مجلس توسل محمد رضا مناجاتی بود. در ابتدای مداحی، شروع می کرد با خدا حرف می زد. از سوز دل اشک می ریخت و از رحمت خدا می گفت
آیه “لا تقنطوا من رحمة الله” را هم می خواند. از مرگ و قیامت هم تلنگر هایی برای مردم داشت. هر کس می آمد داخل مراسم منقلب می شد.
دعای توسلش در گلزار شهدا که غوغا بود و بلندگو ها هم کارایی نداشت.
صدای ناله مردم آنقدر بلند بود که صدای محمد در آن گم بود.
کتاب یا زهرا سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده، نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: امینیان،
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
♦️شهیدی که برای آب نامه مینوشت🥀
شهید یوسف قربانی
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد
در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد
برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم که🥀
بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروههایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم
مدیون شهدائیم
#شهید_یوسف_قربانی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
شهیدے ڪه بین اذان گفتنش پَر ڪشید🕊️
🌷سردار شهید جلال افشار
تاریخ تولد: ۷ / ۶ / ۱۳۳۵
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۴ / ۱۳۶۱
محل تولد: اصفهان
محل شهادت: شلمچه
*🌷راوی← دست و بالش تنگ بود🥀دارییاش از مال دنیا فقط یک موتور خراب بود🏍️ همیشه دست هایش روغنی بود سوار موتور میشد و میرفت قبض های حقوق یتیمان را توزیع میکرد🌾 آیتالله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و سالک واصل است، او را «ذاکر قریب البکاء» نامید💫 بعد از این که جلال شهید شد عکسش را محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند🌱 بیاختیار اشک از چشمانشان جاری شد🥀قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در این حین گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست💚 من هم صاحب این عکس جلال را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.»🌱همرزم← بعد از آن که راهی جبهه جنوب شده بود او هنگام ظهر برای اذان به بالای تپه ای برای گفتن اذان رفت🌙 که ناگهان صدای گلوله توپ آمد💥 و لحظه ای بعد جلال در حالی که ترکش پهلوی او را شکافته بود🥀با زبان روزه زمانی که به ذکر «اَشهد اَن محمد رسول الله» رسید شهید شد🕊️ چه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ💥 در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسولالله» برسد🌙شربت شهادت را بنوشد*🕊️🕋
روحانی
#سردار_شهید_جلال_افشار
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
شناسایـےِ شهید با دُکـمه🥀
🌷شهید محسن اسحاقی
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۱ / ۱۳۶۷
محل تولد: فریدونکنار / بابل
محل شهادت: فاو
