eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.2هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
26هزار ویدیو
655 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🖤عاشـورای حسینی تسلیت 🏴✨خـدایـا 🏴✨به حـق حسین (ع) 🏴✨به حرمت چشم های خیس 🏴✨امــروز حاجت همـه رو 🏴✨برآورده کـن و 🏴✨دلهـای دوستـانم را پاک 🏴✨مشکلاتشـان را آسـان و 🏴✨عـاقبت بخیـرشان کن 🏴🖤عزاداریتون قبـول سیدالشهدا 🥀🍃
💟🌿 ترک کارهای دنیوی در روز از حضرت عليه السلام منقول است كه هر كه ترك كند سعى در حوايج خود را در روز عاشورا و پى كارى نرود حق تعالى حوايج دنيا و آخرت او را برآورد و هر كه روز روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حق تعالى روز قيامت را روز فرح و سرور و شادى او گرداند و ديده‏ اش در بهشت به ما روشن گردد و هر كه روز را روز بركت نامد و از براى منزل خود در آن روز چيزى ذخيره كند خدا آن ذخيره را براى او مبارك نگرداند و در روز قيامت با يزيد و عبيد الله بن زياد و عمر بن سعد عليهم اللعنة محشور گردد  پس بايد كه در روز آدمى مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردد و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشد و امر كند اهل خانه خود را كه تعزيه آن حضرت را بدارند و مشغول ماتم باشند چنانكه در ماتم عزيزترين اولاد و اقارب خود مى‌باشند و در آن روز امساك كند از خوردن و آشاميدن بى آنكه قصد روزه كند و در آخر روز بعد از عصر افطار كند اگر چه به شربت آبى باشد و روزه تمام ندارد مگر آنكه در خصوص آن روز روزه واجبى داشته باشد كه به نذر يا مثل آن بر او واجب شده باشد كه آن روز را روزه بايد بگيرد و در آن روز آذوقه در خانه ذخيره نكند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋سبب کشتن امام حسین ع،قساوت وسنگدلی مردم 🕋۸ سبب قساوت قلب وسنگدلی: 🕋۱. گناه 🕋۲.غفلت ازخدا 🕋۳.آرزوهای طولانی 🕋۴. زیادی مال 🕋۵. پرخوری 🕋۶. پرحرفی 🕋۷. غنا ولهویات 🕋۸. نگاه به بخیل 🕋چندچیز که درمان قساوت قلب است: 🕋۱.تلاوت قرآن درسحر 🕋۲.استغفاردرسحر 🕋۳.گریه ازترس خدا،به خاطرگناهان،به خاطرمصیبتهای امام حسین ع وامامان ع 🕋۴.توجه به موعظه السلام علیک یااباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک 🕋🕋🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرازیر شدن خون از جایگاه سر مبارک امام حسین علیه السلام در مسجد النقطه شهر حلب هر سال ظهر عاشورا از زیر این سنگ خون جاری می شود 🖤❤🖤❤🖤❤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍روایتی متفاوت از زیارت عاشورا با تشریح یک قلب‌ توسط عباس موزون
این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی‌نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین کشتی شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بی‌ستون شدی کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک جان جهانیان همه از تن برون شدی کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم تمام غرقه دریای خون شدی گر انتقام آن نفتادی به روز حشر با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی آل نبی چو دست تظلم برآورند ارکان عرش را به تلاطم درآورند برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند آن در که جبرئیل امین بود خادمش اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند اهل حرم دریده گریبان گشوده مو فریاد بر در حرم کبریا زدند روح‌الامین نهاده به زانو سر حجاب تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب از بس شکست‌ها که به ارکان دین رسید نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید باد آن غبار چون به مزار نبی رساند گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید یکباره جامه در خم گردون به نیل زد چون این خبر به عیسی گردون‌نشین رسید پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار تا دامن جلال جهان‌آفرین رسید هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر دارند شرم کز گنه خلق دم زنند دست عتاب حق به در آید ز آستین چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند آه از دمی که با کفن خون‌چکان ز خاک آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند از صاحب حرم چه توقع کنند باز آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر افتاد در گمان که قیامت شد آشکار آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب‌وار جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار با آن که سر زد آن عمل از امت نبی روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید هرجا که بود طایری از آشیان فتاد شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن م
یان بر پیکر شریف امام زمان فتاد بی‌اختیار نعرهٔ هذا حسین او سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست این غرقه محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین توست این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالب تپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد کای مونس شکسته دلان حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین در خلد بر حجاب دو کون آستین‌فشان واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نی نی ورا چو ابر خروشان به کربلا طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تن‌های کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام یک نیزه‌اش ز دوش مخالف جدا ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلتان به خاک معرکهٔ کربلا ببین یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد خاموش محتشم که از این شعر خون‌چکان در دیده اشک مستمعان خون ناب شد خاموش محتشم که از این نظم گریه‌خیز روی زمین به اشک جگرگون کباب شد خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده‌ای وز کین چه‌ها درین ستم‌آباد کرده‌ای بر طعنت این بس است که با عترت رسول بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای ای زادهٔ زیاد نکرده‌ست هیچ‌گه نمرود این عمل که تو شداد کرده‌ای کام یزید داده‌ای از کشتن حسین بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای بهر خسی که بار درخت شقاوتست در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای ترسم تو را دمی که به محشر برآورند از آتش تو دود به محشر درآورند
✍🏽خاطره‌ای از شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در ارتباط با امام حسین (ع)و روز عاشورا 🌷🌷🌷 🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد : 🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ 🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم 🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ 🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار 🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند 🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ 🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟ 🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم ! 🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟ 💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟ 🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه 🔹گفت : یک فال برام بگیر 🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست 🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما 🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید 🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟ 🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال 🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ 🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد 🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان 🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : 💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت 💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم 💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 💥رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس 💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا 💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی 💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت 💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود 💥از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت 💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود 💥زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت 💥ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم 💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت 💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست 💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت 💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم 💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت 💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ 💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده ! 🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . 🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم . 🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم . 🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد ! 🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند . 🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷امام سجاد « علیهم السلام »⇩: ↫✙ هر مومنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی (علیه‌السلام) اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد ، خداوند او را در غرفه‌های بهشتی جای دهد. بحار‌الانوار ج۴۴، ص ۲۸۱ @twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله اگه همینطور که دسته‌جمعی و با عشق و همدلی تو حسینیه خدمت می‌کنیم، بیایم پاکار امام زمانمون، خدا باقی غیبت رو بهمون می‌بخشه و حسینِ زمانمون از غربت و تنهایی درمیاد. " پیام نعمتیان " @twiita
اینجا نه هئیت رزمندگان اسلامه و نه مهدیه تهران؛ اینجا هئیت دانشجویان دانشگاه شریفه که یه عده طمع به دانشجوهاش دوخته بودن هزار سال گذشت و حسینی موندیم؛ هزارسال دیگه هم بگذره حسینی میمونیم " 🇮🇷sara " @twiita
‏پختن غذای محرم در واشنگتن آمریکا ؛ وقتی در قلب آمریکا هم پیام امام حسین (ع) انعکاس پیدا کرده ؛ عده ای حق دارند در میان فوج عاشقانش ، حتی از نذری حسین بترسند! نور حسین (ع) در کل جهان هزار سال است که می تابد. "Raha" @twiita
‏اما من مطمئنم این موکب ها خریدارش خود حسین (ع) است. 🖤 "یاس" @twiita
‏اوضاع خفقان شیعیان آذربایجان دقیقا شبیه دوره‌ی پهلوی و ظلم ساواک به مجالس روضه شده.مجلس روضه سیده شهلا امسال هم مورد ظلم نیروهای الهام قرار گرفت امروز اگر با خیال راحت روضه میگیریم مدیون انقلاب و خون شهدامون هستیم ولی باز یه عده میگن امام حسین ربطی به جمهوری اسلامی نداره! علی فرحزادی" @twiita
هر مکتبی می‌خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، نمی‌شود. 🔰 آن گُلی که هی آب به آن می‌دهند نگه داشته می‌شود، این گریه‌ها زنده نگه داشته مکتب را! "رضا ملکی قلقاچی" @twiita
سخت‌ترین و تلخ‌ترین لحظات در روز پس از نماز ظهر تا غروب آفتاب است. دراین لحظات قلب (عج) لحظه به لحظه در فشار است. هرچه به غروب نزدیکتر می‌شویم، فشار غم بر قلب ایشان بیشتر می‌شود. حتما برای سلامتی و التیام غم انباشته شده در قلب حضرت بپردازید. آجرک الله یا بقیه الله فی مصیبت جدک الحسین "محمدتقی نظریان مفید" @twiita
‏قربون امام حسین برم که وسط جاده هم سفره کرمش پهنه! اصلا فکرش را نمیکردم وسط بیابون هم بساط نذری به راه باشه. دمت گرم بچه شیعه. ‎ "رضا یزدان پرست" @twiita
یکی اومد ایستگاه صلواتی‌مون گفت به جای این کارا پولشو بدین فقرا بهتر نیست؟ یهو دفتر لیستی که پول های کمک شده برای فقرا رو تو هیئت ثبت میکردیم رو آوردیم گذاشتم جلوش، گفتم شما چند میلیون کمک میکنید؟ نمیدونم چرا رنگ صورتش عوض شد؛ خیلی سریع رفت. "(عطر یاس)" @twiita
ساعتی غریب بر پسر فاطمه می‌گذرد. هل من ناصر ینصرنی؟؟؟؟ نگاهی به خیمه نگاهی به علقمه نگاهی به دشمن پراز حقد و کینه!!! آجرک الله یا صاحب الزمان @twiita
آنچه از حسین (ع)که کمتر به ما گفته‌اند امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگی‌اش خلاصه کرده‌ایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم. ✅امام حسین در جنگ‌های جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که می‌توانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند. ✅امام حسین عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشت و به آنها محبت می‌کرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه می‌سرود. ✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند. ✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار می‌کرد. ✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند. ✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمی‌گشت و نه تنها به فقرا کمک می‌کرد بلکه آن‌ها را از گدایی بی نیاز می‌کرد. ✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسول‌الله رضایت داد. ✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دسته‌گل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد. ✅وقتی برده‌ای را دید که به یک سگ غذا می‌دهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همان‌جا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همان‌جا مسلمان شدند. ✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که می‌توانست مثل عبدالله‌بن‌زبیر در مکه پناهنده شود، این‌کار را نکرد تا حرمت کعبه خدشه‌دار نشود. ✅وقتی به سپاه هزار نفری حربن‌یزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوء‌استفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امام‌حسین دستور داد که اسب‌های دشمن را هم سیراب کنند. ✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشته‌اند، برای جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده‌ و بر‌می‌گردد ولی ابن‌زیاد مخالفت کرد. ✅وقتی حربن‌یزید ریاحی به دستور ابن‌زیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود: من شروع کننده جنگ نیستم. ✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمی‌تواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند. ✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همان‌ها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود. ✅مردم در هنگام دفن امام‌حسین، آثار زخم‌هایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخم‌ها اثر کیسه‌هایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان می‌بُرد. ─┅─═इई 🖤🖤🖤ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. کرامت و بزرگواری حضرت عباس یا ابالفضل العباس ادرکنی 🌿 رفقا این ویدیو رو حتما ببینید ..
enc_16605942657925494151619.mp3
2.05M
.. اعظم الله اجورکم رفقا عزاداریاتون قبول باشه امشب صدقه رو فراموش نکنید ولو به قدر ۱ ﷼ به نیابت تسلی قلب امام زمان «عج» 🌙