فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 رسانه های زنجیری اصلاحات و برانداز از فوت شجریان هم بهره برداری سیاسی کردند و همه تیتر زدند " پایان ممنوع التصویری شجریان در صداوسیما"
جالبه که بدونیم استاد شجریان در سال های تلخ 88 با مصاحبه ای که با رسانه انگلیسی بی بی سی داشتند، فرمودند که من اجازه نمیدهم و دلم نمیخواهد صدایم در صداوسیما جمهوری اسلامی پخش شود
دوستان عزیز رسانه ای حافظه تاریخی خود را تقویت کنید 🙏🏻
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 ظریف و روحانی در توئیتر مرگ شجریان را تسلیت گفتند!
❌ نامبرده ورئیسش تا ساعتها بعد از شهادت بزرگترین ژنرال نظامی کشور حاج قاسم، انگشتاشون از کار افتاده بود!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 فشار بر ایران برای مذاکره‼️
🔹وزیر خارجه آمریکا: «کارزار فشار اقتصادی حداکثری ما ادامه خواهد یافت تا ایران به مذاکرات جامعی تمایل پیدا کند که درباره رفتار بدش باشد.»
🖌 #سرخط: تحریم یا تبلیغ انتخاباتی؟
🔹هماهنگکننده سیاستهای تحریمی در دولت اوباما: پیام تحریمهای جدید علیه ایران، بیشتر معطوف به رأیدهندگان آمریکایی است نه ایران.
🔹نیویورکتایمز: منتقدان میگویند بعید است تحریمهای جدید نیز ایران را به پای میز مذاکره بکشاند.
🔸آمریکا دیروز ۱۸ بانک ایرانی را تحریم کرد. به گفته رئیس بانک مرکزی بانکها برای تبادل غذا و دارو مجوز دارند و این تحریمها تبلیغاتی است.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
🔴 ظریف و روحانی در توئیتر مرگ شجریان را تسلیت گفتند! ❌ نامبرده ورئیسش تا ساعتها بعد از شهادت بزرگتر
هنر یک ابزار هست
ابزار برای مبارزه و دفاع
مثل شمشیر و سپر .
دفاع در مقابل حمله به فرهنگ یک ملت.
یک زمانی حسان و سوده و کمیت و دعبل و فرزدق وسیدحمیری و... با اشعارشون این مبارزه را داشتند
اون زمان هنر همین شعر بود و چیزی مثل خطابه ،تقریبا.
حالا کسی که هنری مثل صدای خوب وخوانندگی و ...را داشته باشه و نه دفاع کنه و نه حمله به دشمن.
نه تنها مبارزه نکرده.
کمک به دشمن هم کرده ...
#شجریان
✍قنبر
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
☢ حملات مکرر تاج زاده ها به جایگاه ولایت؛ مسئولین امنیتی کجایند؟!
⬅️ حجت الاسلام احمد پناهیان
◼️ شب دوم #اربعین ٩٩
تاج زاده ملعون دوباره به رهبرانقلاب حمله کرده. میگوید شما میتوانید و باید اصلاحات انجام دهید و اصول را تغییر دهید. جنجال میکند و موج در جامعه ایجاد میکند. بیش از ده مورد است که اینگونه امام مسلمین را متهم میکند، و دستوری سخن میگوید. حق امام را در جامعه نادیده میگیرد: اﻥ ﻳﺴﻤﻌﻮا ﻟﻪ ﻭ ﻳﻄﻴﻌﻮﻩ. ما باید از امام اطاعت کنیم، نه امام از ما!
مرتبه قبل برخی اعتراض کردند که چرا شما گفتید این شخص باید بازداشت شود. چرا نشود؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود إنَّ فی سلطانِ اللّه عِصمَةً لأِمرِکُم. این یک تهدید امنیتی است که کسی مکرر جایگاه امام را در جامعه زیر سوال ببرد، و مستقیم و غیرمستقیم تهدید هم بکند. بگوید اگر اصلاحات انجام ندهید، مشکلات امنیتی و اجتماعی پیش می آید. تو با چه مجموعه ای در ارتباطی که اینگونه تهدید میکنی؟ همه شواهد مشخص است که شما مشغول توطئه چینی هستید. شما نیمخواهید بگذارید این امت امسال را به سلامت بگذراند. مسئولین امنیتی ما هم تاجزاده ها را نگاه میکنند!
تهدید امام مسلمین یعنی تهدید حیثیت نظام. شما مگر به کجا وصلید؟ اگر مسئولین امنیتی خیال رسیدگی به این امر را ندارند، جریان حزب الله وارد شوند. آمریکایی که امروز معضلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و امنیتی خودش را هم نمیتواند حل کند، تو به امام مسلمین دستور میدهی که باید بر اساس میل آمریکا عمل کنیم، بلکه او به ما رحم کند و تحریمها را بردارد! جلو جشم ما حق امام زائل میشود. تهدید پی تهدید. صریحا تهدید به اغتشاش نظامی میکند. مسئله ما قره باغ نیست، مسئله ما این نفوذیها هستند.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴در بعلبک لبنان معترضین مسلح شدهاند.
▪️ فتنه بزرگی برای لبنان و آزمون سختی برای حزبالله در راه است و بنظر میرسد با تحرکات پنهان صهیونیستها بزودی فتنه لبنان وارد فاز جدیدی خواهد شد.
▪️ با شواهد و قرائن موجود جبهه باطل در حال آخرین زمینه سازی ها و براورد ها برای آغاز یک درگیری است این را از پازل چینی موجود در منطقه و درگیر کردن هر یک از عضو های محور مقاومت با یک جبهه فریب میفهمیم، در این میان قرارگاه اصلی این جریان که ایران باشد از مرز ها تا هزاران کیلومتر مشغول می شود.
▪️اینها طرحی است که جبهه باطل در حال اجرایی کردن آن است، طبعاً شروع هر جنگی با قدرتی مثل ایران نیازمند یک سری مقدمات و براورد ها است.
▪️بدیهی است که جبهه مقاومت نیز برنامه های جدی برای مقابله با این طراحی دارد، در گذشته آمریکایی ها دیده اند که شیطنت هایشان میشود در خاک خودشان پاسخ داده شود...
صهیونیست ها نیز این را خواهند فهمید...آنجا تنگ شیشه ای و برگ برنده است...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و سی ام
👌حالا پس از مدتها در این خانه کوچک میهمان داشتیم و عبدالله پذیرفته بود که برای شام پیشمان بماند.
🏻 خجالت میکشیدم که من بانوی خانه و مسئول طبخ غذا بودم، ولی تمام مدت روی کاناپه دراز کشیده و نه تنها کمکی به مجید و عبدالله نمیکردم که مدام برایم میوه و آب میوه هم میآوردند.
🍽 شام که تمام شد، عبدالله کنار من نشست و مجید برای شستن ظرفها به آشپزخانه رفت.
🏻 حالا برای من که این مدت از دوری و بیوفایی نزدیکترین عزیزانم حسابی دل شکسته بودم، این خلوت صمیمی با برادرم به قدری لذتبخش بود که احساس میکردم میتوانم تمام غمهایم را به این شب رؤیایی ببخشم.
💓 هر چند هنوز تهِ دلم برای دخترم میلرزید، اما به همین شادی شیرین به قدری انرژی گرفته بودم که عزم کردم از همین امشب با همه غم و غصههایم مبارزه کنم تا فرزندم به سلامت متولد شود.
🏻 مجید کارش که تمام شد، با پیشدستی کوچکی که از رطب تازه پُر کرده بود، از آشپزخانه بیرون آمد.
💞با عشقی که از سرانگشتانش میچکید، پیش دستی را کنارم روی کاناپه گذاشت و با مهربانی سفارش کرد:
🏻 ماهی سرده، خرما بخور تنت گرم شه...
📱و هنوز حرفش به آخر نرسیده بود که صدای زنگ موبایلش از اتاق خواب بلند شد و رفت تا موبایلش را جواب بدهد که عبدالله صدایش را آهسته کرد و طوری که مجید نشنود، پرسید:
👨🏻مجید خیلی نگرانته! چی شده؟
👌با دو انگشتم خرمایی برداشتم و نمیخواستم نگرانش کنم که با لبخندی پاسخ دادم:
🏻چیزی نشده، فقط امروز دکتر گفت باید تا میتونم استراحت کنم و استرس نداشته باشم...
🚪که صدای بلند مجید که با کسی جر و بحث میکرد، نگذاشت حرفم را تمام کنم.
📱درِ اتاق خواب را بسته بود تا صدایش را نشنویم و باز به قدری عصبانی شده بود که فریادهایش تا اتاق پذیرایی میرسید:
⁉ آخه یعنی چی؟!!! ما هنوز دو ماه نیس قرارداد بستیم! وضعیت زندگی من طوری نیس که بتونم این کارو بکنم!
🏻 و هر چه طرف مقابلش اصرار میکرد، مجید محکم روی حرف خودش ایستاده و با قاطعیت پاسخ میداد:
- امکان نداره من این کار رو بکنم! حاجی اصرار نکن، باور کن نمیتونم!
🚪و دست آخر با عصبانیت خداحافظی کرد و از اتاق بیرون آمد.
🏻👨🏻من و عبدالله فقط با چشمانی متحیر نگاهش میکردیم که خودش با حالتی عصبی توضیح داد:
🏻 من نمیدونم مردم چرا اینجوری شدن؟!!! امروز حرف میزنن، قرارداد امضا میکنن، فردا میزنن زیر همه چی!
⁉و سؤالی که در دل من بود، عبدالله پرسید:
👨🏻 مگه چی شده؟
🏻 خودش را روی مبل رها کرد و با اخمی که صورتش را پوشانده بود، پاسخ داد:
- هیچی! یه مسئله کاری بود. میخواست دبه کنه، منم گفتم نمیشه!... از لحنش پیدا بود که نمیخواهد بیش از این توضیح دهد و شاید نمیخواست دل مرا بلرزاند که سعی کرد بخندد و با آرامشی ساختگی بحث را عوض کند، ولی خیال من به این سادگی راحت نمیشد و منتظر فرصتی بودم تا علت اینهمه عصبانیتش را بفهمم که عبدالله رفت و من با دقتی زنانه بازجوییام را آغاز کردم.
کانال داستانهای18+ را در پیامرسانهای تلگرام و ایتا دنبال کنید
♨ تلگرام. T.me/dastanhaye_18
♨ ایتا. Eitaa.com/dastanhaye_18
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و سی و یکم
🚪گوشه اتاق خواب روی زمین نشسته و کیفش را مرتب میکرد که در پاشنه درِ اتاق ایستادم و با حالتی موشکافانه پرسیدم:
🏻مجید! چی شده بود که انقدر عصبانی شده بودی؟
🏻 سرش را پایین انداخت و نگاهش را میان لایههای کیفش گم کرد تا خط ناراحتیاش را از چشمانش نخوانم و با خونسردی پاسخ داد:
- هیچی الهه جان! چیز مهمی نبود. یه چیزی گفت، منم جوابش رو دادم، تموم شد!
🚪دستم را به چهارچوب گرفتم تا کمتر سرم گیج برود و باز پرسیدم:
⁉ یعنی برای هیچی انقدر داد و بیداد میکردی؟
🏻 سرش را بالا آورد، خواست چیزی بگوید، ولی پشیمان شد که به شوخی اخم کرد و سر به سرم گذاشت:
- مرد اگه داد و بیداد نکنه که مرد نیس! باید بعضی وقتا یه خورده داد بزنه تا انرژیاش تخلیه بشه!
👌و شاید هنوز عقده برخورد تندش با عبدالله به دلم مانده بود که طعنه زدم:
🏻آخه امشب کلاً خیلی بداخلاق بودی! اول که با عبدالله دعوا کردی، بعدم پشت تلفن داد میزدی!
🏻خنده از روی صورتش جمع شد و شاید نمیدانست در برابر طعنه تلخم چه بگوید که در سکوتی غمگین، کیفش را جمع کرد و من نمیخواستم دلش را بشکنم که لب تخت نشستم و با پشیمانیِ پُر نازی صدایش زدم:
🏻مجید! از حرفم ناراحت نشو! خُب دلم برات میسوزه! وقتی میبینم انقدر ناراحتی، نگرانت میشم!
👣 از روی زمین بلند شد، کنارم لب تخت نشست و با لحنی لبریز محبت پاسخ داد:
🏻 الهه جان! تو نمیخواد نگران من باشی! تو فقط نگران خودت باش! فقط نگران این بچه باش!... سپس صورت گرفتهاش به لبخندی ملیح باز شد و اوج نگرانی عاشقانهاش را نشانم داد:
☝همه نگرانی من تویی! اگه دیدی امشب عصبانی بودم، فقط بخاطر خودت بود! به خاطر اینکه همه تن و بدنم برات میلرزه! وقتی میبینم عبدالله یه چیزی میگه که ناراحتت میکنه، به هم میریزم!
🏻ولی از تارهای سفیدی که دوباره روی شقیقه موهای مشکیاش میدرخشید، میتوانستم بفهمم که فشارهای عصبی این مدت، کوه صبر و آرامشش را از پا در آورده که سرم را کج کردم و با صدایی آهسته گفتم:
- آخه تو همیشه خیلی آروم و صبور بودی!
💞 که عاشقانه به رویم خندید و دستانم را گرفت تا باور کنم هنوز هم حرارت محبت انگشتانش به جانم آرامش میدهد و پاسخ گلایهام را با چه طمأنینه شیرینی داد:
🏻الهه جان! من هنوزم آرومم، به شرطی که تو آرامش داشته باشی! ولی اگه یه زمانی احساس کنم آرامش تو داره به هم میخوره، دیگه نمیتونم آروم باشم!
👁 و من هنوز کنجکاو ماجرای امشب بودم که مستقیم به چشمانش نگاه کردم و دوباره سراغ تلفن مشکوکش را گرفتم:
⁉ پشت تلفن بهت چی گفتن که انقدر ناراحت شدی؟ مگه اونم به من ربطی داشت؟
🏻 و او بلافاصله جواب داد:
👌یه چیزی ازم خواستن که اگه براشون انجام میدادم، باید آرامش تو رو به هم میزدم. منم گفتم نه!
🏻 ولی من با این جملات مبهم قانع نمیشدم و خواستم پاپیچش شوم که دستان دلواپسم را میان انگشتان مردانه و مهربانش فشار داد و عاجزانه تمنا کرد:
🏻 الهه جان! مگه قرار نشد دیگه به هیچی فکر نکنی؟ یه مسئلهای بود، تموم شد! تو هم دیگه بهش فکر نکن! بخاطر حوریه فراموشش کن!
🏻 که دیگر نتوانستم حرفی بزنم، ولی احساس بدی داشتم که نگران همسرم شده و میترسیدم در کارش به مشکلی بر خورده و به روی خودش نمیآورد و همین دلواپسی زنانه و کابوس حماقت پدرم کافی بود که تا نیمههای شب خواب به چشمانم نیاید و فقط به سقف اتاق نگاه کنم، ولی باید به هوای حوریه هم که شده به خودم آرامش میدادم که چند بار آیتالکرسی خواندم تا بلاخره خوابم بُرد.
کانال داستانهای18+ را در پیامرسانهای تلگرام و ایتا دنبال کنید
♨ تلگرام. T.me/dastanhaye_18
♨ ایتا. Eitaa.com/dastanhaye_18
⭕️⭕️⭕️
پشت پرده
⁉️ چرا پالایشگاههای هرمز و خوزستان ساخته نشدند؟
🔹جلیل سالاری قائم مقام اسبق شرکت ملی پالایش: وزارت نفت بدون هیچ دلیلی مکان پروژه پالایشگاه هرمز را جابهجا کرد و پروژه را از سودمندی انداخت.
🔹در زمان نعمتزاده، یک خانم دوتابعیتی مالک ۷۵ درصد سهام پالایشگاه خوزستان شد که قرار بود تامین مالی کند ولی این کار را نکرد. بخاطر همین اشتباه تعیین تکلیف این موضوع تا سال ۹۲ طول کشید.
🔹در دولت یازدهم درحالیکه پروژه پالایشگاه خوزستان در مسیر پیشرفت قرار گرفته بود، این پروژه نیز لغو مجوز شد؛ مسئولان این شرکت به زنگنه نامهای میزنند و ایشان در پاسخ به صراحت اعلام میکند که مجوز خوراک این پالایشگاه باطل شده است.
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
SarAnjam-HamedZamani.mp3
16.34M
#اربعین
🎤آهنگ سرانجام با نوای حامد زمانی
حُـبُّ الحسـین یَجمَـعُـنا شد نشـان ما
در خیـمه ی حسیــن یکـی شـد زبان مـا
#ما_ملت_امام_حسینیم
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110