eitaa logo
بسیج‌ دانشجویی دانشگاه‌ فرهنگیان | پردیس شهید باهنر اصفهان
2.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
423 ویدیو
49 فایل
بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان | پردیس شهید باهنر اصفهان 📰 نشریه تحریر بسیج دانشجویی: 📲https://zil.ink/nashryeh_tahrir 📬ارتباط با ما: 🆔 @Saleh_Gh313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✏️ جوان بااستعداد و شجاع 🔹️آیت الله خامنه‌ای در پادگان گلف اهواز با جوانی آشنا شد که واحد شناسایی سپاه را راه اندازی کرده بود. حسن باقری سابقه‌ی خبرنگاری داشت. توانسته بود واحد شناسایی در سپاه را راه اندازی کند: «نقشه‌ای بود و آن وقت می‌آمدند کالکها را روی آن نقشه نصب می‌کردند و تشریح می‌کردند که اینها چیه. یک وقت من دیدم پسر بچه‌ای بلند شد. بالا آمد ایستاد و شروع کرد شرح دادن. به قدری قشنگ، به قدری دقیق اینجا یک پل است؛ زیرش این است اینجا این جوری است اینجا یک بلندی است. اینها نشان دهنده‌ی هم استعداد بود هم شجاعت. چون این شناسایی‌ها از دور امکان ندارد باید آدم برود زمین را شناسایی کند. 🗓 بازنشر به مناسبت سالگرد شهادت شهید حسن باقری 📥 نسخه قابل چاپ👇 khl.ink/DarLebaseSarbazi
51.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت عید مبعث. 📆۹ بهمن ۱۴۰۳ 🎧 صوت کامل بیانات با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙سخنرانی دیده نشده حاج قاسم درباره‌ی حسن باقری به مناسبت سالروز شهادت حسن باقری 📆۹ اُم بهمن ماه 📝سالروز شهادت شهید حسن باقری با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
⌛️نگاهی به گذشته و خاطره انگیز ترین روز ها 💡در پیاده‌روی‌های صبحگاهی راهیان نور، با قدم‌هایی آرام در دل طبیعت، یاد و خاطر شهیدان را زنده کردیم. آفتاب طلایی به آرامی از پشت کوه‌ها طلوع می‌کرد و نسیم ملایم صبحگاهی، بوی ایثار و فداکاری را به مشام می‌آورد. هر گام ما حس نزدیکی به تاریخ و روایت‌گری دلاورانی بود که برای آزادگی و شرافت این سرزمین، جانشان را فدای میهن کردند. 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ با هرقدم،به شهدا نزدیک تر میشویم با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
⌛️نگاهی به گذشته و خاطره انگیز ترین روز ها 💡تصور کنید: شما روی یک قایق کوچک نشسته‌اید، آفتاب به آرامی روی آب می‌ رقصد و باد موهایتان را به هر سمتی که دلش می‌خواهد می‌برد. دوربین دستتان است و می‌خواهید یک سلفی بگیرید که نه تنها خودتان، بلکه تمام زیبایی هور را هم در خود جا دهد. اما قایق کمی تکان می‌خورد و شما هم کمی دست‌پاچه شده‌اید. نتیجه؟ یک سلفی که در آن با رفقای خود یک اثر هنری مدرن ساخته اید 😅 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ •یه سلفی با تاریخ ،آخه چرا که نه؟!• با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهمنی که فرّ ایمان ماست... میرزای دامغانی وقتی از اتاق بیرون آمد در گوش حاج احمد آقا گفت: به یک روز نمی‌رسد که پدرتان از دنیا می‌روند. پسر دلش گرفت. هر وقت دل آقا روح الله می‌گرفت میرزا را دعوت میکردند جماران. اما این بار فرق داشت. دامغانی تنها بر بالین پیرمرد آمد. کمی نگاهش کرد. دستی بر پیشانی‌اش کشید و دعایی خواند. پیرمرد با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‏‎ ‎‏امیدوار به فضل خدا به جایگاه ابدی سفر می‌کرد. خمینی پانزده خرداد چهل و دو همان خمینی پانزده خرداد شصت و هشت بود. ذره‌ای دگرگون نشد و عالمی را زیر و رو کرد. دوازده بهمن پنجاه و هفت در هواپیما در جواب خبرنگاری که حس و حالش را پرسید گفت: هیچ! پیرمرد چیزی شبیه به افسانه ها بود. حتی دشمنانش نیز می‌دانستند ورای آن عبای قهوه‌ای و عمامۀ مشکی مردی آسمانی نفس می‌کشد. نفهمیدند او که بود. ندانستند او چه می‌گفت. اما مهم این است که در میان تمام تاریکی ها، چراغی برافروخت که چون خورشید می‌درخشد. سلامی از عمق جان بر روح الله و حواریونش. همان ها که به او گفتند: «هَلْ یسْتَطِیعُ رَبُّک أَنْ ینَزِّلَ عَلَینَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ؟!» و او جواب داد: «قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». -مُنیبْ- ✍🏻آغاز ایام‌الله دهه فجر، طلیعه پیروزیِ نور رهایی‌بخش انقلاب اسلامی بر ظلمت و طاغوت و بازگشت غرور انگیز امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، بر همه آزادگان جهان خصوصاً ملت حماسه آفرین ایران، خجسته باد💐 @basij_pbicfu @basij_pbi1
⌛️نگاهی به گذشته و خاطره انگیز ترین روز ها 💡خاکِ جنوب، مُهرِ خاطره بر پیشانیِ تاریخ کوبیده است. در هر دانه‌ی خاک، داستانی نهفته است؛ داستانِ جان‌هایی که به خاک آمیختند تا ما به آرامش بنشینیم. اردوی راهیان نور، سفر به عمقِ این خاطرات است؛ سفر به معنای عمیق ایثار و فداکاری. دراین سرزمینِ مقدس، خاک، زبانِ بیان ناگفته‌هاست؛ زبانِ عشقی که مرگ را به معنای زندگی تبدیل کرده است. 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ •دلم را می سپارم به این،خاک با تمام احساسم • با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
📜سرزمین عشق و معرفت 📝به قلم محمد امین رادفر 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
⌛️نگاهی به گذشته و خاطره انگیز ترین روز ها 💡ضیافت ناهار در راهیان نور: دسر یا عملیات؟! همیشه فکر می‌کردیم ضیافت ناهار در اردوی راهیان نور یک عملیاته، ولی هیچ‌کس به ما نگفته بود که در کنار یادبود شهدا، به جنگ با گرسنگی هم می‌پردازیم! موقع ناهار، مثل بسیجی‌های واقعی، همه با چشمانی براق و شکم‌های گرسنه دور سفره می‌نشینیم. اما اینجا است که قهرمانان واقعی شناخته می‌شوند! هر کسی با وعده‌های غذایی‌اش مثل یک استراتژیست عمل می‌کند. یکی با ترفند «بیشتر ببر، کمتر بخور» و دیگری با تبیین «حداقل دسر باید دوتا باشد» تلاش می‌کند پیروز میدان شود! اما مهم‌ترین بخش قصه: قاشق و چنگال‌ها! در این ضیافت، شلیک‌های قاشق و چنگال به‌سان حمله به دشمن صورت می‌گیرد. و صدالبته، آخرش یکی برمی‌خیزد و می‌گوید: «این دسر، بمب است!» حالا می‌فهمیدم که چرا ما را به اینجا فرستاده‌اند؛ برای دفاع از ناهار که هرگز تسلیم نشود! در نهایت، با قهری در دل و شکمی پر، این ضیافت نه فقط سیر و سیرابمان کرد، بلکه لبخند و خنده‌هایمان را نیز برانگیخت. این یادگارها همیشه در سفرهای‌مان با ما می‌مانند! 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ فتح کوه ها و خوراکی ها در کنار هم! با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi
با قدم یار اومده بهار.mp3
6.76M
با قدم یار اومده بهار گلِ عاشقی از تو آسمون می باره روشنه فلک، فطرس ملک برا هممون برات حرم میاره
⌛️نگاهی به گذشته و خاطره انگیز ترین روز ها 💡شما را نمی‌دانم اما من دلم لک زده برای نشستن روی رمل‌های فکه ، برای احساس دوباره‌ی نسیم که از لابلای نیزار‌های مشرف به فاو بر گونه‌هایم بورزد ، برای آب گل‌آلود هور ، برای انعکاس نورِ آفتاب بر گنبد طلاییِ طلاییه ، برای احساس غربت و تنگی‌سینه در کانال کمیل ، برای دو رکعت نماز شکسته با دل شکسته در شلمچه ، برای سوز آخر زمستان و وضو گرفتن برای نماز جماعت صبح در معراج دوکوهه ، برای یکبار دیگر دست بر سینه گذاشتن و نگاه پر حسرت به سیم خاردار‌های تپهٔ‌ سلام. این‌ها را که می‌گویم ؛ قلبم طوری به تپش می‌اُفتد که انگار از منی که یکسال از یارانِ آسمانیِ زمین دور بوده‌ام مشتاق‌تر و سرشکسته‌تر است. من سینه‌ام تنگی و دلم بی‌قراری می‌کند برای احساس مهرِ مادریِ زهرا(سلام‌الله‌علیها) در سراسر منطقه می‌خواهم باز سر بر زانویش بُگْذارم و از او بخواهم که مرا از خود برهاند و به خود برساند . 🙃رفیق آماده سفر هستی...!؟ •بوی بهشت ،از خاک این دیار به مشام می‌رسد • با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi