بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید #محمود_کریمی🎙 #ایام_فاطمیه💔 #کلیپ| #ریلز | #استوری📲 https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴دنیام فاطمه 🌴تنهام فاطمه 🎙 #علی_اکبر_حائری ⏯ #نماهنگ https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴دنیام فاطمه 🌴تنهام فاطمه 🎙 #علی_اکبر_حائری ⏯ #استودیویی https://eitaa.com/Basir_MN

📲 #استوری 🏴 #ایام_فاطمیه https://eitaa.com/Basir_MN

📲 #عکس_استوری 🏴 #ایام_فاطمیه https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴گل چادر گلدارت 🌴تب دستای تب دارت آتیشم زده 🎙 #محمود_کریمی ⏯ #استودیویی https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴پرستوی مهاجر خدا به همرات 🌴سفر بخیر مسافر خدا به همرات 🎙 #مهدی_نیک_اندیش ⏯ #واحد https://eitaa.com/Basir_MN

#بی_مادر_شدیم اثر دستـــ ستــــم از رخ نیلے نــــرود هـرگز از یاد عــلے ضربتــ سیلے نرود #ایام_فاطمیه🥀 #شهادت_حضرت_زهرا_س🥀 #تسلیت_باد🥀 https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴زود برو علی رو خبر کن ... 🎙حاج #منصور_ارضی ⏯ #روضه https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴زمانه بیربیریمیزدن بیزی اوزاخ سالاجاخ 🎙 #علیرضا_اسفندیاری ⏯ #روضه #ترکی https://eitaa.com/Basir_MN

📝یا فاطمه من عقده دل وا نکردم ... 🎙مداحی قدیمی از مرحوم حاج #اکبر_کاظمی در محضر امام خمینی(ره) 📎 #فاطمیه 📎 #ایام_فاطمیه https://eitaa.com/Basir_MN

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴ببین صدای گریه‌های من شده بلند 🌴برای بار آخرم شده فقط بخند 🎙 #محمدرضا_بذری ⏯ #زمینه https://eitaa.com/Basir_MN

🔴تلگراف: موشک جدید ایران قابلیت شکست سامانه دفاعی اسرائیل را دارد ♦️در پی رونمایی ایران از موشک هایپرسونیک «فتاح ۲» رسانه‌های انگلیسی با ارائه جزئیاتی درباره قابلیت‌های آن، این موشک را قدرتمند توصیف و تاکید کردند که قادر است پدافند هوایی رژیم صهیونیستی را شکست دهد. https://eitaa.com/Basir_MN

🟤 ‌شما فقط ببین اینا در قالب آهنگ چیا میگن؛ خونه‌شون رو گرفتن وعده نابودی فلسطین هم سر میدن! 🔹‌اگه هنوزم فکرمیکنی اینا شهروند عادی دارن، همین گوشیِ تو دستت از پهنا تو حلقت https://eitaa.com/Basir_MN

🌹 جلوی من حرکت می‌کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌ و غریبی بود؛ توی گشت، پشت عراقیا و پانزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقـا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. 🌹 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو، لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاهاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چـرا تشـکر؟!» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کـربلا! شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمـام این مسیر برای من روضـه بود؛ روضـه‌ی یتیمـان ابـاعبـداللــه (ع).» 📚 دلیـل / حمید حسام روایت نابغـه‌ی اطلاعات عملیات #شهید_علی_چیت‌_سازیان https://eitaa.com/Basir_MN