eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
‏8️⃣ او یکتا ممتحنه خداوند است؛ عهد او ورای ‏عهد خاصان و دیگر ائمة است. عهد و ابتلای امامان برای اقامه نور هدایت و توحید در عالم است و ‏عهد آن بانوی نور، برای برپا ماندن و حفظ نور امامان در عالم. ‏
🔻‏(51) مقام حمد‏🔺 ‏" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ"‏ ✍️ معارف توحیدی مطرح شده در کلام خداوند و معصومین که راسخون در علم هستند دارای دو ‏ویژگی است که در معارف توحیدی مطرح شده در علومی چون فلسفه و عرفان نظری، این دو ویژگی کمتر به ‏چشم می آید :‏ ‏1️⃣ یکی این که معارف الهی در قرآن و کلام معصومین، آمیخته ای از اندیشه و انگیزه است، هم با عقل کار دارد و هم قلب را تحریک می کند. به تعبیر آیت الله جوادی آملی : " قرآن نور ‏است، یک کتاب علمی نیست. هر جا یک مطلب علمی دارد که مربوط به حکمت نظری است، به‌اندیشه ‏برمی‌گردد، حتماً در کنارش عامل انگیزه را هم ذکر می‌کند. قرآن مسئله توحید را که از زبان حضرت ‏خلیل نقل می کند می گوید من خدائی که آفل و متغیر باشد را دوست ندارم؛ ﴿لا اُحِبُّ الْآفِلینَ﴾، این ‏مکتب توحید است؛ یعنی بحث‌های‌اندیشه را با انگیزه دوخت. خدا آن نیست که فقط حکیم می‌گوید ‏واجبی ما در عالم داریم برای اینکه دیگران ممکن هستند. خدا آن است که دلپذیر باشد، خدا آن است که ‏آدم به او دل بدهد، خدا آن است که از دل آدم باخبر باشد، خدا آن است که محبوب آدم باشد. من ‏موجودی که گاهی هست و گاهی نیست دوست ندارم. ببینید این حرف‌ها حرف‌های انبیاست فقط. در هیچ کتاب فلسفی و کلامی انگیزه و‌اندیشه دوخته نیست، این فقط راه وحی است.‏" ‏2️⃣ ویژگی دوم این است که معارف توحیدی قرآنی نه فقط برای فهم بلکه برای تحقق و عمل هستند و لذا ‏راه فهم آن ها تنها تلاش های علمی و فکری نیست و رسیدن به عمق آن ها نیازمند سلوک و تجربه های ‏عملی و طهارت نفس است و بسیاری از معارف توحیدی سر صحنه عمل به شکار نفس در می آیند.‏
☀️ یکی از این تجربه ها برای خودم این بود که دیروز حادثه ای برایم رخ داد؛ به محض آن که این اتّفاقِ در ظاهر ‏ناگوار برایم افتاد، اوّلین چیزی که در دلم گذشت این بود که در این لحظه نسبت به خدای خود چه موضعی ‏داری؟؟ این جا بود که آیه الحمد للّه ربّ العالمین برایم معنای دیگری شد و رخ دیگری نمایاند.‏ ♦️ مقام حمد ‏1️⃣ یکی از معانی این آیه این است که تمام ستایش ها از آن خداست و معمولاً آیه را اینچنین معنا می کنند ‏که معنای بزرگ و عظیمی است. یعنی در هر جلوه ای از هستی، در چیزی یا در کسی، چیزی را که ‏شایسته ستودن و از سنخ کمال است دیدی بدان که از آن خداست. اوست که با سعه هستی مطلق ‏خویش، مالک و حائز یگانه این کمالات است و هیچ کمالی در هیچ مرتبه ای از مراتب هستی نیست که ‏از برای او نباشد. انسان باید علاوه بر مجهّز شدن عقلش به این اندیشه، از نظر مقام قلب و انگیزه نیز ‏واقعاً اینگونه شود. دست خدا را در آستین هر کمالی ببینید و تنها در درونش حمد و ثنا و ستایش او به پا ‏باشد. دیگری و دیگران را آیات و پرتو کمال او ببیند. به تعبیر زیبای یکی از اهل معرفت، ماسوی الله ‏هرچه دارند، عکس و پرتوش را دارند، اصلش آن پیش خدا و برای اوست.