ا❁﷽❁ا 🟢وقتی #امام_زمان(عج) نقشه‌های دشمنان را نقش بر آب می‌کند! 📜زمان غیبت صغرا بود. دو نفر از شیعیان درباره وکلا و اموالی که برای امام زمان(عج) فرستاده می‌شدند صحبت می‌کردند و نام تک‌تک وکلا را بردند. جاسوسی سخنانشان را شنید و به خلیفه گزارش داد. خلیفه احساس خطر کرد و تصمیم گرفت عده‌ای را ناشناس بفرستد تا پولی به وکلا بدهند تا به امام زمان(عج) برساند. قرار شد هرکس پول را قبول کند، دستگیر شود. امام(عج) به یک‌یک وکلا نامه نوشت که تا اطلاع ثانوی چیزی از مردم دریافت نکنند. جاسوسان به این مأموریت اعزام شدند. همه وکلا از پذیرفتن اموال خودداری کرده بودند. یکی از جاسوسان در خلوت به یکی از وکلا گفته بود: پولی نزد من است که می‌خواهم آن را برسانید. وکیل اظهار بی‌اطلاعی کرد. هرچه از جاسوس اصرار، از وکیل انکار. امام زمان(عج) نقشه‌شان را نقش بر آب کرده بود. ♻️برگرفته از: 📙#مهدی_موعود 🖋 #علامه_مجلسی 📘📘📘📘📘 ♦️#داستانک_مهدوی https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027

صوت تصویر و ترجمه صفحه ۳۸۷

💕💚💕 موسی ع به رشد و بلوغ رسید و خداوند به او علم و دانش عطا کرد ««اتیناه حکما و علما »» در آیهٔ ۱۵ به فرازی دیگر از سرگذشت موسی می پردازد وقتی موسی وارد شهر شد دید دونفر باهم گلاویز شده اند ««رجلین تقتتلان»» یکی سبطی بود (از پیروان بنی اسراییل) و یکی قبطی (پیروان فرعون) مردی که از بنی اسراییل بود از موسی کمک خواست موسی که دید او مظلوم واقع شده مشتی بر قبطی زد ««فوکزه موسی»»و همان یک مشت باعث مرگ آن شخص شد و موسی گفت این از عمل شیطان بود ««من عمل الشیطان»» چون او دشمن و گمراه کننده بود موسی گفت خدایا من به خودم ستم کردم و تو مرا ببخش ««ظلمت نفسی فاغفرلی»» ظلمت نفسی نه اینکه موسی گناه کرده و لطمه ای به عصمت او وارد شده ،بلکه به خاطر درد سرهایی که برایش این حادثه درست کرد

💕💚💕 خبر کشته شدن یک قبطی در شهرپیچید و دستگاه حکومتی نمی توانست به سادگی از کنار این موضوع بگذرد که شخصی از قبطی ها در درگیری با سبطی کشته شده است اگر جلوی این امر گرفته نشود زمینهٔ انقلاب بزرگی فراهم می شود موسی هراسان منتظر اخبار بود ««خائفاً یترقب»» مردی از نقطهٔ دور دست شهر خود را به موسی رساند ««و جاء رجل من اقصا المدینة»» و گفت در دربار فرعون جلسه گذاشته اند و فرمان قتل تو را صادر کرده اند فوراً از شهر خارج شو ««فأخرج»» من از خیرخواهان تو هستم

💕💚💕 پیداست که او از نزدیکان دربار بود چون توانسته بود در جلسه حضور داشته باشد می گویند او پسر عموی فرعون بود که بعداً به مومن آل فرعون معروف شد ،نامش حَزقیل یا شمعون بود به جنایات فرعون اعتراض داشت ولی نسبت به موسی ارادت داشت در واقع عامل نفوذی قوم موسی در تشکیلات فرعون بود موسی به سوی سرزمین مدین شهری در جنوب شام حرکت کرد و دعا کرد که خدایا مرا از این قوم ظالم نجات بده ««رب نجنی»»

دعای عهد.pdf https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027

دعای عهد با نوای سید حجت بحرالعلومی https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027

متن-و-ترجمه-سوره-یاسین.pdf https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027