🔴رزم حسینی وزیر صنعت شد
🔹«علیرضا رزم حسینی» وزیر پیشنهادی صمت با ۱۷۵ رأی موافق، ۸۰ رأی مخالف و ۹ رأی ممتنع به عنوان وزیر صمت انتخاب شد.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 در انتظار دیدن آمریکای بدون روتوش‼️
🔻 اولین مناظره انتخاباتی میان بایدن و ترامپ سه شنبه شب در ایالت اوهایو بدون دست دادن و همچنین پوشیدن ماسک برگزار میشود. ترامپ در سمت راست صحنه مناظره میایستد و بایدن در سمت چپ خواهد ایستاد و کریس والاس مجری معروف فاکس نیوز اجرای برنامه را بر عهده خواهد داشت.
🔹 مناظره در ساعت ۹ شب به وقت محلی ( ۴:۳۰ بامداد چهارشنبه به وقت تهران) به میزبانی دانشگاه کلیولند در ایالت اوهایو آغاز خواهد شد و ۹۰ دقیقه به طول میانجامد. برای هر مناظره فقط ۸۰ مخاطب با رعایت دستور العملهای بهداشتی در سالن محل مناظره حضور خواهند داشت.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
.
عبور از روحانی؛ پس از عبور از خاتمی
✍️ نان به نرخ روز خوردن، اخلاق ناپسندی است. اما از آن زشت تر، احمق فرض کردن مخاطب است. روزنامه اعتماد در یک دوره، تیتر های فریبنده ای مانند #صبح_بدون_تحریم" را همزمان برای دولت و مردم فاکتور کرد.
🔹پس از آن هم دنبال #تَکرار در انتخابات 96 بود و از قول برادر خاتمی تیتر زد #ما_تضمین_وعده_های_روحانی_ هستیم". حتی تیتر می زدند که منتقدان دنبال #پروژه_عبور_از_ روحانی" هستند و ما از او دفاع می کنیم.
♦️"اعتماد" از قول حجاریان مدعی بود مخالفان برای روحانی خواب دیده اند. اما در واقع پس از دیدن افول تند محبوبیت روحانی و معترض شدن مردم، برای چندمین بار خط عوض کردند.
🔹حالا همین روزنامه از قول عباس عبدی تیتر می زند #پیشنهاد_کناره_گیری_روحانی! دیروز به اعتراف خودشان عبور از روحانی، توطئه محسوب می شد و حالا همان نسخه، شفا و خیرخواهی جا زده می شود. اما چرا؟
♦️افراطیون مدعی اصلاحات ماموریت داشتند پس از این که شیره حیثیت دولت اصلاحات را مکیدند و مردم را ناراضی کردند، مجلس و دولت اصلاحات را به #خروج_از_حاکمیت تحریک کنند و ضمنا با #اردک_لنگ_ نامیدن خاتمی، پروژه #عبور_از_خاتمی را برای رادیکالیسم بیشتر به اجرا بگذارند. هدف، انسداد و بی ثباتی در کشور بود.
🔹مزدوران آمریکا در عراق و لبنان، پارسال، پروژه تحمیل استعفا به دولت مستقر را به اجرا گذاشتند تا دو کشور عضو جبهه مقاومت را دچار بی ثباتی و درگیری های داخلی کنند.
♦️آمریکا ماموریت مشابهی را به همکاران بعثی ها و جعجع ها در ایران سپرده است. افراطیون مدعی اصلاحات، روحانی و دولتش را که #نامزد_و_دولت_اجاره ای" خوانده بودند، تاریخ مصرف گذشته می دانند. بنابراین می خواهند آخرین استفاده را در خدمت دشمن انجام دهند: القاء این که نظام نگذاشت دولت کار کند.
🔹آنها موج نارضایتی حاصل از ناکارآمدی را پیش بینی می کردند و برای همین، از روحانی حمایت کردند. بلکه خود، عامل اصلی اخلال در کارکرد موظف دولت بوده اند. بماند که در این هفت سال از امتیازات و رانت های دولتی بسیاری بهره گرفتند. https://b2n.ir/326966
♦️در این میان، جریان انقلابی به ویژه مجلس، با وجود انتقاد های جدی، مقید است ضمن مطالبه گری و همدلی، برنامه های موردی را با هر یک از وزارتخانه ها و مدیریت های اقتصادی در جهت گره گشایی از مشکلات تعریف کند و به فرود آمدن سالم هواپیمای دولت مستقر در ماه های پایانی دوره اش کمک رساند.
🖌 محمد ایمانی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
هیجانی که گران تمام شد؛
پایان پنج ماه بلاتکلیفی صمت
🔹قریب پنج ماه بی وزیر ماندن وزارت صمت، امروز به پایان رسید. یک غضب عجیب آقای روحانی نسبت به وزیر قبلی، موجب شد کشور در شرایطی که خود او، آن را "جنگ اقتصادی" می نامد، به مدت 141 روز فاقد وزیر باشد.
♦️وزارت صمت (صنعت، معدن، تجارت)، قلب فرماندهی دولت در چهار حوزه "حمایت از تولید"، "تنظیم بازار"، "حمایت از صادرات" و "مدیریت واردات" است. اثر تخلیه نا به جای خشم و غضب روحانی را هم، در تشدید نابسامانی بازار خودرو و مایحتاج عمومی دیدیم. آن تصمیم غیر عقلایی، موجب سخت تر شدن معیشت مردم شد. حجم خسارت را باید کارشناسان برآورد کنند.
🔹آقای روحانی بر خلاف سنت همیشگی معرفی وزیران پیشنهادی، برای بار دوم به مجلس نرفت. نمایندگان مجلس، نوبت قبل از رفتار روحانی گله مند شدند. درباره وزیر جدید هم حرف و حدیث و ابهام کم نبود.
♦️نمایندگان بر اساس ابهامات موجود درباره وزیر پیشنهادی، می توانستند او را تایید نکنند. اما با مصلحت اندیشی به جا و تصمیم همدلانه سعی کردند به بی ثباتی در وزارت صمت خاتمه دهند و نگذارند نبودن وزیر، بیش از این بهانه و مجوزی برای رها شدگی بازار شود.
🔹ما در این پنج ماه، دو رفتار متناقض از رئیس جمهور دیدیم. از یک طرف ادعا می کرد کشور در شرایط جنگ اقتصادی بی سابقه است و از طرف دیگر، در برکناری وزیر و بی محلی به مجلس، به نحوی رفتار کرد که انگار ترجیحش بر بی وزیر ماندن صمت است و نه ثبات یافتن آن!
♦️او مردم را از سایه جنگ ترساند تا رای بیاورد اما حالا اذعان دارد دشمن در دوره او جرئت کرده جنگ راه بیندازد. با این وجود، در طوال این هفت سال تقریبا هیچ وقت، او را مهیای دفاع در برابر دشمن و دفع درست تهدیدات ندیدیم.
🔹روحانی، رئیس دولتی است که بالاترین رکورد های تورم، رکود، نقدینگی، ضریب جینی، رشد منفی اقتصادی، و سختی کسب و کار را به نام خود زده است. او تنها رئیس جمهوری است که برای پنج ماه وزارت صمت را بی وزیر گذاشت؛ همچنان که سفارت ایران در چین (بزرگ ترین شریک اقتصادی کشور) را به مدت پنج ماه بدون سفیر نگه داشت!
♦️متاسفانه آقای روحانی در زمینه برخی کارهای غلط و پرخسارت، توانش را به کار بست و کم نگذاشت. اما امید که این یازده ماه باقی مانده را دریابد و نامی نیک باقی بگذارد. ما دوست نداریم پرونده دولت او با همین قضاوت تلخ و ادبیات این روزهای مردم بسته شود.
🖌 محمد ایمانی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
.
۵ وزیر و سرپرست "صمت" در ۳ سال!
♦️می دانستید آقای روحانی ظرف سه سال، سه وزیر #صمت جا به جا کرده؛ شریعتمداری، رحمانی و رزم حسینی؟!
🔹مدرس خیابانی و سرقینی را هم اضافه کنید، تا بشوند پنج نفر!
♦️با این ثبات و درایت و تدبیر، انتظار داشتید بازار و تولید و صنعت و تجارت رونق بگیرد؟!
