َأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً إِن یُرِدْنِ ﭐلرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً وَلَا یُنقِذُونِ ﴿۲۳﴾
آیا به جاى او معبودانى را برگزینم که اگر [خداى] رحمان براى من آسیبى بخواهد نه شفاعتشان چیزى را از من دفع مىکند و نه مىتوانند نجاتم دهند؟! «۲۳»
إِنِّی إِذاً لَّفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿۲۴﴾
اگر چنین کنم، بىتردید در گمراهى آشکار خواهم بود. «۲۴»
إِنِّی ءَامَنتُ بِرَبِّکُمْ فَـﭑسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾
[اى رسولان! [بىتردید به پروردگار شما ایمان آوردهام؛ بنابراین از من بشنوید. «۲۵»
قِیلَ ﭐدْخُلِ ﭐلْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
[سرانجام به دست آن مشرکان شهید شد، و به او [گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى کاش قوم من آگاهى داشتند، «۲۶»
بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ﭐلْمُکْرَمِینَ ﴿۲۷﴾
که پروردگارم مرا آمرزید و از کرامت یافتگان قرارم داد. «۲۷»
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ ﭐلسَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ﴿۲۸﴾
بعد از شهادت او هیچ سپاهى از آسمان بر] هلاکت] قومش نازل نکردیم، و بر آن نبودهایم که نازل کنیم. «۲۸»
إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾
[کیفرشان] جز یک فریاد مرگبار نبود که ناگهان [پس از آن فریاد] همه بىحرکت و خاموش شدند! «۲۹»
یَا حَسْرَةً عَلَى ﭐلْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾
اى افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایتشان نمىآمد مگر اینکه او را مسخره مىکردند! «۳۰»
أَلَمْ یَرَوْاْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ ﭐلْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾
آیا [مشرکان مکه] ندانستهاند چه بسیار از اقوام پیش از آنان را [به سبب کفر و طغیانشان] هلاک کردیم که آنان هرگز نزد اینان برنمىگردند، [و در دنیا زندگى دوباره نمىیابند،] «۳۱»
وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾
و همه آنان [بدون استثنا محشور خواهند شد و] در قیامت نزد ما احضار مىشوند. «۳۲»
وَءَایَةٌ لَّهُمُ ﭐلْأَرْضُ ﭐلْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ ﴿۳۳﴾
این زمین مرده براى آنان نشانهاى [آشکار بر اینکه ما مردگان را در قیامت زنده مىکنیم] مىباشد که آن را زنده کردیم و از آن دانه بیرون مىآوریم که از آن مىخورند، «۳۳»
وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ ﭐلْعُیُونِ ﴿۳۴﴾
در آن بوستانهایى از درختان خرما و انگور قرار دادیم، و در آن از چشمههاى گوناگون روان ساختیم، «۳۴»
لِیَأْکُلُواْ مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ﴿۳۵﴾
تا از میوه آن و آنچه دستهایشان به عمل مىآورد [مانند شیره، کشمش، شربت و...] بخورند، آیا سپاس گزارى نمىکنند؟ «۳۵»
سُبْحَانَ ﭐلَّذِی خَلَقَ ﭐلْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ ﭐلْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾
منزّه [از هر عیب و نقصى] است آنکه همه زوجها را آفرید از آنچه زمین مىرویاند و از وجود خودشان و از آنچه نمىدانند، «۳۶»
وَءَایَةٌ لَّهُمْ ﭐللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ ﭐلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾
و نشانهاى [از نشانههاى قدرت و حکمت ما] براى آنها شب است که [پوشش] روز را از آن برمىکنیم، پس ناگاه آنان به تاریکى درآیند، «۳۷»
وَﭐلشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَ ٰلِکَ تَقْدِیرُ ﭐلْعَزِیزِ ﭐلْعَلِیمِ ﴿۳۸﴾
و خورشید [نیز براى آنان نشانهاى از قدرت ماست] که همواره به سوى قرارگاهش حرکت مىکند. این اندازهگیرى تواناى شکستناپذیر و داناست، «۳۸»
وَﭐلْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَـﭑلْعُرْجُونِ ﭐلْقَدِیمِ ﴿۳۹﴾
و براى ماه منزلهایى قرار دادیم تا اینکه به صورت شاخه کهنه هلالى شکل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدریج بدر کامل شود،] «۳۹»
لَا ﭐلشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ ﭐلْقَمَرَ وَلَا ﭐللَّیْلُ سَابِقُ ﭐلنَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾
نه براى خورشید این توان هست که به ماه برسد، و نه شب از روز پیشى مىگیرد، و هر کدام در مدارى شناورند. «۴۰»
وَءَایَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی ﭐلْفُلْکِ ﭐلْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾
براى آنان نشانهاى دیگر [از قدرت و رحمت ما] این [است] که فرزندانشان را در کشتىهایى پر [از اجناس و وسایل] حمل کردیم، «۴۱»
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ ﴿۴۲﴾
و براى آنان چیزهایى مانند کشتى [چون اسب، قاطر و دیگر وسایل نقلیه] آفریدیم که بر آن سوار مىشوند، «۴۲»
وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ ﴿۴۳﴾
و اگر بخواهیم آنان را غرق مىکنیم در این صورت هیچ فریادرسى براى آنان نخواهد
بود، و نجات هم نیابند، «۴۳»
إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَىٰ حِینٍ ﴿۴۴﴾
