افتخار نسل ما...
#حسین همیشه می گفت:از افتخارات نسل ما اینه که داریم تو #عصر و زمانی زندگی می کنیم که قراره #اسرائیل تو اون دوره و به دست ما #نابود بشه...
#شهید_حسین_ولایتی_فر 🌷
#شهید_ترور_اهواز
شب بخیر
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز سه شنبه ۹۷/۱۲/۷
امام باقر عليه السلام:
هيچ طمعى همانند مسابقه دادن براى كسب مقام، و هيچ عدالتى همانند انصاف، و هيچ تجاوزى همانند ستم كردن، و هيچ ستمى همانند پيروى از هواى نفس نيست
لاحِرصَ كَالمُنافَسَةِ فِي الدَّرَجاتِ، ولا عَدلَ كَالإِنصافِ، ولا تَعَدِّيَ كَالجَورِ، ولا جَورَ كَمُوافَقَةِ الهَوى
تحف العقول، صفحه286
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید حجت الله اسدی 🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
You:
😅 شوخ طبعی
خبرنگار:
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت آخرین نفساشو میزد
ازش پرسیدم این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستند عکس روی کمپوتها رو جدا نکنند.
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو.
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
#اولین فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا
اولین فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا شهید محمد بروجردی بود وی در سال ۱۳۳۳ در یکی از روستاهای اطراف بروجرد به دنیا آمد از هفت سالگی به همراه خانواده ساکن تهران شد در سال ۱۳۵۶ با هدف ضربه زدن به رژیم پهلوی گروه توحیدی صف را تشکیل داد او در همان سال راهی نجف گردید و از طرف حضرت امام خمینی رحمة الله در مورد آگاه کردن مردم از جنایات رژیم شد در این سنگر به ایفای وظیفه پرداخت گروه صف به فرماندهی محمد بروجردی به هنگام ورود حضرت امام به میهن و روزهای پس از آن مسئولیت حفاظت از جان امام را برعهده گرفت با عزیمت امام به قم بروجردی مسئول زندان اوین شد شهید بروجردی نقش مهمی در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت و خود از فرماندهان اولیه آن به شمار میرفت وی در سال ۱۳۵۸ برای فرونشاندن آشوب ضد انقلاب در کردستان راهی این منطقه گردید و با اقامت ۴ ساله خود در آن دیار وضعیت این منطقه را سر و سامان داد تا جایی که به مسیح کردستان شهرت یافت شهید بروجردی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده سپاه در غرب کشور قرارگاه حمزه سیدالشهدا را تشکیل داد و عملیات مختلف نظامی را او آن مکان هدایت می نمود سرانجام این پاسدار غیور و فداکار که یکی از ماموریتهای نظامی در نزدیکی شهرستان نقده بر اثر برخورد خودرو حامل ایشان با مین در ۲۹ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد پیکر پاک او پس از تشییع باشکوه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
#اولین طرح موضوع مبادله اسرا
اولین بار طرح موضوع مبادله اسرای جنگی در قطعنامه ۵۸۲ شورای امنیت با سازمان ملل مطرح شد دلیل این موضوع افزایش اسرای عراقی نسبت به تعداد اسرای ایرانی در عراق بود در بند چهارم قطعنامه ۵۸۲ که به اتفاق آرا در ۲۴ فوریه ۱۹۸۶ به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید آمده است مصرانه می خواهد که مبادله کامل زندانیان جنگی ظرف مدت کوتاهی پس از قطع مخاصمات با همکاری کمیته بین المللی صلیب سرخ انجام شود.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز زیباترین لحظه زندگی
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
✅آیا میدانیدبهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده، شیر میباشد.
✅آیا میدانید بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده، عسل میباشد
✅آیا میدانید که حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت.
✅آیا میدانید که سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.
✅آیا میدانیدقرآن کریم دارای سی جزء است، که هر جزء با جزء دیگر از نظر طول برابر است.
