eitaa logo
بصیر
1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻کرامات شهدا زودتر بیا پاسدار شهيد «محمدجواد درولي» با عشق و علاقه ي زيادي به شهيد حسين غياثي داشت و پس از او آرام و قرار نداشت. به او متوسل مي شد و حتي به او نامه مي نوشت كه از خدا بخواهد او را نيز بطلبد. شب سوم شعبان از رنج فراق حسين به خواب رفت. او را در عالم رؤيا ديد كه به محمدجواد خطاب مي كرد: «بيا كه منتظرت هستيم و جايت نيز مشخص و معين است.» محمدجواد از بستر برخاست. به نماز شب ايستاد. سوار بر موتور در همان نيمه هاي شب به قصد حلاليت طلبي، سراغ دوستان خود رفت، حتي نماز صبح را (در تهران) در منزل يكي از آن ها خواند. روز بعد عازم جبهه شد و ديگر برنگشت.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
کیمیا کارگردان: احمدرضا درویش خلاصه داستان پس از گذشت نه سال، وقتی «رضا» از اسارت آزاد می‌شود پی می‌برد که همه اعضای خانواده‌اش را از دست داده. حال او در جستجوی تنها بازمانده ی خود، فرزندش است. «کیمیا» فرزند «رضا» نزد «شکوه» در مشهد زندگی می‌کند. مشکل اینجاست که «شکوه» «کیمیا» اولین فیلم مهم و دیده‌شده احمدرضا درویش است. هرچند که او پیش از این هم فیلم ساخته بود. «کیمیا» را می‌توان به دو بخش مجزا تقسیم کرد؛ بخش اول که مربوط به سال‌های جنگ است و بخش دوم که به سال‌ها بعد می‌زند و جست‌جوی پدری را به دنبال فرزندش به نمایش می‌گذارد.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش: نماز ریاکار چادرنشینی مسلمان، به شهر آمد، داخل مسجد شد، دید مردی با خشوع نماز می گذارد. توجهش به وی معطوف گردید. پس از نماز به او گفت: چه خوب نماز می خوانی، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غیر صائم است. مرد اعرابی که مجذوب او شده بود گفت: در شهر کاری دارم که باید آن را انجام دهم، بر من منت بگذار و قبول کن که شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم. او پذیرفت و چادر نشین با اطمینان خاطر شتر به وی سپرد و از پی کار خود رفت. نمازگزار ریاکار با دور شدن اعرابی بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترک گفت. پس از ساعتی مرد چادرنشین برگشت ولی نه از نمازگزار اثری دید و نه از شتر. در اطراف و نواحی مسجد جستجو کرد، نتیجه ای نگرفت. بیچاره سخت ناراحت و متأثر گردید و یک شعر گفت که مفادش این بود: نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت، امّا نمازگزار روزه دار ناقه  ی جوانم را با سرعت راند و برد . لئالی الاخبار، ص ۳۳۰.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
ناب رهبری برجام دردی از اقتصاد ما دوا نکرد. 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز چهارشنبه ۹۷/۱۲/۱۵ عَبدُالرَّحمنِ بنُ كَثيرٍ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ عَن جَدِّهِ عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليهم السلام ـ في بَيانِ قَولِهِ تَعالى: «نَدعُ أبناءَنا وأبناءَكُم ...» ـ: أخرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِنَ الأَنفُسِ مَعَهُ أبي، ومِنَ البَنينَ إيّايَ وأخي، ومِنَ النِّساءِ اُمّي فاطِمَةَ مِنَ النّاسِ جَميعًا، فَنَحنُ أهلُهُ ولَحمُهُ ودَمُهُ ونَفسُهُ، ونَحنُ مِنهُ وهُوَ مِنّا. عبدالرحمن بن كثير به نقل از جعفر بن محمّد به نقل از پدرش به نقل از جدّش به نقل از حسن بن على عليه السلام ـ در بيان آيه شريفه «نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبناءَكم...» ـ: پيامبر صلي الله عليه و آله خارج شد در حالى كه از «اَنْفُس»، پدرم با او بود و از فرزندان، من و برادرم بوديم و از زنان از ميان همه مردمان، مادر من فاطمه بود. ما خاندان او و گوشت و خون و جان اوييم، ما از او هستيم و او از ماست. أمالي الطوسيّ، 564 / 1174 - ينابيع المودّة، 1 / 165 / 1                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب 🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان 🌷شهید حسین رضایی 🌷 🍁 شادی روحش صلوات            🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi  
کبوتر تویوتا سقف نداشت. ماشین مکانیکا و مال خط مقدم بود، بهش می گفتیم کبوتر. همه روی دژ قدم می‌زدیم که با سرعت اومد طرفمان. می‌اومد که همه جیغی زدند و فرار کردند. پیرمرادی گفت: یاعلی! این دیگه کیه؟ عابدینی گفت: نکنه کبوترو عراقیا دزدیده‌اند. نگاهش می‌کردیم که اومد و از کنارمون گذشت. کسی داد زد و گفت: اکبر کاراته بود. يکي دیگر گفت: نه، شیخ مهدی بود. کبوتر مثل جت می‌رفت. یک طرف دژ آب بود و یک طرفش باتلاق. نگاه به کبوتر می‌کردیم که رفت طرف آب. همه داد زدیم: یا اباالفضل! که یک‌دفعه کسی زد به سر فرمان و کبوتر را کشوند طرف باتلاق. کبوتر از دژ سه‌متری افتاد پایین. دوسه تا کله خورد و وارونه افتاد. هرچه وسایل مکانیکی داخلش بود، پاشید توی بیابونای شلمچه. همه با هم گفتیم: مُردند! تمام شدند! و دویدیم به‌طرف کبوتر. داشتيم می‌دویدیم که اکبر کاراته و شیخ مهدی آخ‌واوخ کنان از لای کبوتر اومدند بیرون. می‌رفتیم طرفشان که صادقی گفت: به‌خیر گذشت! مجموعه کتب اکبرکاراته،                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
22.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای روح دعا سلام مهدی                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
به گزارش اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس  استان مرکزی نخستین جشنواره ملی مهدویت با عنوان صراط اسفند ماه 1397 در این مرکز برگزار گردید . این جشنواره با موضوعات : انیمیشن - پوستر - نقاشیخط - موشن گرافی از دی ماه 1397 شروع گردیده و بیش از 100 اثر به این جشنواره راه پیدا کردند . مصطفی مشایخی اظهار داشت در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمود متوسل آرانی مدیر عامل بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) ، جناب آقای جواد محدثی نویسنده ، محقق و دانشمند  ، جمعی از هنرمندان و مدیران محترم استان حضور داشتند . در این مراسم از نفرات برگزیده  نفر اول پوستر ( مرتضی رحمتی ) نفر دوم پوستر ( محمد ربیعی ) نفر سوم پوستر ( سید کمال بخشایش ) نفر دوم نقاشیخط ( هادی هنردوست ) نفر سوم نقاشیخط ( سیده مرجان میرخاتمی ) و همچنین نفر اول موشن گرافی ( ابوالفضل محمدی ) تقدیر گردید http://www.markazi.bonyaddefa.ir//News/نخستین-جشنواره-هنری-ملی-مهدوی-صراط-اسفند-ماه-1397-استان-مرکزی-                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
نهمین جلسه شورای اداری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی با حضور استاندار مرکزی، معاونین استاندار و مدیران دستگاه های استان در روز سه شنبه، 14 اسفند ماه 1397 در سالن جلسات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی برگزار شد. http://www.markazi.bonyaddefa.ir//News/نهمین-جلسه-شورای-هماهنگی-                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش: بسمه تعالي متن وصيت نامه اينجانب کاوه نبيري فرزند فضل الله الحمدالله الذي هدانا لهذا و ماکنا لنهتدي لولا ان هدانا لله با سلام و درود به منجي خاتم حضرت حجت ابن الحسن و نايب بر حقش حضرت امام خميني .خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض مي کنم اميدوارم که هميشه در صحت و سلامت کامل باشيد. خدا را شکر مي کنم که مرا به راه راست هدايت و چنين پدر و مادر خوبي به من عطا کرد . عزيزانم اميدوارم که مرا ببخشيد که در طول زندگي حق فرزندي را درست به جاي نياوردم و فرزند خوبي براي شما نبودم ان شاءالله خداوند به شما اجر دهد و شما را در بهشت موعود جاي دهد. همان طور که مي دانيد نيّت من از جبهه رفتنم جز انجام تکليف شرعي و لبيک گفتن به نداي رهبر عزيز انقلاب چيز ديگري نبود در راه رضاي خداوند متعال قدم برداشتم و ان شاءالله که مقبول درگاه احديت واقع شود. پس شما توکل به خدا کنيد و صبر پيشه کنيد و اجر خود را از او بخواهيد. به خواهرانم حجاب را ,به برادرانم پيروي از فرامين حضرت امام را سفارش مي کنم. از شما مي خواهم که با اعمالتان پاسدار خون شهدا باشيد. اگر خداوند توفيق شهادت را به من عطا کرد در مرگم طوري گريه کنيد که موجب خوشحالي دشمنان اسلام نشود و لباس سياه نپوشيد. از برادران همرزم مي خواهم که هم چنان در جبهه حضور داشته باشند و نکند که خداي نکرده امام را تنها بگذاريد. اموالم را به پدرم مي بخشم که ايشان خوب مي داند چگونه به مصرف برساند . 135 روز روزه در مدتي که جبهه بوده ام بدهکارم. در پايان به خانواده عزيزم سفارش صبر و پيروي از حضرت امام را مي کنم. شلمچه 65/09/29 کاوه نبيري                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
وقتی ریشه داشته باشی وقتی ریش ات توخاک باشه لبه پرتگاه میای ولی ریشه هات نگهت میداره ریشه نوع شعور،تربیت،شخصیت، انسانیت واقعی وشرف یک انسان است وربطی به پول وتحصیلات ندارد ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkzi    ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی دیده نشده از نماز جمعه تهران در سال ۶۰ باران به شدت می‌بارد، نماز جمعه بی‌میله و بی‌نرده و بی ‌داربست است. کودکان به سراغ «آیت الله خامنه‌ای»، امام‌جمعه‌ی وقت تهران می‌آیند تا عیدی‌های خود را برای مصرف جنگ‌زده‌ها اهدا کنند.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش: : به كسي كينه نگيريد دل بي كينه قشنگ است به همه مهر بورزيد به خدا مهر قشنگ است دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي بوسه هم حس قشنگي است بوسه بر دست پدر بوسه بر گونه مادر لحظه حادثه بوسه قشنگ است بفشاريد به آغوش عزيزان پدر و مادر و فرزند به خدا گرمي آغوش قشنگ است نزنيد سنگ به گنجشك پر گنجشك قشنگ است پر پروانه ببوسيد پر پروانه قشنگ است نسترن را بشناسيد ياس را لمس كنيد به خدا لاله قشنگ است همه جا مست بخنديد همه جا عشق بورزيد سينه با عشق قشنگ است بشناسيد خدا را هر کجا یاد خدا هست سقف آن خانه قشنگ است                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
نماز جماعت پرشکوه یکی از خاطرات خوب من درباره نماز جماعت، مربوط به آخرین روز اسارت است. آن روز وقتی متوجه شدیم که ظهر شرعی فرا رسیده، پتوهای داخل آسایشگاهها را در وسط حیاط پهن کردیم. از طرفی چون ماموران صلیب سرخ در آنجا بودند، نگهبانها چیزی به ما نگفتند و ممانعتی نکردند. ما هم از فرصت استفاده کردیم و به اتفاق حدود ۶۰۰ نفر، نماز جماعت پرشکوهی را برگزار نمودیم مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر، ص ۲۱۴. مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر، ص ۲۱۴.                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
🌻کرامات شهدا راهنمایی شهيد «بروجردي» از فرماندهاني بود كه به نقش امدادهاي الهي در پيروزي و موفقيت عمليات ها اعتقاد عجيبي داشت. يك بار در يكي از مقرهاي فرماندهي در جبهه ي غرب در مورد يكي از محورهاي عملياتي بحثي مطرح بود كه آيا در آن محور كاري صورت بگيرد يا نه. تا پاسي از شب همه ي فكرها متوجه نقشه ي منطقه بود، اما صحبت ها به جايي نرسيد، شهيد بروجردي سرش را بر روي نقشه گذاشته بود و از فرط خستگي به خواب رفته بود، ما هم كه نياز شديد او را به خواب احساس مي كرديم و خود نيز خسته بوديم، به خواب رفتيم. بعد از مدتي محمد بچه ها را بيدار كرد و با قاطعيت گفت: «اين عمليات بايستي انجام شود». بچه ها علت اين تصميم ناگهاني را از او پرسيدند، اما او دم برنياورد. پس از خاتمه ي عمليات كه با پيروزي همراه بود، وقتي علت آن تصميم غيره منتظره را از او جويا شديم، گفت: «كسي كه بايد مرا راهنمايي مي كرد به خوابم آمد و گفت كه اين عمليات را انجام دهيد.»                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام سیدعلی حسینی خامنه ای کیه که تو نیویورک و کالیفرنیا 400هزار نفر مقلد داره؟ 🌹کدوم مرجع تقلیدی دومین تندخوان کشورش بوده؟ 🌹کدوم رهبری در دنیا هشت سال سردار جبهه‌های جنگ بوده؟ 🌹کدوم فرمانده جنگی 8سال رئیس جمهور بوده؟ 🌹کدوم رهبری دشمنش مهاجرانی می‌گه تو زندگی‌نامه‌اش نه یک برگ سیاه... بلکه یک برگ خاکستری هم وجود نداره؟ 🌹کدوم سیاست مداری دردنیا کدوم مرد سیاسی بچه‌هاش اینقدر سالم و پاکن؟ 🌹کدام مرجع شیعه می‌تونست این همه عالم سنی را مدیریت کند؟ 🌹این مرد کیست؟ که پسر امیر امارات می‌گه بابام میگه عالم اسلام یک مرد داره آن‌هم سیدعلی 💐«یـــاصـــاحـــب الـــزمـــان»💐 اگر نایبت این‌چنین مدیریت می‌کند ده کشور منطقه را و دل‌ها را... 💐تو چه میکنی...... او بی‌نظیر است... افتخار میکنیم به نفسش 🌼 به نورش...🌼 لبیک یاخامنه ای🌷                  🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi
[In reply to بصیر /BASIR] حدیث روز پنجشنبه 16/ 12 / 97 امام على عليه السلام: عمل اندك كه بر آن مداومت ورزى، از عمل بسيار كه از آن خسته شوى اميدوار كننده تر است قَليلٌ تَدومُ عَلَيهِ، أرجى مِن كَثيرٍ مَملولٍ مِنهُ نهج البلاغه حکمت 278 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
[In reply to بصیر /BASIR] 🔸 شروع یک روز عالى و خوب 🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان 🌷شهید محمد احمدی جوان 🌷 🍁 شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش: یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: حاجی یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم حاج همت گفت: بفرمائید، چه دلخوری!... امیر عقیلی گفت: حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده میشوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی. رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی بخدا ما خیلی دل مان میاد. حاج همت این ها راکه از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: اصل ماجرا این است که از کنارپاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیرهوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند. ولی اینبسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم،هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می خندم و سوار می شوم وباز آرام از کنارشان رد می شوم. آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند؛ اول رگبار می بندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند. یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند وآخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست. این را که حاجی گفت: بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد. حالا نخند کی بخند..... 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi
خاطرات شهدا بسم رب الشهدا و الصدیقین گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در جوار خداوند روزی می خورند قرآن کریم امروز شنبه 5/ 8 / 80 ساعت 30/ 5 عصر به همراه فرمانده ی عزیز لشگر 17 سردار عراقی و مسئول محترم نمایندگی ولی فقیه لشگر 17 حاج آقا کبری و پدر شهید زین الدین و هیئت همراه به دیدار برادر بزرگوار پاسداران صدیق لشگر ساکن در قم رسیدیم ایشان پس از خیر مقدم خاطره ای تعیف کردند که به شما خانواده محترم به ویژه پدر شریف تقدیم می نمایم و ملتمس دعا هستم زیرا دستمان خالی و شهدا چشم انتظار هستند سال 76 با گروه تفحص قرار شد مسیر طولانی را حفر کرده و پیکر پاک عزیزان شهید را پیدا کنیم . چند روز هر چقدر کار می کردیم به جایی نمی رسیدیم . هر روز بعد از نماز صبح جامعه کبیره می خواندیم یک روز صبح در حالی که جامعه کبیره می خواندیم وقتی به فرازهای آخر دعا رسیدیم به کلمه طیبا رسیدیم یکوقت یکی از برادران فریاد کرد بچه ها بیائید من شهید پیدا کردم . همه خوشحال ولی با اشک دعا و شوق بالای سر شهید رفتیم خوب که جستجو کردیم دیدیم از برادران گردان علی ابن ابیطالب است . اینت موضوع را با یکی از غلما در میان گذاردیم ایشان گفت : تفسیر این کلمه یعنی طیبا و پیدا شدن شهید خبر از پاکی جسم و روح شهید دارد و این شهید بسیار عزیز است . وقتی شماره پلاک شهید را بررسی کردیم دیدیم متعلق است به شهید عزیز بحیی بخشی علیرضا داودی نسب 🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄ https://sapp.ir/basir.markazi https://eitaa.com/basirmarkazi