eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
680 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
💠من کسی را ندارم... ✨اسمش یوسف بود.یوسف قربانی...بچه ی زنجان .شش ماهگی پدرش و از دست داد و یتیم شد.شش سالگی مادرش را از دست داد و با برادرش برای ادامه زندگی به خانه ی مادربزرگ رفتن... 🏘دبستان بود که مادر بزرگش به رحمت خدا رفت و تنها دلخوشیش برادر بزرگترش بود که در دوران نوجوانی او را در سانحه ی تصادفی از دست داد و تنهای تنها شد.رفت جبهه.تو اطلاعات عملیات بود. 🏵غواص هم بود.تو کربلای پنج شهید شد.چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله... ‌📜همرزم یوسف: “هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم ! 📎جهت شادی روح همه شهدا صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ تیر ۱۳۹۹
‍ فاطمه به دو سالگی که رسید، قصد داشتم جشن تولدی را برایش بگیرم . اما زخم زبان هایی از اطراف به گوشم رسید . تصمیم گرفتم تولد دوسالگی را همانند سال پیش با جمع چهار نفری در کنار مزار جلیل برای فاطمه بگیرم . خیلی دلم گرفته بود . به گلزار شهدا رفتم خودم را روی سنگ مزارش انداختم و گفتم: جلیل تحمل زخم زبان های مردم را ندارم .برای من شاد کردن دل فاطمه مهم است و هدایای مردم برایم اصلا مهم نیست . خیلی گریه کردم و به او گفتم :روز تولد فاطمه کیک تولد میخرم و به خانه میروم و تو باید به خانه بیایی . روز بعد در بانک بودم که گوشی تلفنم زنگ خورد . جواب دادم . گفتند: یک سفر زیارتی سوریه به همراه فرزندان درهر زمانیکه خواستید... از خوشحالی گریه کردم . در راه برگشت به خانه آنقدر در چشمانم اشک بود که مسیر را درست نمیدیدم . یک روزه تمام وسایل ها راجمع کردم و روز بعد حرکت کردیم . ازهیجان سوریه تولد فاطمه را فراموش کردم . زمانیکه به سوریه رسیدم یادم آمد که تولد فاطمه چهارشنبه است . بدون اینکه به من بگویند حرم حضرت رقیه(س) را تزیین کردند و با حضور تمام خانواده شهدای مدافع حرم جشن گرفتند . شروع سه سالگی فاطمه خانم درکنار سه ساله امام حسین علیه السلام یک آرزوی بزرگی برای من بود . راوی:همسرشهید 🌷شهید جلیل خادمی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ تیر ۱۳۹۹
💢 توجه به این آیه از قرآن کنید 💢 🌷 ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة 🌷 ترجمہ؛ 🌸به پروردگارت بازگرد، راضی و خشنود؛🌸 ( آیه 28 فـجر) 💗همچون شهید که تقوا پیشه کرد 💗و از امتحانات الهی سربلند و پیروز بیرون آمد و راضی و خشنود به لقاءالله پیوست 💗دوست عزیز با شما هستم بله : با شما 💗با شمایی که الان این متن را میخوانی و ارادت خاصی به این شهید بزرگوار داری بله با شما هستم 💗سعی کن همیشه برای خشنودی خدا و امام زمان «عج الله» و این دوست شهیدت از هر گناه و نامحرمی پرهیز کنی 💗و آن حد ضرورتی که باید در مقابل یک نامحرم رعایت کنی را به خوبی انجام بده تا اسیر هوای نفست نشوی که راه را به خاطر آن اشتباه طی نکنی ، که شرمنده شهدا و امام زمان «عجل الله» نشوی. 💗پس بخاطر این دوست شهیدت گناه نکن و خود رو آلوده به هوای نفس نکن. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ تیر ۱۳۹۹
🌹🍃🌺🌿🌷🍃 🌿🌷🌿🌹 🍃🌺 🌷 🌿 طی یه سالی که از عقدمون گذشت؛ روزای شیرین و خوشی رو کنار هم سپری کردیم، طاقت دوری همو نداشتیم . میتونم بگم بهترین روزای زندگیمو اون ایام تجربه کردم، وقتی تصمیم گرفتیم زندگی مشترکمونو شروع کنیم با آقا مهدی نشستیم واسه تصمیم گیری نشست روبروم و یه لبخند دلنشین زد خنده م گرفته بود، پرسیدم:چیزی شده...؟! گفت:موافقی زندگیمونو بیمه کنیم؟ پرسیدم:چطوری؟ گفت :مثلا جای مراسم عروسی و بریز و بپاش یه سفر بریم پابوس آقا امام رضا (ع) اونقده ذوق کردم که از جا پریدم خیلی خوشحال شده بودم،مدتی که با هم عقد بودیم معنویت زیبایی رو کنارش تجربه کردم، آرزوم این شده بود که شروع زندگیمونم یه سفر معنوی باشه . بهم گفت:همش نگرون این بودم که نکنه تو دلت آرزوی یه عروسی مجلل و زرق و برق دارو داشته باشی، از اولش از خدا خواستم دلامون اونقد به هم نزدیک بشه که عقایدمون هم شبیه هم باشه خدارو شکر که تو اونقدر خوب و همراهی ، سفر مشهدمون خیلی بیاد موندنی و زیبا بود . زندگیمون با توسل به امام رضا (ع) شروع شد،خیلی خوشحال بودم که روزای دوریمون تموم شده و دیگه وارد روزای با هم بودنمون میشیم . ذوق زیادی داشتم میدونستم که زندگی باهاش زندگیِ شیرینی میشه . راوی:همسر شهید 🌷شهید مهدی خراسانی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ تیر ۱۳۹۹
┄┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┄ ⚡ازش گله کردم که چرا دیر به دیر سر می زند گفت: پیش زنهای دیگه ام. ♨گفتم چی؟ گفت: نمی دونستی چهار تا زن دارم. دیدم شوخی می‌کند چیزی نگفتم، گفت جدی می گم. 💞 من اول با ازدواج کردم بعد با بعد با آخرش هم با# تو 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ تیر ۱۳۹۹
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 از هیچکس چیزی به دل نمیگرفت ، بدی دیگران رو فراموش میکرد و در مقابل؛ خوبیاشون رو به خاطر میسپرد وقتی یکی با رهبر یا سپاه مخالف بود ، اصلا سکوت نمیکرد ولی طوری با زبان و بیانش برخورد و بحث میکرد که طرف مقابل تاثیر منفی نگیره و خودش هم جبهه ی خیلی معترض نمیگرفت . خادم الشهدا بود... ترک محرمات و انجام واجبات... روی این موضوع با هیچکس شوخی نداشت . خیلی با معرفت بود ، هر جای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد میکرد . 🌷شهید محمد رضا دهقان🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
۲۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ تیر ۱۳۹۹