بسم الله الرحمن الرحیم
پارت_۱۰۳
پسر یکی از بازاریهای معروف بود. آقاجونم همه جوره قبولش داشت، دلم پیِ اش نبود ولی راستی راستی داشتم باهاش سر سفره ی عقد می نشستم...اون روز و هیچ وقت یادم نمیره، همه چیزو تموم شده می دیدم، اما درست شبی که قرار بود فرداش عقد کنیم، پدربزرگِ علی اومد خونمون، اون قدر با آقاجونم حرف زد و پافشاری کرد که بالاخره راضی شد، نمیدونم چطوری راضیش کرد! و عقد من و پسر حاج همت و به هم زد؟!
ولی اینو می دونم که اگه خدا بخواد جلوی افتادنِ اتفاقی رو بگیره، هر جور باشه میگیره.
دو روز بعدش سر سفره ی عقد نشستم اما نه با پسر حاج همت، با پدربزرگ خدا بیامرزت... کسی که ازش دل بریده بودم و امیدی به برگشتنش نداشتم!
_پروانه که اولین بار بود این خاطره را از زبان مادربزرگش می شنید، سرش را از روی پاهایش بلند کرد، دستان چروکیده اش را در دست گرفت و گفت: مادرجون، قضیه ی من و امیرمحمد فرق میکنه، یه جور دیگه ست، یه جوری که آدم حس میکنه قرار نیست هیچ دری به روش باز بشه.
چشمان مهربانش را دوخت به پروانه و گفت: خدا کلید همه ی درای بسته رو داره...بالاخره یه جوری این مشکل و حل میکنه.
پاشو، پاشو مادر بریم تو
_از جا بلند شد و همراه مادربزرگ به داخل اتاق رفت.
برو دست و روتو بشور بیا برات شیر گرم کردم.
_چشمی گفت و به سمت روشویی رفت.
روبروی آینه ی کوچک روشویی ایستاده بود، به صورت غمگینش خیره شد.
از آن همه نشاط و طراوتی که قبلاً داشت، چیزی برایش باقی نمانده بود.
به مژه های بلندش که وقتی خیس می شدند، بلند تر به نظر می رسیدند، نگاه کرد، یاد جمله ی همیشگیِ امیرمحمد، افتاد...
کپی ممنوع🚫
✍مروّج
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت_۱۰۴
پروانه می دونی دلم چی میخواد؟
_چی؟
_دلم میخواد پشت پلکهات خونه داشته باشم، که هر وقت چشماتو باز کردی مژه هاتو بغل کنم!
_چی میگی امیر! آخه مژه هم بغل کردن داره؟
_تو جای من نیستی پروانه، نمیدونی چقدر... چه جوری و تا کجا دوسِت دارم...
با به یاد آوردن او و حرفهایش اشک از چشمه ی چشمانش سرازیر شد، صدای هق هقش بلند شد و زیر لب نامش را خواند، آخه من چه جوری فراموشِت کنم، چه جوری؟؟؟؟
_چه جوری دلت میاد فراموشم کنی؟
تصور کرد اسیر خیالات شده و صدایی خیالی به گوشش رسیده است!!!
اما وقتی سرش را برگرداند، غیر ممکن ترین ممکنِ دنیا را مقابلش دید!
حیرت زده و ناباور لبهایش را تکان داد...
_امیرمحمد
_ جانِ امیرمحمد...
بیا که تموم شد دلتنگی...
دیگه هیچی نمیتونه بین من و تو فاصله بندازه....هیچی...
_یعنی...یعنی... من...
سرش را به سمت پایین حرکت داد، لبخند شیرینی به لب نشاند و جواب داد: یعنی همه چی تموم شد...
یعنی تو.... از الان تا همیشه مالِ منی، یعنی از تمومِ دنیا داشتنِ تو، فقط و فقط سهم دلِ شکسته ی منه!
جواب آزمایش منفی بود، پروانه تو هیچ نسبتی با من نداری، جز اینکه وصله ی تَنَمی، جز اینکه نیمه ی گمشده می....
_پس...پس اون مچ بند؟؟؟؟!
_نمیدونم...یه روزی این راز برملا میشه، اما الان مهم اینه که ما اشتباهی به هم دل نبستیم!
_اشکهایش می چکید و لبخند می زد، چشمانش را دوخته بود به او و می خواست تمام دلتنگی های قلبش را جبران کند...
کپی ممنوع🚫
✍فاطمه سادات مُروّج
48.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیلیپ مربوط به رمان🌸
ارتباط با نویسنده👈👇👇
@MORAVEEG
📸گزارش_تصویری
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
برگزاری مراسم عزاداری به مناسبت وفات حضرت ام البنین وگرامیداشت دوشهیدگمنام وگرامیداشت مادران شهدادرحسینیه مسجدخاتم النبیین محله باغستان همراه با قرائت زیارت عاشوراوبیان خاطراتی از مادران شهداوفضایل شهدای گمنام توسط فرمانده پایگاه
مداح:آقای کربلاسعیدباهنر
زمان:دوشنبه۱۴۰۰/۱۰/۲۷
#پایگاه_حضرت_آمنه_س
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
پیاده روی وکوهگشت خواهران بسیجی همراه با زیارت امامزاده یونس
#پایگاه_مقاومت_بسیج_معصومه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
🎆برپایی مراسم عزاداری و مدیحه سرایی بمناسبت وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها توسط خانم کاردان
🎆برگزاری هفتگی کلاس تفسیر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه توسط استاد
بیاتانی
🎆دکلمه و شعر خوانی در مورد شخصیت حضرت ام البنین سلام الله علیها توسط نوجوانان پایگاه
۱۴۰۰/۱۰/۲۷
#ندای_فطرت
#پایگاه_بسیج_صاحب_الزمان
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س_
@gharargahesayberiii
#ندای_فطرت
#سبک_زندگی_فاطمی
برپایی حلقه های دختران و خواهران
سبک زندگی فاطمی با حضور سرکار خانم حیدریان
حضور همسر شهید صیادی و مصاحبه با ایشان در مورد شهید
و تجلیل از ایشان
مداحی و عزاداری با حضور آقای کربلایی هادی رحیمی
#پایگاه_مقاومت_بسج_ریحانه_النبی
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
تهیه بسته های کمک معیشتی و توزیع
به 35خانوار کم برخوردار
از قبیل
برنج
روغن مایع
ماکارونی
مرغ
نخود
عدس
مسجد سید الشهدا پایگاه ریحانه
#پایگاه_مقاومت_ریحانه_النبی
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
🏓🏐🏸🏓🏐🏸🏓🏐🏸🏓
برگزاری جلسه شورای ورزشی و تبادل نظربا مشارکت اعضای بسیح ورزشی روستای ویدوجا باحضور فرمانده پایگاه برادران و بهورزمرکز بهداشت روستا
باسخنرانی آقای محسنی وآقای مجیدی
زمان:جمعه۲۴دیماه
مکان:مسجد جامع روستای ویدوجا
#پایگاه_بسیج_حضرت_فاطمه_الزهرا
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii