☑ شعری که از کتاب یحیی توسط جناب آقای شریعتی در برنامه امروز ( ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ) خوانده شد :
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت
ا
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را
ماه را من چه بگویم که چنین ست و چنان
شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان
ماه ، در کسوت سقا به میان آمده بود
رود برخواست ، که موسی به میان آمده بود
رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد
ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده
غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده
رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست
چشم امید رباب است که بر شانه اوست
دستش افتاد ولی ، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت ، گرهِ کار به دندان وا کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعد عباس(علیه السلام) دگر آب سراب است ، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب
چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟
ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد...
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهراء(سلام الله علیها) افتاد
پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده کور شود
آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد
مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم
اتفاقیست که افتاده ، بیا برگردیم
آه !!! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود
💠 شاعر : سید حمید رضا برقعی
#شعر
#سید_حمیدرضا_برقعی
#برنامه
#برنامه_سمت_خدا
☑ @samtekhoda3
16.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ عراقیها به مداحی من ایرانم و تو عراقی ، چه فراقی...
@basijefateh👈❤️🌼
*🌹بندگی خدا🌹*
آیت الله شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، در خاطره ای از کودکی اش، میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به «گناباد» میرفتیم. وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار ! *میخواهم اول وقت، نماز بخوانم.*
کاروان دار گفت:
بیبی دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم. آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت: نه
*میخواهم اول وقت نماز بخوانم.*
کارواندار گفت: نه مادر. الآن نگه نمیدارم.
مادرم گفت: نگهدار.
او گفت:
*اگر پیاده شوید، شما را میگذارم و میروم.*
مادرم گفت: بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد، وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد.
من هستم و مادرم؛ دیگر کاروانی نیست؛ شب دارد فرا میرسد و ممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛*
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: *بیبی کجا میروی؟*
مادرم گفت: *گناباد.*
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم. بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم. گفتم: خدایا شکر.
*مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.*
به سورچی گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.*
سورچی گفت:
خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا، ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم.*
در دلم میگفتم: مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.*
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم.
در بین راه، از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
عزیزان:
اگر انسان بنده خدا شد، بيمه مىشود و خداوند امور او را كفايت و كفالت مىكند.
*«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» (زُمر/۳۶)*
باور کنید همه چیز به دست خداست؛ و اینکه کافی است باور کنید همراهی و هدایت خدا را...
🌴خداوندی که *رود نیل را برای حضرت موسی(ع) و یارانش شکافت و امواج آن، لشگر خالق گشت،* و باعث نجات آنان؛ همان خدا در مواقع سختی و گرفتاری با لشگر قدرتمندش به یاری ات خواهد شتافت.
*اگر باورت بشود که میتواند*، پس میتواند.
«پس ای دوست؛ *تو خدا را بندگی کن که خدا، خدایی کردن را بلد است*».
چرا که خالق ما بهترین است؛ کافی است ما بنده باشیم ؛ آنگاه هرگز در نخواهیم ماند.
@basijefateh👈👈❤️
🌟جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام
1. مردم را با لقب صدا نکنید.
2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
10. دین را زیاد سخت نگیرید.
11. با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.
12. انتقادپذیر باشید.
13. مکار و حیله گر نباشید.
14. حامی مستضعفان باشید.
15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.
16. نیکوکار بمیرید.
17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
18. فحّاش و بذله گو نباشید.
19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
20. رحم دل باشید.
21. با قرآن آشنا شوید.
22. تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.
23. گریه نکردن از سختی دل است.
24. سختی دل از گناه زیاد است.
25. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
26. آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.
27. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.
28. محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست
(نهج البلاغه)
🔷از امام علی (ع) پرسیدند واجب و واجبتر چیست؟
نزدیك و نزدیكتر كدامند؟ عجیب و عجیبتر چیست؟ سخت و سخت تر چیست؟ فرمود : واجب اطاعت از الله و واجبتر از آن ترك گناه است. نزدیك قیامت و نزدیكتر از آن مرگ است. عجیب دنیا و عجیبتر از آن محبت دنیاست. سخت قبر است و سخت تر از آن دست خالی رفتن به قبر است.
🌹داستان آموزنده🌹.
مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و چگونه گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام(علیه السلام) فرمود:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را برآورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد...
🌹
گاهی امام سجاد (علیه السلام) هنگامی که به سائل چیزی می بخشیدند دست مبارک خود را می بویید و میفرمودند: این دست به دست الهی رسیده؛ چون خداوند در آیه ۱۰۴سوره توبه فرموده است:
«خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد...».
(بحارالانوار،ج۶۲، ص۲۶۹).
🌹
#صدقه
▫️