✅آیا میدانیدمعوّذتین (که به فتح واو تلفظ میشود و درست آن، کسر واو است) نام دو سوره آخر قرآن، یعنی فلق (قل اعوذ بربّ الفلق) و ناس (قل اعوذ بربّ الناس) است که چون حضرت رسول (ص) با خواندن آنها نوادگانشان حسن و حسین (ع) را تعویذ میکردند (بهپناه خداوند میسپردند) به این نام خوانده شدهاند.
✅آیا میدانیددو آیه در قرآن وجود دارد که تمامی حروف الفبا در آنها به کار رفته است، این دو آیه عبارتند از آیه 154 سوره آلعمران و آیه آخر سوره فتح.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
«پرواز در شب» ـ رسول ملاقلیپور
این فیلم هم بیشتر از هر چیز بر قهرمانپروری و دلاوری در میدان جنگ تکیه میکند؛ اما یک تفاوت اساسی با «عقابها» دارد که آن را متمایزتر از دیگر فیلمهای جنگی پیش از خود هم میکند: حالا با سربازانی مواجهیم که از جنس هموطنان خود هستند و تماشاگر ایرانی اعمال، کنشها و واکنشهایشان را تشخیص میدهد و بهجا میآورد. شاید یکی از دلایل اصلی این تغییر، حضور خود شخص کارگردان در جبهههای نبرد با رژیم بعثی بوده است.
این اولین فیلم بیگ پروداکشن ملاقلیپور فقید است که داستان اجرای عملیاتی در جنگ را بیان میکند و میتوان آن را شروع صحنهپردازیهای عظیم و پرطمطراق در سینمای ملاقلیپور دانست. بعد از همه این سالها مواجهه دوباره با فیلم هرچند آنچنان لذتبخش نیست و تاریخ مصرف فیلم به پایان رسیده است، اما جایگاه ویژهای در سینمای ملاقلیپور دارد و مقدمهای میشود بر فیلمهای مهمتر.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
«پیغام ماهیها»
که پنجمین جلد از مجموعه کتابهای «بیستوهفت در 27» محسوب میشود، کتابی 512 صفحهای است که در 42 فصل به بررسی سرگذشتنامه استاد جنگهای نامتقارن محور مقاومت و فرمانده پیشین سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) پرداخته است. گلعلی بابایی در این کتاب با استفاده از مصاحبههای حسین بهزاد، دیگر نویسنده با سابقه ادبیات مقاومت با شهید حسین همدانی، از شهدای مدافع حرم، فصول ابتدایی کتاب را به بررسی زندگی این شهید در دوران کودکی، سال های مبارزه با رژیم پهلوی، حضور در روزهای سخت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس سپاه پاسداران و عضویت در سپاه استان همدان و نبردهای داخلی جبهه کردستان پرداخته است و بعد از آن در ادامه به سراغ ماجراهای تاسیس لشکر 27 محمد رسولالله(ص) با همراهی شهیدان محمود شهبازی، حاج احمد متوسلیان و محمدابراهیم همت رفته است. بنا بر اعلام نشر بعثت، این اثر در زمره کتابهای پرفروش در 9 ماه اخیر سال قرار دارد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
حکایتی شیرین
نیکی به مورچه
ایشان فرمودند :
یکی از دوستان ((حاج آقا مجتهدی )) برای ((حاج آقا محمد صافی )) و ایشان هم برای من تعریف کرد؛
حاج آقا مجتهدی یک اربعین در کوه خضر ریاضت کشیدند . کوه خضربالای مسجد جمکران است که بیشتر اولیا خدا در این کوه ریاضت میکشند ، آقای مجتهدی هم چند تا ریاضت هایش را در آنجا کشیدند و یک مدتی در قم بودند می گفت : ایشان وقتی اربعینش تمام شد بنا شد به منزل ما بیاید .
ما رفتیم ایشان را آوردیم . وقتی منزل آمدند ، جوراب هایشان را در آوردند که وضو بگیرند . بعد از وضو دستمال شان را از جیب بیرون آورند که دست و صورتشان را خشک کنند ، یک وقت متوجه یک مورچه شدند که توی جیبشان و توی دستمالشان بود . ایشان وقتی این مورچه را دید .
فرمود : این حیوان را من از آنجا آورده ام الآن باید پیاده این حیوان را ببرم تا تنبیه شوم که دیگر هواسم را جمع کنم و این حیوان را از زندگیش نیندازم . و پیاده تا کوه خضر رفتند و برگشتند و سوار وسیله هم نشدند و گفتند : باید تنبیه شوم تا هواسم را جمع کنم و حیوانی را سرگردان نکنم .
خُب مراعات می کنند که خدا این چیزها را به ایشان می دهد که گوشش همه چیز را می شنید و چشمش همه چیز را می دید .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
آنان که به من بدی کردند ، مرا هوشیار کردند . آنان که به من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند ...
#شهید مصطفی چمران
#شب بخیر
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز چهارشنبه ۹۷/۱۲/۸
امیرالمؤمنین عليه السلام:
كسى كه به زوائد(چيزهاى كم اهمّيت) بپردازد، هدف مطلوب خود را از دست می دهد
مَنِ اشتَغلَ بالفُضولِ فاتَهُ مِن مُهِمِّهِ المَأمولُ
غررالحكم حدیث 8633
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید حاج حسین علیخانی🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
شهید عمران خانلری
نام پدر: محمد علي
محل تولد: اراک
تاریخ تولد: 1349/10/7
محل شهادت: حلبچه
تاریخ شهادت: 1366/12/25
سن: 17
وضعیت تاهل: م.ج
شهرستان: اراك
شماره شناسنامه: 616
محل دفن: گلزار اراک
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
«عروسی خوبان» ـ محسن مخملباف
فیلم عروسی خوبان صحنههای مستقیم جنگی ندارد و تماماً با خود جنگ درگیر نیست؛ اما باوجوداین میتوان آن را جزو فیلمهای دفاع مقدس بهحساب آورد. «عروسی خوبان» به احوالات آدمهای جنگ، خارج از میدان نبرد میپردازد و آنها را در شهر و خیابان جلوی دوربین خودش تصویر میکند تا کشف و شهودی در جهان ذهنی و فکر و مواجهه این رزمندگان با امنیت پس از جنگ و مقدمهسازی جامعه برای پیوستن به مدرنیسم جهانی داشته باشد. فیلم با فساد اقتصادی گره میخورد و هشدارهایی جدی درباره آینده ایران و فساد اقتصادی میدهد. این فیلم در کارنامه مخملباف حکم پل گذار از دورهای به دوره دیگر فیلمسازیاش را هم دارد و او را بهسوی فیلمهای انتقادیاش هول میدهد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام مهم رهبری به محمد جواد ظریف
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
حکایتی شیرین
حاج آقا مجتهدی
ایشان فرمودند :
((حاج آقای هاشمی )) که خدارحمتش کند ایشان از دوستان مرحوم ((آشیخ جعفر مجتهدی )) رضوان اللّه تعالی علیه بود ایشان تعریف کردند :
ما یک روز مشهد با ((حاج آقا مجتهدی )) بودیم . و برای سوار شدن ماشین و تاکسی خالی سر خیابان ایستاده بودیم ،
اتفاقا یک تاکسی خالی آمد و جلوی ما ایستاد ، آقای مجتهدی یک نگاهی کرد بعد فرمود : خیر حواله نداریم توی این تاکسی سوار شویم ، تاکسی رفت .
دوباره یک تاکسی خالی دیگر آمد ، به آن ایست دادم دوباره آقا فرمود : توی این هم حواله نداریم سوار شویم .
من توی دلم گفتم آخر تاکسی سوار شدن هم حواله می خواهد ؟ !
یک وقت رویش را به من کرد و فرمود : بله آقای هاشمی توی یک بنز مشکی حواله داریم .
من خودم را جمع کردم ، ناگهان یک بنز مشکی آمد جلوی پای حاج آقا جعفر مجتهدی ترمز کرد و گفت : آقا بفرمائید سوار شوید ، رفتیم سوار ماشین شدیم .
راننده گفت : کجا می روید ؟
آقا فرمود : برو نخریسی ، مانزدیک نخریسی که رسیدیم دیدم آقا یک دسته اسکناس از جیب در آورد و گذاشت پهلوی هم و یک کش هم دورش پیچید . وقتی پیاده شدیم این دسته اسکناس را به راننده داد و بعد پیاده شد .
