🔇 خواب شهادت🔇
👈🏻ماه رمضان بود سحری را خورده بودیم. قربانعلی نمازش را خوانده و منتظر دوستانش بود تا دنبال او بیاید و به جبهه بروند. او آرام و قرار نداشت، مرتب ساکش را روی زمین می گذاشت و باز آن را بر می داشت. بالای سر بچهها که خواب بودند، می رفت.
.
🗣به او گفتم: چی شده ،چرا اینجوری میکنی؟
گفت: این دفعه با قبل فرق می کند.
گفتم: "نه" هیچ فرقی ندارد، تا به حال سالم می رفتی و سالم می آمدی، حالا هم به سلامتی میروی و بر میگردی" .
.
💤 قربانعلی خوابی را دیده و برای یکی از همسایه ها تعریف کرده و گفته بود: "به همسرم چیزی نگویید وگرنه با رفتن من موافقت نمی کند، این دفعه که بروم شهید می شوم" قربانعلی به جبهه رفت و همانطور که گفته بود، به درجه شهادت نائل گردید.
راوی: خانم زینب ولی زاده
🔷معرفی شهید
▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۴/۱۷
▫️محل شهادت: قلاویزان
▫️یگان خدمتی: لشکر ویژه شهدا
▫️سمت: فرمانده گردان
#معرفی_شهید #دفاع_مقدس
#کنگره_ملی_بزرگداشت_هجده_هزار_شهید_استان_خراسان_رضوی
sapp.ir/basijnews.khorasan_razavi