تشرفـــ شهید مدافع حرم به محضر حضرت ولی عصر
🌷۸۰ روز پس از شهادت در لابلای یکی از کتابهای شهید ، نامه ای به خط شهید پیدا شد که نوشته بود:
✍🏻خدایا خلق تو نمیدانند اما تو که خوب میدانی که این بنده ی کوچکت در سال ۱۳۸۱ موفق به تشرف به خدمت حجت و ولی تو امام زمان علیه السلام شد!!!
و در ادامه نوشته بودند: یقین داشته باشید اگر از زیر پرچم ولایت این سید عزیز مقام معظم رهبری بیرون برویم حتم نابود خواهیم شد.
وصیت شهید عارف مدافع حرم،
#شهید_اسماعیل_خانزاده
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada
خاطرات شهدا
🌹زیارت عاشورا
مدتی از شهادت سید گذشته بود.
قبل از محرم سید را درخواب دیدم،پیراهن مشکی به تن داشت.
گفتم:سید چرا مشکی پوشیدی؟!گفت:محرم نزدیک است.
بعد ادامه داد:اینجا همه جمع هستند.شهدا ،امام (ره) و..
با سید خیلی درد و دل کردم
گفتم سید ما رو تنها گذاشتی و رفتی.
گفت:چرا این حرف را میزنی؟هر مشکل و غمی دارید ،با نام مبارک مادرم برطرف میشود.
بعد ادامه داد:اگر دردی دارید ،حاجتی دارید عاشورا بخوانید.زیارت عاشورا درد شما را درمان میکند ،توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید
#شهید سید مجتبی علمدار
راوی:از دوستان شهید
🥀🕊 @baShoohada
*مکاشفه شهیدعبدالحسین برونسی با حضرت زهرا( س )*
موضوع: شهدائی
🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞
سید کاظم حسینی میگه :
من معاون شهید برونسی بودم،
اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن،
یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و
همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده
رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه،
میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭
بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ،
پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن،
ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.
گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت:
سید کاظم ؟ گفتم: بله ؟
گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن،
25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ،
بعد 40 قدم ببر جلو.
گفتم : بچه ها میتونن سرشونو بلند کنن
عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟
گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.
گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو،
بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن،
گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی
نمی بینم 😳
گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن.
می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد.
تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا،
گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪
چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود
و می گفت یا زهرا مدد 😭
نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳
قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده
اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم
40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.
شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم،
به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی،
تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟
40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟
گفت سید کاظم دست از سرم بردار!
گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم،
گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝️
گفتم باشه!
گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم
به من گفت چی شده؟
گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭
گفت : آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاءالله تانک منفجر میشه و
شما ان شاء ا... پیروز میشی😍
#شهید_عبدالله_برونسی
🥀🕊 @baShoohada 🕊
•| #تلنگــر |•🖐🏻
هروقتمیخواستبراےجوانان
یادگارےبنویسدمےنوشت :
"منکانللہکاناللهله"
هرکهباخداباشدخدابااوست.
رسمعاشقنیستبایکدل
دودلبرداشتن...!🌿
#شهداییمـ
#شهیدمحمدابراهیمهمت❣
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🔸خاطره از شهید دانشمند هسته ایی
🌷شهید مجید شهریاری
📌📃راوی همسر شهید
خیلی وقتها که بر اثر فشار فعالیتها شب دیر به منزل میآمد، به شوخی میگفتم:
«راه گم کردی! چه عجب از این طرف ها!» متواضعانه میگفت شرمنده ام.
رعایت اهل منزل را زیاد میکرد.
خیلی مقید بود که در مناسبتها حتماً هدیهای برای اعضای خانواده بگیرد؛
حتی اگر یک شاخه گل🌹 بود.
با بچهها بسیار دوست بود.
دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص میداد.
بچهها به این وقت شبانه عادت کرده بودند. وقتی ساعت مقرر میرسید، دخترم بهانه حضورش را میگرفت.
با پسرم محسن بازیهاي مردانه میکرد؛ بدون این که ملاحظه بچگی یا توان جسمی او را بکند.
به جد کشتی میگرفت و این مایه غرور محسن بود.
🥀🕊 @baShoohada 🕊
چند سالته؟!
.
#شهید_محمود_کاوه
از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛
.
در سن۲۱ سالگی فرمانده لشگر ویژه شهدا
فرمانده ای که گروهک های ضد انقلاب برای زنده و مردهی او جایزه تعیین کردند...
و عاقبت در سن ۲۵ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_مهدی_زینالدین
شهادت دو برادر در یک روز؛
.
در سن ۲۱ سالگی مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندی بعد به فرماندهی لشگر علی ابن ابیطالب رسید.
و در سن ۲۵ سالگی در کنار برادرش مجید به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_علیرضا_موحد_دانش
فرمانده ای با دست قطع شده؛
.
از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا
در عملیات والفجر ۲ با وجود شدت زخم خود را به سنگر دشمن رساند و با #دندان سیم ارتباطی آنها با عقبهشان قطع کرد.
و در نهایت در ۲۸ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_حسن_باقری
چشم بینا و مغز متفکر دفاع مقدس؛
.
فرمانده قرارگاه نصر در عملیات های
فتح المبین، بیت المقدس، رمضان
که در نهایت در سن ۲۷ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
سردار خیبر ، ابراهیمِ قربانگاهِ جزیرهی مجنون
فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله؛
که در سن ۲۸ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_حسین_علم_الهدی
فرمانده سپاه و حماسه ساز هویزه؛
.
در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینی جنگ در اهواز بر پا نمود!
در سال ۵۹ کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار کرد.
و در ۱۶ دی ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
دیده بان ولایت و انقلاب؛
.
در بزرگی او همین بس که می گوید:
#گناه من این است که حرفهایم را زودتر از زمان خودم گفتم...
که در سن ۲۷ سالگی به #شهادت رسید!
.
.
.
از بی برکتی #عمرم خجالت میکشم!
آنگاه که انسان می تواند خود را بسوزاند و از این سوختن، نور مشعل #هدایت نسل هایی گردد در تاریکی دنیا...
.
ما در #خود مانده ایم!
درگیر هزاران تعلقات پوچ و بی ارزش...
و بازیچه ی #زمان و #مکان و #هوس...
.
از #خود عبور کنیم...
.
.
راستی تو...چندسالته؟
🥀🕊 @baShoohada 🕊