💢شهیدی که در ماه محرم سرنوشتش رقم خورد
خواهر شهید تازه شناسایی شده «حسن اسماعیلی» در گفت‌وگو با دفاع پرس:
🔸ما 10 خواهر و برادر بودیم. حسن فرزند هفتم خانه بود. رسالتش او را از مدرسه به جبهه‌های جنگ کشاند. من چهار سال از حسن بزرگ‌تر هستم. 18 سال داشت که به خانه آمد و از پدر و مادرم خواست تا اجازه دهند به جبهه برود. آن‌ها هم بدون هیچ مخالفتی برگه اعزام به جبهه را امضا کردند.
🔸مادرم ساک وسایل حسن را جمع و او را راهی جبهه کرد. برادرم در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس حضور داشت. مدتی به مرخصی آمد و سپس در عملیات مسلم ابن عقیل شرکت و مفقودالاثر شد.
🔸مادرم وقتی جانبازان را می‌دید، متاثر می‌شد. به همین جهت به حسن گفت، «حسن من طاقت دیدن عذاب تو را ندارم. سالم برگرد.» برادرم پاسخ داد، «من یا شهید می‌شوم یا سالم برمی‌گردم. اسیر یا مجروح نمی‌شوم.» روزی که ساک وسایل حسن را آوردند، مادرم گریه می‌کرد. چشم‌انتظاری مادرم از همان زمان آغاز شد.
🔸مادرم می‌گفت که حسن زنده است. زنگ خانه که به صدا درمی‌آمد، شتابان خودش را به درب می‌رساند. مادرم پیش از فوتش خواب دید که حسن از مادرم خداحافظی کرد و در آبی پر از گل‌های رنگی فرو رفت. مادرم در تعبیر این خواب می‌گفت که حسن را آب برده است و دیگر پیکرش به دست ما نمی‌رسد. سرانجام مادرم اسفند 67 چند ماه پس از آزادی اسرا در فراق حسن فوت کرد.
🔸سرنوشت برادرم در ماه محرم رقم خورد. او در مهر ماه و در محرم به دنیا آمد. در مهر ماه پیکرش مفقودالاثر شد و حالا در ماه محرم و مهر ماه به آغوش خانواده بازگشته است.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
@rdefamoghadasteh