مگر [اینکه] رحمتى از سوى ما [نجاتشان دهد] و تا مدتى [از زندگى دنیا] بهرهمندشان کنیم، «۴۴»
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ﭐتَّقُواْ مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾
و هنگامى که به آنان گویند: آنچه [از عذابهاى دنیا و آخرت] پیش رو و پشت سر شماست بپرهیزید تا مورد رحمت قرار گیرید [به این هشدار قطعى توجه نمىکنند،] «۴۵»
وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ ءَایَةٍ مِنْ ءَایَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿۴۶﴾
و هیچ آیهاى از آیات پروردگارشان براى آنان نمىآید مگر اینکه از آن روى مىگردانند. «۴۶»
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمْ ﭐللهُ قَالَ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ ﭐللهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿۴۷﴾
هنگامى که به آنان گویند: از آنچه خدا روزى شما کرده، انفاق کنید، کافران به مؤمنان گویند: آیا کسانى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست آنان را اطعام مىکرد؟ [پس گرسنگى را خدا بر آنان خواسته است] ولى شما [اى کفرپیشگان!] جز در گمراهى آشکارى نیستند. «۴۷»
وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَذَا ﭐلْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۴۸﴾
و مىگویند: اگر راستگویید، این وعده [قیامت و عذاب] کى خواهد بود؟ «۴۸»
مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾
اینان جز یک فریاد مرگبار [آسمانى] را انتظار نمىکشند که آنان را در حالى که سرگرم نزاع و ستیز [در امور دنیایى]اند فراگیرد. «۴۹»
فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾
[فریادى که وقتى بر سر آنان زده شود [نه مىتوانند وصیتى کنند و نه] اگر بیرون خانه باشند [مىتوانند به خانواده خود برگردند، «۵۰»
وَنُفِخَ فِی ﭐلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ﭐلْأَجْدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾
و در صور دمیده مىشود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مىشتابند. «۵۱»
قَالُواْ یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ ﭐلرَّحْمَـٰنُ وَصَدَقَ ﭐلْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾
مىگویند: اى واى بر ما، چه کسى ما را از خواب گاهمان برانگیخت؟ این واقعیتى است که] خداى [رحمان وعده داده بود و پیامبران راست گفتند!! «۵۲»
إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾
] آن صحنه عظیم [جز یک فریاد نیست، پس به ناگاه همه آنان] جمعآورى شده و [نزد ما احضار مىشوند. «۵۳»
فَـﭑلْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾
در این روز به هیچ کس ذرهاى ستم نمىشود، و جز آنچه را انجام مىدادید پاداش داده نمىشوید. «۵۴»
إِنَّ أَصْحَابَ ﭐلْجَنَّةِ ﭐلْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ ﴿۵۵﴾
همانا بهشتیان در چنین روزى در سرگرمى وصف ناپذیرى شیرینکام و خوشاند. «۵۵»
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى ﭐلْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ ﴿۵۶﴾
آنان و همسرانشان در زیر سایههایى] آرامبخش] بر تختهایى [آراسته چون حجله عروس] تکیه مىزنند. «۵۶»
لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾
براى آنان در آنجا میوهها [ى عالى و مطبوع] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است. «۵۷»
سَلَامٌ قَوْلاًَ مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ ﴿۵۸﴾
با سلامى [امنیتآور و سلامتبخش] که گفتارى از پروردگارى مهربان است. «۵۸»
وَﭐمْتَازُواْ ﭐلْیَوْمَ أَیُّهَا ﭐلْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾
و [ندا آید:] اى گناهکاران! امروز [از صف نیکان] جدا شوید. «۵۹»
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ ﭐلشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿۶۰﴾
اى فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بىتردید دشمن آشکارى براى شماست؟ «۶۰»
وَأَنِ ﭐعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿۶۱﴾
و سفارش نکردم که مرا بپرستید چون این راهى است مستقیم، «۶۱»
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلّاً کَثِیراً أَفَلَمْ تَکُونُواْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾
و همانا شیطان گروه بسیارى از شما را گمراه کرد، آیا تعقّل نمىکردید [که پیروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟] «۶۲»
هَذِهِ جَهَنَّمُ ﭐلَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾
این است دوزخى که به شما وعده مىدادند. «۶۳»
ﭐصْلَوْهَا ﭐلْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ ﴿۶۴﴾
امروز به کیفر کفرى که همواره مىورزیدید در آن درآیید. «۶۴»
ﭐلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ﴿۶۵﴾
امروز بر دهانهایشان مُهر خاموشى نهیم و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان به اعمالى که همواره مرتکب مىشدند، گواهى مىدهند! «۶۵»
وَل
َوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْیُنِهِمْ فَـﭑسْتَبَقُواْ ﭐلصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ یُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾
و اگر بخواهیم [در همین دنیا] دیدگان [بصیرتشان] را محو مىکنیم، پس به [سوى همان] راه [گمراهى] بر یکدیگر پیشى مىگیرند؛ نهایتاً چگونه و کجا مىتوانند [صراط مستقیم را] ببینند؟ «۶۶»
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمْ فَمَا ﭐسْتَطَاعُواْ مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾
و [نیز] اگر بخواهیم آنان را در جاى خودشان مسخ مىکنیم، [و به صورت جمادى خشک درمىآوریم] که نه بتوانند بروند و نه بازگردند، «۶۷»
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی ﭐلْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾
و به هر کس عمر طولانى دهیم، او را در عرصه خلقتش [به سوى حالت ضعف و سستى و نقصان و فراموشى] واژگون مىکنیم؛ پس آیا تعقّل نمىکنند؟ «۶۸»
وَمَا عَلَّمْنَاهُ ﭐلشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْءَانٌ مُّبِینٌ ﴿۶۹﴾
و به پیامبر، شعر نیاموختیم و [شعرگویى] شایسته او نیست. کتاب [او] جز کلامى استوار و باارزش و قرآنى روشنگر [حقایق] نیست، «۶۹»
لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً وَیَحِقَّ ﭐلْقَوْلُ عَلَى ﭐلْکَافِرِینَ ﴿۷۰﴾
تا کسانى را که [به عقل و هوش و استعداد] زندهاند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود. «۷۰»
أَوَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ ﴿۷۱﴾
آیا ندیدهاند که ما از آنچه به قدرت خود انجام دادهایم براى آنان چهارپایانى آفریدهایم که مالکشان هستند. «۷۱»
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ ﴿۷۲﴾
چهارپایان را براى آنان رام کردیم که برخى از آنها مرکب سوارى آنان هستند و از [گوشت] برخى از آنها مىخورند، «۷۲»
وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ﴿۷۳﴾
و براى آنان در آنچهارپایان سودهایى [چون پشم، کُرک و پوست] و نوشیدنىهایى [چون شیر و فرآوردههاى آن] هست؛ آیا سپاس گزارى نمىکنند؟ «۷۳»
وَﭐتَّخَذُواْ مِن دُونِ ﭐللهِ ءَالِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ ﴿۷۴﴾
و به جاى خدا معبودانى انتخاب کردهاند به امید اینکه [به وسیله آنها] یارى شوند، «۷۴»
لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾
در حالى که [معبودان] قدرت یارى دادن به آنان را ندارند و آنان [که سبک مغزان روى برتافته از حقاند] براى آن معبودان [از سوى شیطان] سپاهى احضار شدهاند [تا عمر و مالشان را فداى این معبودان باطل کنند.] «۷۵»
فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾
پس گفتارشان تو را اندوهگین نکند، بىتردید ما آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند مىدانیم. «۷۶»
أَوَلَمْ یَرَ ﭐلْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ﴿۷۷﴾
آیا انسان ندانسته که ما او را از نطفهاى [پست و ناچیز] آفریدهایم و اینک ستیزهگرى آشکار است؟ «۷۷»
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاًَ وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی ﭐلْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ﴿۷۸﴾
در حالى که آفرینش نخستین خود را از یاد برده براى ما مثلى زد [و] گفت: چه کسى این استخوانها را در حالى که پوسیدهاند زنده مىکند؟ «۷۸»
قُلْ یُحْیِیهَا ﭐلَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ﴿۷۹﴾
بگو: همان کسى که نخستین بار آن را پدید آورد. زندهاش مىکند، و او به هر چیزى داناست «۷۹»
ﭐلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ﭐلشَّجَرِ ﭐلْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾
همان کسى که براى شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفرید، که اکنون شما از آن آتش مىافروزید. «۸۰»
أَوَلَیْسَ ﭐلَّذِی خَلَقَ ﭐلسَّمَاوَاتِ وَﭐلْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَىٰ وَهُوَ ﭐلْخَلَّاقُ ﭐلْعَلِیمُ ﴿۸۱﴾
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد که [پس از مرگشان] همانند آنان را بیافریند؟ چرا قدرت دارد؛ زیرا اوست که آفریننده بسیار داناست. «۸۱»
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾
شأن او این است که چون پدید آمدن چیزى را اراده کند، فقط به آن مىگوید: باش، پس بىدرنگ موجود مىشود. «۸۲»
فَسُبْحَانَ ﭐلَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
بنابراین [از هر عیب و نقصى] منزّه است خدایى که مالکیّت و فرمانروایى همه چیز به دست اوست، و شما را به سوى او بازمىگردانند. «۸۳»
دعای ندبه با نوای استاد فرهمند👆👆👆👆
متن و ترجمه دعای ندبه👇👇
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَا وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَهَ [الذَّرَائِعَ] إِلَیْکَ
ستایش خاص خدا،پروردگار جهانیان است،و درود و سلام خدا،سلامى کامل،بر سرور ما محمد،پیامبرش و اهل بیت او،خدایا تو را ستایش،بر آنچه به آنجارى شد قضاى تو درباره اولیایت،آنانکه تنها براى خود دینت برگزیدى،آنگاه که براى ایشان اختیار کردى،فراوانى نعمت پابرجایى که نزد توست،نعمتى که تباهى و نابودى ندارد،پس از آنکه بىمیل بودن نسبت به رتبههاى این دنیاى فرومیاه،و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى،آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند،و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى،پس قبولشان کردى،و مقرّب درگاهشان نمودى،و براى آنان یاد والا،و ثناى روشن پیش آوردى،و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادى،و به وحىات اکرامشان فرمودى،و به دانشت به آنان عطا کردى،و ایشان را دست آویز به سویت
https://chat.whatsapp.com/KzpSUpZjJ5tEtVuclKjlXf
وَ الْوَسِیلَهَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ [مَعَ] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَهِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلا وَ سَأَلَکَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیّا وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَهٍ تَکْلِیما وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ کُلٌّ [وَ کُلا] شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَهً
و وسیله به جانب خشنودىات قرار دادى،پس بعضى را در بهشت جاى دادى،و بعضى را براى خود دوست صمیمى گرفتى،و از تو درخواست نام نیک،در میان آیندگان کرد،و تو درخواست او را اجابت نمودى،و نامش را بلند آوازه کردى،و با بعضى از میان درخت سخن گفتى،سخن گفتنى خاص،و براى او برادرش را یاور و وزیر قرار دادى،و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى،و دلایل آشکار به او عنایت فرمودى و به روح القدس او را تأیید نمودى،و براى همه آنان شریعت مقرّر کردى،
وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجا وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ [أَوْصِیَاءَهُ] مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظا بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّهٍ إِلَى مُدَّهٍ إِقَامَهً لِدِینِکَ وَ حُجَّهً عَلَى عِبَادِکَ وَ لِئَلا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لا [لِئَلا] یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى إِلَى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
و راه را روشن و واضح ساختى،و جانشینانى اختیار کردى،نگهبانى پس از نگهبان،از زمانى تا زمانى دیگر،براى برپا داشتن دینت،و حجّتى بر بندگانت،براى اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود،و باطل بر اهل حق پیروز نگردد،و احدى نگوید چه مىشد اگر براى ما پیامبرى بیمدهنده مىفرستادى،و پرچم هدایت براى ما برپا مىنمودى تا بر این اساس از آیاتت پیروى مىکردیم،پیش از آنکه خوار و رسوا شویم،تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به حبیب و برگزیدهات محمد(درود خدا بر او خاندانش) را رساندى،
https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027
فَکَانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَهَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ] إِلَى سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ
بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ،
پس بود همانگونه که او را برگزیدى،سرور مخلوقاتت،و برگزیده برگزیدگانت،و برترین انتخاب شدگانت،و گرامىترین معتمدانت،او را بر پیامبرانت مقدم نمودى،و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختى و مشرقها و مغربهایت را زیر پایش گذاردى،و براق را برایش مسخّر ساختى،و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردى،و دانش آنچه بوده،و خواهد بود تا سپرى شدن آفرینشت به او سپردى،سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یارى دادى،و به جبرائیل و میکائیل و نشانداران از فرشتگانت قرار گرفتى،و به او وعده دادى که دینش را بر همه دینها پیروز گردانى گرچه مشرکان را خوش نیاید،و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستى از اهلش جایش دادى،و قرار دادى براى او و ایشان نخستین خانهاى که براى مردم بنا شد،
لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکا وَ هُدًى لِلْعَالَمِینَ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا فَکَانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیْکَ ،
که در مکه است،خانه بابرکت،و مایه راهنمایى براى جهانیان،در آن خانه نشانههاى آشکارى است،مقام ابراهیم،و هرکه وارد آن شد،در امان بود،در حق آنان فرمودى:جز این نیست که خدا اراده فرموده،پلیدى را از شما خانواده ببرد،و شما را پاک گرداند،پاککردنى شایسته،سپس پاداش محمد را در قرآنت موّدت اهل بیت او قرار دادى،و فرمودى بگو من از شما براى رسالت پاداشى جز مودّت نزدیکانم نمىخواهم،و فرمودى:آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم،آن هم به سود شماست،و فرمودى:من از شما براى رسالت پاداشى نمىخواهم،جز کسىکه بخواهد،راهى به جانب پروردگارش بگیرد،پس آنان راه به سوى تو بودند،
وَ الْمَسْلَکَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُ أَقَامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِیا إِذْ کَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلا بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ فَقَالَ:
و راه به حریم خشنودىات،انگاه که روزگار آن حضرت سپرى شد،نمایندهاش على بن ابیطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را،براى راهنمایى برگماشت،چرا که او بیمدهنده،و براى هر قومى راهنما بود،پس درحالى که انبوهى از مردم در برابرش بودند فرمود:هرکه من سرپرست او بودم،پس على سرپرست اوست،خدایا دوست بدار کسىکه على را دوست دارد،و دشمن بدار کسى را که دشمن على است،و یارى کن هرکه او را یارى کند،و خوار کن هرکه او را وا گذارد،و فرمود:هر که من پیامبرش بودم،پس على فرمانرواى اوست،و فرمود:من و على از یک درخت هستیم،و سایر مردم از درختهاى گوناگونند،و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسى قرار داد،و به او فرمود:تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایى،جز اینکه پس از من پیامبر نیست،و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسرى او در آورد،و از مسجدش براى او حلال کرد،آنچه را براى خودش حلال بود،و همه درهایى را که به مسجد باز مىشد بست مگر در خانه او را،آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد،و فرمود:
أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَهَ وَ الْحِکْمَهَ فَلْیَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی وَ سِلْم
ُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَى الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّهً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّهِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لا أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ،
من شهر علمم و على در آن شهر است
من شهر علمم و على در آن شهر است،پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند،باید از در آن وارد شود،سپس گفت:تو برادر و جانشین و وارث منى،گوشتت از گوشت من،و خونت از خون من،و آشتى با تو،آشتى با من،و جنگ با تو،جنگ با من است،و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده،چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته{#816#}و تو فرداى قیامت کنار حوض کوثر جانشین منى،و تو قرضم را مىپردازى،و به وعدههاى من وفا مىکنى،و شیعیان تو بر منبرهایى از نورند،درحالىکه رویشان سپید،و در بهشت پیرامون من،و همسایگان منند،و اگر تو اى على نبودى،اهل ایمان پس از من شناخته نمىشدند،و آن حضرت پس از پیامبر،مایه هدایت از گمراهى،و نور از نابینایى و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود،
لا یُسْبَقُ بِقَرَابَهٍ فِی رَحِمٍ وَ لا بِسَابِقَهٍ فِی دِینٍ وَ لا یُلْحَقُ فِی مَنْقَبَهٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَادا بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَ] عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [الْأَشْقِیَاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ] الْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَى قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ ،
با نزدیکاش در خویشاوندى به رسول خدا،کسى بر او پیشى نگرفت،و همچنین با سابقهاش در دین،کسى بر او مقدم نبود،و در فضیلتى از فضائل هیچکس به او نرسید،کار پیامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پى گرفت،و براساس تأویل قران جنگ مىکرد،و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهاى را به خود نمىگرفت،خون شجاعان عرب را،در راه خدا به زمین ریخت،و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد،پس به دلهایشان کینه سپرد،کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را،پس دشمنى او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند،تا پیمانشکنان و جفا پیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت،و هنگامىکه درگذشت و او را بدبختترین پسینیان،که از بدبختترین پیشینیان کرد،به قتل رساند،دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان]امامان بعد از پیامبر[اطاعت نشد،دامّت بر دشمنى نسبت به آن حضرت پافشارى کردند،و براى قطع رحم او،و تبعید فرزندانش گرد آمدند،مگر اندکى از کسانىکه براى رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَ] الضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ [یَعِجَ] الْعَاجُّونَ أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ ،
پس کشته شد آنکه کشته شد،و اسیر گشت آنکه اسیر گشت،و تبعید شد آنکه تبعید شد،و قضا بر آنان جارى شد به آنچه که بر آن امید پاداش نیک مىرود،زیرا زمین از خداست،آن را به
هرکه از بندگانش بخواهد به ارث مىدهد،و سرانجام از آن پرهیزگاران است و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجامشدنى است،و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمىکند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمّد و على)درود خدا بر ایشان و خاندانشان(،باید گریهکنندکان بگریند،و زارىکنندگان بر ایشان زارى کنند،و براى مانند آنان باید اشکها روان شود،و فریادکنندگان فریاد زنند،و شیونکنندگان شیون کنند،و خروشندگان بخروشند،حسن کجاست؟حسین کجاست؟فرزندان حسین کجایند؟شایستهاى پس از شایسته دیگر راستگویى پس از راستگویى دیگر،راه از پس راه کجاست؟