🔹مزید اطلاع، شریعتمداری و نعمت زاده که اولین وزیران صمت روحانی در سال 92 و 96 شدند، رئیس ستاد انتخاباتی او در دو انتخابات بودند! همین.
🖌 محمد ایمانی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و دوازدهم
👨🏻و عبدالله هم درست مثل من از واکنش پدر میترسید که باز تذکر داد:
☝منم میدونم از مسیر قانونی به نتیجه میرسی، ولی اگه تو این مدت یه بلایی سرِ خودت یا الهه بیاد، چی؟!!! مجید! باور کن بابا خیلی عوض شده! بابا همیشه اخلاقش تند و عصبی بود، ولی الان خیلی عوض شده! حاضره به خاطر این دختره وهابی و فک و فامیلاش هر کاری بکنه! برادرهای نوریه هر روز میان نخلستون... همین فردا که تو میخوای بری نخلستون با بابا صحبت کنی، اونا هم اونجا هستن... که مجید کلافه شد و با حالتی عصبی پاسخ اینهمه مصلحتاندیشی عبدالله را داد:
🏻خُب باشن! مگه من ازشون میترسم؟ مثلاً میخوان چی کار کنن؟
👌🏻و عبدالله حرفی زد که درست از دریای دلواپسی دل من آب میخورد:
- مجید! همون روز آخر که الهه از خونه اومد بیرون، اگه من دیرتر رسیده بودم، نمیدونم چه بلایی سرش اومده بود! من الهه رو از زیر لگدهای بابا کشیدم بیرون! جوری خون جلوی چشماش رو گرفته بود که اگه من نرسیده بودم، الهه رو کشته بود!
🏻از به خاطر آوردن حال آن روزم تا مغز استخوان مجید آتش گرفت که با بغضی که گلوگیرش شده بود، پاسخ داد:
🏻عبدالله! به خدا فکر نمیکردم با دخترش اینطوری رفتار کنه! به جون الهه که از جون خودم برام عزیزتره، فکر میکردم هوای الهه رو داره! وگرنه غلط میکردم زن حاملهام رو تنها بذارم!
👨🏻🏻 و تیزی همین حقیقت تلخ بود که بند دل من و عبدالله را پاره میکرد و عبدالله با قاطعیت بیشتری ادامه داد:
🏻حالا اگه اونروز یه بلایی سرِ الهه یا بچهاش اومده بود، میخواستی چی کار کنی؟ خُب تو میرفتی شکایت میکردی و پلیس هم بابا رو بازداشت میکرد، ولی مثلاً بچهات زنده میشد؟ یا زبونم لال، الهه بر میگشت؟ حالا هم همینه! مملکت قانون داره، دادگاه داره، پلیس داره، همه اینا قبول! ولی اگه بابا یا برادرهای نوریه یه آسیبی به خودت یا الهه زدن، میخوای چی کار کنی؟ حتی اگه اونا مجازات بشن، صدمهای که به زندگیات خورده، جبران میشه؟
✊ و حرف مجید، حدیث شرف و غیرت بود که باز استقامت کرد:
🏻عبدالله! تو اگه جای من بودی سکوت میکردی تا همه زندگیات رو چپاول کنن؟ به خدا هر چی نگران الهه باشی، من بیشتر نگرانش هستم! هر چی تو نگران بچه من باشی، من همه تن و بدنم براش میلرزه! ولی میگی چی کار کنم؟ اگه من الان ساکت بشم، پس فردا یه چیز دیگه میخوان. اگه امروز از پولم بگذرم، فردا باید از زنم بگذرم، پس فردا باید از بچهام بگذرم! به خدا من هر چی کوتاه بیام، بدتر میشه!
👌🏻و باز میخواست خیال عبدالله را راحت کند که با حالتی متواضعانه ادامه داد:
🏻من فردا با بابا یه جوری حرف میزنم که کوتاه بیاد. با زبون خوش راضیاش میکنم. یه کاری میکنم که با خوبی و خوشی همه چی حل بشه!
