3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 #شهادت بهتره یا کار مهدوی؟؟
👌 رفقایی که آرزوی شهادت دارن ببین
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
⭕️ امیدبخشترین آیه قرآن
💚حضرت علی(ع) فرمود:
💖 از حبيبم رسول خدا(ص) شنيدم كه اميدبخشترين آيه در قرآن اين آيه است: «حسنات و نیکوکاریها، سیّئات و بدکاریها را نابود میسازد.» (هود،114)
💌 قرآن میگوید اگر مرتکب اشتباهی شدی، ناامید نشو، سریع یک کار خوبی انجام بده، مثلا به مادرت خدمت کن یا به نیازمندی کمک کن، تا گناهت پاک شود. برای همین در روایات آمده به کسی که مرتکب گناه میشود،هفت ساعت مهلت داده میشود، اگر استغفار نکرد یا حسنهای انجام نداد، گناهش ثبت میشود.
📚کافی، ج2، ص 429
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
46.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️از اولویت های اول در زمان ظهور حضرت بقیه الله الاعظم روحی فدا چند مصداق است..
🔰که طبق آیات و روایات
1⃣اولین قدم در زمان حکومت مهدوی برقراری نماز بصورت فراگیر در جهان است
2⃣و دیگری پرداخت زکات است
3⃣و سومین مورد هم امر به معروف
4⃣و آخرین نیز نهی از منکر است
🌻مهدویت ، 💚 امامزمان
🌱ظهور
👤 دکتر رفیعی
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
🔆 تو بهشتِ "هشت" های دنیایی! تو تنها هشتی هستی ، که هم هشتی، هم اوّلی ، هم آخر.
برای همین ، تو را « ـهشتـ » می نامم؛ تو نه ابتدا داری و نه انتها.
از روزی که نمی دانم چه روزی بوده ، در دلم بوده ای و تا روزی که نخواهد آمد ، سرقفلی دل را مالکی!
🔰نامت را از خیلی دورها شنیده ام؛
از وقتی که هنوز از صلب پدران و رحم مادرانم خبری نبود.
تو از عالم ذرّ ، برایم ذرّه پروری کرده ای؛ جانا! تو کجا و خرج کردن برای این ارزان ترین کجا؟!
دستت درست! چه خوب شد اضافه گلت را دور نریختی! با اضافه گل تو ، هر چند از من گُلی نرویید ؛ اما شاید به کار بیل باغچه ات بیایم.
❇️ من همیشه پابوست بوده ام.
تو همیشه مرا به حریمت پذیرفته ای؛
از وقتی در تاریکی های رَحِم گم بودم ؛ تا آنکه
کم کم چشم گریانم را به این تاریکخانه گشودم ؛
کم کم دست و پا جنباندم و آوای گنگ ، از خود برون ساختم؛
کم کم با هر چار دست و پایم ، سینه خیزِ سنگهای خنک حرمت شدم ؛
کم کم بر سر زائرانت سوار شدم و دست به ضریحت رساندم؛
کم کم هوای حرمت ، چشمان خشکم را بارانی کرد؛ دیگر احساس می کردم مرا به پنجره فولادت زنجیر کرده ای.
کم کم خودم را در اتاق گمشدگان حرمت پیدا کردم.
کم کم طعم غذاهایت را در میهمانخانه ات چشیدم.
نقاره زنانت ، طبل جنگ من با خودم را می کوبیدند. شیپورهاشان ، وصال من و تو را فریاد می کرد .
کم کم آهویت شدم ؛ با همه درندگی هایم. تو ضامنِ آهو شدن گرگهایی!
روضه رضوان تو ، هر دندان تیزی را کند می کند؛ هر پای لنگی را تند می کند.
دستِ نوازش گر تو ، هر تمساحی را میهمان برکه گریه می کند.
سایه رأفتت، هر جغدی را بلبل شاخسار گفتگو می کند.
تو همه چیز مایی! ما از آبخوری های حرمت آموخته ایم؛ تا وقتی دست هایمان سوی تو باشد ، دریغی از بارندگی نداری؛ تو پدر تمام قطره های رحمتی! (۱)
انعکاس خورشید بر ضریحت ، شرح « نورُ الاخیار » (۲) می دهد.
"دار الشفا"یت ، سرود « الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس» به لب دارد.
پنجره فولادت ، به قدر تمام ناله ها و هق هق ها ، از «فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُم» حکایت دارد.
▫️انتظامات حرمت ، به پهنای زمین و به سنّ زمان ، عظمت دارد.
تو همیشه سلطان بوده ای؛ چه آن وقت که مأمون ها ، دون شأنت نشاندنت ؛ آن وقتی که ولی عصر بودی ، ولی ولی عهدت خواندند. و چه آن وقت که صدّام ها، شیعتستانت را بمباران می کردند.
دفاع مقدّس به سال هشتم که رسید، با دست و عصای موسایی ات مرزها را پوشاندی.
والفجر ، به هشتمینش که رسید ، ناز شستت را رو کردی؛
اروند؛
فاو؛
پرچم گنبدت؛
تو با این سه در شب سرد و خروش اروند ، چه بر سر بعثی های بی بتّه آوردی!
فرمانده مشهدی ، پرچمت را به دست داشت. گفت این پرچم ، امشب باید بر فراز گنبد "فاو" بنشیند. صدام ، کلید بصره را در ازای گشودن قفل فاو ، به حراج گذاشته بود. همه می دانستند فتح فاو ، مثل ناقه گرفتن از دل کوه است؛ فقط "صالح" اینچنین توانی دارد. نام تو که آمد ، گویا همه صالح شدند.
اروند ،
شب سرد زمستانی ،
عمق و عرض طولانی،
جذر و مدّ دوباره،
دست خالی،
دشمن بیخابیخ مسلّح،
همه در برابر تو و پرچم و یادت ، فراموش شدند.
جبهه ، صدها سال قبل از این خون بازی ها ، قدمگاهت بوده.
بی گدار نبود؛ که از شلمچه و اهواز ، خراسان را به مدینه پیوند دادی. تو از اول می دانستی ما اگر "فکه" نداشتیم ، "کربلا" و "مکه" را هم باخته بودیم.
ترش و شیرین زندگی ما ، زرشک و زعفران تو بوده ؛ ما همه ، همسایه های " پایین خیابون" تو ایم! همه قبرستانهای ما ، بهشت رضاست.
همه تاکسی ها و اتوبوسهای شهر ما ، از زیرگذر حرمت عبور می کند.
ما از "سقاخانه" تو به خانه هایمان ، لوله کشی کرده ایم.
هر دار و دیاری که بوی تو دهد ، برای ما "آستان قدس" است.
کوچه های ما ، "بست" تو و خانه های ما ، "رواق" های توست.
تو ما را با عشقت "طوسی" کرده ای. ما ، به "طوس" تو ، در میان صفحه های سیاه تاریخ رو سپید شده ایم.
🔻خدا به عشق تو پاسداران عرشش را ، به عدد "هشت" گمارد.(۳) به پاس هشتم بودن تو بود که بهشتش را "هشتْ در " نهاد.(۴) شعیب ، آن وقت که مهریه هشت ساله بر دوش موسی می گذاشت ، نام زیبای تو را زیر لب زمزمه می کرد. (۵) فروغ رخ تو ، ملائکه را به سجده بر آدم واداشت.(۶)
🔸نام تو و اشک ما ، همزاد و همسفر همیشگی اند .
ما هر جا باشیم ، دربان و پرده دار حریم ولایت تو ایم.
تو که بی خادمان ، بر سر سفره نمی نشستی؛ (۷) قبل از تناول ، بهترینهای غذایت را برای گُشنِگان جدا می کردی؛ (۸) این گدایان و گرسنگان ، به طمع لقمه نانی ، پشت سفره خانه تو به صف ایستاده اند . قطره آبی از لبهای تو ، برای سیری یک عمر ما بس است.
ادامه متن👇
💠 ما با جیب خالی و دستان خالی تر و زبانی پر دعا ؛
با چشمانی لبریز از برق امید؛
با لبهایی پر عطش ؛
با سینه هایی پر سوز؛
در این شبهای نیمه بلند و نیمه سرد؛
در این بازار پر فریب و کم بهره؛
با این همه کالای بونجول و بی خاصیت؛
در میان تمام دکان های هوی فروشی؛
نمایندگی "رحمت فروشی" و "غفران پاشی" را یافته ایم؛
با این پولهای ما ، کالای رضای خدا به ما نمی دهند ؛ مگر به ثمن تو ، ای ثامن الائمه!
« يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لَا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلَّا رِضَاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي فَإِنِّي لَكُمْ مُطِيعٌ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ اللَّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ حَسَبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل » (۹)
1️⃣ بكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث (من لايحضره الفقيه /ج۲/ص۶۱۵ ؛ زیارت جامعه کبیره)
2️⃣ همان
3️⃣ و الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ (حاقه/۱۷)
4️⃣ إنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ | (وسائل الشيعة/ج۳/ص۲۴۶)
5️⃣ قالَ إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَني ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ (قصص/۲۷)
6️⃣ عنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ إِلَى أَنْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ آدَمَ فَأَوْدَعَنَا صُلْبَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لَهُ تَعْظِيماً لَنَا وَ إِكْرَاماً وَ كَانَ سُجُودُهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُبُودِيَّةً وَ لآِدَمَ ع إِكْرَاماً وَ طَاعَةً لِكَوْنِنَا فِي صُلْبِهِ | (مستدرك الوسائل/ج۴/ص۴۷۹)
7️⃣ عنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ كَانَ إِذَا خَلَا وَ نُصِبَتْ مَائِدَتُهُ جَلَسَ مَعَهُ عَلَى مَائِدَتِهِ مَمَالِيكُهُ وَ مَوَالِيهِ حَتَّى الْبَوَّابُ وَ السَّائِسُ (وسائل الشيعة/ج۲۴/ص۲۶۵)
8️⃣ كانَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع إِذَا أَكَلَ أُتِيَ بِصَحْفَةٍ فَتُوضَعُ بِقُرْبِ مَائِدَتِهِ فَيَعْمِدُ إِلَى أَطْيَبِ الطَّعَامِ مِمَّا يُؤْتَى بِهِ فَيَأْخُذُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ شَيْئاً فَيَضَعُ فِي تِلْكَ الصَّحْفَةِ ثُمَّ يَأْمُرُ بِهَا لِلْمَسَاكِينِ ثُمَّ يَتْلُو هَذِهِ الْآيَةَ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ثُمَّ يَقُولُ عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ لَيْسَ كُلُّ إِنْسَانٍ يَقْدِرُ عَلَى عِتْقِ رَقَبَةٍ فَجَعَلَ لَهُمُ السَّبِيلَ إِلَى الْجَنَّةِ | (الكافي/ج۴/ص۵۲)
9️⃣ (من لايحضره الفقيه /ج۲/ص۶۱۵ ؛ زیارت جامعه کبیره)
📆 تاریخ نگارش متن : ۱۳۹۱/۰۷/۰۹
🌺 فرا رسیدن سالروز ولادت امام رضا علیه السلام تهنیت باد
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
❓به نظر شما، کسي که داشته هاي خود را بزرگ و داشته هاي ديگران را کوچک ببيند، مبتلا به چه مرضي شده است؟
🔴کبر، صفتي خانمان سوز براي انسان است.
✅اين صفت مخصوص خداوند است؛ اگرچه شايد متکبر، منکر خداوند نباشد، ولي مدعي صفتي ميشود که مخصوص خداوند است. امام علي ميفرمايند: «در شگفتم از متکبري که ديروز، نطفهاي بي ارزش بود و فردا مرداري گنديده خواهد شد.»
📚نهج البلاغه، حکمت ۴۵۴
🔶تنها ارتباطي که بايد بين منتظر و کبر وجود داشته باشد، رابطه آب و روغن است؛ نه چيزي ديگر.
#اخلاق_مهدوي ۱۵
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
24.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناظره زیبای #امام_رضا علیه السلام با جاثلیق مسیحی. حتما ببینید و از قدرت استدلال حضرت از منابع خود مسیحیت لذت ببرید
ولادتش مبارک
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
💠 نسبت ما با امام رضا علیه السلام
#پوستر
🌺 ویژه ایام ولادت امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
🔴 توسل به امام رضا عليه السلام
🔵 به علامه طباطبایی رحمه الله علیه گفتند چه کنیم که امام رضا علیه السلام نزد خدا واسطه شود؟
🌕 فرمود: بروید حرم و سه مرتبه بگویید: بفاطمه، بفاطمه، بفاطمه....
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
🔴 فضیلت عجیب زیارت امام رضا(ع)
🌺 شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز نقل می کند:
🔹 حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود - دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم؛ آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛ گفت:
حجره ام در مدرسه خیرات خان است او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛ به طوری که همه روزه می رفتم و او را در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم.
گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛ ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من می گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده،در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما.
پس آنها را وداع نموده،به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛ چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند.
حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود.
🔴 برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله
🔵 خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله
📚 داستانهای شگفت انگیز ص ۱۶۵
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027