eitaa logo
خبرگزاری بسیج حوزه حضرت زینب سلام الله علیها کاشان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
669 دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
180 فایل
🌐 تنها مرجع رسمی از مستندات وعملکرد پایگاههای حوزه حضرت زینب س https://eitaa.com/basijnews_hazratzeynab 📢 ارتباط با مدیر کانال جهت تبادل انتقادات و پیشنهادات @tahasb253
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 💢نوجوان امروز طلایه دار فردا...💢 ✅اهداء جوایز به نوجوانانی که بیشتر در نماز جماعت مساجد روستای حسنارود شرکت می کنند. @gharargahesayberiii
📸 ⚜برگزاری مراسم شام شهادت امام هادی (ع) در مسجد صاحب الزمان(عج)با حضور بسیجیان و نمازگزاران مساجد روستای حسنارود 🎤با سخنرانی : حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسینی 🎤مدیحه سرایی : آقای اکبری @gharargahesayberiii
📸 تا بسیج در این کشور هست، تا این روحیه‌ی صدق و صفا و خدمت بی‌مزد و منت در میان مردم ما بخصوص جوانان ما وجود دارد، دشمن هیچگونه لطمه‌ای به این انقلاب و به این نظام و به این کشور نمی تواند وارد کند. (مقام معظم رهبری ) ✅بمناسبت ایام الله دهه فجر 💠میز خدمت (فشار خون و ویزیت به صورت رایگان) 🌷با تشکر از خانم سرهنگی رابط بهداشت @gharargahesayberiii
💥💥جشن پیروزی انقلاب💥💥 💥انقلاب ما انفجار نور بود" امام خمینی ره💥 🎇برپایی نمایشگاه تولیدات داخلی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🎆اجرای سرود انقلابی توسط نوجوانان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🎇 جهاد تبیین و روشنگری توسط سرکار خانم جمالی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🎆برگزاری مسابقه فرهنگی و ورزشی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🎇خاطره گویی و اجرای برنامه های متنوع و سرودهای انقلابی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💥زمان برگزاری :دوشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ 💥مکان:پایگاه صاحب الزمان فاز ۲ مسجدالحسین ع @gharargahesayberiii
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۱۴۸ _پروانه چشم و اَبرویی برای امیرمحمد آمد و در حالی که سعی می کرد خودش را مظلوم جلوه بدهد لبخند زد. همین لحظه بود که سوسن خانم وارد اتاق عقد شد، ناهید خانم آوردیشون؟ ناهید خانم رو رو کرد به مادر پروانه... الان میان، من و شما جلوتر وارد سالن بشیم و اومدن داماد به مجلس رو به خانمها خبر بدیم. _باشه _میهمانها دور تا دور سالن نشسته بودند، عروس و داماد پرده ی یاقوتی رنگ ورودی را کنار زدند و به داخل سالن قدم گذاشتند. _زهره، زهرا، هانیه و حنانه و عالیه خانم هم به سمت عروس و داماد آمدند و تا جایگاه آنها را همراهی کردند. -بعد وارد حیاط شد و عطر بهار را که با بوی پیچ های امین الدوله ی داخل باغچه یکی شده بود را به ریه هایش فرستاد. نگاهی به اتاقهای خالی مامان ناهید انداخت، می دانست برای راحتی آنها چند روزی به خانه ی زهره رفته است، اما از الان دلتنگش بود... شاید دلیل این دلتنگی این بود که ناهید خانم او را چون دختر خود می دانست. هوای تازه ی بهار حسابی حالش را جا آورده بود، به اتاق رفت تا چای را تا قبل از آمدن امیرمحمد از نانوایی آماده کند. بعد از خوردن صبحانه باید راهیِ روستا می شدند. قرار بود ناهار امروز را همه خانه ی مادرجون میهمان باشند. ... نان را در دستانش جابجا کرد تا موبایلش را از جیبش بیرون بیاورد. با دیدن نام دکتر تماس را وصل کرد. _جانم پدر جون _الو سلام _سلام صبحتون بخیر _امیرمحمد پروانه پیشته؟ _نه بیرونم، چطور؟ _گوش کن بابا، دکتر اَفراشته باهام تماس گرفت. _خب؟ خبر تازه ای داشت؟ کپی ممنوع🚫 ✍فاطمه سادات مُروّج