🏻و این حرف آخرش بود، هر چند من مطمئن بودم دیگر هیچ مسئلهای با پدر به مسالمت حل نمیشود که تا آخر شب هر چه مجید با لحن آرام و زبان شیرینش زیر گوشم زمزمه می کرد تا دلم قرار بگیرد، قرار نگرفتم و با احساس ترس و وحشتی که از عاقبت کار زندگیام به جانم افتاده بود، به خواب رفتم.
🛌 نمیدانم چقدر از خوابم گذشته بود که صدای وحشتناکی، همه وجودم را در هم شکست. وحشتزده روی تشک نیمخیز شدم و با چشمان پُر از هول و هراسم اطرافم را نگاه میکردم و نمیدانستم چه خبر شده که دیدم مجید کنارم روی تشک نیست. چند بار صدایش کردم ولی به جای جواب مجید، نعرههای مردان غریبهای را میشنیدم و نمیفهمیدم چه میگویند.
💓 قلبم از وحشت، سخت به تپش افتاده و فقط مجید را صدا میزدم و هیچ جوابی نمیشنیدم.
👣 بدن لرزان از ترسم را از روی تشک کَندم و با قدمهایی که جرأت پیش رفتن نداشتند، از اتاق خارج شدم.
🚪در این خانه غریبه و در تاریکی شب، نمیتوانستم قدم از قدم بر دارم و میان اتاق هال خشکم زده بود که صدای فریاد مجید، قلبم را از جا کَند.
👣 بیاختیار به سمت صدای مجیدم دویدم که به یکباره همه جا روشن شد و خودم را میان عدهای مرد غریبه دیدم.
🗡 همه با پیراهنهای عربی و شمشیر بلندی که در دستشان میرقصید، دورم حلقه زده و به حال زارم قهقهه میزدن
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و سیزدهم
👹 از هیبت هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود، زبانم بند آمده و تمام تن و بدنم میلرزید که دیدم پدر دستهای مجید را از پشت گرفته و برادر نوریه با شمشیر بلندی به جان عزیز دلم افتاده است.
🗡 دیگر در سراپای مجید یک جای سالم باقی نمانده و لباسش غرق به خون بود که از اعماق جانم صدایش کردم و به سمتش دویدم، ولی هنوز دستم به پیراهن خونیاش نرسیده بود که کسی آنچنان با لگد به کمرم کوبید که با صورت به زمین خوردم.
🗡 وحشتزده روی زمین چرخیدم تا فرار کنم که دیدم برادر نوریه با شمشیر غرق به خون مجید، بالای سرم ایستاده و همچنان قهقهه میزند.
🏻هر دو دستم را روی بدنم سپر کودکم کرده و کار دیگری از دستم بر نمیآمد که فقط از وحشت جیغ میکشیدم:
- مجید! به دادم برس! مجید... بچهام...
🗡 و پیش از آنکه فریاد دادخواهیام به گوش کسی برسد، برادر نوریه به قصد قتل دخترم، شمشیرش را به رویم بلند کرد و آنچنان زخمی به جانم زد که همه وجودم از درد آتش گرفت و ضجهای زدم که گویی روح از کالبدم جدا شد.
🌀 دیگر به حال خودم نبودم و میان برزخ هراسناکی از مرگ و زندگی همچنان ضجه میزدم که فریادهای مضطرّ مجید، پرده گوشم را پاره کرد:
🏻 الهه! الهه!
🛌 و من به امید زنده بودن مجیدم آنچنان از جا پریدم که گمان کردم جنینم از جا کَنده شد. بازوانم در میان دستان کسی همچنان میلرزید و هنوز ضجه میزدم و میشنیدم که مجید نامم را وحشتزده فریاد میزد.
🚪در تاریکی اتاق چیزی نمیدیدم و فقط گرمای انگشتانی را احساس میکردم که بازوانم را محکم گرفته بود تا رعشه بدنم را بگیرد و من که دیگر نفسم از ترس بند آمده بود، با همان نفسهای به شماره افتاده هنوز مجید را صدا میزدم تا بلاخره جوابم را با صدای مضطرّش داد:
🏻 نترس الهه جان! من اینجام، نترس عزیزم!
👁 که تازه درخشندگی چشمانش را در تاریکی اتاق دیدم و باز صدای مهربانش را شنیدم:
🏻 نترس الهه جان! خواب میدیدی! آروم باش عزیزم!
💡و دستش را روی دیوار کشید و چراغ را روشن کرد تا ببینم که روی تشک نشستم و همه بدنم در میان دستانش میلرزد.
🏻 همین که صورت مجیدم را دیدم، با زبانی که از وحشت به لکنت افتاده بود، ناله زدم:
🏻مجید! اینا بیرونن! اومدن تو خونه، میخوان ما رو بکشن!
👁 چشمانش از غصه حال خرابم به خون نشست و با صدایی که به خاطر اینهمه پریشانیام به لرزه افتاده بود، جواب داد:
🏻 خواب می دیدی الهه جان! کسی بیرون نیس... و من باور نمیکردم خواب دیده باشم که چشمانم از گریه پُر شد و تکرار کردم:
🏻 نه، همینجان! دروغ نمیگم، میخوان ما رو بکشن! به خدا دروغ نمیگم...
👌و دیگر نمیدانست چگونه آرامم کند که شبنم اشک پای مژگانش نَم زد و من که باورم شده بود کابوس دیدهام، خودم را در آغوشش رها کردم تا هر آنچه از وحشت بر جانم سنگینی میکرد، میان دستان مهربانش زار بزنم و همچنان برایش میگفتم:
🗡 مجید همه شون شمشیر داشتن، تو رو کشتن! میخواستن بچهام رو بکشن!
🛌 و طوری از خواب پریده بودم که هنوز دل و کمرم از درد به هم میپیچید و حالا نه فقط از وحشت که از دردی که به وجودم چنگ انداخته بود، با صدای بلند ناله میزدم.
🏻مجید بلاخره از حرارت نفسهایم دل کَند و رفت تا برایم چیزی بیاورد و به چند لحظه نکشید که با لیوان آب خنکی بازگشت و کنارم روی تشک نشست.
🏻 دستانم به قدری میلرزید که نمیتوانستم لیوان را نگه دارم و خودش با دنیایی از محبت، آب را قطره قطره به گلوی خشکم میرساند و با کلماتی دلنشین، به قلبم آرامش میداد:
🏻نترس الهه جان! تموم شد! من اینجام! دیگه نترس!
🏻و من باز هم آرام نمیگرفتم و میدانستم بلاخره تعبیر کابوسم را در بیداری خواهم دید که با نگاه غرق اشکم به پای چشمانش افتادم و میان هق هق گریه التماسش میکردم:
- مجید! به خدا اینا تو رو می کُشن! به خدا بچهام از بین میره! مجید به حوریه رحم کن! مجید من از اینا میترسم! من خیلی میترسم!
👌و شاید طاقت نداشت بیش از این اشکهایم را ببیند که سر و صورت خیس از اشکم را در آغوش کشید و با آهنگ زیبای صدایش زیر گوشم زمزمه کرد:
🏻 باشه الهه جان! من هیچ جا نمیرم! نترس عزیزم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️ سایت آمریکایی: ترامپ "ناقوس مرگ" اصلاح طلبان ایران را به صدا درآورده است
نشنال اینترست نوشت:
🔹از نظر واشنگتن برجام همانند یک کاغذ بی ارزش بود اما برای روحانی و اصلاح طلبان سرمایه سیاسی جدی برای ایجاد تغییرات دموکراتیک محسوب می شد
🔹همزمان با خروج ترامپ از برجام صدای مرگ جنبش اصلاح طلبی در ایران به گوش رسید و حسن روحانی و اصلاح طلبان خود را تضعیف شده دیدند.
🔹 اصلاح طلبان ریاست جمهوری و مجلس را از سال ۲۰۱۶ در دست داشتند اما نتوانستند تغییر اساسی در کشور ایجاد کنند
🔹بدنه اصلاحطلبان اکنون امید خود را هم به رهبران و هم به تصمیم گیرندگان ارشد اصلاحات، از دست دادهاند زیرا آنها شکست خوردهاند.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان؛
هیچکس یاد غریبی تو نیست...
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌سخنرانی جنجالی
آیة الله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل:
من رییس جمهور کشوری هستم که زادگاه پرآوازه ترین، در عین حال ناشناختهترین انقلابهای دوران معاصر است
#عند_ربهم_يرزقون
#آیت_الله_خامنه_ای
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
یا امیرالمومنین❤:
⛔️ برنامههای «سعید محمد» برای آینده سیاسی خود
🔹گفته می شود که ستاد دکتر سعید محمد فرمانده قرارگاه سازندگی سپاه برای انتخابات ریاست جمهوری راهاندازی شده است و فعالیتهای جدی ستاد آغاز گشته است.
🔻مهمترین دغدغهی کنونی ستاد او در حال حاضر دو چیز است: الف: احتمال تایید صلاحیت نشدن او به علت این که به هیچ وجه سیاسی نبوده است و تا کنون به عنوان رجل سیاسی شناخته نمیشده است. ب: ناشناس بودن او در میان مردم و این که فرصت برای شناساندن او به مردم بسیار اندک است و باید قبل از رسیدن به روزهای داغ انتخابات او را به مردم معرفی کرد.
🔹شنیده شده است که بعضی از اطرافیان سعید محمد مدعی هستند که او برای شهرداری تهران گزینهی اصلی است و اگر اصولگرایان در انتخابات شوراها توسط مردم برگزیده شوند او شهردار تهران خواهد شد. این در حالی است که ستادهای انتخاباتی او که شکل گرفته است کاملا برای انتخابات ریاست جمهوری فعالیت میکنند و شهرداری را به عنوان گزینهی دوم و طرح دوم در نظر دارند.
🔻شنیده که افشای فساد در هولدینگ یاس توسط سعید محمد صورت گرفته است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
#تا_انتخابات
🔴 #تحلیل| چالش های اصلاح طلبان و داستان تکراری فرار به جلو
🔻 اصلاحطلبان به واسطه چسبندگی بسیار زیادی که به روحانی داشتند پس از بروز ناکامیهای دولت دوازدهم طبیعتا دچار چالشهای سیاسی و اجتماعی شده و ریزش بدنه قابلتوجهی را تجربه کردند
🔹 ناظران و کنشگران سیاسی به خوبی میدانند که حتی اگر اصلاحطلبان بنای حضور تام و تمام در انتخابات را داشته باشند به دلیل موانعی که پیشرو دارند امکان نقشآفرینی موثر و توأم با موفقیت برای آنها به سادگی فراهم نخواهد شد و به همین علت برخی از چهره های رادیکال اصلاحات و برخی جوانان احساسی این جریان با علم به شکست در انتخابات ۱۴۰۰ ، با فرار به جلو به بهانه های مضحک و تکراری گزینه ی نخ نمای تحریم انتخابات را مطرح خواهند کرد.
1⃣ اولین مساله، چالش عملکرد روحانی و کاهش محبوبیت بیسابقه دولت در جامعه است.
2⃣ چالش دوم اصلاحطلبان چالش درونتشکیلاتی است. دعوا و درگیری بر سر سازوکارهای فعالیت سیاسی و انتخاباتی مانند شورای عالی اصلاحطلبان آنقدر جدی است که باعث شده رئیس و نایبرئیس آن هر دو استعفا کنند و هنوز هم هیچ سازوکاری جایگزین آن نشده است
3⃣ چالش و مانع سوم مساله رهبری و لیدری جریان اصلاحطلب است. تا پیش از انتخابات گذشته محمد خاتمی تصمیمگیر نهایی و بیچون و چرای این جریان بود و برای مثال میتوانست محمدرضا عارف را وادار به کنارهگیری از انتخابات کند. اما پس از انتقادهایی که به عملکرد او در انتخاباتهای گذشته شد جایگاه وی حالا تضعیف شده است و با مانورهایی که محمد موسویخوئینیها میدهد یا تحرکاتی که موسویلاری داشته به نظر میرسد تغییراتی در این زمینه در حال وقوع است.
4⃣ چهارمین و آخرین موضوع مساله گفتمانی عدالت و مبارزه با فساد و تبعیض از مطالبات عمومی جامعه است که حرفی برای گفتن ندارند
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110