✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هجدهم
💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال بههم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.»
توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت.
💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند.
نمیدانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است.
💠 قصه غمهایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید :«نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟»
از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...»
💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلاماللهعلیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت میسپرم!»
از #توسل و توکل عاشقانهاش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرواز میکرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!»
💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریههای یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد.
💠 لبهای روزهدار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این #تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم :«پس هلیکوپترها کی میان؟»
دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمیدونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه #آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم.
💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشههای فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند.
من و زنعمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زنعمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟»
💠 دمپاییهایش را با بیتعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.»
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
💠 میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد :«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد :«هلیکوپترها اومدن!»
💠 چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت :«خدا کنه #داعش نزنه!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️رونالدو: یک میلیون یورو
پپ گواردیولا: یک میلیون یورو
مسی: یک میلیون یورو
تیم ملی فوتبال آلمان: ۲/۵ میلیون یورو
جکی چان: ۱۴۰ هزار دلار
زو ژنگ، کارگردان چینی: دو میلیون یورو برای مردم ایران
سلبریتیهای کره جنوبی: از یک تا صد میلیون وون
🔻اینها برخی از کمکهای سلبریتیهای خارجی برای مبارزه با کرونا هست.
🔺در ایران هم علی کریمی و علیرضا جهانبخش مبالغ قابل توجهی برای مقابله با کرونا پرداختند، اما خبری از کمکهای مهناز و باران و ترانه و دیگر سلبریتیهایی که ادعای مردمی بودن رو دارند نیست!
کاش بشناسیم این جماعت رو که دم انتخابات هزار رنگ عوض میکنن و دم از مردمی بودن میزنن...
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
@dars_akhlaq.mp3
7.26M
🎙 کلیپ صوتی
🌹🔊 حجت الاسلام پناهیان
🍃🔻 موضوع 🔻🍃
🔵👈 در این ماه چگونه تفکر کنیم و چطور با خدا حرف بزنیم⁉️
#شعبان
#ماه_شعبان
#مناجات_شعبانیه
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part07.mp3
2.88M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_هفتم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part08.mp3
3.07M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_هشتم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واقعیت ماجرای پزشکان بدون مرز چه بود؟
افرادی که برای کمک به بیماران ایرانی و با ۴۸ تخت بیمارستانی وارد کشورمان شده بودند!
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
مبنای حسن روحانی این کلام بعد سخنان رهبری بسیار تاسف باره و خطرناکه!اینگار حسن روحانی هنوز دست از
🗣🗣🗣
عجب شباهتی؟!!
👒ترامپ در بحبوحه کرونا، با اطرافیان دست میدهد و کرونا را مسخره میکند که خبری نیست !!
روحانی در ابتدای شروع می گوید؛
خبری نیست همه شنبه بروند سر کار و اوضاع آرام است.🙅♂
روزی که در آمریکا اوضاع خیلی خراب میشه ترامپ دست به دامان کرهجنوبی میشود و طی تماس طولانی تلفنی ، درخواست کمک می کند.
🙇♂آمریکا کمکهای ارسالی به ایتالیا را راست راست در روز روشن !!
می دزدد و به آمریکا می برد!!
روزایی که اوضاع خوب بود !!!
و همه باید چند سر کار بروند آقای روحانی غیبش میزند و نمیدونم کجاست؟!!🤷♂🤷♀
شاید در هوای پاک باشد!!
یه روز هوای پاک محموداباد شمال!!
یه روزی جزیره کیش میشه!! خبر نداریم کجاست خودش را قرنطینه میکنه!!
یه دفعه اعلام میکنه که هفته یک روز جلسه میگیریم اون موقعی که باید اوضاع مدیریت کرونا را به دست بگیرد.
خیلی خوب؛
نبودن شما خیلی هوای آلوده و اوضاع را پاک میکند.
شما قرار بود هفته یکبار به قول خودت جلسه بگیری و بیرون بیایی و در خانه بنشینی.
خب چرا رعایت نکردی ؟!
دیگه چرا زدی بیرون ؟
دیگه چرا قرق رو شکستی و همه جا را آلوده می کنی!!