‏ ‏2️⃣ معنای دیگر الحمدلله که در آن اتّفاق برایم روشن شد این است که آنچه باید از ناحیه اندیشه و انگیزه ما ‏به خداوند تعلّق بگیرد، تنها حمد و ستایش اوست. در همه احوال و پستی و بلندی های دنیا، موضع ‏درونی ما نسبت به او تنها باید ستودن باشد و بس. اگر مصیبتی در مال یا جان رخ داد، ندای جان تنها ‏باید الحمد لله باشد و او را در دل این امر به ظاهر ناگوار نیز بستاید. مبادا در درون ما، گله یا کم بینی ‏نسبت به خدا حاکم شود. باید جوری او را شناخت که حالمان اینگونه باشد که در همه اتفاقات ریز و ‏درشتِ فردی و اجتماعی و جهانی و در گذر تاریخ و از اوج آفاق تا عمق انفس، همواره حضور ستودنی ‏حق را بیابیم و جز حمد و ستایش به ساحت او روا نداریم. آیا وقتی تلاطمی و امری به ظاهر ناگوار ‏برایمان رخ می دهد هم حالمان نسبت به خداوند حال ستایش و نازکشی اوست یا این که زبان عقل و ‏دل شروع به شکایت و مذمّت او می کند که چرا با من چنین و چنان کردی؟ ✅ مقام حمد یعنی تحقق این دو معنا در نفس انسان؛ تنها او را دارای کمالات و زیبایی ها ببیند و بداند، و حقیقتاً ‏تنها او را بستاید و هم این که بداند خداوند فقط ستودنی است و گله و شکایت از او، نشانه نشناختن و ندیدن ‏اوست. خداشناس کسی است که این گونه در مقام حمد باشد. خداوند به حق محمد و آل محمّد علیهم ‏السلام، شیرینی و لذّت زیستن در مقام حمد را که پرده ای از حیات آن برگزیدگان حق است به ما عنایت کند.‏
🔻‌(52) شب از منظر قرآن‌🔺 "وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَويلاً " ‌ ‌ 🌛امشب طولانی ترین شب سال است؛ شبی که در کشور ما به عنوان یلدا یا شب چلّه مورد توجه قرار گرفته و فرصتی است ‌برای دورهمنشینی با عزیزان، صله ارحام، توسعه بر عیال، یاد کردن از فقرا و می تواند زمینه ساز اتّفاقات اجتماعی مطلوبی ‌باشد البته اگر دچار آفاتی چون تجمّل گرائی و افراط در رنگین کردن خوراکی ها و ایجاد فاصله طبقاتی و تبدیل شدن این ‌شب به شبِ رنج و خجالت طبقات پایین اقتصادی و فراموش کردن هویّت اصلی نعمت چشم نواز شب نشود و در اثر ‌غفلت و عدم رعایت حدود و حریم الهی، با گناهان آلوده نگردد.‌ 📖 به ذهنم رسید کمی از پدیده الهی و شگفت انگیز شب از منظر قرآن کریم بنویسم. ببینیم شب از منظر الهی چه کارکردی ‌دارد و ما در نسبت با این پوشش زیبا و آرامش بخش الهی باید چگونه باشیم. به صورت تیتر وار و مختصر به برخی از زوایای ‌نگاه قرآنی به شب اشاره می کنم؛ باشد که زمینه خروج ما از غفلت نسبت به این نعمت عظیم را فراهم آورد. ‌1️⃣ آیت قدرت الهی : در آیات بسیاری رفت و آمد شب و روز و گسترده شدن پوشش شب بر عالم، از ‌نشانه ها و ردّ پاهای مهم خداوند شمرده است. چه قدرتی است و کدام مالک توانایی است که در چینش ‌نظام کیهانی، نسبت سیاره ما را با خورشید نور افشان و دیگر اجزای این نظام کلان، جوری تنظیم کرده ‌که شب و روز، دو یار و مددکار همیشگی زندگی ما باشند. اگر چشم بگشاییم و دچار غفلت نشویم، ‌دست خداوند و جمال و جلال و قدرتش در پرده شب و روز عیان است.‌ https://eitaa.com/basmale
