فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈از شهداء و بدن های تیکه تیکه شده شون خجالت بکشین
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری که اجل در عقبش می تازد / هر که غم بیهوده خورد می بازد!
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 طنزیم
💠 یه دور تسبيحی📿😅
🔹نشسته بوديم دور هم كنار آتش🔥 و درددل میكرديم. هر كی #تسبيح داشت درآورده بود و ذكر میگفت.
🔸تسبيحهای دانه درشت و سنگين وقتی روی هم می افتادند صدای #چريقچريقشان دل آدم را آب میكرد.
🔹من هم دست كردم داخل جيبم كه ديدم تسبيحی نيست🙁. از روی عادت دستم را بردم طرف تسبيح بغل دستيم تا تسبيح📿 او را بگيرم😁 كه دستش را كشيد به سمت ديگر😕.
🔸گفتم: «تو تسبيحت را بده #يك_دور بزنيم». كه برگشت گفت: « #بنزين نداره، اخوی!» گفتم شايد شوخی میكند 😅
🔹به ديگری گفتم: «او هم گفت #پنچره».
به ديگری گفتم:«گفت موتور پياده كردم😐»
و بالاخره آخرين نفر گفت: «نه داداش✋، يكوقت میبری چپ ميكنی، حال و حوصله #دعوا و مرافه ندارم؛ تازه من حاجت دستم را به #ديار_البشری نمیدهم».
🔸همه خنديدند😂. چون عين عبارتی بود كه #خودم يادشان داده بودم. هر وقت میگفتند: تسبيح📿 يا انگشتر💍 و مهر و جانمازت را بده، اين #شعارم بود.
فهميدم خانهخرابها دارند #تلافی میكنند.😅😅
#لبخند_بزن_بسیجی😁
@shahidNazarzade
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
⚪https://sapp.ir/basir.markazi
⚪https://eitaa.com/basirmarkazi
اشکهای شبنم قلی خانی (بازیگر) بعد از تماشای تنگه ابوقریب:این فیلم تلنگری برای همه ماست.
@javane_hezbollahi
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 مستند دفاع مقدس
ارسالی علی جلالی
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 چگونگی_تحول_آیت_الله_کشمیری
🍃در نجف اشرف با بچههای کوچه بازی میکردم ، ناگهان شیخی مرا دید و اشاره کرد نزدم بیا. به نزدش رفتم ، فرمود: «در سرت نور است با بچهها بازی نکن، تو به درد بازی نمیخوری».
🍃او کسی غیر از آیت الحق شیخ مرتضی طالقانی نبود و این واقعه در سنین طفولیت ، تقریباً حدود هفت، هشتسالگی ، آنهم از استادی در سن قریب هفتادسالگی اتفاق افتاد.
🍃بیش از ده سال (تا سن 21 سالگی) به ایشان متّصل بودم و حتی سالها حجره من کنار حجره ایشان بوده است. همه بچهها در سنین نوجوانی و جوانی، با هم سن و سالان خویش معاشرت دارند، ولی من از اول با پیرمردها رفیق بودم و هرکدام از اساتید این راه را میدیدم دستورالعملی میگرفتم.
http://eitaa.com/joinchat
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈 دعوتنامه مراسم عروسی یکی از رزمندگان سبزواری
در اندکی قدیم تر گاهی متن دعوت را پشت عکس یا کاغذی نوشته و توزیع میکرده اند.
@sabzevargram
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
#غم_و_شادی_سرزده_و_ناگهانی...
🎥کلیپ تصویری زیبا
🍃دیدید بعضی مواقع آدم بی دلیل غمگین و یا خوشحال میشه ، علتش رو حاج اقای فرحزاد تو این کلیپ توضیح دادند ، حتما ببینید ...
@Arefin
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸هیچ وقت با لباس نامرتب یا کثیف ندیدمش؛ حتی تو #اوج_مبارزات، این برام خیلی عجیب بود. تو نظم لنگه نداشت👌
🔸یادمه وقتی از بیرون میاومدو #چادرش رو در میآورد، حتما باید خیلی قشنگ و دقیق اون رو تا میکرد و یه گوشه میذاشت. ولی بر خلاف ظاهر منضبطش اصلاً آدم خشکی نبود؛ بلکه بر عکس خیلی هم #خونگرم و مهربون بود.
🔸هر وقت کسی رو برای اولین بار میدید، یه جوری باهاش #گرم میگرفت که انگار چند ساله میشناسدش.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 مستند دفاع مقدس
ارسال شده توسط علی جلالی
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈فرازی_از_وصیتنامه_شهیدهمدانی
👈بنده حقیرحسین_همدانی شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم
👈و بعضی مواقع این نفس_سرکش سراغم می آمد ، وسوسه می شدم و نق میزدم
👈اما خدا من را متوجه می کرد وپشیمان می شدم و از خدا طلب عفو و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی هوای رفتن کرده بود…
👈از آقاحلالیت می طلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم .عشق به ولایت و تبعیت از ایشان، #سعادتمندی را به همراه دارد.
🔸مثل گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
👈طنزیم
💠موشک جواب موشک
🔸مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه عملیاتی می گذاشت.
از آن آدم هایی بود که فکر می کرد مأمور شده است که انسان های گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به راه_راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد.
🔹شده بود مسؤول تبلیغات گردان. دیگر از دستش ذله شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها مگسی می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای بدبخت خالی می کردند.
🔸از رو هم نمی رفت.تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به مقابله_به_مثل زدند و آنها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد. مسؤول تبلیغات برای اینکه روی آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت.
🔹لحظه ای بعد صدای نعره_خری از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!»
تمام بچه ها از خنده ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش کم شد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.😂😂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi