طبق قانون، همراه داشتن و استفاده از هر نوع وسایل غیرمجاز ارتباط الکترونیکی و دستگاه‌های حافظه‌دار در زمان آزمون‌های سراسری، محرومیت از یک تا ده سال از آزمون و تلاش جهت دستیابی به سوالات و افشای آنها علاوه بر جزای نقدی حبس از یک تا پنج سال را در پی خواهد داشت. معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه

روزی یک صفحه با قرآن @basij_asatid

#انسان_شناسی ۱۳۲ #آیت_الله_مجتبی_تهرانی #استاد_شجاعی ✨عالی‌ترین نمونه یا مخلوق خدا، که شبیه‌ترین شباهت را به خدا دارد، چیست؟ - تفاوت این نمونه از خدا، با خود خدا در چیست؟ @basij_asatid

دانشمندای هسته‌ای کشور یه جلبک کِشت کردن که هر گرمش رو خارجی‌ها ۳۹۰ دلار میخرن؛ یعنی کیلویی ۳۹۰ هزار دلار! به دلار امروز میشه کیلویی تقریبا ۱۸ میلیارد تومان!! اینا رو به مردم نشون بدید ... 📆 ۱۴۰۲/۳/۲۳ @basij_asatid

🌹 ضرورت طنز و شوخ طبعی 🌹 از نگاه شهید مطهری مردم را شاد کنید بدون غیبت بدون دروغ بدون مسخره کردن بدون گناه بدون حرفهای زشت و رکیک @ basij_asatid

فرستادن لشکر گربه ها به جنگ موش ها 😁 خاطره ی جالب مادر شهیدان فرجوانی از جبهه 📎 سیدخندان 😁 🕘پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۱:۰۰ شبکه دو 🔁بازپخش :شنبه و یکشنبه ساعت ۱۷:۰۰ / سه‌شنبه و چهارشنبه ساعت ۱۳:۰۰ @basij_asatid

موزه باشکوه ایران در هلند که باعث حیرت و تعجب جهانیان شده است! این کلیپ رو از دست ندید که باعث افتخار و غرور ایران در کل دنیا شده است! @basij_asatid

شما بلدید با دنیا مذاکره کنید؟ معاهده شانگ های معاهده بریکس تفاهم نامه با چین تفاهم نامه با روسیه تفاهم نامه و صلح با عربستان تفاهم و شروع مذاکرات با بحرین مصر امارات کویت و اردن عضویت در کشورهای اوراسیا و تفاهم نامه های متعدد با این کشورها مذاکرات متعدد و ایجاد چندین کوردیر حیاتی بین المللی برای کشور انزوا امریکا در منطقه و جهان و استارت سقوط دلار توسط ایران حمایت نظامی و سیاسی از روسیه سوریه یمن سودان لبنان الجزایر ونزولا و... @basij_asatid

اشک‌های غم انگیز دختر شهید قنبری در مراسم تشییع ان شا الله که پدرت با ارواح طیبه شهدای اسلام محشور بشه، به حال اونهایی باید گریست که مملکت رو دچار اشوب کردن @basij_asatid

از وقتی در بند ۸ لایحه ی حجاب نوشتند آمرین به معروف حق نقص حریم خصوصی بی حجاب ها در اجتماع رو ندارند، در این فکرم آیا در کشور اسلامی با تبعیت از دستورات اسلام زندگی میکنیم. از وقتی آنقدر اقتدار پلیس را پایین آورند، که کشتن پلیس عادی شد‌. وقتی به راحتی و بدون ترس پلیس را به شهادت می‌رسانند، ترس در وجود مردم شعله گرفت. در لایحه حجاب هم شهید رادان دست تنها ماند و نقش پرسنل او را در حد عکاس تقلیل دادند یعنی تو کاره ای نیستی. از وقتی تیزی کشیدن روی روحانیون شروع شد و هیچ برخورد فرهنگی نشد. فهمیدیم بعضی مسئولین بی کفایت و منافق هنوز در نظام جولان می دهند. مسئولین فراموش کردند ولی ما یادمان است که این امنیت را به راحتی بدست نیاورده‌ایم، برای پابرجایی این نظام شهید داده ایم. اگر امروز ما هستیم از خون شهدا است. @basij_asatid

بنگرید👆 اعضای این کانال نگاه شان با شماست اینجا همیشه عضو می‌پذیرد! کافیست کمی خاکـی شوید همین ! @basij_asatid

ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقمبرغلام امام علی(ع) 💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده‌ام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها شد. به بالای تپه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمده‌ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی‌شوی. گفت: مگر علی را می‌شناسی؟ گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم‌هیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خنده‌ی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشم‌هایش اشک می‌آید. گفت: چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته می‌شوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من می‌خواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب 📚بحارالانوار ج3 ص 211 امالی شیخ صدوق @basij_asatid