راننده گفت : آقا این همه پول مال کیست . ؟ !
فرمود : مال شما است .
گفت : یک تومان کرایه اش است . این همه پول نیست . آقا فرمود : مگر شما امروز از ((حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام )) پول نخواستی ؟
گفت : چرا .
فرمود : خُب این هم هزار تومان که می خواستی .
راننده حیران مانده بود ، آقا هم راهش را کشید و رفت . راننده به من گفت : آقا ایشان امام زمان هستند . گفتم : خیر .
گفت : ایشان از کجا می دانست ، من امروز توی حرم امام رضا (ع) گفتم آقا من هزار تومان لازم دارم ، از کجا فهمید ؟
گفتم : پولها را گرفتی ؟ گفت : آره ، گفتم : ماشینت را سوار شو و برو ، کاری به این کارها نداشته باش ایشان هم امام زمان نیست .
مرحوم حاج آقا مجتهدی ((یکی از مردان خدا و اهل مکاشفه )) بود که کسی او را نشناخت .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
«عباس دست طلا»
خاطرات عباس علی باقری ملقب به «عباس دست طلا» به قلم محبوبه معراجیپور در 9 ماه گذشته به چاپ بیست و دوم رسیده و دیگر عنوان پرمخاطب انتشارات فاتحان در ماههای گذشته است. این اثر بعد از اشاره مقام معظم رهبری به این کتاب مورد توجه قرار گرفت و چاپهای متعددی از آن در بازار نشر عرضه شد. کتاب درباره فعالیتهای باقری در پشت جبهه به عنوان یکی از نیروهای اصناف پشتیبان جنگ است که ابعاد جدیدتری از جنگ را روایت میکند و به جای اینکه مانند همیشه سراغ خط مقدم برود، اخلاص، ایثار و تلاش را در پشت جبهه توصیف میکند.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز پنجشنبه ۹۷/۱۲/۹
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
هر كه نعمت خداوند عزّ وجلّ را فقط در خوراك يا نوشيدنى يا پوشاك ببيند، بى گمان عملش كوتاه و عذابش نزديك باشد
مَن لَم يَرَ للّهِ عَزَّ و جلَّ علَيهِ نِعمَةً إلاّ في مَطعَمٍ أو مَشرَبٍ أو مَلبَسٍ ، فقد قَصُرَ عَملُهُ و دنا عَذابُهُ
ميزان الحكمه ج12 ص288
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید عباسعلی علیزاده 🌷
🍁شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
خط تماس
نویسنده محمد رضا بایرامی
از جمله کارهایی که در قالب ادبیات داستانی نوشته و مورد استقبال قرار گرفته، رمان «خط تماس» در نوع خود کمنظیر است، چرا که زندگی و خاطرات شهدا کمتر در قالب رمان منتشر شده است، همچنین این رمان، از نادر کتابهایی بوده که در این سبک نگارش شده است. ساختار این رمان از پیچیدگیهای خاصی برخودار بوده که همین موضوع به جذابیتش افزوده است.
نویسنده اصرار دارد تا زیاد در خصوص داستان صحبت نکند حتی در رمان «خط تماس» هم کمتر نامی از شهید کاظمی دید میشود تا مخاطبان با دیدن و خواندن آن لذت مطالعهاش را ببرند. کتاب «خط تماس» توسط نشر «فاتحان» با همکاری کنگره سرداران و 2500 شهید نجف آباد در 252 صفحه و قطع رقعی منتشر شده و بنا به گفته نشر فاتحان، از جمله کارهای پرفروش این انتشارات در 9 ماه گذشته سال 96 است.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
حکایتی شیرین
پیشگوئی
ایشان فرمودند :
خدا رحمت کند ((استاد حسین مشکل گشا)) را ، ایشان یکی از مردان خدا بود . نجّار بود . واین اواخر کلبندی چینی های شکسته را بهم وصل می کرد . او مرد بزرگواری بود که خدمت آقا ((امام زمان )) علیه السّلام رسیده بود .
ایشان می فرمود : آن وقتی که در اهواز کارمی کردم آنجا خیلی کم کسی نماز می خواند و وقتی کسی را می دیدم نماز می خواند خوشحال می شدم .
یک روز همین طور که روی چوب بست بودم ، دیدم یک مردی یک چیزی مثل گونی پوشیده و داخل در شط شد و خودش را شست . بعد آمد جای مسحش را خشکاند ، بعد وضوگرفت و ایستاد نماز ، من خیلی از این خوشم آمد . گفتم : خدا کند این با من رفیق شود .
یک شب آمد گفت : استاد . گفتم : بله . گفت : من یک قدری از این چوب ها را ببرم آتش روشن کنم گرم شوم ؟ گفتم : ببر . دوباره شب دیگر آمد ، گفتم : اگر بخواهی می توانی پیش من بیایی .
گفت : ای استاد من کجا شما کجا . شما استاد هستی من رعیت بی چیز با هم جور در نمی آید . گفتم : این حرفها را نزن ((ما همه بنده خدا هستیم و با هم فرق نمی کنیم )) بیا پیش من .
گفت : من سه تومان به این بقاله بدهکارم . گفتم : برو به بقاله بگو بدهکاری شما را پای مشکل گشا بنویسد . خلاصه بعد از آن آمد پهلوی من .
نزدیک ((ماه مبارک رمضان )) که شد ، گفت : استاد من روزه می گیرم اگر شما روزه نگیری رفاقتمان نمی شود . گفتم : نه من هم روزه می گیرم ، یک مّدتی که با من بود . یکی از این شبها یک نامه از اصفهان آمد که بچه ات گلویش درد می کند ، من وقتی خواندم ناراحت شدم . گفت : استاد ناراحت نشو بچه ات گلویش خوب شد .
گفتم : تو از کجا می دانی ؟ گفت : انشاءالله گلویش خوب شد . حالا این هفته نامه می آید می گویند که گلویش خوب شد . گفت : اتفاقا یک نامه آمد و گفتند : گلویش خوب شد .
این بنده خدا ((سید آقا)) مریض شد و ماه مبارک چند روز روزه گرفت ، مرضش شدیدتر شد . هرکاری کردم که روزه ات رابخور روزه اش رانخورد . هی می گفت : استاد اگر می خواهی رفیق داشته باشی کاری بامن نداشته باش فقط افطار که شد بنشین و برای من جگاره سیگار تا سحر بپیچ ، و این تا سحر جگاره می کشید و سحر و افطار یک آب جوش می خورد و تبش شدّت داشت و هر کاری کردم که دکتر برایت بیاورم بیا ببرمت دکتر . گفت : خیر .
یک روز از بس این تب داشت که آن طرف نفس می کشید اینجا من می سوختم ، اوقات من تلخ شد گفتم : بابا آن کسی که روزه را واجب کرده همان هم دستور داده وقتی مریض هستی روزه ات را بخور . و دکتر برو . گفت : خیر استاد من امروز خوب می شوم شما برو سر کارت . من با خودم گفتم ؛ این یک ساعت دیگر می میرد ، سر کار رفتم اما چشم براه بودم تا شب خبری نشد ، شب که آمدم دیدم اینجا را جارو کرده و آب پاشیده پِرمز را روشن کرده آب جوش آورده حالش بسیار خوب است .
گفت : استاد نگفتم من امشب خوب می شوم .
بعد از ماه مبارک رمضان یک روز صبح به من گفت : استاد . گفتم : بله . گفت : امروز پالتوات را بردار عصر باران می آید . گفتم : تو از کجا می دانی فقط خدا می داند کی باران می آید . گفت : باران می آید پالتوت را بردار . به او اعتنا نکردم و رفتم سر کارم تا عصر شد یک گله ابر آمد بالا سرم تا آمدم از روی چوب بست پائین بیایم تمام لباسهایم خیس شد ، وقتی پایین آمدم دیدم این ((سید آقا)) پالتوی مرا آورد و گفت : استاد سرما را خوردی حالا بگیر بپوش وقتی آمدیم توی منزل . گفتم : سید آقا تو از کجا خبر اینها را داری ؟ !
گفت : ای استاد من می دانم فردا چطور می شود .
بعد متوجه شدم همه اینها بر اثر تقوی و اخلاص و بندگی خداست که این بنده خدا داشت .
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi