eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی ایذه
220 دنبال‌کننده
290 عکس
24 ویدیو
3 فایل
پاینده باد انقلاب اسلامی پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامــی واحـد ایــذه
مشاهده در ایتا
دانلود
صوت جلسات دوره آموزش: مکالمه لهجه عراقی ویژه سفر اربعین.👆
از انقلاب دانشگاه تا انقلاب جهان 💠ششمین دوره معرفتی تشکیلاتی شهید جهان آرا 📍محــل برگــزاری: تهران - مشهد مقدس ⏳آخــرین مهلت ثبت نام: ۳شهریورماه جهت ثبت نام و کسب اطلاع بیشتر : برادران @YAOMOLBANIN01 خواهران @ZAMZAM_E1384 🌐بسیج دانشجویی دانشگاه‌ آزاد اسلامی ایذه
«به یاد شهدای مدافع حرم » مسابقه مجازی شهدای مدافع حرم هر روز با یک شهید مدافع حرم: هر روز به مدت شش روز یک شهید مدافع حرم در رسانه های بسیج دانشجویی معرفی شود. در پایان شش روز از مطالب ارائه شده در رسانه آزمون گرفته می شود. به نفرات برتر در آزمون جوایزی اهدا می شود. 🌐 بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی ایذه
نام و نام خانوادگی:عباس دانشگر نام پدر:مومن محل تولد:سمنان تاریخ ولادت:۱۳۷۲/۲/۱۸ تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۳/۲۰ محل شهادت:حومه جنوبی حلب - سوریه مدت عمر:۲۳سال محل مزار:امامزاده علی اشرف سمنان کتاب مربوط به این شهید:آخرین نماز در حلب_اذان صبح به وقت حلب_لبخندی به رنگ شهادت_آقا داماد_راستی دردهایم کو_رفیق شهیدم مرا متحول کرد زندگی نامه شهید شهید عباس دانشگر: شهید عباس دانشگر ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان چشم به جهان گشود.او با تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. او در دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. برای ارتقاء تحصیل خودش تلاش زیادی کرد. او با اراده‌ای قوی که در ادامه تحصیل داشت توانست با رتبه عالی در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود و از طرفی به خاطر دور اندیشی و عشق و علاقه که به سپاه پاسداران داشت در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و قبول شد. او یک هفته‌ای در فکر بود که کدام‌یک را برگزیند. اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد، ولی او به این نتیجه رسید که دانشگاه امام حسین(ع) که یک دانشگاه انسان‌سازی است انتخاب کند. به دیگران می‌گفت من دوست دارم برای خدمت به اسلام وارد سپاه پاسداران شوم. ورود شهید عباس دانشگر به سپاه پاسداران: شهید دانشگر در۵ مهر ماه سال ۱۳۹۰؛ در حالی که ۱۸ سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، اودر طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد. ازدواج شهید عباس دانشگر: شهید دانشگر در ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود:« میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود». شهید دانشگر اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول۱ اردیبهشت سال۱۳۹۵ داوطلبانه عازم سوریه شد. دست نوشته ی شهید عباس دانشگر به همسرش: همسر شهید میفرماید:«قرار بود عید به سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. روزی که قرار بود عباس آقا به سوریه برود من در مدرسه بودم. روزهای قبل از آن هم امتحان داشتم. به همین خاطر نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم. وقتی به خانه آمدم دیدم که برایم یک نامه نوشته و آن را روی میزم گذاشته بود. خوشحال شدم که عباس برایم نامه نوشته، ولی وقتی نامه را خواندم خیلی نگران شدم چون نوشته‌هایش بوی رفتن می‌داد. احساس کردم آخرین نوشته‌هایش در این دنیا است. خیلی جملات عارفانه نوشته بود. در نامه نوشته بود "رفتم تا وابسته نشوم" چون می ترسید به دنیا وابسته شود و نتواند از آن دل بکند و فراموش کند که در آن سوی مرزها چه اتفاقاتی دارد می‌افتد.» متن دست نوشته از این قرار است: «عزیزم دوست دارم دعا میکنم امتحانت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد ،من هم به یادت خواهم بود، توهم مرا یادکن؛امیدوارم فاصله جسم هایمان قلب هایمان را بع هم نزدیک تر کندتا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم . شنیدی می گویند:زنده بودن فاصله گهواره تا گوراست و زندگی کردن فاصله تا زمین.امیدوارم هرروز آسمانی تر شوی توهم مرا دعاکن،خداوند قلب هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند.خ د د. عباس۱۳۹۵/۲/۲» خصوصیات اخلاقی شهید عباس دانشگر: ۱ـ یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگر ؛ شجاع و نترس بودن او در دوران کودکی و نوجوانی اش بوده است. ۲ـ او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت .او در اولین برخورد انقدر گرم و صمیمی می شد که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار می‌کرد. ۳ـ شهید عباس دانشگر هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به خانواده اش نمی‌گفت. بعد از شهادتشان خانواده ی او گفتند:« که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح ۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاس‌های استاد پناهیان و دکتر عباسی شرکت می‌کرده است.
شهید در دفترچه همراه خود برنامه هفتگی خود را اینگونه یادداشت کرده بود: نماز اول وقت_دعای کمیل،توسل،ندبه،عهد و عاشورا و مناجات امیرالمومنین(ع) و زیارت حضرت زهرا(س)_هرروز یک حدیث_یک صفحه قرآن با تفسیر_نماز شب_ذکر روز صد مرتبه_ورزش هرروز یک ساعت_دروغ،غیبت،نگاه حرام،سوء ظن،و سوء استفاده از بیت المال و... ممنوع نحوه ی شهادت شهید عباس دانشگر یکی از دوستان او میگوید:« اودر شب نیمه شعبان بود که مراسمی در مقری که مستقر بودیم گرفتیم و عباس از ساعت ۱۲ شب تا نزدیک اذان صبح در کنار پنجره مقر و زیر نور مهتاب احیا گرفت و دعا می‌خواند و گریه می‌کرد. این تنها جایی بود که دیدم عباس خلوت کرد , در صورتیکه او اصلا آدم گوشه گیر و ساکتی نبود. بعد از شهادتش که خاطرات را مرور می‌کردم, متوجه شدم که عباس آن شب برات شهادتش را گرفت.» عباس در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. فرمانده اش سردار اباذری به او لقب " جوان مومن انقلابی" داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت:«مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد وصیت نامه شهید شهید عباس دانشگر: بسم الله الرحمن الرحیم دوست دارم ساکن شوم آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزه‌خوار سفره‌ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد، راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می رسد اما من چه؟! سیاهیِ گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم، عادت به سک‍ـون بـلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. بی هوشی انسان درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد. بالاترین مرض مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.
نام و نام خانوادگی:مصطفی صدر زاده نام پدر:محمد محل تولد:شوشتر تاریخ ولادت:۱۳۶۵/۶/۱۹ تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۸/۱ محل شهادت:حلب-سوریه مدت عمر:۲۹ سال محل مزار:بهشت رضوان-شهریار-تهران کتاب مربوط به این شهید:قرار بی قراری،سید ابراهیم،سرباز روز نهم،اسم تو مصطفاست. زندگی نامه شهید مصطفی صدر زاده: شهید مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ درشهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش ازخاندان جلیله سادات هستند. نتیجه‌ی ازدواج طلبه شهیدمصطفی صدر زاده در سال ۹۴ ، دختری ۷ ساله به نام فاطمه و پسری ۷ ماهه به نام محمّد علی است. شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی "سید ابراهیم" حدود چهار سال در حوزه علمیّه امام جعفر صادق تهران مشغول تحصیل بود. او با وجود تحصیلات حوزوی به ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه و در رشته ادیان و عرفان پرداخت. در همان دوران دانشجویی برای مبارزه، به سوریه اعزام شد. خصوصیات اخلاقی شهید مصطفی صدر زاده: شهید صدر زاده به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار مقیّد بود و یکی از ویژگی‌های برجسته ‌ی ایشان، ادبشان نسبت به پدر و مادر بود. در واقع در هر رتبه و مقامی که قرار گرفته بود، چه در زمان طلبگی و چه آن زمان که فرمانده در جبهه‌ی سوریه شده بود، هیچ گاه ادب نسبت به بزرگترها اعم از پدر، مادر و حتّی پدر بزرگ و مادر بزرگ را فراموش نمی‌کرد و امکان نداشت از منزل بیرون برود و بر گردد و دست پدر و مادر را نبوسد. حرمت خاصّی نسبت به بزرگترها داشت و با کوچکترها الفت و مهربانی خاص داشت و همیشه احترام بزرگترها را نگه می‌داشت، به طوری که در مسجد محل، سنّتی را پایه گذاشت که کوچکترها دست بزرگترها را می‌بوسیدند و یک پایه گذار ادب خاص نسبت به بزرگترها بود. نحوه ی شهادت شهید مصطفی صدر زاده: شهید مصطفی صدر زاده پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید. پیکر شهید در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفته است. وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده: بسم‌رب‌ الشهدای و الصدیقین شکر گزاری شهید از نعمات الهی خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست‌،‌ سپاس خدایی را که بر سر ما منّت نهاد و از میان این همه‌ مخلوق، ما را انسان خلق کرد، شکر خدایی را که از میان این‌ همه انسان، ما را خاکی مقدّس به نام ایران قرار داد و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد و شکر بی‌پایان خدایی را که محبّت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده، توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. توصیه ی شهید به اطاعت از فرامین رهبری: از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. توصیه ی شهید مصطفی صدر زاده به پدر و مادر خود و همسرش: از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند. پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم، بنده‌ را ببخشید و از خدا بخواهید بنده ‌را ببخشد. چقدر در حقّ پدر و مادر، کوتاهی کردم. چقدر شما را به دردسر انداختم. فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ با چه سختی و مشقّت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم، برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام، اذیّت کرده‌ام و شما تحمّل کردید؛ زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌ به خیر شود. از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده‌ی خودم گذاشتید. حتّی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم، مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید، ممنونم. حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید. آرزوی شهید مصطفی صدر زاده: مبارزه با دشمنان خدا آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجّه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند، امّا اهمیّت ندهید، بنده به راهی که رفتم، یقین داشتم. از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد؛ زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده، دخترم یتیم می‌شود و شما اذیّت می‌شوید، امّا یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود، خدا سرپرست اوست. ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌ فاطمی تربیت شود؛ یعنی مدافع سرسخت ولایت.
از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقّی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم ، بنده‌ی حقیر را ببخشد؛ زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شهادتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده مواظبت از خون شهدا: و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم. چقدر بچّه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان. فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان، دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا، حرمت ماه خدا، توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم.... آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند صحبت شهید مصطفی صدر زاده با حضرت زینب سلام الله علیها: بی‌ بی زینب آن زمانی که شما در شام‌، غریب بودید؛ (بر شما چه) گذشت؟ دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله‌ی حسین (علیه السّلام) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌ جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن. مرا قاسم خطاب کن. روی خون ناقابل من هم حساب کن ... سخن شهید مصطفی صدر زاده با دوستان: دوستان با معرفت، هم رزمان بسیجیم، می‌دونم وقتی این نامه رو براتون می‌خونن از بنده دلخور می‌شید و به بنده تک خور و یا ... ی‌گید. چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید ... داداشای عزیزم! ببخشید که فرمانده‌ی خوبی براتون نبودم، اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم ... به شما قول میدم، اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیه السّلام) برسد، نام شما را پیش او ببرم ... چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می‌کنم: ۱.وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید، با اولین چیزی که باید بجنگیم، خودمان هستیم. ۲. وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود، تازه اول مبارزه است؛ زیرا شیطان به سراغتان می‌آید، اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد، شما به راحتی برای حزب اللّه نیرو جذب کنید، هرگز... ۳. اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند، به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید، سعی کنید در روحیه‌ی خود، شهادت طلبی را پرورش دهید ... ۴. سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد. ۵. دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید. ۶. خود سازی دغدغه‌ی اصلی شما باشد. «سید ابراهیم صدرزاده».
🟠 تأسیس شورای دفاع کشور تصویب شد 🔸شورای عالی امنیت ملی در چارچوب اصل ۱۷۶ قانون اساسی، تاسيس شورای دفاع کشور را تصویب کرد. گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی امشب (یکشنبه) ۱۲ مردادماه از تصویب تأسیس شورای دفاع کشور توسط شورای عالی امنیت ملی در چارچوب اصل ۱۷۶ قانون اساسی خبر داد. 🔹دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در این باره اعلام کرد: شورای دفاع طرح‌های دفاعی و ارتقای توانمندی‌های نیروهای مسلح را به صورت متمركز بررسی می‌كند. 🔸براساس اعلام دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، ریاست این شورا بر عهده رئیس جمهور بوده و متشکل از سران قوا، فرماندهان نیروهای مسلح و بعضی وزارتخانه‌های مرتبط است. 🌐 بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی ایذه