eitaa logo
رفاقت باشهدا
3.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
734 ویدیو
16 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق داود به گوش می‌رسد وقتی در را آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش را کنار زده روی خاک نشسته و گریه می‌کند، می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میروی مدرسه و میای آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، اود آنقدر به خدا نزدیک بود و در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." 10 روز  قبل از شهادت خود در تماس تلفنی که با مادر و همسر مکرمه‌اش داشت پس از شنیدن مژده مادر مبنی بر عطیه الهی خداوند به آنها خطاب به مادر می‌گوید:« اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که 10 روز دیگر موعد آن فرا می‌رسد ........ شهیدداوودحق وردیان 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
Aalijameyekabireh_aali_6.mp3
زمان: حجم: 13.55M
زیارت جامعه کبیره استاد عالی🎤 اول 🕊 @baShoohada 🕊
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص ' بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت پیشانی همه شهـــدا را ببـــوســد ! وقـتــی خبر شهادت خــودش را شنیدیم با بچـــه هــا تصمیــم گرفتیم بـــه تلافــیِ آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کنیم. اما وقتی بالای سر پیکر رفتیم و پارچـــه را کنـــار زدیم ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه مان را آتـــش زد. این متن مربوط است به شهیدی که بعد از شهادتش هم کم دل نبرد... کم عاشق نکرد... بی سر بود ولی کم بی سر سامان نکرد... ' حـــاج ''محمد ابراهیـــم همــت'' 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *اولین فرمانده اَرتشی که ترور شد*🥀 *شهید محمد ولی قرنی*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۲۹۲ تاریخ شهادت: ۳ / ۲ / ۱۳۵۸ محل تولد: تهران مزار: قم محل شهادت: تهران 🌹 *شهید قرنی اولین💚شهید صیاد شیرازی دومین💚و شهید قاسم سلیمانی سومین💚سپهبد تاریخ جمهوری اسلامی ایران هستند🍃 که هر سه به فاصله ۲۰ سال ترور و شهید شدند*🍂 سرلشکر محمدولی قرنی *در روز 23 بهمن 57 با حکم امام خمینی (ره) ریاست ستاد ارتش ملی اسلامی را برعهده گرفت*💫 *ماموریت او به عنوان رییس ستاد کل ارتش تنها ۴۳ روز طول کشید*🍃و بعد از کناره گیری خود از ارتش درست بعد از چند روز از رژه بزرگ ارتش💚 که در (۲۹ فروردین ۵۸) بود💫 *او روز سوم اردیبهشت 1358 ساعت 11🕚* که در منزل شخصی‌اش به سر می‌برد🍃 *به هنگام مراجعه به حیاط منزل🍂 از بیرون ساختمان (احتمالاً از ساختمان‌های روبه‌رو) مورد هدف گلوله قرار گرفت💥 صدای فریاد قرنی که میگفت «سوختم سوختم»🥀همسرش را که داخل ساختمان بود به حیاط کشاند*🥀و او با پیکر غرق در خونش که میان حیاط افتاده بود، روبه‌رو شد🩸🥀 *ضارب شهید سرلشکر قرنی یکی از اعضای گروهک محارب❌ و منحرف فرقان به نام حمید نیکنام بود که دستگیر و اعدام شد*❌سرانجام شهید قرنی را در حرم حضرت معصومه(س)💚 دفن کردند🕊️🕋 *تیمسار* *سپهبد شهید محمد ولی قرنی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
محمد رضا که از جبهه که می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .  میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبحازش پرسیدم : چرا انقدر  استغفار میکنی؟ از کدام گناه می نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده  و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره... :خواهر شهید 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و می رفت❗️ رسید به چراغ قرمز .📍 ترمز زد و ایستاد ‼️🙄 یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 💙الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ 🌺نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب😳 💙اشهد ان لا اله الا الله ...🗣 ما که مجید رو میشناختیم مات و مبهوت😳 و بقییه که نمیشناختن غش کرده بودن خنده😂 🍃خلاصه چراغ سبز شد 🍃 و ماشینا راه افتادن 🚗 و رفتن 💠من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد یهو❓ حالتون خوب بود که❗️ یه نگاهی به من انداخت 👀 و گفت: 🗣 "مگه متوجه نشدی ؟ 😏 ⭕️پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود 🙃 که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن 😔 منم دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌ به خودم گفتم چکار کنم❓🤔 که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه 🤗 دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌 *خاطره ای از شهید مجید زین الدین 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ✨ @baShoohada
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