أَیْنَ الْخِیَرَهُ بَعْدَ الْخِیَرَهِ أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَهُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَهُ أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَهُ أَیْنَ أَعْلامُ الدِّینِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَیْنَ بَقِیَّهُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَهِ الْهَادِیَهِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَهِ أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَهِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَهِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَهِ الْمِلَّهِ وَ الشَّرِیعَهِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَهِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ [النِّفَاقِ]،
کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزید؟کجایند خورشیدهاى تابان،کجایند ماههاى نورافشان،کجایند ستارگان فروزان،کجایند پرچمهاى دین،و پایههاى دانش،کجاست آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالى نشود،کجاست آن مهیّا گشته براى ریشهکن کردن ستمکاران،کجاست آنکه براى راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند،کجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى،کجاست آن ذخیره براى تجدید فریضهها و سنّتها،کجاست آن برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت،کجاست آن آرزو شده براى زنده کردن قرآن و حدود آن،کجاست احیاگر نشانههاى دین و اهل دین،کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان،کجاست ویرانکننده بناهاى شرک و دورویى،کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان،کجاست دروکننده شاخههاى گمراهى و شکافاندازى،
أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکِذْبِ [الْکَذِبِ] وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاهِ وَ الْمَرَدَهِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ أَیْنَ جَامِعُ الْکَلِمَهِ [الْکَلِمِ] عَلَى التَّقْوَى أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَى أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَهِ الْهُدَى أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا،
کجاست محوکننده آثار انحراف و هواهاى نفسانى،کجاست قطعکننده دامهاى دروغ و بهتان،کجاست نابودکننده سرکشان و سرپیچىکنندگان،کجاست ریشهکنکننده اهل لجاجت و گمراهى،و بىدینى کجاست عزّتبخش دوستان،و خوارکننده دشمنان،کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا،کجاست در راه خدا که از آن آمده شود،کجاست جلوه خدا،که دوستان به سویش روى آورند،کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان،کجاست صاحب روز پیروزى،و گسترنده پرچم هدایت،کجاست گردآورنده پراکندگى صلاح و رضا،
أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ أَیْنَ الطَّالِبُ [الْمُطَالِبُ] بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَیْهِ وَ افْتَرَى أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ [الْخَلائِفِ] ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِیجَهَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَهَ الْکُبْرَى بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَکَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى یَا ابْنَ السَّادَهِ الْمُقَرَّبِینَ یَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَکْرَمِینَ یَا ابْنَ الْهُدَاهِ الْمَهْدِیِّینَ [الْمُهْتَدِینَ] یَا ابْنَ الْخِیَرَهِ الْمُهَذَّبِینَ یَا ابْنَ الْغَطَارِفَهِ الْأَنْجَبِینَ یَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِینَ [الْمُسْتَظْهَرِینَ] یَا ابْنَ الْخَضَارِمَهِ الْمُنْتَجَبِینَ یَا ابْنَ الْقَمَاقِمَهِ الْأَکْرَمِینَ [الْأَکْبَرِینَ] یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَهِ یَا ابْنَ ال
سُّرُجِ الْمُضِیئَهِ یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَهِ یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَهِ،
کجاست خواهنده خون پیامبران و فرزندان پیامبران،کجاست خواهنده خون کشته در کربلا،کجاست آن پیروز شده بر هر که به او ستم کرد و بهتان زد،کجاست آن مضطّرى که اجابت شود هنگامى که دعا کند،کجاست سرسلسله مخلوقات،داراى نیکى و تقوا،کجاست فرزند پیامبر برگزیده،و فرزند على مرتضى،و فرزند خدیجه روشن جبین،و فرزند فاطمه کبرى؟،پدر و مادر و جانم فردایت شود،برایت سپر و حصار باشم،اى فرزند سروران مقرّب،اى فرزند نجیبان گرامى،اى فرزند راهنمایان راه یافته،اى فرزند برگزیدگان پاکیزه،اى فرزند بزرگواران نجیب،اى فرزند پاکان پاکیزه،اى فرزند بزرگواران برگزیده،اى فرزند دریاهاى بىکران بخشش گرامىتر،اى فرزند ماههاى نورافشان،اى فرزند چراغهاى تابان،اى فرزند ستارگان فروزان،اى فرزند اختران درخشان،
یَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَهِ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَهِ یَا ابْنَ الْعُلُومِ الْکَامِلَهِ یَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَهِ یَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَهِ یَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَهِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَهِ [الْمَشْهُورَهِ] یَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ یَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِیٌّ حَکِیمٌ یَا ابْنَ الْآیَاتِ وَ الْبَیِّنَاتِ یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْبَرَاهِینِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ یَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ یَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ یَا ابْنَ طه وَ الْمُحْکَمَاتِ،
اى فرزند راه هاى روشن،اى فرزند نشانه هاى آشکار،اى فرزند دانشهاى کامل،اى فرزند آیینهاى مشهور
اى فرزند راههاى روشن،اى فرزند نشانههاى آشکار،اى فرزند دانشهاى کامل،اى فرزند آیینهاى مشهور،اى فرزند نشانههاى حفظ شده،اى معجزات موجود،اى فرزند دلیلهاى محسوس،اى فرزند راه مستقیم،اى فرزند خبر بزرگ، اى فرزند کسىکه در امّ الکتاب،نزد خدا،والا و حکیم است،اى فرزند آیات و نشانهها،اى فرزند دلیلهاى آشکار،اى فرزند برهانهاى نمایان،اى فرزند حجّتهاى رسا،اى فرزند نعمتهاى کامل،اى فرزند طه و آیات محکم،
یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ یَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لا تُحِیطَ بِی دُونَکَ] الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّهُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لا یُسَامَى،
اى فرزند یس و ذاریات،اى فرزند طور و عادیات،اى فرزند کسىکه نزدیک شد،آنگاه درآویخت،تا آنکه در دسترسى و نزدیکى به خداى علىّ اعلى،به فاصله دو کمان یا کمتر بود،اى کاش مىدانستم خانهات در کجا قرار گرفته،بلکه مىدانستم کدام زمین تو را برداشته،یا چه خاکى؟آیا در کوه رضوایى یا در غیر آن،یا در زمین ذى طوایى؟بر من سخت است که مردم را مىبینم،ولى تو دیده نمىشوى،و از تو نمىشنوم صداى محسوسى و نه رازونیازى،بر من سخت است که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد،و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد،جانم فدایت،تو پنهان شدهاى هستى که از میان ما بیرون نیستى،جانم فدایت،تو دورى هستى که از ما دور نیست،جانم فدایت،تو آرزوى هر مشتاقى که آرزو کند،از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده،از فراقت ناله کنند،جانم فدایت،تو قرین عزّتى،که کسى بر او برترى نگیرد،
بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لا یُجَارَى [یُحَاذَى] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لا یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلایَ وَ إِلَى مَتَى وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ الْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى الْقَذَى ،
جانم فدایت،تو درخت ریشهدار مجدى که همطرازى نپذیرد،جان
م فدایت،تو نعمت دیرینهاى،که او را مانندى نیست،جانم فدایت،تو قرین شرفى،که وى را برابرى نیست،تا چه زمانى نسبت به تو سرگردان باشم،اى مولایم،و تا چه زمان،و با کدام بیان،تو را وصف کنم،و با چه رازو نیازى؟،بر من سخت است که از سوى غیر تو پاسخ داده شوم،و سخن مسرّتبخش بشنوم،بر من سخت است که براى تو گریه کنم،ولى مردم تو را وا گذارند، بر من سخت است،که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت،آیا کمک کنندهاى هست،که فریاد و گریه را در کنارش طولانى کنم؟ آیا بىتابى هست؟که او را در بىتابىاش،هنگامى که خلوت کند یارى رسانم،آیا چشمى هست که خار فراق در آنجا گرفته،پس چشم من او را بر آن خار خلیدگى مساعدت کند،
هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَهٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ الرَّوِیَّهَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْنا [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَانا وَ عِقَابا وَ أَبَرْتَ الْعُتَاهَ وَ جَحَدَهَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ،
آیا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست،تا ملاقات شوى،آیا روز ما به تو با وعدهاى در مىپیوندد تا بهرهمند گردیم،چه زمان به چشمههاى پر آبت وارد مىشویم،تا سیراب گردیم،چه زمان از آب وصل خشگوارت بهرهمند مىشویم؟که تشنگى ما طولانى شد،چه زمان با تو صبح و شام مىکنیم،تا دیده از این کار روشن کنیم،چه زمان مارا مىبینى و ما تو را مىبینیم،درحالىکه پرچم پیروزى را گستردهاى،آیا آن روز در مىرسد که ما را ببینى که تو را احاطه کنیم،و تو جامعه جهانى را پیشوا مىشوى درحالىکه زمین را از عدالت انباشتى،و دشمنانت را خوارى و کیفر چشاندهاى،و متکبّران و منکران حق را نابود کردهاى و ریشه سرکشان را قطع نمودهاى،و بیخ و بن ستمکاران را برکندهاى،
وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَهِ وَ الدُّنْیَا [الْأُولَى] فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ التَّائِقُونَ [الشَّائِقُونَ] إِلَى وَلِیِّکَ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَهً وَ مَلاذا وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاما وَ مَعَاذا وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاما فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّهً وَ سَلاما،
تا ما بگوییم:ستایش خاص خدا،پروردگار جهانیان است.خدایا تو برطرف کننده سختیها و حوادث ناگوارى،از تو یارى مىطلبم،که یارى و کمک تنها نزد توست،و تو پروردگار آخرت و دنیایى،پس اى فریادرس درماندگان،به فریاد بنده کوچک گرفتارت برس،و سرورش را به او نشان بده اى صاحب نیروهاى شگرف،و به دیدار سرورش،اندوه و سوز دل را از او بزداى،و آتش تشنگىاش را خاموش کن،اى که بر عرش چیرهاى،و بازگشت و سرانجام به سوى اوست،خدایا،ما بندگان به شدّت مشتاق به سوى ولىّ تو هستیم،آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد،و تو او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفریدى،و او را قوم و امان ما قرار دادى،و او را پیشواى اهل ایمان از ما گرداندى،از جانب ما به او تحیّت و سلام برسان،
وَ زِدْنَا بِذَلِکَ یَا رَبِّ إِکْرَاما وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّا وَ مُقَاما وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیمِکَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَکَ [جَنَّاتِکَ] وَ مُرَافَقَهَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِکَ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ وَ عَلَى [عَلِیٍ] أَبِیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّیقَهِ الْکُبْرَى فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَهِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ،
و به این وسیله اکرام بر ما را اى پروردگار بیفزا،و جایگاه او را،جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده،و نعمتت را با پیش انداختن او در پیش روى ما کامل گردان،تا ما را وارد بهشتهایت نماید،و به همنشینى ش
هیدان از بندگان خالصت نایل نماید.خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت،آن سرور بزرگتر،و بر پدرش آن سرور پس از پیامبر و بر جدّهاش صدّیقه کبرى،فاطمه دختر محمّد،و بر کسانى که بزگزیدى،از پدران نیکوکار و بر خودش،برترین و کاملترین و تمامترین و بادوامترین و بیشترین و فراوانترین درودى که بر یکى از برگزیدگانت و انتخابشدگانت از میان آفریدگانت فرستادى،
وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاهً لا غَایَهَ لِعَدَدِهَا وَ لا نِهَایَهَ لِمَدَدِهَا وَ لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَکَ وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلَى مُرَافَقَهِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِیَهِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَهً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزا عِنْدَکَ وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ مَقْبُولَهً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَهً ،
و بر او درود فرست،درودى که پایانى براى عدوش،و نهایتى براى مدتش،و به آخر رسیدنى براى زمانش نباشد،خدایا حق را به وسیله او برپا دار،و باطل را به او نابود کن،و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان،و دشمنانت را به دست او خوار گردان،و پیوند خدایا بین ما و او،پیوندى که ما را به رفاقت گذشتگان او برساند،و ما را از آنانى قرار ده که به دامان عنایتشان چنگ زنند و در سایه لطفشان اقامت کنند،و ما را بر پرداخت حقوقش،و کوشش در فرمانبردارىاش،و دورى از نافرمانىاش کمک کن،و بر ما به خشنودىاش منّت نه،و رأفت و رحمت و دعاى خیر آن حضرت را به ما ببخش،تا حدّى که به سبب آن به رحمت گستردهات،و رستگارى در پیشگاهت برسیم،خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته،و گناهانمان را آمرزیده
وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابا وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَهً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّهً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّهً وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیْکَ وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً رَحِیمَهً نَسْتَکْمِلْ بِهَا الْکَرَامَهَ عِنْدَکَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِکَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّا رَوِیّا هَنِیئا سَائِغا لا ظَمَأَ بَعْدَهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
و دعاهایمان را مستجاب گردان،خدایا روزیهایمان را به سبب او گسترده، و اندوهمان را برطرف شده،و حاجتهایمان را برآورده فرما،و به جانب ما به جلوه کریمت روى آور،و تقرّبان را به سویت بپذیر،و به ما نظر کن نظرى مهربانانه که کرامت را نزد تو،به وسیله آن نظر به کمال برسانیم،و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان،و از حوض جدّش(درود خدا بر او و خاندانش)با جام او و به دست او،سیرابمان کن،سیرابشدنى کامل،و گوارا و خوش،که پس از آن تشنگى نباشد،اى مهربانترین مهربانان