زمان:
حجم:
3.45M
🔊 #كليپ_صوتی
🎙🌸آيت الله #مجتبی تهرانی (ره)
📝موضوع : پیامد خطرناک لقمه حرام
🔍 #درس_اخلاق 🔍 #حرام
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
✨✨✨✨✨
@basij_dadgostari_khr
997.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 تا خوبها خوبتر نشوند
بدها خوب نمیشوند
🔸 نمیخواد رفیقتو نماز خون کنی
خودت با نماز خوندنت چه گلی به سر خودت زدی؟
🔸 اخلاقت؟ رفتارت؟
نماز کجای وجود تو رو آباد کرده؟
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
🔸 به افرادی که نمازهایشان قضا میشد میفرمودند که سوره یس و زیارت عاشورا بخوانید تا قلبتون از ظلمات و تاریکی به نور قرآن و زیارت عاشورا روشن و هدایت شود.
🔸 آیت الله حق شناس (ره)
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
در ما بقی عمر خود...
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) مَن احسَن فی ما بَقِیَ مِن عُمرِه لم یُواخَذ بِما مَضَی مِن ذَنبِه . (آمالی ، ص 111)
گاهی انسان در برهه ای از عمر از روی غفلت از روی شهوت عمل سوئی انجام می دهد، بعد متنبه می شود ، ...و آن عملی را که از روی غفلت یا بی توجهی و عجله و هر عامل دیگری در این مدت انجام داده بود ، آنرا ترک می کند و کار را با نیکی پیش می برد . فرمود : کسی که در مابقی عمر خود کار نیک انجام بدهد ، یعنی آن کار بدی را که می کرده است ، آنرا ترک کند؛ لم یُواخَذ بِما مَضَی مِن ذَنبِه ، اینچنین آدمی به گناهانِ گذشته ماخوذ (مواخذه) نخواهد شد، خدا از آنها صرف نظر می کند. راه را که عوض کرد، خدای متعال در می گذرد.
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) (27/ 08/ 1393)
❤️ #مقام_معظم_رهبری_حفظه_الله
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
🔸مادر شهید کاوه: شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهلتکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بیشام!» بیخیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد میرود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئلهها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چهجور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهلتکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزهات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید.
🔹۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقلهمردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد اما صبح، زودتر میآمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه هم اغلب به همان دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کردهای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد!
«چرا؟»
جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمیآیم»
#شهید_محمود_کاوه
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
⭕️آیتالله فاطمینیا:
🔸پسر يكی ازعلمای بزرگ تعريف ميكرد روزی به پدرم گفتم:
"شما كه دريای علم هستی، اگر بنا باشد يك نصيحت كنی، چيست؟"
میگفت پدرم سرش را مدتی پايين انداخت و فرمود: "آبروی كسی را نبر!"
🔹عزيزان من اسلام میخواهد آبروی افراد حفظ شود!
انقدر راحت آبروی ديگران را نبريم!
اين گناه آبرو بردن انقدر نحس است كه صاحبان آن گاهی موفق به توبه نمیشوند!
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
🔵👈 خطر برای خوب ها !
✅اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید عذاب می آید و همه را می گیرد. یک روایت است که خداوند به شعیب نبی علیه السّلام وحی کرد که می خواهم صد هزار نفر از قوم تو را عذاب کنم ، چهل هزار نفر از بدها و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند. حضرت شعیب (ع) تعجب کرد، و گفت کسانی که اهل گناه هستند، بسیار خوب، حق آنها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا ؟
🌺 خداوند فرمود : « برای این که خوبها امر به معروف و نهی از منکر نکردند و نسبت به بدها و اهل معصیت بی تفاوت بودند. رد شدند و دیدند ولی ساکت بودند و چیزی نگفتند. غرض این که برای خوبها خطر است . منتها باید امر به معروف و نهی از منکر با زبان نرم باشد. من قدیم که می رفتم و می آمدم وقتی متوجه خانمی در خیابان می شدم که رویش باز بود یا بد حجاب بود ، همین طور که سرم پایین بود می گفتم :
« لا اله الا الله ،لا اله الا الله ،لا اله الا الله » .
🔵👈 بلند می گفتم تا او بفهمد که من از بد حجابی او ناراحتم.به گنهکار بفهمانید که ناراحت هستید والّا در روایت دارد که به حقیقت ایمان نمی رسید،مگر وقتی که به گناه برخورد می کنی ، صورتت را عبوس کنی. اخم هایت را در هم بکشی.
[ مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی ، بدیع الحکمه ، بوستان قرآن، چاپ چهارم،1395، ص 103 و 104 ]
#درس_اخلاق
#نکات_بسیار_مهم_اخلاقی
@basij_dadgostari_khr
🔵 "راز رسیدن به مقامات عالیه"
بعضی از اساتید اخلاق در نجف میگفتند: «من ضامنم کسیکه این نمازهای پنجگانه را در اول وقت بخواند، به مقامات عالیه میرسد». «اگر نمازهای پنجگانه را در اول وقت خواند، باز هم نرسید به آن مقامات عالیه، به من لعن کند.»
خیلی کلام بزرگی است. خیلی عجیب است! خیلی عجیب است! معلوم میشود این، چیزی هم نیست؛ شخص هر کاری دارد، یکی از این نمازهای پنجگانه را میتواند در وسط آن کارها انجام دهد؛ چون اول وقت است.
در روایت هم دارد: «فضل اول وقت با غیر اول وقت، مثل فضل من (پیامبر) هست بر امت.» در یک روایت دیگر میفرماید: «فضل نماز اول وقت بر غیر اول وقت، مثل فضل دنیاست بر آخرت.»
👤 #آیتاللهالعظمیبهجت (ره)
🔍 #درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr
آیتالله بهجت(ره):
استادم مرحوم قاضی(ره) را درخواب دیدم. به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست؟
فرمودند: حسرت میخورم که چرا در دنیا فقط روزی یک مرتبه #زیارتعاشورا میخواندم...
#درس_اخلاق
#اللهم_ارزقنا_شفاعه_الحسین_یوم_الورود
@basij_dadgostari_khr
#درس_اخلاق
فرد وارد بازار قیامت می شود، فکر میکند خبری است. تعجب میکند؛ خدایا پس چه شد؟ نمازها، عمرهها؟ میگویند تو دل شکستی، ریا کردی، زهر زبان ریختی.
جوان عزیز اگر عروج میخواهی، میخواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی، برو درستش کن. دل مادر و پدر را شکستی. از خانه شروع کنید.
👤 آیتالله #فاطمینیا
@basij_dadgostari_khr
بسیج دادگستری خراسان رضوی
مادر #شهید_کاوه:
شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهلتکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بیشام!» بیخیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد میرود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئلهها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چهجور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهلتکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزهات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید.
🔹۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقلهمردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد اما صبح، زودتر میآمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه هم اغلب به همان دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کردهای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد!
«چرا؟»
جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمیآیم!»
#شهید_محمود_کاوه
#درس_اخلاق
@basij_dadgostari_khr