eitaa logo
بصیران پویا
362 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
11.3هزار ویدیو
692 فایل
کانال جهادتبیین،بصیرت افزایی وروشنگری ثامن
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌷 درسی بسیار زیبا از شهید محمد رضا دهقان... طرف داشت غیبت میکرد بهش گفت: شونه هاتو دیدی؟ گفت: مگه چی شده؟ گفت: یه کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توئه... اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل و فرجهم🌹🌷🕊🕊 به مادرش داده بود برمی گردد.... وقتی چشمان مادر به پسر افتاد .... لبخندتلخی زد و گفت : ... پسرم می رفت .... نمی رفت.... @basiranpouya
شهادت امام‌ حسن ‌عسکری سلام الله علیه رو تسلیت عرض میکنم🏴🏴 @basiranpouya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چرا گناهانی از انسان سر می‌زند که بعد خود را شدیدا شماتت می‌کند؟ من بودم چنین کردم؟ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 @basiranpouya
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهار عمل جادویی معنوی😍 🎦 تا آخر ببین 😏🤯 🛑 بهشت را به بهانه میدهند.. @basiranpouya
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما این قهرمان جهانی رو میشناسید✅ @basiranpouya
🔸 یک سؤال از آقای احمدی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرچم حضرت مهدی: سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐🌹 به نظرنتون کارخوبیه؟؟🤔 کیا موافقن؟؟؟ ✅ کیامخالف؟؟؟؟ ❌ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤 بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉️⁉️ گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 درس خوندیم📚📖🖊 هزینه دادیم 💵💶💷 زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 *🌸🍃کپی با ذکر صلوات🌴* اللهم صلی علی محمد و آل. محمد و عجل فرجهم🌷