*🌷او به همراه يكى از همرزمان خود آقاى اباذرى در كنار اروند نشسته بود🌊 كه بعثی ها نزدیک شدند🍂اباذرى با داشتن جليقه نجات موفق به عبور از اروند شد🌊 اما محسن به اسارت نيروهاى بعثى درآمد🥀محسن بعد از گذشت پنج اِلى ده روز از اسارت🥀 12 نفر از اسراى ايرانى را آماده فرار كرد آنان شبانه نگهبان دشمن را به قتل رساندند💥 و از بصره به مرز شلمچه رسيدند🌙اما در اين مكان بار ديگر به اسارت نيروهاى بعثى درآمدند🥀نيروهاى بعثی با ضربه تفنگ، سر🥀جمجمه🥀و دندان هاى محسن را شكستند🥀و پاى راست او را بدون آن كه شلوارش پاره شود قطع كردند🥀و پس از شكنجه بسیار🍂 گلوله خلاص را بر قلب او شليك كردند🥀و او را به شهادت رساندند🕊️ 7 ماه پس از شهادت محسن🕊️ پيكر او را در مرز شلمچه كشف كردند🌙 چون پیکر قابل شناسايى نبود🥀مىخواستند او را جزء شهداى گمنام ثبت كنند🌱كه ناگهان همسر او به خاطر آورد كه شلوار محسن سه دكمه داشته▪️و دكمه وسطى را به هنگام عزيمت او از پيراهن خود كنده و به شلوار او دوخته است🍂 به اين ترتيب همين دكمه منجر به شناسايى پيكر او شد*🕊️🕋
شهادت: ۲۸ فروردین ۱۳۶۷
#شهید_محسن_اسحاقی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
طعمــ شهادت با زبان روزه🕊️
🌷شهید محمد حسین عطرے
تاریخ تولد: ۸ / ۵ / ۱۳۵۵
تاریخ شهادت: ۱۴ / ۳ / ۱۳۹۲
محل تولد: رشت،گیلان
محل شهادت: سوریه
*🌷مادرشهید← زمان تولد به دلیل مشکلی قرار بود محمدحسین سقط شود،🥀اما خواب دیدم که در دسته عزاداری اباعبدالله (ع) هستم، و او را در آغوش دارم🌱 به لطف خدا ایشان سالم به دنیا آمد و به برکت این خواب اسمش را محمدحسین گذاشتیم💫همسرش← او روزه و نمازهایی که حتی بر او واجب نبود را به جا میاورد🌙 در ماه رجب و شعبان علاوه بر ماه رمضان روزه میگرفت🌙او در اردیبهشت ماه از همه خداحافظی کرد🍂حلالیت گرفت و رفت🕊️همرزم← چهلمین روز از ماموریت خود در سوریه را سپری میکرد🍂تماسی با فرماندهی گرفته میشود که مهمانی از ایران عازم سوریه است✨ و باید مسئول راننده به فرودگاه رفته تا مهمان را همراه خود به جمع مدافعان حرم بیاورد💫 مسئول این کار در آن روز مسئولیت دیگری بر عهده داشتند☑️ شهید عطری خود قبول میکند تا به فرودگاه برود🌱در مسیر بازگشت از فرودگاه🚖 تکفیری ها خودروی شهید را مورد اصابت خمپاره قرار میدهند💥🥀و او در اثر اصابت ترکش به دو پایش🍂 هر دو پای او قطع میشود🥀و در اثر خونریزی زیاد🥀با دهان روزه و تشنه لب🥀به دیدار اربابش میرود*🕊️🕋
#شهید_محمدحسین_عطری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
پاسخ دندان شکن همسر شهید💎
🌷شهید هادی کجباف
تاریخ تولد: ۳ / ۴ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۳۰ / ۱ / ۱۳۹۴
محل تولد: شوشتر،خوزستان
محل شهادت: سوریه
*🌷همسرشهید← آقا هادی در دفاع مقدس 9 بار مجروح شد،🥀2 بار دچار موج گرفتگی و 2 بار هم شیمیایی شد،🥀او داوطلبانه به سوریه رفت و عاقبت به شهادت رسید.🕊️داعش خبر شهادت هادی را روی سایتها و خبرگزاریهایش گذاشت،🥀چون شهید کجباف برای آنها چهره شناخته شدهای بود،💫وقتی فهمیدم حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد،🥀ساعتهای اول برای ما غیر قابل تصور بود.🥀داعش اعلام کرد که پیکر کجباف پیش ماست و در ازای دادن پیکرش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران میخواهیم‼️ همرزمان قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من مخالفت کردم🌙و گفتم همانطور که حضرت زینب (س) در دشت کربلا پیکر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت.🥀همان طور که حضرت سجاد(ع) مجبور شد پیکر پدرش را در صحرای کربلا رها کند و به خاطر خدا برود.🥀من هم از پیکر ایشان گذشتم و آن را به خدا سپردم.🌙داعش با شنیدن این حرفها پیکر آقا هادی را به رگبار بستند💥و به پیکر ایشان جسارت کردند و در شبکههای اجتماعی گذاشتند.🥀50 روز بعد داعشیها از موضوع مبادله و یا خرید پیکر مأیوس میشوند🍃و پیکر را در منطقهای به همراه چند تن دیگر از شهدا در گور دسته جمعی خاک میکنند.🍁 نفوذیها هم این موضوع را به نیروهای مقاومت اطلاع میدهند💫و رزمندگان مقاومت توانستند در یک عملیات پیکر او را بازگردانند*🕊️🕋
شهادت: ۳۰ فروردین ۱۳۹۴
#شهید_هادی_کجباف
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
پایان ۳۲ سال چشم انتظارے🕊️
🌷شهید سعید حیدری
تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۸ / ۱۲ / ۱۳۶۲
محل تولد: مشهد،شاندیز،سرآسیاب
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌷خواهرشهید← سعید قرار بود دانشگاه شرکت کند اما به جنگ رفت و در جزیره مجنون شهید شد🕊️همرزم← عملیات خیبر در 10 متری شهید حیدری بودم🌙در جاده خندق تعدادی از شهدا پیکرشان جا مانده بود و منتظر هلیکوپتر بودیم🚁 اماموفق نشدیم پیکر شهدا را به عقب برگردانیم🥀و پیکر سعید جزء شهدای مفقودالاثر قرار گرفت.🥀سال ۱۳۸۵ چند شهید پیدا شد و بهعنوان شهید گمنام در مشهد به خاک سپرده شد🌙که یکی از آنها پیکر سعید بوده🕊️خواهرش← یک شب سعید را در خواب دیدم که میگفت من برگشتم من مشهد هستم🕊️همه ما حقیقتاً منتظر چنین روزی بودیم🌙 و به نوعی به ما گواه شده بود که به زودی خبری از سعید به دستمان میرسد🌷۳۲ سال چشم انتظار و بیقرار بودیم🥀سعید روزهای دوشنبه و پنج شنبه همیشه روزه داشت💫 آرزو داشت با لبان تشنه شهید شود🕊️و حتی شب قبل از شهادتش به همرزمانش گفته بود من فردا شهید میشوم🕊️و فردای همان شب، روز دوشنبه هنگام نماز ظهر📿 با دهان روزه به شهادت رسید🕊️ او پس از 9 سال از خاکسپاریاش، مطابقت نمونه پیکرش با نمونه خون "عباس حیدری" و "صدیقه بابازاده" والدین شهید🌷هویتش مشخص و نتیجه آن اعلام شد🌙و مشخص شد آن شهیدی که سال ۸۵ در سپاه امام رضا(ع) (پادگان شهید کاوه سپاه) به خاک رفته 🌙سعید بوده*🕊️🕋
#شهید_سعید_حیدری
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#بدون یک کلمه اعتراض
مهدی از شناسایی برگشته بود و چون دیروقت بود و بچه ها توی چادر خوابیده بودند، همان بیرون روی زیلو خوابید. یکی از بسیجیها که نوبت نگهبانی اش تمام شده بود، برگشت و به خیال اینکه کسی که روی زیلو خوابیده، نگهبان پاس بعدی است، با دست تکانش داد و گفت: برادر! بلند شو! نوبت توست.
مهدی که خیلی خسته بود، بلند نشد. آن برادر دوباره صدایش کرد تا بیدار شود. سرانجام مهدی بلند شد و اسلحه را گرفت و بدون یک کلمه اعتراض رفت سرپست.
صبح زود، نگهبان پست بعدی آمد و سراغ آن بسیجی را گرفت و گفت: پس چرا دیشب من را بیدار نکردی؟
ـ پس کی را بیدار کردم؟
ـ نمی دانم، من که نبودم.
وقتی فهمید فرمانده لشکر را سرپُست فرستاده، هم ترسید و هم شرمنده شد؛ ولی مهدی هیچ به روی خودش نیاورد.
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پھلوانی شجـاع
مداحی دلـسوختہ
معلمی فداڪار
ڪشتی گیری قھرمـان
رفیقی دلسـوز
فرماندهی پرتلاش
استـادتھذیبنفـس
وانسانی عـاشقخدا...
شهید ابراهیم هادی🕊🤍
💠خیلی «باحیا» بود
💢ابراهیم هرگز جلوی دیگران لخت نمیشد و همیشه لباس های گشاد میپوشید.همچنین در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت.
💐یکبار در مراسم یکی از شهدا به بهشت زهرا رفتیم. آنجا پیکر شهید را میشستند و مردم نگاه میکردند
💯ابراهیم گفت: خدا کنه ما اینطور نشیم! کسی که آدم رو شستشو میکنه، اگه دقت لازم رو نداشته باشه،جلوی مردم خیلی بد میشه
🌺بعد ادامه داد: «من که از خدا خواستم مثل مادر سادات حضرت زهرا(س) گمنام باشم و دیگه کارم به غسالخانه نرسه»
🌷خدا هم آرزویش را برآورده کرد. ابراهیم بعد از پنج روز مقاومت در کانال کمیل با خدای خود همراه شد و دیگر کسی او را ندید. او سال هاست که گمنام در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور
💚 ۱ اردیبهشت سالروز تولد🕊🎊
💚داداش جان تولدت توی آسمونها مبارک
ازت دعای عاقبت بخیری خاستاریم
دعا کن برا نابودی دشمنان اسلام
و از همه مهم تر ظهور آقا امام زمان (عج)✨
الهی آمین
#شهید_ابراهیم_هادی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙
🥀🕊 @baShoohada 🕊
بـ﷽ ......🕊️
🌷شهید علی خوش روش
تاریخ تولد: ۱۲ / ۳ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: فومن،گیلان
محل شهادت: شرق دجله،جزیره ترابه
*🌷با پیشنهاد خانوادهاش با خواهر شهیدان سید حسن و سید حسین بقایینژاد،💫در کمال صفا و سادگی و صمیمیت 🌙در حالیکه آن روز، روزه بود پای سفره عقد نشست.💕 اما تشکیل زندگی مشترک او را از حضور در جبهه و مبارزه لحظهای غافل نکرد،🍃 زیرا همه اینها را بر خود فریضه و تکلیف میدانست.🍃مادرش← دفعهی آخری که داشت میرفت جبهه آرام و قرار نداشتم.🍂نمیخواستم گریه ام را ببیند،🥀 برای همین مدام به صورتم آب می زدم تا متوجه اشک هایم نشود.🥀 وقتی در بغل گرفتمش اشک هایش سرازیر شدند.🥀صورت، پیشانی و زیر گلویش را بوسیدم🌙اما باز آرام و قرار نداشتم.🥀از زیر قرآن که رد شد برگشت خم شد و دستم را بوسید💕 و گفت: من که عزیزتر از علی اکبر(ع) امام حسین (ع) نیستم.🌙همرزم← سوار بر قایق بودند که خمپاره اصابت کرد💥در حالیکه علی آقا، از ناحیه پشت سر و بدن به شدت جراحت پیدا کرده بود🥀توسط دوستان از آب خارج شد❄️ و از دوست و همرزم خود تقاضا کرد تا برایش قرآن بخواند،بـ﷽ ....🌱و علی در حالیکه از اعماق جان به صوت دلنشین کلام نور بخش قرآن گوش جان سپرده بود،💫 دعوت حق را لبیک گفت و به کسب فیض شهادت نائل آمد.*🕊️🕋
#شهید_علی_خوش_روش
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فرمانده اطلاعات عملیات لشڪر ۱۱ حضرت امیرالمومنین(ع)
🌷شهید علی بسطامی
تاریخ تولد: ۱ / ۲ / ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۷ / ۳ / ۱۳۶۷
محل تولد: اَما، ملکشاهی،ایلام
محل شهادت: مهران
*🌷همرزم← علی بسطامی یکی از مسئولان زبدهی واحد اطلاعات- عملیات لشکر 11 امیرالمؤمنین(ع) بود🌙او شبها گرسنه میخوابید🥀و میگفت: “سزاوار نیست، رزمندهها گرسنه بخوابند و من سیر بخوابم🌙او آخرین نفری بود که پتو و کیسه خواب تحویل میگرفت💫 و برای خودش نازکترین پتو را انتخاب میکرد🥀نصف شبها اگر متوجه میشد که کسی از همرزمانش احساس سردی میکند پتوی خود را روی او میکشید🌙همرزم← با یکی از فرماندهان به سمت خاکریزهای مرز راه افتادیم🍂 وقتی به آنجا رسیدیم، به ما گفت: کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم🍂 از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند💫 حدود ده،پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند🥀دچار دلشوره شدیم🥀در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید💥 از خاکریز پایین رفتم صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم🥀همچنان که در حال جستجو بودم، متوجه شدم، داخل بوتهها🎋و علفزارها افتاده است🎋علت شهادتش انفجار مین والمر بود💥دو ترکش از ترکشها به سر🥀و پیشانیاش اصابت کرده بود🥀و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود*🕊️🕋
#سردار_شهید_علی_بسطامی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙
🥀🕊 @baShoohada 🕊
⤴️ هدیه زیبایی که شهید هر روز به امامِ زمان(عج) تقدیم میکرد...
🌷شهید #سیدعلی_حسینی🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada