eitaa logo
خبرگزاری بسیج البرز
12.4هزار دنبال‌کننده
51.7هزار عکس
12.3هزار ویدیو
128 فایل
کانال خبرگزاری بسیج استان البرز پنجره ای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی با تفکر بسیجی سایت: basijnews.ir/fa/alborz
مشاهده در ایتا
دانلود
تجلیل از معلمان سال 1401 با برنامه های 📌استخر رايگان 📌سالن بدن سازی رايگان 📌سالن فوتبال والیبال رایگان 📌همایش فرهنگیان +گروه تئاتر +مسابقه وسخنرانی نماینده ولی فقیه در استان البرز_ناحیه امام حسین علیه السلام کرج _فرمانده ناحیه امام حسین علیه السلام کرج _مسئول محترم سازمان بسیج فرهنگیان استان البرز 📌چاشت 📌ناهار 📌شام 📌برنامه در روزهای 21 و22 اردیبهشت در دونوبت صبح وعصر انجام گردید 📌مجموع شرکت کنندگان خانم وآقا 700نفر 🇮🇷کانون بسیج شهید مطهری ناحیه یک آموزش پرورش به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 💥دانش آموزان از جشنواره می‌گویند 🎉 اختتامیه 🗓️ چهارشنبه ، ۲۸ اردیبهشت 🕣ساعت ۸:۳۰ صبح ✔️ دبیرخانه سومین جشنواره آغازی بی پایان ✔️ مدارس راهیان کوثر استان البرز به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
صعود مقتدرانه تیم جوانان فوتسال مقاومت البرز به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾انا لله و انا الیه راجعون استاد فاطمی نیا به ملکوت اعلی پیوست🖤 ▪️مرگ عالم مصیبتی جبران ناپذیر و رخنه ای بسته ناشدنی است. او ستاره ای است که غروب می کند. و مرگ یک قبیله آسان تر از مرگ یک عالم است‌. 🔘 لطفا برای استاد فاطمی نیا فاتحه ای قرائت بفرمایید🙏 به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
فرزند مکتب فاطمی آیت الله فاطمی نیا به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
38.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📍 گزارش تصویری از راهیان نور اردیبهشت ماه ۱۱۹ به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
◾ فرماندار کرج: بسیج ظرفیتی بی بدیل در تمام عرصه ها است ◾ کرج_ بسیج_ معاون استاندار البرز و فرماندار ویژه کرج گفت: بسیج ظرفیتی بی بدیل درتمام عرصه ها بوده که همواره در همراهی با دستگاه های اجرایی اقدامات موثری داشته است. متن کامل خبر 👇🙏🔘 https://basijnews.ir/fa/news/9432759 به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
◾ در راستای کنگره ۴۰۰۰ شهید روحانی دفاع مقدس: تجلیل از خانواده شهید امرالله رمضانی با اهدای هدیه ی رهبری ▪️ در راستای کنگره ۴۰۰۰ شهید روحانی دفاع مقدس هدیه مقام معظم رهبری به خانواده شهید روحانی"امرالله رمضانی" از سوی مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه امام هادی(ع) اهدا و از آن ها تجلیل شد. متن کامل خبر 👇🙏🔘 https://basijnews.ir/fa/news/9432780 به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
◼ سید عبدالله فاطمی نیا در سال 1325 شمسی در تبریز به دنیا آمد. ایشان از همان ابتدا تحت تربیت پدرش میراسماعیل و سپس آیت الله حسن مصطفوی از شاگردان سید علی آقا قاضی قرار داشت. ◾ ایشان در ادامه تحصیلات، از محضر بزرگانی چون علامه طباطبائی، سیدمحمدحسن الهی طباطبائی، محمدتقی آملی و سیدرضا بهاءالدینی استفاده کرد. ▪️ایشان خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتابشناس بود و در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی فعالیت می‌کرد و در زمینه تفسیر صحیفه سجادیه و نهج البلاغه معروف بود. ▪️از ایشان آثاری از جمله نکته‌ها از گفته‌ها، فرجام عشق؛ شرحی بر غزل حضرت امام خمینی (ره)، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره به چاپ رسیده است. به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
ـ سلام بر حماسہ‌سازان همیشه جاویدِ روحانیت کھ رساله علمیه و عملیہ خود را بھ دم شهادت و مرکب خون نوشتند و بر منبر هدایت و وَعظ و خطابہ‌‌ٔ ناس از شمع حیاتشان، گوهر شب چراغ ساخته‌اند. • خمینۍکبیر [رھ] ــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
در آن زمان فَضایِ مَجازی به آن صورت مطرح نبود و مجلات و روزنامه ها ابزار دست دشمن بود. علی و دوستانش با قلم زدن در نشریه های شلمچه، جبهه، دوکوهه و هفته نامه یالثارات الحسین(ع) در این عرصه هم فعالیت کردند. بعد از نماز جمعه رو به روی مصلی می ایستاد. داد می زد و نشریه"شلمچه" را توزیع می کرد. برای همین در میان بچه های کرج به "علی شلمچه" معروف شده بود... ✍ النازرحمت نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#علی‌شلمچه در آن زمان فَضایِ مَجازی به آن صورت مطرح نبود و مجلات و روزنامه ها ابزار دست دشمن بود.
مادر شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار : سال سوم ابتدایی، متنی نوشته بود، مدیر و معلم پرورشی مدرسه "شهید فلاحی" عظیمیه خیلی تشویقش کرده بودند. یک صفحه نوشته بود که چند جمله اش را حفظ ام؛ 《خدایا، من را زود بزرگ کن تا بروم جبهه به رزمندگان کمک کنم. می خواهم شهید شوم. خوش به حال شهدا! خوش به حالشان که برای کشور جنگیدند! خدایا، چرا من لیاقت ندارم بروم جبهه؟ خدایا، رزمندگان ما را پیروز کن. خدایا، امام خمینی را پیروز کن بر صدام. خدایا، جنگ ما زود تمام شود و رزمنده ها به خانه ی خود برگردند ...》 روز تشویقش در مراسم صبحگاه مدرسه، آنجا بودم. علی را آوردند روی ایوان رو به روی دفتر مدرسه تا انشایش را بخواند. خواند، و من اشک ریختم. روز بعدش، متن را گذاشتند روی تابلوی اعلانات... ✍ النازرحمت نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#انشاء مادر شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار #بسیج: سال سوم ابتدایی، متنی ن
خواهر شهید علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار : از مدرسه می آمدم خانه. دیدم علی و مادرم با هم مشغول صحبت کردن هستند. تا من را دیدند از هم جدا شدند. متوجه شدم که در مورد من صحبت می کردند! رو به مامان گفتم: در مورد من با داداش علی چی به هم می گفتین؟ مامان گفت: علی می گه دیگه خواهرم بزرگ شده باید چادر بپوشه. گفتم: من شرایط خرید چادر ندارم‌. علی که متوجه شد با پول تو جیبی هاش برام هدیه چادر گرفت. ✍ الناز رحمت نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#اولین‌چادر خواهر شهید علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار #بسیج: از مدرسه می آمدم خانه. دیدم علی و
خواهر شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار : حواسش به همه چیز ما بود. سر سفره که می خواستیم غذا بخوریم از تک تکمون می پُرسید: بسم الله گفتین؟ گاهی می گفتیم بله گفتیم. گاهی هم می گفتیم نه یادمون رفت. علی می خندید می گفت: چه طور غذا خوردن یادتون نمی ره؟ بسم الله گفتن یادتون می ره؟ بسم الله بگید بعد غذا بخورید ... ✍ النازرحمت‌نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#بسم‌الله‌یادتون‌نره خواهر شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار #بسیج: حواسش به
خواهر شهیدروحانی مدافع حرم در گفتگو با خبرنگار : مامان ما را علاقه مند به شهدا بار آورده بود. نماز جمعه که می رفتیم، بعد نماز برایمان عکس شهدا می خرید. علی می زد به دفترش. یک دفتر برداشته بود داخلش عکس شهدا را می چسباند. وصیت نامه ها و خاطره هایشان را می نوشت. علاقه خاصی به شهید سعید طوقانی و شهید آوینی داشت... ✍ النازرحمت‌نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#دَفتَرِعَکس خواهر شهیدروحانی مدافع حرم در گفتگو با خبرنگار #بسیج: مامان ما را علاقه مند به شهدا ب
مهدی مظاهری دوست و داماد خانواده شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار : دوست داشتم تو همه چی، اخلاقی، اعتقادی، رفتاری، حتی لباس پوشیدن و نماز خوندن مثل علی بشوم. این فقط خواسته ی من نبود. منطقه اسلام آباد خیلی از هم سن و سال های من علی را به عنوان کسی که اخلاق خوبی دارد دوستش داشتند. علی به ما ارزش قائل می شد. ما را تحویل می گرفت. بزرگمان می کرد.  تمام هفته را صبر می کردیم تا آن یک روزی که علی به مسجد می آید برسد و علی را ببینیم. اصلا دلیلِ باز شدنِ پایم به مسجد ولیعصر(عج) کرج، و بعد، گروه مقاومت شهید کلاهدوز همین رفتار شاد علی آقا و برخوردهایش بود. یک بچه ده ساله که تا پایش را می گذارد تو مسجد، همین علی آقا صدایش می کند:"آقامهدی، بدو که آبدار خونه منتظرته" انگار می دانست که وقتی قندانِ پلاستیکیِ قرمزِ آبدارخانه را برمی دارم و پر از قند می کنم تا پشت سر تقسیم کننده ی چای راه بیفتم وسط مردم، کیف دنیا را می کنم... ✍ النازرحمت نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak
خبرگزاری بسیج البرز
#مِثلِ‌عَلی مهدی مظاهری دوست و داماد خانواده شهید روحانی مدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگا
خواهرشهیدمدافع حرم علی تمام زاده در گفتگو با خبرنگار : رفتن یک روحانی غیر نظامی به سوریه خیلی سخت بود. به علی می گفتیم: در کشور خودمان خیلی کارها هست که می توانی انجام بدهی. ولی علی اولویت را سوریه می دید. تصمیم گرفت با هویت جَعلی به سوریه برود. شبِ چهارشنبه، از مجلس سخنرانی بیت الشهدای فهمیده برمی گشت کهریزک خانه اش. میدان شاه عباسی بیش از نیم ساعت منتظر ماشین می ماند. ماشین پیکانی می ایستد. علی سوار می شود. در مسیر با راننده مشغول  صحبت می شود. از لهجه راننده متوجه می شود که افغانستانی است. اسم راننده را می پرسد و می گوید بسم الله هستم. علی صحبت را ادامه می دهد، خب چند سال است ایرانی؟ کجاها زندگی کردی؟ همش کهریزک بودی؟ بسم الله می گوید: شیعه ام. سه سال است ایرانم. جاهای زیادی بودم. شیراز. اصفهان. سبزوار. سوریه. علی خوشحال می شود از اینکه بالاخره یکی را پیدا کرده است  تا بتواند به سوریه برود، تا می آید بپرسد چه طور سوریه رفتی بسم الله با همان لهجه افغاستانی می گوید: با گروپَ فاطَمیون. آنجا یگان تا آدم هست از ایران. برایِ شما که آسان می مانَه. علی می گوید: نه آسان نیست. اونا که سوریه ان نظامی ان من نظامی نیستم. خیلی دعا کردم. توسل کردم آخرین باز همین امروز صبح. اما قسمت نمی شود. بسم الله می گوید: انگار خیلی مشتاقی برای رفتن. خدا رو شکر کن منو سر راهت قرار داده. تو را می فرستم سوریه. یک شماره تلفن می دهم. شماره تلفن برادرم هست.در جنگ سوریه بوده. با همون گروهِ اولِ فاطمیون رفته. الآن آمده مرخصی می توانی با کارتِ نصیر بروی. علی می گوید: آخه چه طور؟ مگر می شود با کارت یکی دیگه رفت؟ هرچه قدر هم  پول بخواهد من می دهم. بسم الله می گوید: بله می شود. برادرم درست می کند. اما پولکی نیست نصیر. موقع خداحافظی شماره نصیر، برادرش را می دهد و می گوید: خانه اش اسلام شهر است. علی می گوید: فردا باهم برویم. نصیر که علی و بسم الله را می بیند می گوید: برادرم اشتباه کرده. من نمی توانم تو را به سوریه ببرم. نمی توانم کارتم را بدهم. خودم می خواهم بروم سوریه. اصلا کجای ما شبیه به هم است که تو بخواهی جای من بروی سوریه؟ شما چه جور روحانی ای هستی؟ اگر بفهمند بَد می شود. علی اصرار می کند که نگران نباش. همه چی بامن. تو فقط قبول کن با کارتت بروم سوریه. حیفِ دَستِ خالی از خانه شما بیرون بروم. چند روزی طول کشید تا نصیر قبول کرد علی با کارت و پاسپورتش به سوریه برود. علی شروع کرد به کار کردنِ زبان و لهجه یِ افغانستانی. حتی گاهی در مکالمات روزانه اش با همسر و دخترش، دوستانش با زبان و لهجه افغانستانی صحبت می کرد. نمی خواست کسی چیزی بفهمد. چند باری هم به همسرش گفته بود کهریزک مهاجر افغانستانی زیاد است بَد نیست گاهی با زبانِ خودشان برایشان نوحه بخوانم. علی بالاخره نیتش را آشکار کرد. چون رضایت همسرش زهرا خانم برایش مهم بود. زهرا خانم و مادر و خواهران، مخالف بودند علی با هویت جعلی به سوریه برود. می ترسیدند لو برود و برایش در ایران بد بشود. علی می گفت: شلوغش نکنید. از کجا معلوم بپذیرند و حالا کو تا بروم؟ اگر بروم خودم را به مسئولین نشان می دهم تا بفهمند در کارهای فرهنگی و تبلیغی تبحر دارم تانخوام برم تو کارهای جنگی. نگران نباشید. زهرا خانم می گفت: این علی آقا، تا حالا هر کاری خواسته کرده و هیچ چیز هم مانعش نشده... ✍ النازرحمت‌نژاد به  کانال خبرگزاری بسیج در استان البرز بپیوندید🔻🌐 @basijalborz_irankochak