شهدا رو یاد کنیم با یک صلوات

لحظه اعلام خبر تفحص پیکر شهید کمال خالقی پس از ۴۰ سال به مادر و خواهرانش در شب قبل از یلدا توسط فرمانده تفحص شهدا سردار باقرزاده و فال حافظ که گویای حقانیت شهدا است... چه زیباست پایان چشم انتظاری مادران شهدا

رئیس جبهه اصلاحات بعد از اینکه نرگس محمدی را"خواهرم"خواند حالا از پروژه bbc علیه فرهنگ و هویت ایرانیان حمایت می‌کند دست اینها خیلی وقت است رو شده است. اصلاحطلبان حامیان جبهه غرب در ایران، صدای ناتو در تهران و آینده و امید اسرائیل و آمریکا برای براندازی از درون هستند. جالب است که از میان یکی از همین‌ها رییس جمهور انتخاب می‌شود و امور کشور را به دست می‌گیرد. می‌گویند اصلاح طلبان هم طیف‌های مختلفی دارند اما فریب کاری‌شان برای در دست گرفتن قدرت است. داستان ما با اینها از هشتاد و هشت شروع شده است و برای امروز و دیروز هم نیست. این دیرفهمی چه معنایی دارد؟

کارشناس بی‌بی‌سی جواب مستند بی‌بی‌سی را داد اعتراف مسعود بهنود روزنانه نگار ضدانقلاب: فیلم زندان‌های اوین را دیدم؛ این سطح از زندان تمیز را فقط بخشی از اروپا دارد.

فیلم زیرخاکی از حامیان دیروز و اپوزیسیون امروز؛ از مصی علی‌نژاد تا پگاه آهنگرانی و ترانه علی‌دوستی و ....

قیمت مرغ و برنج را به قبل برگردانید

🟤ترانه دوباره حجت الاسلام مهدیان در واکنش به مستند ترانه علیدوستی نوشت؛ ترانه انتخاب درستی بود. او پروژه عمری اش را حمله به هویت خودش انتخاب کرده، مثل گلشیفته خارج نرفته، با "درباره الی" تلخی فرهنگ سیاه و بن بست ایرانی را همراه گلشیفته به رخ کشیده، با "فروشنده" مردم عادی شهر را متهم کرده، هویت مردم را به لجن کشیده، با "شهرزاد" تمام قصه تقابل آمریکا و استقلال طلبی ما در ماجرای ملی شدن نفت را دقیقا بر عکس روایت کرده، و همه چیز را به گردن هویت و فرهنگ خودمان انداخته، سالها در دهه نود زمینه ساخته برای خیزش زنانه به نفع آمریکا بر علیه خودمان، تا اینکه در "برادران لیلا" به راحتی مادرش را به فحش و ناسزا میکشد و به پدرش سیلی میزند و تمام. ترانه حالا با بیماری پوستی و غیبت چند ساله و زندان رفتنش در ماجرای مهسا، میتواند حس ترحم را برانگیزد، با همان شخصیت کله شق و مظلومش که در فیلمها از خود ساخته وارد بازی در فیلم دیگری شود، بازی در یک فیلم رسانه ای که قطعات دیگر پازلش هم در حال تکمیل شدنند. آن قطعات چه هستند؟ جنگ دوازده روزه به شکست آمریکا منجر شد چرا؟ چون مردم همه مقابل اسراییل ایستادند، باید پس اول از همین مردم انتقام گرفت. قیمت کالاها و طلا و ارز که با نفوذیها و دزدها و بقیه عوامل بالا برود، یک نارضایتی عمومی درست میشود. اما مردم با این جنس نارضایتی بیرون نمیایند، باید آن چند درصد مخالف نظام و انقلاب را که در ۱۴۰۱ آمدند ، تهییج و تشجیع کنیم دوباره بیرون بریزند، آنها هم با گرانی بیرون نمیآیند اما در بستر اعتراض عمومی کارشان راحت است ، حالا نیاز به عاملی دارند که ترغیب شوند به خروج. ترانه کمک میکند. حالا مسیح علینژاد پشتیبانی میکند، فائزه هاشمی لباس مجاهدین با روسری به رنگ صورتی همرنگ لباس بیماری خاتمی میپوشد، گوگوش خاطره مظلومیتش را با شوهرهایش تعریف میکند و بعد از قول کیمیایی میگوید همه مردان ایران یک خمینی کوچک در درونشان دارند. آذر منصوری مسوول جبهه اصلاحات به مدد ترانه میآید و صدای او را بازتاب میدهد ، بی بی سی پر رنگ به میدان میآید، الگوریتمهای اینستاگرام و توییتر به مدد میآیند و... این را کنار گزارشات امنیتی ها درباره حجم بالای اسلحه و گروههای تروریستی تجهیز شده در کردستان عراق و جیش العدل سیستان بگذارید که سر وقت خود باید اقدام کنند و نقشه حمله اسراییل به حزب الله و عراق و سپس ایران طرحی که بین ترامپ و نتانیاهو در حال نهایی شدن است و حتما یک سوی آن آشوب داخل ایران و عراق و لبنان و دیگر کشورها است. خلاصه اینکه ما که مشغول دو قطبی بازی های مسخره و سرکاریمان بودیم دشمن بیکار نبود.

اصلاحات اگر صادق بود ، این گونه رسوا نمی شد براساس خاطره ای از هاشمی رفسنجانی...

... اصلاحات اگر صادق بود، این‌گونه رسوا نمی‌شد شب آقاى [سیدمحمد] خاتمى، ریيس‌جمهور آمد. از محكوميت آقاى [اسدالله] بيات، در دادگاه ويژه [روحانیت] صحبت شد. گفت، از رهبرى خواسته است كمك كنند، نپذيرفته‌اند. پروندۀ او را آقاى محمدى گلپايگانى، [رییس دفتر رهبری] آورده است و نشان داده كه كارخانه‌اى را كه مربوط به ايشان نبوده، براى كار ديگر فروخته؛ چون قصد سوءاستفاده شخصى نداشته است، مى‌شود به او كمك كرد، ولى رهبرى صلاح نمى‌دانند اقدام كنند. 1377/10/4 خاطرات هاشمی رفسنجانی از دیدار محمد خاتمی در سال ۱۳۷۷/۱۰/۴ ، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که سال‌هاست زیر بزک «اصلاحات» پنهان مانده است؛ واقعیتی به نام فساد، رانت، و معیارهای دوگانه محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت که با شعار قانون‌گرایی، شفافیت و اخلاق بر سر کار آمد، در این خاطره نه در جایگاه مدافع حق مردم، بلکه در نقش واسطه‌گری برای نجات یک روحانی متخلف ( اسدالله بیات ) ظاهر می‌شود. روحانی‌ای که طبق اسناد، کارخانه‌ای را که اساساً متعلق به او نبوده، فروخته است. این یعنی تعدی به بیت‌المال، حتی اگر نیت شخصی نداشته باشد. سؤال اساسی این است: اگر این فرد، یک کارمند عادی یا شهروند بی‌پشتوانه بود، آیا باز هم رئیس‌جمهور برای «کمک گرفتن» به تکاپو می‌افتاد؟ اینجا ماهیت اصلاحات دروغین عیان می‌شود اصلاحاتی که وقتی نوبت به خودی‌ها می‌رسد، قانون را تفسیرپذیر می‌داند فساد را با «نبود قصد سوء» توجیه می‌کند و عدالت را قربانی مصلحت می‌سازد محمد خاتمی و جریان اصلاحات سال‌ها از «حاکمیت قانون» گفتند، اما در عمل ،قانون فقط برای دیگران بود. برای خودشان، راه‌های میان‌بُر، لابی، و فشار غیررسمی وجود داشت؛ حتی وقتی پای روحانیِ متخلف در میان است. فساد فقط کراواتی نیست؛ فسادی که زیر عمامه پنهان شود، خطرناک‌تر است و این دقیقاً همان نقطه‌ای است که اصلاحات هرگز حاضر نشد با آن صادقانه روبه‌رو شود. آن‌ها فساد را فقط در رقیب می‌دیدند، نه در درون جریان خود. این خاطره کوتاه، اما گویاتر از صدها بیانیه اصلاح‌طلبانه است: اصلاحاتِ بدون عدالت، اصلاحاتِ محافظ خودی‌ها، و اصلاحاتی که در بزنگاه، اصلاح‌گر نیست؛ توجیه‌گر است اگر اصلاحات قرار بود واقعی باشد، از همین‌جا باید آغاز می‌شد؛ از ایستادن مقابل فساد، حتی اگر فاسد از خودی‌هایش باشد.