eitaa logo
بصیرت منتظرفعال
103 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
167 فایل
به امیدخشنودی امام بابصیرتم❤صاحب الزمان(عج)❤ وپیروی ولی فقیه ام برای افزایش بصیرتمان 📢توجه📣 🔊تذکر🔊 عضویت دراین کانال به معنای یکی ازفعالیتهای پایگاهی میباشدوحضورافرادالزامیست پس منتظریم معرف ماباشید🥳🥳🥳 ارتباط بامدیر کانال @MT9651
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤗سلام🤗سلام🤗 📣یه خبر خوب وجذاب داریم برای اون عزیزانی که دوست دارند همه فن حریف باشند💪 وفوت وفن زندگی رایادبگیرند💫 برای اونایی که دوست دارند زندگی وخودشون همراه گذشت زمان رشد کنند وهر روزشون بهتر از دیروزشون باشه🤩 ازیکنواختی😐 و تصمیمات نادرست😑 دور باشند😉 پس💥 منتظرتون هستیم😉 برای شرکت در جلسه روانشناسی 🥰گام های خوشبختی😍 ⏰دوشنبه ساعت۹صبح🕘 🕌مسجدولیعصر(عج)🕌 🛣واقع در خیابان پوریای ولی🚏 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 🔰 کارهای خسته کننده 🌓ما هميشه يك نوع برخورد داريم، در حالى ‏كه مشكلات متنوع ‏اند، حرف ‏ها متنوع ‏اند، مكرها متنوع ‏اند. ولى حرف ‏هاى ما، كارهاى ما همه يك جور و قابل پيش بينى است. حتى دوست را خسته مى ‏كند تا چه رسد به دشمن كه او را مى ‏خنداند. 🌓اساسى ‏ترين حرف اين است كه ما خيال نكنيم اگر كسى خوب بود تا آخر خوب مى ‏ماند. 🌓 اين نكته ‏اى است كه من به بچه ‏هايى كه مى ‏خواهند ازدواج كنند، در انتخاب همسر مى ‏گويم. 🌓بر فرض كه تو همسرى مى ‏گيرى با خصوصيات مطلوب، اما چه كسى گفته فردا كه مادرش فوت كرد، دست بچه ‏اش شكست يا... او عوض نشود؟! چه كسى با تو اين پيمان را بسته است؟ 🌓پس بايد بياموزى كه با طرف مقابل، در هر موقعيت و با هر شرايط چگونه برخورد كنى. 🌓 اگر تو فقط براى يك نحوه برخورد آماده شده باشى و براى يك نحوه زندگى برنامه ‏ريزى كرده باشى، قطعا عقب مى ‏مانى. 🌓 آن هم در دنيايى كه هم تحول مستمر ِخودش را و هم تحول مستمر ِآدم ‏هايش را شاهد هستى. 🌓آدمى، صبح و شبش برابر نيست، صبح، مؤمن است و شب كافر. از او تعريف مى ‏كنى، با تو دوست ‏است، گِله مى ‏كنى، از تو مى ‏رمد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۱۰ #⃣ ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯ 👤: @ad_Einsad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌حب دنیا.... حُبِّ دنیا یکی از عواملی است که باعث می‌شود ما غضبناک بشویم. گاهی وقتها مادر به بچه اش علاقه دارد و علاقه اش از جنس حب دنیاست و حب الله نیست، از جنس نفسانیّته... بعد بخاطر بچه، سر پدر بچه داد میزنه! درست یا غلط را کاری نداریم! بابا اشتباه کرده یا نه، کاری نداریم! - جلوی بچه سر بابا داد بزنی بچه نامتعادل بارمیآید، بچه خراب میشه! پس فردا همین بچه جلوی تو می ایستد! یک مورد تخلف برنمیداره این قانون! بچه ات را نابود کردی... - آخه آدم را عصبانی می کند؟ آن چیزی که تو را عصبانی می کند محبت افراطی نابجایی است که به بچه ات داری و برای خدا نیست؛ اون کفر تو را درآورده... "محبت به دنیا"!! 🔹 «منبع: از رهایی از غضب تا غضب برای رهایی» ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسر يکي از فرمانده‌هانِ پاسگاه، که به تازگي ازدواج کرده، و چندين ماه از زندگي‌شان، دور از شهر و بستگان، در منطقه‌ی خدمتِ همسرش مي‌گذشت، بدجوري دلتنگِ خانواده‌ی پدري‌اش شده بود... او چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدنِ پدر و مادرش، به شهرشان، به اتفاقِ هم، يا به تنهايي مسافرت کند، ولي شوهرش، هربار، به بهانه‌اي از زير بارِ موضوع شانه خالي مي‌کرد.. زن که در اين مدت، با چگونه‌گيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش، و مکاتبه‌ی آن‌ها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری، کم و بيش آشنا شده بود، به فکر مي‌افتد که حالا که همسرش به خواسته‌ی وي اهميت نمي‌دهد، او هم به‌صورتِ مکتوب، و همانندِ سایرِماموران، براي رفتن و ديدار با خانواده‌اش، درخواست مرخصي بکند. پس دست به کار شده و در کاغذي، درخواستِ کتبي‌ای، به اين شرح، خطاب به همسرش مي‌نويسد: از :سمیرا به :جناب آقای حسن . . . فرمانده‌ی محترم پاسگاه . . . موضوع : درخواستِ مرخصی احتراما به استحضار می رساند که اين‌جانب سمیرا همسرِ حضرت‌عالي، که مدت چندين ماه است، پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگانِ خود هستم، حال که شما به‌دليلِ مشغله‌ی بيش از حد، فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد، بدين‌وسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اين‌جانب، به مدتِ 15 روز، برای مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد.... با احترام همسر دلبند شما سمیرا و نامه را در پوشه‌ی مکاتباتِ همسرش ميگذارد... چند وقت بعد، جوابِ نامه، به اين مضمون، به دست‌اش رسید: سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالی، جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام، بدین‌وسیله اعلام می‌دارد، با درخواستِ شما، به‌ شرطِ تعیينِ جانشين، موافقت ميشود.... فرمانده‌ی پاسگاه . . .😜😂 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦜دو طوطی در خانه نگهداری می‌کرد، این دو پرنده علاقه زیادی به او داشتند، پرنده‌ها در آخرین روزی که شهید آماده رفتن به جبهه بود، خیلی سـروصدا و بی‌قراری می‌کردند،🥀چند قدمی تا در خانه رفتنـد، دوباره به سراغ آنها آمدند و با لبخند از من پرسـیدند: میدانی اینها چه می‌گویند؟!🦜 گفتم: نـه، گفـت: اینها سفارش می‌کنند که در جبهـه باید بجنگی و حتما شهید شوی،🕊 گفتـم: این چه حرفیه؟! مگر هرکس که رفت جبهه، شهید می‌شود؟ ان‌شاء‌الله حالا حالاها باید خدمت کنید، پس از خداحافظی در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: اگر که من شهید شدم، طوطی‌ها را آزاد کنید،🦜روز هفتم وقتی طوطی‌ها را آزاد کردیم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشستند و شروع به نوک زدن قـبر کردند.🦜 🌷شهید محمدصادق سرنوبه🌷 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 🍃🌹🍃 ✨ کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! 🍃🌹🍃 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @basirat99_00 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