون میپرسیدم که چرا ؟؟؟ میگفتن بندهای انگشتام رو فشار میدم تا یادشون بمونه و اون دنیا برام گواهی بدن که با این دست ذکر خدا رو گفتم.
🌷شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷
راوی: همسر بزرگوار شهید
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#شهید #سید_میلاد_مصطفوی (شهیدی که پیکرش به دست داعش افتاد و سر و دست و پاهایش را از تنش جدا کردند و بعد از مدتها به خواب دوستش آمد و محل پیکرش را نشان داد)
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