2️⃣ آیت نور الهی : در چند آیه قرآن از جمله آیه سوره قصص، خداوند ما را در دل نعمت شب، متوجه ‌نعمت نور می کند و بالعکس. این دو با هم خوب اند و یکی بدون دیگری مایه عذاب و هلاکت. این ‌منِ خدایم که اگر می خواستم شب را پیوسته بر شما حاکم می کردم که از نورِ روز که زمینه ساز تحرّک ‌و جنب و جوش شماست محروم شوید. روز را مایه بصیرت و بینائی و بستری برای به دنبال فضل او ‌رفتن قرار داده و این تاریکی شب است که ما را متوجه نعمت سترگ روشنائی روز می کند؛ تعرف ‌الاشیاء باضدادها.‌ ‌3️⃣ مایه ذکر و شکر و عبرت : در سوره مبارکه فرقان تذکر خداوند این است که اگر کسی در این عالم اراده ‌تذکّر و به هوش بودن و خروج از غفلت دارد و می خواهد به مرتبه شکور بودن نسبت به خدای خویش ‌برسد، جانشینی شب و روز او را کافی است؛ این جایگزینی به قدری عظیم است که برای رسیدن انسان ‌به مقام یاد خداوند و دیدن نقش حق در عالم و ادراک سلطنت و ملکوت او و همچنین ایجاد حال شکر ‌که نتیجه دیدن نعمت و منعم است کفایت می کند. همچنین دگرگونی شب و روز مایه عبرت گرفتن ‌انسان است؛ انسان در شب متوجه روز گذشته خود و یک واحد از رشته پیوسته زندگی خویش می شود ‌و با عبور و مرور از فعالیت های روزانه خویش، شب هنگام خود را برای زندگی بهتر در فردای روشن ‌فراهم می کند. همچنین مایه عبرت است به این معنا که انسان با عبور از ظاهر ان دگرگونی عظیم در ‌عالم، متوجه خالق این عالم و عبث نبودن این خلقت و قدرت نمائی شگفت و عبث نبودن زندگی خود ‌شده و می فهمد که این نظام آرائی عظیم کیهانی، می طلبد که خود را و نقش و رسالت ویژه خویش در ‌مدت حیاتش در این دنیا را بیاید و به غفلت و تمتعات مادی روزگار نگذراند.‌ ‌4️⃣ مایه سکونت و آرامش نفس : در چند آیه از کتاب حق، خداوند شب را مایه سکونت و آرامش نفس ‌انسان معرّفی می کند. این خداوند است که به رحمت خویش تاریکی شب را عامل تقلیل حرکات و ‌فعالیت ها و مناسب با سکون آفریده که نفس انسان پس از حرکت و فعالیت های فراوانِ روز، رنج و ‌تعب جسمانی را زمین بگذارد و تن به استراحت داده و تجدید قوا نماید که از این طریق نظام معیشت و ‌حیات انسان پابرجا بماند. شب و روز به تعبیر علامه طباطبائی دو مهد و گهواره عام هستند که عناصر و ‌اجزاء این عالم را به سمت تکامل جسمانی و روحانی سوق داده و تربیت می کنند. شب بستری است که ‌به دلیل تضعیف طبیعی جنبه تحرّک نفس و انس آن با سکونِ حاصل از تاریکی، انسان از دستآوردهای ‌خود در طول روز بهره گیرد و با اهل و عیال خود، در بستر نعمت های الهی انس حاصل کند و الّا اگر ‌همواره روز بود و این آرامش و تسکین نبود، انسانِ حریص همواره در تعب و رنج تحصیل می ماند و از ‌عیشِ سکونت و استفاده از دست رنج خویش محروم شده و هلاک می شد. در چند آیه نیز شب را ‌لباسی معرّفی می کند که انسان را در پوشش دلپذیر خویش می آراماند و به گونه ای می پوشاند که از ‌تحرکات وی کاسته و حیات او را استمرار بخشد.