قرار عاشقی مون :) از امروز تا ۴۰ روز ان‌شاءالله... 🌱 منتظر ظهور ✅ عاشق ارباب ✅ نوکر ارباب مجنون الرقیه حسین وصالی مشکاتی✅ رسول نظری ✅ یاسمن ✅ از نسل سلیمانی ✅ خادم المهدی ✅ دلتنگ ✅ حاج قاسم ✅ نوکر حسین ✅ نوکر رو سیاه ✅ خادم الحسین ✅ مجنون الحسین ✅ سادات ✅ تقی‌زاده ✅ ترابی ✅ بنت العباس ✅ معراج✅ یا عباس ✅ زهرا ✅ پناه او بنت المهدی✅ جان فدای رهبر ✅ مهدیه #روزسی‌و‌سوم

رفقای قرار ِ عاشقی :)♥️ ۸ دقیقه از ۲۴ ساعت ... زمان زیادیه ؟ نه دیه ؛ پس بسم الله https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://janat1.ir/mafatih/%3Fid%3D7&ved=2ahUKEwik0abl9rX_AhXXm_0HHQAADKkQFnoECA4QAQ&usg=AOvVaw37aHUe8MzrC9EWBVhMdMIt هر کدوم تون که خوندید یه تیک ارسال کنید با نام تون برام ؛ * یادتون نره ها ✅ @Khadem_Dahe80 میخوای اربعینت رو جور کنی ؟! بسم الله رفیق :) #روز‌سی‌و‌چهارم

' 🕊 .

شب از نیمه گذشته! بیدارید؟ نکند میلِ کربلا دارید:)

موعود: جوونا ، یہ‌جوری‌درس‌بخونید ؛ کہ‌وقتی‌آقا‌اومد‌برین‌ کنارش‌وایسین ، بگین‌آقا‌کدوم‌کارت‌رو‌زمینہ ؟ ما‌همه‌چی‌بلدیم ! ما‌بلدیم‌انجامش‌بدیم . [ حاج‌مهدی‌رسولی ]

من که ندیدم ... 🚶🏿‍♂ اما میگن کل مسیر مشایه پره از این مداحی:)))))* _ اگه دلت شکست التماس دعا !...

همیشه‌صبح‌مون‌رو‌با‌سلام‌به‌مولا‌شروع‌کنیم ؛ السلام‌علیک‌یا‌بقیه‌الله 🤍

روزعروسیش‌خستہ‌شده‌بود . .🎊 مدام‌درگیـرڪارهابـودورفـت‌وآمـدوهۍ شوخۍمیڪرد . .😅 بہ‌هرڪسۍمیرسیدمیگفت:زن‌نگیر؎ها ببین‌بہ‌چہ‌روز‌؎افتادم‌زن‌نگیر . .🤭 حتۍبہ‌خواهرهامیرسیدمی‌گفت: آبجۍزن‌نگیریا🙂😂!" #شهیدانه #شھیدمحمدتقۍسالخورده‍

* درخواستی ؛

رفقای دل ؛ سلام علیکم 😄🌱 از اونجایی که میدونید ۲ شهریور میشه اولین سالگرد شهید دهه هشتادی مون ؛ داداش محمد اسلامی :))♥️ - برای همین تصمیم گرفتیم مثل دفعه های قبل به همت و خلوص شما ختم صلواتی برای داداش محمد داشته باشیم :)))📿 _ البته با یک هدیه ویژه ... اونم اینکه قرار شد اسم تک تک شما هایی که در ختم صلوات شرکت می کنید رو لیست می کنم و میدم خدمت همسر شهید اسلامی ؛ و ان‌شاءالله در شام شهادت داداش محمد ، یعنی شب‌جمعه این هفته ؛ بعد از نماز شب شون سفارش تک تک مون رو پیش این شهید بزرگوار بکنن😅✨ _ حالا هر چقدر مرام و معفرتتونه تا الان 72,272 + 7,931 : صلوات :))) ان‌شاءالله شفاعت همه ی ما رو بکنن 😄🌸 و من الله توفیق ، یا مهدی ! #فور‌معرفتی

رفقا این هم برای آشنایی بیشتر با داداش محمد ... و اینکه دیدن این پیام بدونید اتفاقی نیست و انتخاب شده اید :) مخصوصن دهه هشتادیا ... دعا شدن در نماز شب همسر یک شهید دهه هشتادی کم نیستا 😅🌿 دریغ نکنید از کمترین کار هم ... ان‌شاءالله اجرتون با خود داداش محمد !

پیشنهاد‌دانلود !

شیری‌افتاد‌از‌پا همگی‌شیر‌شدند ...

ما‌زنده‌به‌آنیم‌که‌آرام‌نگیریم....

کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است.» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «این بابا مهدی منه؟» از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.» پرسید «چرا خودت نمی‎بوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان می‎کنند. فیلم می‎گیرند. خجالت می‎کشم.» گفت «من هم نمی‎بوسم.» یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت:مامان از طرف تو هم بوسیدم. یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر می‌دید طاقت می‎آورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد. همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. شهید مدافع حرم #مھدی_نعمایی #رقیه‌_های‌_زمان

غریب گیر اوردنت ... 💔 #شهید_عجمیان

قصه ی ما که به سر رسید . . . رقیه خوابش برد !

+ نازنین رقیه :)

اگه حداقل ادعاتون میشه مذهبی‌ هستید اینو یادتون باشه، شما الگویید ! توی فامیل . . پیش ِرفقا . . پیش ِجماعت . . پیش ِخواهر یا برادر ِکوچیکتون . . خب ؟ میشید نماینده‌ی مذهبیا ' مراقب رفتار و گفتارتون باشید .

:)

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم احساس کردم صورتم آتش گرفته است خود را میان یک در ودیوار دیدم !

در و دیوار :))))))

برای‌لحظه‌ای‌تصور‌کن... تصور‌کن،سر‌برادر‌کوچک‌،سر‌برادر‌بزرگ،سر‌عمو، سر‌تمام‌مردانی‌که‌برایت‌خیلی‌عزیز‌هستند، بالای‌نیزه‌است‌‌‌‌... تصور‌کن‌سر‌بابایت‌هم‌بالای‌نیزه‌است.. تصور‌کن‌به‌دهانش‌چوب‌میزنند.. تصور‌کن‌دور‌سرش‌می‌رقصند... تصور‌کن‌دخترکی‌۴‌،۳‌ساله، با‌پای‌برهنه، یک‌ماه‌روی‌خار‌مغیلان‌راه‌می‌رود... تصور‌کن‌شبی‌در‌خرابه، سر‌پدر‌را‌می‌آورند... سخت‌است،مگر‌نه؟ تصورش‌برای‌تو‌سخت‌است‌اما‌بدان‌مهدی‌فاطمه تصور‌نمیکند،همه‌‌اش‌را‌به‌چشم‌دیده‌است.... آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان🖤 #نوشته_دست

دختره اومد دمِ خیمه گفت اون دختر لباس پارهه کجاس ؟ دیروز اومد گفت : میشه منم بازی بدید ؟ بازیش ندادیم الان اومدیم باهاش بازی کنیم . رباب از پشت خیمه ناله زد .. آخ .. دیر اومدید ..(:

روضه رقیه سادات :)) #ارسالی