❣️✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨❣️
به یاد #شهیدان غیرت
🌸به شما می اندیشم... شما که نگذاشتید رگ #غیرت در کوچه های سرزمینمان بخشکد و سخن علی زمانه بر زمین بماند...
شما که شاگرد واقعی مکتب اهل بیت شدید و با همه ی وجودتان پای این مکتب ایستادید.
🌳از حضرت مادر (س) آموختید گمنامی را، و #خارج از قاب دوربین📸 رسانه ها جلو رفتید و به اوج رسیدید...
از #مولا علی (ع) آموختید ایستادگی را؛ که در برابر طوفان هجمه های دشمنان علی وار ایستادید و از تمسخر و حرف های تلخ مردم اخم به ابرو نیاوردید و صبورانه از حقیقت دفاع کردید...
🌸از عباسِ بن علی آموختید غیرت را؛ و از ناموس سرزمینتان #عباس وار دفاع کردید...
همانند علی اکبر حسین (ع) در جوانی از دنیا دل بریدید و عاشقانه 💕به سوی معشوقتان پر گشودید...
شیب الخضیب شدید همانند ارباب دلها؛ سید الشهدا...
"الحق که شیعه ی این #خاندان فضل و کرم بودید"
🌳#قهرمان_من
🌸#شهید_غیرت
🌳#شهید_علی_خلیلی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
#فقط_خدا♥️
💠باهم رفتیم به محل تولدش همه جارا نشان مان داد وگفت:اگرروزی اقا ب من اجازه بدهندازشغلم کناره بگیرم حتمابه روستابرمیگردم و دوباره.......
#عکس_بازشود👆
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
7⃣#قسمت_هفتم
💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریهاش بهوضوح شنیده میشد.
💢 زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرینزبان ترینشان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :«داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا میکرد که شکیباییام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد.
💠 حیدر حال همه را میدید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :«نمیبینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی میکنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر #داعشیها بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :«پس اگه میخوای بری، زودتر برو بابا!»
💢 انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زنعمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را میبوسید و با مهربانی دلداریاش میداد :«مامان غصه نخور! انشاءالله تا فردا با فاطمه و بچههاش برمیگردم!»
💠 حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد.
💢عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :«منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد :«بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.»
💠 نمیتوانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدمهایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا میزدم که تا عروسیمان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به #قتلگاه میرفت.
💢تا میتوانستم سرم را در حلقه دستانم فرو میبردم تا کسی گریهام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانههایم حس کردم.
💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمیآمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفههای اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد :«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمیگردم! #تلعفر تا #آمرلی سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!»
💢 شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمیام بریده بالا میآمد :«تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم میدیدم جانم میرود.
💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه میلرزید و میخواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و #عاشقانه نجوا کرد :«تا برگردم دلم برا دیدنت یهذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمیکَند، از کنارم بلند شد.
💢 همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو میگیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس میکردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند.
💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت #وضو میدرخشید و همین ماه درخشان صورتش، بیتابترم میکرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش میبرد و نمیدانستم با این دل چگونه او را راهی #مقتل تلعفر کنم که دوباره گریهام گرفت.
💢نماز مغرب و عشاء را بهسرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشکهایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت.
💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد.
💢ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط #موصل بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است.
💠 شاید اگر میماند برایش میگفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم #ناموسش نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشیها بود.
💢 با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریهای که دست از سر چشمانم برنمیداشت، به سختی خواندم.
💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویههای مظلومانه زنعمو و دخترعموها میلرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچهات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!»
💢 کشتن مردان و به #اسارت بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌷 شجره نامه دقیق و مستند امام خامنه ای حفظه الله 🌷
1_ سید علی حسینی خامنه ای
2_ ابن سید جواد حسینی
3_ ابن سید حسین تفرشی
4_ ابن سید محمد
5_ ابن سید محمد تقی
6_ ابن میرزا علی اکبر
7_ ابن سید فخرالدین
8_ ابن سید ظهیرالدین
9_ ابن سید قطب الدین
10_ ابن میرسید روح الله
11_ ابن میرسید رضا
12_ ابن میرسید جلال
13_ ابن سید بایزید
14_ ابن میرسیدبابا هاشم
15_ ابن سید حسن
16_ ابن سید حسین
17_ ابن سید محمود
18_ ابن سید نجم الدین
19_ ابن سید مجدالدین
20_ ابن سید فتح الله
21_ ابن سید روح الله
22_ ابن سید نیک الدین
23_ ابن سید عبدالله
24_ ابن سید صمد
25_ ابن سید عبدالمجید
26_ ابن میرسید شریف
27_ ابن میرسید عبدالفتاح
28_ ابن میرسید علی
29_ ابن سید علی
30_ ابن میر سید علی
31_ ابن سلطان العلما
32_ ابن میرسید محمد
33_ ابن سید حسن
34_ ابن سید حسین
35_ ابن حسن افطس
36_ ابن علی اصغر
37_ ابن حضرت امام زین العابدین (ع)
38_ ابن سیدالشهدا امام حسین(ع)
39_ ابن امیرالمومنین علی (ع)
🌺 برای سلامتی چنین سلاله پاک و مطهری که ازنسل خون خداست و در راه خدا و خدمت به خلق خداست.🌹صلوات🌹
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 🌹
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
•💛🌱💛🌱💛🌱💛🌱💛•
.
💥#شهادت
باراناست...؛🌨
همهازآن#بهرهمندند...؛
امافقطعدهیازآن#لذتمیبرند..✔️
#شهید_احمد_مهنه🌷
#شبتون_شهدایی🌙
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
❣ #سلام_امام_زمانم❣
☀️خورشــید #مــن ٺــــویے وبے حضورٺـــ💥ــــو
صبحم بخیرنمےشود❌
☀️اے آفٺاب من
گرچهره #رابرون نڪنے ازنقاب خود
#صبحے دمیده نگردد بہ خواب من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
❤️ قرار عاشقانه هر صبح ما ❤️
☀️روز خود را با سلام مخصوص حضرت امام عصر(عج) آغاز کنیم تا برکات آن را در زندگی خود ببینیم...☀️
🌺🌺🌺
✅ «السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
✅ السلام علیک یا خلیفه الرحمان
✅ السلام علیک یا شریک القرآن
✅ السلام علیک یا قاطع البرهان
✅ السلام علیک یا امام الانس و الجان
✅السلام علیک و علی آبائک الطاهرین و رحمه الله و برکاته»
🌺🌺🌺
👤اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ👤
_ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌷به نام خدا وباسلام
🌷نصایح لقمان حکیم به فرزندش:
🌷۱.شرک نورزیدن به خدا.
🌷۲.نیکی به والدین
🌷۳.درمعصیت خداازآنهاپیروی نکن
🌷۴.هرکاری بکنی،نزدخدامحفوظ است
🌷۵.نماز،امربه معروف،نهی ازمنکرکن.
🌷۶.تحمل مشکلات درانجام وظائف
🌷۷.احترام به مردم
🌷۸.فروتن باش
🌷۹.معتدل راه برو
🌷۱۰.فریادنزن.۱۳تا۱۹ سوره لقمان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