‌ ‌5️⃣ وسیله حساب و کتاب و تقویم ایّام : این شب و روز است که به عنوان یک واحد محاسبه، روزگار ‌زندگی انسان را به شماره می آورد و مفهوم سال و ماه و بهره مندی از اسرار و آثار نفهته در ماه های ‌مختلف و منزلگاه های گوناگون حرکت قمر و آثار و نتایج دیگر مترتب بر آن از جمله مواقیت و ایام ‌خاص برخی عبادات مانند حج و ادراک ماه رمضان و شب های قدر و...را برای انسان فراهم می کند.‌ 6️⃣ ‌بستر عبادت و انس و خلوت با خداوند: غرض اصلی بنده از این نوشتار به چشم آوردن این کارکرد مهم شب است؛ شب و ‌آرامش و خلوت حاکم بر آن و کاسته شدن از غوغای دنیا و اهل دنیا و نفس، بسته شدن چشم انسان بر ‌پدیده های مادی و کاسته شدن طبیعی تکثراتی که در روز انسان در آن ها شناور است، همه و همه دست ‌به دست هم می دهد تا انسان را به دامان معشوق ازلی بیندازند. شب خلوت کده عشق بازی با محبوب ‌مطلق و کام گرفتن از جام وصل اوست. شب، زمین روئیدن انسان در نوافل و قد کشیدن او به عالم ‌ملکوت و مقام محمود است. شب دریای سیر در وادی تسبیح دوست و همدوش ملائک شدن است. آیا ‌کسی که در دل شب در آستان دوست قیام کرده و با بیم و امید رو به جمال و جلال دوست می کند، ‌مانند کسی است که تا صبح خورده و خفته است؟ نه هرگز. شب فرصت جوانه زدن درخت پرثمر ‌خشوع و سجده های پی در پی و افکندن نفس به پای مولاست. گاهی از انسان گله می کند که لااقل در ‌این شب طولانی برخی اش را به ما بپرداز و جبهه ای به خاک پای ما بسای. زمستان و شب های طولانی ‌آن نیز بهار مؤمن است؛ مؤمن در این بهار جان گرفته و می روید و از خزان غفلت رها می شود. ‌ ان كنت منتهجاً، منهاج ربّ حِجىً فقُم بِجُنح دُجىً، لله تنتفل https://eitaa.com/basmale
‏♦️ حسن ختام این نوشتار را ذکر روایتی شریف در فضیلت عبادت در دل شب از نبی اکرم علیه و آله السلام ‏که در کتاب امالی شیخ صدوق وارد شده قرار می دهم : 🔹 إنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى‏ بِسَيِّدِهِ‏ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِي قَلْبِهِ فَإِذَا قَالَ يَا رَبِّ يَا رَبِّ نَادَاهُ الْجَلِيلُ جَلَّ ‏جَلَالُهُ لَبَّيْكَ عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيَّ أَكْفِكَ ثُمَّ يَقُولُ جَلَّ جَلَالُهُ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي فَقَدْ تَخَلَّى ‏بِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ الْبَاطِلُونَ لَاهُونَ وَ الْغَافِلُونَ نِيَامٌ اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه‏. (هرگاه بنده در دل شب تار با ‏سروَر خود خلوت كند و با او به راز و نياز پردازد ، خداوند نور را در او ثابت می گرداند و هرگاه بنده یا ‏ربّ یا ربّ می گوید، خدای جلیل به او می گوید لبیک ای بنده من، از من بخواه تا به تو عطا کنم و بر ‏من توکل کن تا تو را کفایت نمایم. سپس به فرشتگانش گويد : «اى فرشتگان من! به بنده ام بنگريد كه ‏در دل شب تار كه هرزه درايان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند ، با من خلوت كرده است . گواه باشيد ‏كه من او را آمرزيدم».)‏ https://eitaa.com/basmale