بسم الله الرحمن الرحیم پارت-۱۴۹ _بهتره فعلاً به پروانه حرفی نزنی، انگار آدرس اون مرد رو پیدا کرده! _چی؟...اونی که پروانه رو به شما فروخته بود؟؟؟ _آره، ببین یک ساعت دیگه به یه بهونه ای از خونه بزن بیرون، میام دنبالت با هم بریم به آدرسی که دکتر افراشته داده. _باشه...باشه _تماس را قطع کرد و به فکر فرو رفت. یعنی می شد این راز برملا شود و پروانه به آرامِش برسد؟ می شد از این سردرگمی نجات پیدا کند؟ می دانست پروانه با شنیدن این خبر خوشحال می شود، اما حق با دکتر بود، فعلا نباید به پروانه حرفی می زدند، با اتفاقاتی که پشت سر گذاشته بودند، روحیه اش حساس شده بود و با کوچکترین اتفاقی می شکست. _زود برمی گردم. _ آخه اولِ صبحی کجا می خوای بری؟ _بعداً می فهمی. _ باشه خداحافظی کرد و از خانه خارج شد. تا سر کوچه رفت، هنوز با دکتر تماس نگرفته بود، که دید دارد با ماشین به سمتش می‌آید. سوار ماشین شد، سلام کرد‌. _سلام، پروانه که شک نکرد؟ _ نه ولی می شناسینش که، بالاخره متوجه میشه. _آره، فعلاً بریم ببینیم چی پیش میاد. _دکتر افراشته چجوری بعد این همه سال پیداش کرده؟! _بعد از اینکه ماجرا رو براش تعریف کردیم، از اون واسطه خواسته بوده، اگه سر نخِی از اون مرد پیدا کرد بهش خبر بده. دیروز همون واسطه اتفاقی اونو تو خیابون مشغول گدایی کردن میبینه، وقتی مطمئن می شه که خودشه، اونو تغییب می کنه و آدرسشو پیدا می‌کنه. می گفت که خونه زندگی درست حسابی نداره، زن و بچه ش ولش کردن، رفتن، انگار معتاده. _بعد از طی کردن مسافتی نسبتاً طولانی رسیدند به همان کوچه‌ای که در آدرس نوشته شده بود. کپی ممنوع🚫 ✍مروّج
🇮🇷جشن پیروزی انقلاب حفظ این پیروزی از اصل پیروزی مشکل تر است (امام رحمه الله علیه) 🔴اجرای سرود انقلابی توسط نوجوانان 🔴برگزاری طنز 🔴خاطره گویی (روایت گری) توسط جناب آقای پاسدار نعمت الله جعفری و سرهنگ بازنشسته جناب آقای حسن باصری 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💥زمان برگزاری : سه شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ساعت.. 14:45 💥مکان: مشهد اردهال، حسینیه مسجد جامع @gharargahesayberiii
ویژه برنامه با حضور جوانان دهه ۵۰ برگزار شد . همزمان با چهل و سومین فجر انقلاب اسلامی، مراسم خاطره‌گویی روز های انقلاب با روایتگری جوانان دهه ۵۰ نیاسر در مسجد جامع برگزار شد . در این شب به یاد ماندنی و پر از خاطره جوانان امروز شنونده خاطرات تلخ و شیرین روز های انقلاب از زبان جوانان دیروز بودند . پایگاه_مقاومت_بسیج_نجمه_نیاسر حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س پایگاه_مقاومت_بسیج_امام_حسن_مجتبی حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_روح_الله @gharargahesayberiii
🎞به مناسبت ایام الله دهه فجر فیلم سینمایی با حضور جوانان و نوجوانان صالحینی اکران شد . پایگاه_مقاومت_بسیج_نجمه_نیاسر حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س پایگاه_مقاومت_بسیج_امام_حسن_مجتبی حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_روح_الله @gharargahesayberiii
📣📣اطلاعیه📣📣 💫به مناسبت ایام الله دهه فجر پایگاه حضرت معصومه (س)برگزار میکند 💠مسابقه شفاهی حفظ قران کریم ✨شامل : جزء١ جزء٣٠ ٣جزء ٥جزء ١٠جزء ١٥جزء ٢٠جزء 🎗علاقه مندان میتوانند جهت ثبت نام واطلاعات بیشتر با شماره۰۹۱۳۷۴۲۵۹۴۰ تماس بگیرند. ⏳زمان برگزاری مسابقه:چهارشنبه ۲۰بهمن ماه ⏰ساعت:۱۵الی۱۷ 🔍مکان : حسینیه فاطمیه @gharargahesayberiii
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷به‌مناسبت‌دهه‌فجروپیروزی‌انقلاب‌اسلامی🇮🇷 ✅طرح ضبط خاطرات انقلاب از زبان مردم 🌱با هدف آشنا کردن نسل های بعدی انقلاب 👈به همت پایگاه بصیرت و امام محمد باقر (ع) 💠خاطره گویی پدر شهیدان خیامی . . . 🇮🇷پایگاه_امام_محمد_باقر(ع) حوزه_حضرت_روح_الله 🇮🇷 پایگاه_بصیرت_خواهران @gharargahesayberiii