بصیر
✨امام خامنه ای✨
🔴آنچه که سایهی جنگ را، سایهی دشمن را در طول این سالهای متمادی از سر کشور رفع کرده است حضورمردم بوده است نه مسئولین !
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
@agha_tanha_nist
بصیر
🔮تجمع دانشجویان بیرون محل سخنرانی روحانی
🔮جمعی از دانشجویان منتقد به عملکرد دولت صبح امروز همزمان با حضور و سخنرانی #روحانی در دانشگاه تهران، در مقابل سالن سخنرانی رئیسجمهور تجمع کردند.
🔮یکی از دانشجویان معترض: متاسفانه رئیسجمهور در یک مراسم یکطرفه حاضر شده بدون اینکه بخواهد صدای دانشگاهیان را بشنود.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
@Drsalaam
بصیر
📚 معرفی کتاب
📑 کتاب در انتظار آن لحظه : خاطرات زندگی سردار شهید حاج علی محمدی پور , فرمانده گردان ۴۱۲ از لشکر ۴۱ ثارالله می باشد .
مولف کتاب محمدرضا بایرامی است .
گزیده ای از کتاب : علی محمدی پور در خرداد ماه سال ۱۳۳۸ در روستای دقوق آباد از بخش نقوق شهرستان رفسنجان به دنیا آمد . علی بعد از انقلاب عازم کردستان و سپس جبهههای جنگ در جنوب شد و از آن زمان تا آخر عمر پر برکتش همواره در جبهه بود.
او در سال ۶۳ و به هنگام عملیات بدر فرمانده گروهان بود . سپس جانشین فرمانده گردان شد که تا عملیات والفجر ۸ در این مسئولیت ماند .
در عملیات کربلای پنج علی فرمانده گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله بود . که به هنگام عبور از آب و نرسیده به دژ اول عراقی ها بر اثر اصابت ترکش به سر مجروح شد و دقایقی بعد به آسمان پر کشید .
ناشر کتاب لشکر ۴۱ ثارالله در سال ۱۳۸۸ می باشد .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
خاطرات ماندگار
ایستاده از چپ به راست
۰۱ ارسلان زندوکیلی ۰۲ سردار جواد صالحی ۰۳ مصطفی ...
🌻جنوب _ خرمشهر مسجد جامع _ سال ۱۳۶۲ 🌻
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
بصیر
خاطرات ماندگار
ایستاده از چپ به راست
۰۱ 🌷شهید جمالی ۰۲ 🌷شهید نعیمی ۰۳ مجتبی شعبانی ۰۴ حسن صادق ۰۵ 🌷شهید حسینخانی ۰۶ 🌷شهید قدرت مظفری ۰۷ 🌷شهید حسین آشتیان ۰۸ مجتبی مختاری ۰۹ اکبر فتحی ۰۱۰ ناشناس
🌻 یادشان گرامی 🌻
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
شعر عاشورایی
قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی
حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی
چه قدر گریه کردی آقاجان
مژه هایت به زحمت افتادند
قَمری قطعه قطعه را دیدی
ناله هایت به لکنت افتادند
سر بریدند پیش چشمانت
دشتی از لاله و اقاقی را
پس گرفتید از یزید آخر
عَلم با شکوه ساقی را؟
کربلا خاطرات تلخی داشت
ساربان را نمی بری از یاد
تا قیامِ قیامت آقاجان
خیزران را نمی بری از یاد
خون این باغ، گردنِ پاییز
یاس همرنگ ارغوان می شد
چه خبر بود دورِ طشت طلا
عمه ات داشت نصفِ جان می شد
کاش مادر تو را نمی زایید!
گله از دستِ زندگی داری
دیدن آب ، آتشت می زد
دل خونی ز تشنگی داری
پدرت خواند از سرِ نیزه
تا ببینند اهل قرآنید
عاقبت کاخ شام ثابت کرد
که شما مردمی مسلمانید
سوخت عمامه ات، بمیرم من
سوختن ارثِ مادری شماست
گرچه در بندی، از تو می ترسند
علتش خویِ حیدری شماست
خون خورشید در رگت جاری
از بنی هاشمی، یلی هستی
دست های تو را به هم بستند
هرچه باشد تو هم علی هستی
کاش می مُردم و نمی خواندم
سر بازارها تو را بردند
نیزه داران عبای دوشت را
جای سوغات کربلا بردند
السلام علیک یا علی بن الحسین زین العابدین
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi