eitaa logo
یِک دَهــہ هَشــتـادے در راه شُــهدا 🇵🇸 :)
713 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
18 فایل
بچہ ها به خدا از شهدا جلو مےزنید اگہ رعایت کنید که دل امام زمان(عج) نَلَرزه !(:♥️ - حاج حسین یکتا - به امید روزی که پشت اسم مون بنویسن "شهید دهه هشتادی" !(: یه سر بزنید: @SeyyedDahe80 از‌خودمونه ؛ کپی؟! حلالِ حلالت رفیق!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀◾️🥀◾️🥀◾️🥀 از کربلا تا شام غم احرام بسته در حج خونینش سر از محمل شکسته در سینه زینب که مجنون حسین است دل نیست قلبش مشتی از خون حسین است وفات ام المصائب،حضرت_زینب (س) تسلیت باد.
🥀 |‌ صبر، نام دیگر توست 🌻 چندروایت کوتاه از زندگی زینب کبری سلام‌الله‌علیها 👌 صبر، نام دیگر اوست. نه! صبر، وام‌دار نام اوست. کدام روایت را بیاوریم که زندگی سراسر ابتلا و امتحان و سربلندی دختر علی علیه‌السلام را، چنان که شایستۀ اوست، نشان دهد؟ این‌ها تنها چندلحظه است از عمر زینب کبری سلام‌الله علیها؛ بانویی که سخت‌ترین‌روز عالم را تاب آورد و از دشوارترین‌امتحان الهی، سربلند و سرفراز، بیرون آمد؛ آن‌قدر که جز زیبایی در آن ندیده باشد. 🌺 صدیقۀ صغری روز پنجم جمادی‌الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری بود؛ همان‌روزی که امیرالمؤمنین برای اولین‌بار پدر یک‌دختر شد. اسمش را گذاشتند«زینب»، زینت پدر. لقبش هم شد صدیقۀ صغری؛ دختر صدیقۀ کبری، دخترِ دختر پیامبر خدا. 😌 حسین، آرام جانش نوزاد بود. در گهواره که می‌گذاشتندش، اگر حسین از جلوی چشم‌هایش دور می‌شد، بی‌قراری می‌کرد و صدای گریه‌اش در خانه می‌پیچید. حسین را که می‌آوردند، می‌خندید و آرام می‌گرفت. بزرگ‌ که شد، وقت نماز، قبل از اقامه، اول به صورت حسین نگاه می‌کرد و بعد قامت می‌بست. ☀️ عالمۀ غیرمعلّمه فدک را از مادر گرفته بودند؛ به‌ جبر و ظلم. صدیقۀ کبری در حضور اصحاب پیامبر، خطبه‌ای خواند غرّا و فصیح که بعدها معروف شد به «خطبۀ فدکیه». مادر که خطبه می‌خواند، زینب هم آن‌جا بود. هفت‌ساله یا کوچک‌تر. خطبه را همان‌یک‌بار در مسجد شنید؛ وقتی مادر با صدایی که فصاحت لحن پیامبر خاتم را داشت، کلمه‌ها و عبارات طولانی را بر زبان می‌آورد. زینب با همان‌یک‌بار شنیدن، کل خطبه را از بر شد. زینب شد مهم‌ترین‌راوی خطبۀ فدکیه. 🍂 شرط ضمن عقد عبدالله، پسرِ عموی زینب، جعفربن‌ابوطالب علیه‌السلام، بود. امیرالمؤمنین عبدالله را به نیکی می‌شناخت که وقتی به خواستگاری زینب آمد، مولا به دامادی قبولش کرد. وقتی امیر علیه‌السلام می‌خواست خطبۀ عقد را میان عبدالله و زینبش بخواند، شرط زینب را به او گفت. شرط این بود: «زینب از حسین جدا نشود. هروقت زینب خواست با برادرش حسین راهی سفر شود، او را منع نکن». عبدالله می‌دانست حسین، جان زینب است. همه می‌دانستند. سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و پذیرفت. زینب علی شد همسر عبدالله‌بن‌جعفر‌بن‌ابوطالب... eitaa.com/basijianZahraei
بسته ام عهد که در راه شهیدان باشم چادر مشکی من، رنگ شهادت دارد...✋🏻 ‹📗🖇› •‌ Eitaa.com/basijianZahraei
‌🖤🕊 ~اگر...✋🏻 تیر دشمن...💣•° جسم شہدا را شڪافت...‼️•• ~تیر بدحجابــے...🏹•° قلب آن ها را میدرد...💔•• شہدا شرمنده ایم): Eitaa.com/basijianZahraei
🕊🔗 یه نفر بهش گفت آخه تو این گرما با این چادر مشــ🖤ـــکی چطوری میتونی طاقت بیاری؟:) گفت شنیدم آتش جهنــ🔥ــم خیلی گرمتره:( ‍ا Someone told her how do you Survive in the heat with this chador? She says I've heard the of hell is hotter Eitaa.com/basijianZahraei
🔗🌷 را که نفهمی، چادر هم نمیـــ‌تواند تو ــر کـــ‌نــد If you don't understand haya A black can not Make you muhajjiba🌴🌷 Eitaa.com/basijianZahraei
🍃 هدف ما رسیدن به جاییست که بتوانیم به راحتی از راحتی بگذریم...🕊 🍃 Our goal is to gat somewhere that we could easily pass easiness...🕊 ✨🔗✨🔗✨🔗✨🔗✨🔗✨🔗✨ http://Eitaa.com/basijianZahraei