مگر دیروزی رهبر عزیزمان در پیام سراسری به مردم ایران بلکه مردم جهان ، آمریکا را معرفی نمیکند و از چهره پلید و نیت خبیثش ، همگان را باخبر میکند🇱🇷 حالا چرا بعد از صحبت رهبری شما یک دفعه خودتان را نشان می دهید و سینه چاک سفره جاسوسان آمریکایی و اروپایی شده🕶 و هم نوا با خائنین حرفه ای و وطن فروشان با سابقه، از اخراج جاسوسان گلایه می کنی!!🎩
دیگر چه شده است که کمک هر کسی را به هر مقداری و بلکه به هر نیتی باشه به ایران می پذیری!!
👆شما خیر سرتان سوگند خورده اید که به کشور ومنافع ملی خدمت کنی نه خیانت!!
در شرایط عادی اظهارات متناقض ، پریشان ولا طائلات را تحمل میکنیم.
نه این که بپذیریم بلکه صبر و استقامت میکنیم وگاهی جواب می دهیم.
اما در این شرایط بحرانی وفشار بر مردم نمیتوان سکوت کرد.
👌آیا این کج دهنی به ملت و مردم درگیر ویروس منحوس کرونا نیست آیا این کج دهنی به فرمایشات رهبر عزیز و حکیم جهان اسلام نیست.
اگرچه منتظر شروع به کار مجلس انقلابی هستیم.
گرچه تا سال ۱۴۰۰صبر وتحمل میکنیم.
ولی حرف خودمان را هم میزنیم که فردا روزی نگویند نفهمیدید وجرأت حرف زدن نداشتید!!
حرف آخر؛👇
👈آقای ترامپ !!
ما را به خیر تو امیدی نیست، شر برسان!!
دستت را قطع خواهیم کرد🤜
👈 آقای روحانی!!
با شما که باید مدیریت بحران کرونا را به دست می گرفتی و نگرفتی و در خانه نشستی به خیر تو امیدی نیست لطفاً در قرنطینه بمان!!
✍حاجی گرینوف
#کرونا
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️ شما متهم به ایجاد #کرونا هستید
1️⃣ اولا خودتان دچار کمبود هستید
2️⃣ شما متهم هستید این ویروس را ایجاد کرده اید
◀️ ممکن است دارویی را وارد کشور کنید که این ویروس را ماندگار کند
◀️ شاید کسی را وارد ایران کنید تا اطلاعات خود را از میزان اثرگذاری این ویروس را تکمیل کنید.
#جهش_تولید
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
👇👇👇
قابل توجه بعضی ها که با نظرات بی جا
وبی مورد خود آرامش را از مردم میگیرن
😂😂🤣🤣
بصیرت انقلابی
⛔️چند هفته بعد از جمله "از شنبه همه چیز به حالت عادی برمیگرده"، بالاخره جناب روحانی راضی شد تا سخت گ
#طنز_شبانه 🤣🤣🤣
یارو داشت واسه بچهش لالايى ميخوند بچهش نميخوابيد.
بهش گفت:
عزيزم چرا نميخوابى؟
بچهش گفت:
دو دقيقه ساکت شی خودم ميخوابم...😂
#کرونا
#جهش_تولید
#در_خانه_بمانیم
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊«تنها»«ماهی» که
💕«شهادت» ندارد، «شعبان» است
🎊و«تنها»«ماهی» که
💕«تولّد» ندارد«محرّم» است
🎊این یعنی«حسین»(ع)
💕محور«شادی و غم» است
🎊السلام علیک یااباعبدالله الحسین
💕ولادت با سعادت امام حســین (ع) و امام سجاد ع و حضرت عباس
🎊مبــــارک بــــاد🌸
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
#ماه_شعبان
#ولادت_امام_حسین (ع)
#جهش_تولید
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
👆چه شباهت اتفاقی!!!👇
هاااا
🔴بیبیسی و ایران اینترنشنال به بهانه کرونا هر جا که موردی از ابتلا و یا تلفاتی از ویروس کرونا دارد، خبر را با عکس اماکن مذهبی اعلام میکنند.
