دفاع مقدس، گنجينه ارزشمندي است که مرور مستمر آن نه تنها موجب تکرار و کسالت نخواهد بود، بلکه با هر بار بازخواني، جلوه ديگري عيان کرده و منشأ هدايت و راهنمايي انقلابيون و تودههاي ملت خواهد شد. مروري بر آنچه در دهه اول انقلاب گذشت و در ماجراي دفاع مقدس تعين يافت، حاوي درسها و عبرتهاي ارزشمندي است که امروز نيز در آغاز راه دهه پنجم انقلاب اسلامي ميتواند راهگشاي نسلي باشد که تحقق بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي در گرو عزم و اراده آنهاست.
1ـ درس اول آنکه در همه شرايط دشمن وجود دارد و گريزي از آن نيست. شايد راهکارها و ترفندهاي دشمن تغيير يافته باشد، اما دشمن از دشمني خود کوتاه نيامده و ضديت و عداوت با جبهه حق همچنان پابرجاست. 2ـ از حوادث روزهاي سخت دفاع مقدس ميآموزيم که فراموش نکنيم در سختترين شرايط و با بيشترين کمبودهاي مادي، اگر ايمان به خدا، شجاعت و ارادههاي بلند و مقاومت و ايستادگي باشد، ميتوان در برابر دشمن ايستاد. به واقع آنچه در معرکه نبرد با دشمن بيش از امکانات مادي و تجهيزات مدرن تعيينکننده است، عوامل انساني و غيرمادي است. 3ـ دفاع مقدس به ما آموخت که فتنهگران داخلي همواره زمينهساز تجاوز بيگانگان و دشمنان خارجي هستند. در حقيقت ترفندهاي بيگانگان بدون هموارسازي ايادي داخلي آنها آغاز نميشود و جان نميگيرد! تجاوز عراق به ايران، بدون اقدامات منافقانه ليبرالها و جريانهاي نفاق کليد نميخورد. امروز نيز دشمن بدون مقدمهسازيهاي ايادي داخلي خود نخواهد توانست خللي در مسير انقلاب ايجاد کند. 4ـ درس بزرگ نسل اول انقلاب در دوران دفاع آن است که همواره ميتوان با تدبير و هوشياري، بزرگترين تهديدات را به فرصت تبديل و از آن عليه دشمن استفاده کرد. تجاوز به خاک کشور اگر چه در نگاه اول تهديدي عليه نظام اسلامي به حساب ميآمد، اما همين تهديد در بستر تدبير ملت و مسئولان نظام اسلامي به فرصتي براي شکوفايي استعدادها و تواناييها تبدیل شد. 5ـ بزرگ درس دفاع هشت ساله، آشکار کردن اين مسئله بود که بايد به جوانان اعتماد کرد و کارهاي بزرگ را به آنان سپرد! در بستر همين اعتماد بود که جوانان ميداندار عرصه نبرد شدند و در حالي که مستشاران کارکشته نظامي از عدم تحقق بسياري از عملياتهاي نظامي سخن ميگفتند، حماسههاي بزرگي چون ثامنالائمه، فتحالمبين، بيتالمقدس، خيبر، والفجر 8 و کربلاي 5 را خلق کردند. امروز نيز به چنين اعتمادي نيازمنديم.
روزنامه «اعتماد» به بهانه گشودن راهي براي حل مشكلات کشور، روز شنبه پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهور را تیتر یک خود کرد. بعد از آن در توئيتر فارسي هشتگ «استعفاي روحاني» داغ شد.
گزارههای خبری: 1ـ عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: «طي ده ماه گذشته هيچ مشكلي حل نشده كه بر مشكلات اضافه هم شده است. در اين ده ماه كدام چشماندازي تيره بود كه تيرهتر نشده است. بنابراين عاقلانه نيست كه اين وضع ادامه يابد. بهتر است كه مدني رفتار شود و براي 10 ماه باقيمانده شخص ديگري عهدهدار حل اين مشكل شود. حداقل به خاطر مردم و كشور كاري بايد كرد. اگر براي حل مشكلات و گراني آدرس كاخ سفيد داده ميشود، در اين صورت كسي كه قادر به گفتوگو با آن نيست بايد كنار برود و راه را باز كند تا ديگران اقدام كنند. 2ـ عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات نیز در واکنش به یادداشت عبدی و توصیه او به روحانی برای کنارهگیری از قدرت مینویسد: «به نظرم پیشنهاد خوبی است برای رهایی از سردرگمی و مشخص شدن مسئولیتها.»
گزارههای تحلیلی: در خصوص پیشنهاد استعفا دو نکته قابل تأمل وجود دارد؛ 1ـ اصلاحطلبان که برای به قدرت رسیدن روحانی به اتفاق جامه دریدند و البته با نشستن بر مناصب اجرایی سهم خود را به صورت کامل دریافت کردند، امروز با طرح چنین مسائلی میخواهند خود را منتقد دولت نشان داده و از پاسخگویی به افکار عمومی شانه خالی کنند. محمدعلی ابطحی از فعالان شاخص اصلاحطلبی، حقیقت ماجرای درخواست استعفای روحانی را اینگونه تحلیل میکند که: «شعار استعفای روحانی بیشتر ایذایی است برای جناح مقابل». 2ـ در ماههای گذشته با سیاستهای پیچیده غربیها، نخست وزیر عراق و لبنان مجبور به استعفا شدند. آیا مشکلات این کشورها حل شد؟ آیا استعفا یا کنارهگیری رئیسجمهور، آن هم در ماههای پایانی خدمت، اقتصاد کشور را تحت تأثیر خود قرار نمیدهد و معیشت مردم را دوچندان دچار مشکل نمیکند یا این تحلیل را به دشمن نمیدهد که فشارهای خود و تبلیغات سوء رسانهای را دوچندان کند؟... 3ـ پیشنهاد استعفای رئیسجمهور در روزهایی که دولت ماههای آخر حکمرانی خود را سپری میکند، هیچ مشکلی از مشکلات مردم را حل نمیکند و طرح این موضوع صرفاً هدفی سیاسی دارد تا اینکه دلسوزی برای مردم باشد. انتظار این است که چهرههای جریان اصلاحات به جای کیسه دوختن برای منافع آینده قدرت و نگرانی از برزخ کاهش مقبولیت مردمی جریان متبوعشان، هم محاسبهگر و هم یاریرسان دولت در روزهای پایانی باشند و هم خود را پاسخگو و مسئول ملت بر سر آنچه طی هفت سال گذشته افتاده بدانند؛ چرا که بیشک دولت روحانی محصول جریان اصلاحات بوده و هست.
پاسخ: توريه سخنی است كه شنونده ازآن چیزی میفهمد وگوینده از آن چیز دیگری را اراده میکند، یا به تعبیر دیگر سخنی است دو پهلو ،که عبارت تاب هر دو معنا را دارد و افرادی که مقید به پرهیز از دروغ هستند، گاه به آن متوسل میشوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشوند. البته در توریه شرط است که موجب تضییع حقوق دیگران و ستم بر آنان نشود.
🔴 نقش انگلیس در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران
1) انگلستان در آبان ماه ۱۳۶۲اعتباری به مبلغ ۳۷۵ میلیون دلار به دولت عراق تسلیم نمود. در مارس ۱۹۸۲موافقت خود را جهت تحویل تانک به عراق به قیمت یک میلیارد دلار اعلام نموده و در قرارداد دیگری قرار نمود که تعداد ۳۰۰هواپیمای "هاوک" را به مبلغ ۲میلیارد دلار از سر گیرد (منبع: کتاب جنگ تجاوز، دفتر سیاسی سپاه پاسداران. (ص26 )
🔴 نقش انگلیس در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران
2) یکی دیگر از مصادیق همکاری دولت انگلیس با صدام در طول جنگ تحمیلی ارائه خدمات جاسوسی از خریدهای تسلیحاتی ایران در اروپا به رژیم صدام بودمقامات رسمی دولت محافظه کار انگلیس رسما فروش هواپیماهای جنگنده "هاوک" و تحویل قطعات یدکی تانک به رژیم حاکم بر عراق را مورد تایید قرار داده اند، این مقامات ضمنا اعلام داشتند که دولت عراق تلاش دارد از جتهای جنگنده "آلفا" نیز که محصول مشترک فرانسه و انگلیس میباشد خریداری نماید."
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 انتشار نخستینبار
🎥 ببینید | روایت #حاج_قاسم سلیمانی از زندگی ساده و غیرقابل باور #رهبر_انقلاب
🚨 خاطره روزی که جلسه حاج قاسم در منزل شخصی رهبری برگزار شد.
#ساده_زیستی
🔴نقش انگلستان در مرگ 9 میلیون ایرانی
3.با آغاز جنگ جهانی اول(1917) علی رغم اینکه دولت ایران در آن سالها اعلام بیطرفی می کند و طرفدار هیچکدام از طرفهای مخاصمه نیست، اما مورد هجوم نظامی قرار میگیرد. با ادامه جنگ و حضور نیروهای درگیر جنگ در ایران، به مرور زمان قحطی و فقر سراسر ایران را فرا می گیرد و به دلیل کمبود غله و مواد غذائی در کشور، حدود 9میلیون نفر در اثر قحطی و گرسنگی جان خود را از دست می دهند.
عامل اصلی قحطی و کمبود غله و مواد غذایی دولت انگلستان بود و در نتیجه این خباثت نزدیک به 9میلیون نفر ایرانی بیگناه اعم از زن و مرد و پیر و جوان در حد فاصل این جنگ جان خود را از دست دادند.
بر اثر چنین فاجعه عظیمی جامعه ایران به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای ۱۲۹۹ بر ایران تحمیل کند و لذا هیچ تردیدی نیست که انگلیسی ها در آن دوره از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده کردند (منبع:کتاب" قحطی بزرگ،نویسنده: محمدقلی مجد،مترجم:محمد کریمی)