16.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_فرمانده✊
به چند زبان زنده مختلف دنیا✨
#Salam_commander
with different languages œf the world
✨http://eitaa.com/basijianZahraei✨
*خاطره زیبای پسر 13ساله ای که به خاطر قرض پدرش درسو زندگیو پدر و مادر را رها میکند تا بتواند قرض پدرش را پرداخت کند*
پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم: «کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
*شهید قاسم سلیمانی*
http://eitaa.com/basijianZahraei✨✨✨
🌙امشب شب دحوالارض است🌟
ثواب هفتاد سال عبادت را از دست ندهیم❗️
🗓 روز بیست و پنجم ذیالقعده
روز دحوالارض نام گرفته است
که «دَحو» به معنای گسترش است
و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن
چیزی از محل اصلیاش تفسیر کردهاند
↫◄ منظور از دحوالارض گسترده شدن
زمین است که در آغاز تمام سطح زمین را
آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین
فرا گرفته بود این آبها به تدریج در گودالهای
زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب
سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند
↫◄ در شب این روز نیز بر اساس روایتی
از امام رضا علیهالسلام حضرت ابراهیم
و حضرت عیسی علیهالسلام به دنیا آمدهاند
↫◄ همچنین این روز به عنوان روز قیام
امام زمان مهدی موعود عج معرفی شده است
❊↴❊↴❊↴❊↴❊↴❊↴❊
💢↶ اعمـال روز دحـوالارض ↯
1️⃣ روزه
روز دحوالارض از چهار روزی است که
در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن
ممتاز است و در روایتی آمده است
که روزهاش مثل روزه هفتاد سال است
و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است
و هر که این روز را روزه بدارد
و شبش را به عبادت به سر آورد
از برای او عبادت صد سال نوشته شود
و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد
برای کسی که در این روز روزهدار باشد
استغفار میکنند
و این روزی است که رحمت خدا
در آن منتشر گردیده
2️⃣ نمــاز
نماز این روز دو رکعت است
در وقت چاشت "اول بالا آمدن آفتاب"
◽️در هر رکعت بعد از سوره حمد
پنج مرتبه سوره شمس بخواند
◽️ و بعد از سلام نماز بخواند:
《لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ》
↫◄ پس دعا کند و بخواند:
【یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی
یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی
یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی
وَارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی
وَ مَا عِنْدِی یَا ذَالْجَلالِ وَالْإِکْرَامِ】
3️⃣ دعــا
کفعمی در کتاب مصباح فرموده که
خواندن این دعا مستحب است:
【اَللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَی کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَاحْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَی یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ ....】
✍️ جهت خواندن بقیه دعا
به مفاتیح الجنان مراجعه شود
4️⃣ ذکـر خـداونـد
معنای ذکر فقط گفتن الفاظ و اوراد
و نامهای خداوند نیست
بهترین نوع ذکر خدا به یاد خدا بودن
و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش
ناظر دانستن است
5️⃣ شـب زنـدهداری
احیا و شب زندهداری که
برابر با عبادت صد سال است
6️⃣ غســل
انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض
7️⃣ زیـارت امـام رضـا علیـهالسلام
زیارت حضرت رضا علیهالسلام که
میرداماد ره در رساله اربعه ایام خود
در بیان اعمال روز دحوالارض آن را
از افضل اعمال مستحبه دانسته است
📔📒📕برمحمد وآل محمد صلوات
http://eitaa.com/basijianZahraei✨✨