پینوشت: حالا بهتر میشود فهمید چرا "مولوی عبدالحمید" و "حسین دهباشی" تمرکز خودشان را روی مقصرسازی قم در ماجرای ویروس #کرونا گذاشتند! /قلهکی
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
حمید استیلی پیشکسوت فوتبال ایران، چند محموله ماسک و مواد ضدعفونی به استانهای شمالی ارسال کرد
چند روز پیش هم سیدجلال حسینی برای کادر درمانی بندر انزلی بستههای خدماتی هدیه داده بود
آفرین به حرکت زیبا و خداپسندانهی شما که بجای نق زدن و گیر دادن الکی، همتی بزرگ کردید👏
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
👤 توییت استاد #رائفی_پور :
نداشتن داستان مناسب و کلی گاف ریز و درشت دیگر ، قرار است با شوخی های سخیف پنهان شود
برخی عوامل #پایتخت۶ ، با دوقطبی سازی می خواهند جایگاه اپوزسیون خود را محکم تر کنند که در فردای خداحافظی از تلویزیون جایی داشته باشند
از ما گفتن ،امثال تنابنده بدون پایتخت محکوم به فراموشی هستند
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کنایهی مهران مدیر به خانه نشینی مسئولین دولتی!
در این روزها بیشتر هوای مسئولین رو داشته باشید!
کارمندای دولت یه بخشی از حقوقشونو ببخشن، دو سه ماه یارانه نگیرید، اگه از عیدیتون هم چیزی مونده، برگردونید!
چون اگه کمک نکنید، مسئولین مجبور میشن برای تهیه مایحتاج ما از خونه بیان بیرون و باعث شیوع بیشتر کرونا میشن😂
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرماندار نیویورک: دستگاه های تنفسی کجان؟ ماسک ها، روپوش ها و تجهیزات کجان؟!
بگید پزشکان بدون مرز بیان اینجا دو سه بسته ماسک بدن شاید از بحبوحه دربیان :/
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنهایی که هنوز برای کار جهادی شک دارند، همه با هم بنشینند و حرفهای این خانم را گوش کنند
گروههای جهادی زنجیرهوار در حال ارتباط و خدمترسانی به جای جای ایران هستند.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نوزدهم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیستم
💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از زمین بلند شوم که صدای #انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید.
یکی از #مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمیبینید دارن با تانک اینجا رو میزنن؟ پخش شید!»
💠 بدن لمسم را بهسختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد.
او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما #وحشتزده میدویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام میآید.
💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت بهسرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش #داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم.
رزمندهای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش میکردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلولههای خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد.
💠 در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشیها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و بهسرعت برگشت.
چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانیام شکسته است.
با انگشتش خط #خون را از کنار پیشانی تا زیر گونهام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ #صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.
💠 فهمید چقدر ترسیدهام، به رزمندهای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند.
نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونیام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید :«داعشیها پیغام دادن اگه اسلحهها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.»
💠 خون #غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟»
عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بیتوجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم #امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!»
💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«میدونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار #موصل حراجشون کردن!»
دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد.
💠 اگر دست داعش به #آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل!
صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ #اماننامه داعش را با داد و بیداد میداد :«این بیشرفها فقط میخوان #مقاومت ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمیکنن!»
💠 شاید میترسید عمو خیال #تسلیم شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! #حاج_قاسم اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟»
اصلاً فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی میکنه تو این جهنم هلیکوپتر بفرسته!»
💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه #مقاومت کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن!»
عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت #وعده داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم!»
💠 ولی حتی شنیدن نام اماننامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد.
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته #خدا را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part09.mp3
2.95M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_نهم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part10.mp3
3.33M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_دهم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت با سعادت امام حسین علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان مبارک 🌺
مولودی فوقالعاده حاج محمود کریمی
الحمدلله الذی خلق الحسین...
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#میلاد_امام_حسین
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
اخبار داشت دکتر جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت را نشان میداد. گفت که ۶۸ درصد فوتیها بالای ۶۰ سال دارند و به همین دلیل باید مراقبت بیشتری از سالمندان مبتلا به کرونا انجام دهیم.
یاد اسپانیاییها افتادم که دستگاههای تنفسی را از بیماران بالای ۶۵ سال جدا میکردند.
اینجا ایران است.
"دانیال معمار"
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مهارِ کرونا با یک چنین انسانهای نفهمی که وسط ماموریت حساسِ پلیس، سر او را میشکند، کار بسیار دشواریست...
پی نوشت: مأمور ناجا شهرستان دهلران در حین انجام ماموریت و کنترل ورود_خروج افراد به داخل شهر از سوی عدهای مورد حمله قرار گرفت که در این درگیری سر مأمور پلیس دچار جراحت شد.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اینطوری شد که مجریهای بیبیسی فارسی با خاک یکسان شدن!
رونمایی از مغزهای کوچک و استعمار زدهی اپوزوسیون...
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110