هدایت شده از علی هاشمی
🔻‏(53) نرم افزارهای توحیدی ات را نصب کن!!!‏🔺 ‏"فاعلم أنه لا إله إلا الله"‏ 💻 امروزه هر کسی که با ابزارهایی مانند موبایل، لپ تاپ و تبلت سر و کار دارد، با مفاهیم سخت افزار و نرم افزار ‏هم آشناست. 👈 سخت افزار همان جنبه مادی و فیزیکی این وسائل است و نرم افزار ها برنامه هایی هستند که ‏برای شکل گیری یک کارآیی خاص از این دستگاه ها روی آن ها نصب می شوند. 👈 مثلا نصب نرم افزار خاص ‏روی گوشی باعث می شود بتوان با گوشی محاسبات ریاضی و مهندسی انجام داد، عملیات پولی و بانکی انجام ‏داد، تصویر ها را تغییر و اصلاح کرد و هزاران کارآیی دیگری که امکان ایجاد آن ها در گوشی وجود دارد و تنها ‏باید نرم افزار ها روی گوشی و لپ تاپ نصب کرد. صرف خرید و داشتن این نرم افزار ها هم کافی نیست و ‏حتماً باید نصب شوند تا ظرفیت ها و کارآیی هایی که آن سخت افزار می توانست از خود بروز دهد آشکار و ‏بالفعل و قابل بهره برداری شوند.‏ 🧠 انسان نیز مانند لپ تاپ، سخت افزار و نرم افزار دارد؛ سخت افزار انسان، جنبه مادی و نفس اوست که در ‏ابتدای تولّد کاملاً در مرحله مادی و جسمانی قرار دارد و نرم افزارها، بینش ها و دانش ها و معارفی هستند که ‏باید در عقل و قلب انسان، نصب شوند. اگر این معارف صرفاً در عقل باشند، مانند این است که انسان نرم ‏افزاری را خریده باشد ولی تا آن را نصب نکرده بهره ای از آن نمی برد. در انسان نیز نصب این نرم افزار ها، به ‏معنای وارد شدن این معارف در قلب و تاثیر گذاری روی آن است.‏
هدایت شده از علی هاشمی
🔸 انسان نیز مانند آن لپ تاپ می تواند نقش های زیادی را بازی کند و اثرات و افعال و خصوصیات بی کرانی را ‏از خود بروز دهد. می تواند نرم افزار شیطانی روی قلب خود نصب کند و کارهای شیطانی از او سر بزند؛ می تواند نرم افزارهای ‏انبیاء را نصب کرده و حالات و کارکردهای برگزیدگان را تجربه کرده و از خود بروز دهد؛ می تواند صرفاً نرم ‏افزارش حیوانی بوده و تنها بروزات جسمانی و حیوانی داشته باشد و.... .‏ ♦️ یگانه نرم افزاری که برای نصب بر روی سخت افزار نفس انسانی توسط خداوند طراحی شده، اَبَر نرم افزار ‏توحید است. دیده ای برخی گوشی ها و لپ تاپ ها تنها با نرم افزار ها و سیستم عامل های خاصی کارآیی ‏دارند؟ نفس انسان نیز تنها با نصب نرم افزار توحید است که می تواند آثار و احوال ویژه انسان را از خود بروز ‏داده و غرق در لذّت و آرامش پایدار شود.‏ 📖 قرآن، پایگاهی نورانی است که نرم افزار توحید به هنرمندی و علم و حکمت لایزال الهی، آنگونه که باید در آن ‏بارگزاری شده و انسان ها باید با وارد شدن به حقیقت و سِروِر مرکزیِ این پایگاه و اتصال به آن، نرم افزار ها را ‏دانلود کرده و سپس روی عقل و قلب خویش نصب کنند.‏ ☀️ عزیزان!!! تا لااله الّا الله روی انسان نصب نشود و قلب را تسخیر نکند، انسان از هول و هراس رها نمی شود؛ تا ‏انّا لله و انّا الیه راجعون نصب نشود، نمی تواند در مقابل مصیبت ها پایداری کند؛ تا الحمد لله را نصب نکند، ‏احساس رضایت عمیق درونی در او ایجاد نخواهد شد؛ تا حسبی الله و توکّلت علی الله را نصب نکند، از تاراج ‏شدن در عرصه اسباب متکثر و دست به دست شدنِ در دست اسبابِ بی رحم نمی رهد و تا قلب، طعم لاحول ‏و لا قوّة الّا بالله را نچشد، در فراز و نشیب عالم کم می آورد و قافیه را می بازد. ‏ 📽 بگذارید به روش قرآنی، این درس توحید را باز کنم؛ خداوند توحید را با به تصویر کشیدن زندگی موحّدین ‏یعنی انبیاء و اوصیاء به ما می آموزد. اگر بتوانم همراهی خداوند را به قلب رسانده و روی آن نصب کنم، می ‏توانم حال موسای کلیم را تجربه کنم که وقتی فرعونیان او را به لب پرتگاه هلاکت در دریا رساندند، در آن بن ‏بستِ محض، بُن ها را باز یافت و گفت خدایی که با من است، بن بست ها را می گشاید. توحید و نصب نرم ‏افزار حضور در محضر خداوند است که یوسف را از گناه رهانده و از درهای بسته می گذراند؛ توحید است که ‏یونس را در دل ماهی و دریا حفظ کرده و نجات بخش او می شود؛ این توحید ابراهیمی است که خلیل حق را ‏چنان غیرتی نسبت به حق می بخشد که در دل آتش هم به اسباب پشت می کند.‏ 💠 خلاصه کنم؛ هر آنچه که از احوال و توانمندی ها و دارایی های معنوی انبیاء و اولیاء و برگزیدگان حق شنیدید ‏و دیده اید، می دانید فرقشان با ما چیست؟ فرقشان این است که نرم افزار توحید را خداوند در قلبشان نصب ‏کرده.‏ 📡 آن سرور و پایگاه مرکزی که حقیقت قرآن است، مقام ولایت حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت پاک او است که ‏صلوات خدا بر آن ها باد. خدا هر چه نرم افزار توحید است را در آن مقام نورانی یعنی در قلب و حقیقت امام ‏بارگزاری و آپلود کرده است. ولایت یعنی اتصال به آن ساحت و آستان رفیع و دانلود کردن حقیقت توحید و آن ‏را در وجود خود نصب کردن. بدون این اتّصال انسان از قرآن و نرم افزارهای توحیدی آن بهره ای نمی برد ‏یعنی نهایتا می تواند آن ها را در ذهن داشته باشد بدون نصب شدن روی قلبش که به هیچ دردی نمی خورد. ‏ ☑️ امام ربّانی این عالم است؛ اوست که خزینه دار و پایگاه مرکزی حامل نرم افزار توحید است؛ باید به هر طریقی ‏به آن سایت سری زده و متصل شویم تا آن ولیّ ربّانی به دست موحّد پرور خویش، نرم افزار توحید را روی ما ‏نصب کند تا انسانیت ما آشکار شود و طعم حیات توحیدی را چشیده و زنده شویم.‏
‏(54) هوای نفس در قرآن و روایات (1)‏ وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ‏ الْمَأْوى‏. 📖 مفهوم هوای نفس، از مفاهیم کلیدی قرآنی، در ساحت شناختِ قرآنی انسان است؛ شناختی که در مسیر هدایت ‏و رشد انسان ضروری است. 👈 در آیات بسیاری خداوند انسان را از تبعیت از هوای نفس نهی کرده و آثار و ‏خطرات این تبعیت نیز تبیین شده است و در دسته ای دیگر از آیات، ثمراتِ سرکشی از هوای نفس و زیر ‏فرمان آن نرفتن بیان شده است. در روایات و ادعیه اهل بیت عصمت علیهم السلام نیز، این مفهوم حضور بسیار ‏چشمگیری دارد و در حیطه های مختلف پیرامون آن صحبت شده است. ✍️ مقداری که آیات و روایات در این ‏زمینه را جمع آوری کردم، احساس کردم مفید است در قالب چند نوشته، تاحدی اوّلا به تبیین حقیقت هوای ‏نفس و سپس به ارائه مجموعه معارفی که در شریعت از زبان خداوند و معصومین علیهم السلام در این زمینه ‏ارائه شده که آگاهی از آن ها بسیار سودمند و ضروری است، بپردازم. گام نخست شناخت مفهوم هوای نفس ‏است.‏ ♦️ هوای نفس چیست؟ این عبارت مرکّب از دو کلمه است و باید ابتدا هر کدام را جدا گانه شناخت. برای هر کدام از این دو واژه ‏معانی مختلفی در استعمالات متعدد در کتب لغت و تفسیر و....بیان شده است و در این نوشتار بدون طرح ‏مباحث علمی، تنها گزارشی از نتیجه کاوش در معنای هوای نفس ارائه می شود.‏ 📖 واژه نفس در قرآن نیز در معانی مختلفی به کار رفته است؛ معنایی از نفس که محل بحث ماست، همان معنایی ‏است که در آیات زیر استعمال شده است : ⬇️
1️⃣ و ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ‏ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ.‏ 2️⃣ و أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ‏ الْمَأْوى‏.‏ 3️⃣ و نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها. 🔰 نفس به معنای حقیقت و هویت انسانی است. حقیقتی که به حسب طبیعت اولیه و تربیت نشده خویش، کاملاً ‏متمایل به امور مادی و طبیعی و دنیایی و شهوات و لذّات است. ولی می تواند دچار تغییر و تحوّل شده و ‏گرایش های روحانی و غیرمادی پیدا کند.‏ 🔸 حقیقت و هویت اصلی ما انسان ها که از آن تعبیر به نفس می کنیم و همه می دانیم که غیر از بدن چیز دیگری ‏به نام نفس داریم، می تواند در وضعیت های مختلفی قرار بگیرد و قرآن کریم برای این وضعیت های مختلف ‏نفس نام هایی از قبیل امّارة، لوّامة و مطمئنّة به کار برده است. 🔹 نفس گاهی در قرآن به معنای صرف همین ‏حقیقت و هویت انسانی به کار می رود بدون این که بار معنایی مثبت و منفی داشته باشد (مانند آیه و نفسٍ و ما ‏سوّاها) گاهی نیز همراه با بار منفی و به همان هویت انسانی در وضعیت اوّلیه و تربیت نشده خویش اشاره داد ‏‏(مانند دو آیه نخست.)‏ 💠 واژه هوی در قرآن همواره معنایی منفی داشته و مورد نکوهش و مذمّت قرار گرفته است. در لغت معانی ‏متعددی از جمله میل و گرایش، سقوط از بالا به پایین، تمایلات پوچ و موجب سقوط نفس انسان و شهوات ‏و....برای این واژه بیان شده است.‏ ✅ به نظر می رسد می توان واژه هوی در قرآن را به معنای تمایلاتِ دانیِ برخاسته از نفسِ تربیت نشده انسانی ‏دانست؛ گرایش هایی که رو به سوی تعالی نداشته و اقتضای قرار گرفتن انسان در مرتبه وجودیِ غیر روحانی ‏است. وقتی نفس انسان در بستر دین و عقل تربیت نشده و جنبه های معنوی و ظرفیت های روحانی آن آشکار ‏نشده، به صورت طبیعی گرایش هایی دارد که جهت و فلش آن ها به سوی امور مادی و شهوانی، فساد و شرّ و ‏طغیان است. اگر انسان از این گرایش های منفی برخاسته از نفس تبعیت کرده یعنی اندیشه و اراده خود را در ‏این جهت اعمال کند، اینجاست که او تابع هوای نفس خواهد بود.‏ ❇️ همانطور که بیان شد در شریعت مقدّس و در لسان آیات و روایات، کلید های معارفی بسیار مهمی پیرامون ‏انسان و تعامل او با هوای نفس خویش از جنبه های مختلف بیان شده که ان شاء الله در نوشته های آتی به آن ‏معارف به اختصار اشاره خواهد شد.‏
‏(55) هوای نفس در قرآن و روایات (2)‏نگرشی فلسفی به هوای نفس "وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ.‏" ‏ ‏ ❇️ از نظر حکما امّاره بودن نفس و حقیقت انسان، به معنای تعلّق روح الهی انسان (نفخت فیه من روحی)، به جنبه ‏خاکی و بشری و مادی است. 👈 گوهر وجودی انسان، برای بقاء انسان در این دنیا، یکسری میل ها و گرایش هایی ‏به بدن و امور مادی دارد مانند گرایش به غذا. از نظر حکما وقتی این گرایش ها از وضعیت تعادل و توسّط و ‏به مقدار نیاز انسان برای بقاء در این دنیا خارج شود، به بیان دیگر وقتی مدیریت این گرایش ها از دست عقل ‏و حکمت و ایمان و تایید و هدایت الهی خارج شده و منجر به شکل گیری افراط و تفریط در گرایش های ‏لازم و یا شکل گیری گرایش های مخرّب در انسان می شود. 👈 این جاست که مفهوم هوای نفس و نفس امّاره ‏متولّد می شود؛ آن گرایش ها، هوای نفس و نفسی که این گرایش ها از آن برمی خیزد را نفس امّاره و فعل ‏برآمده از هوای نفسی یا نتیجه آن، سوء و بدی نامیده می شود. 🔸 از نظر حکما، سعادت انسانی در این است که ‏یک هیئت استعلائیه در نفس انسان ایجاد شود؛ یعنی نفس با تابش نور تایید و هدایت الهی و پیروی از عقل ‏منوّر به نور شریعت، در وضعیتی قرار بگیرد که همواره حالت سیطره و علوّ و برتری نسبت به گرایش های ‏مذکور داشته باشد و در نتیجه، قوای عملی انسان، بر اساس جهت دهی و فشار این گرایش ها یعنی همان ‏هوای نفس کار نکنند و به تعبیر ملاصدرا، نفس انسان به قوّتی نوری برسد که با جنبه نورانیت خویش، ‏تشخیص دهد که کدام گرایش برخاسته از نفس امّاره و کدام یک زاییده روح الهی است و با قوّت خویش ‏بتواند صادرات و افعال نفس را به مقتضای روح الهی مدیریت کند. 🔹 اگر این هیئت استعلائیه در نفس شکل ‏بگیرد، اینجا دیگر کارهای دشوار، مانند بازداشتن نفس از تبعیت هوا، آسان می شود. در غیر این صورت، یک ‏هیئت انقیادی انفعالی در نفس شکل می گیرد؛ یعنی نفس در وضعیتی قرار می گیرد که دیگر قوّت و نورانیتی ‏برای بازداشتن انسان از تبعیت هوا نخواهد داشت و لذا روز به روز روحانیت روح الهی در وجود انسان مخفی ‏تر شده و آثار و نتایج فرورفتن در گرایش های غیرمتعادل و مخرّب در نفس انسان و دور شدن از آن چه ‏موجب صلاح و سعادت انسان است، او را احاطه خواهد کرد. 👈 حکما از این وضعیت انسان به جهل تعبیر می ‏کنند؛ این انسان هم از دریافت اندیشه های بلند و معارف الهی که به آن حکمت نظری می گویند محروم است ‏‏(جهل نظری) و هم از مدیریت رفتار و کردار خویش بر مدار حق که به آن حکمت عملی می گویند. (جهل ‏عملی)‏ ♦️ از نگاه حِکمی، انسان برای رسیدن به حکمت نظری و عملی و در نتیجه رسیدن به سعادت، نیازمند تایید الهی ‏و بروز ملکوت خداوندی است؛ انسان به خودی خود نمی تواند بر خویشتن غالب شود. باید از جانب ‏خداوند، یک فیض و عنایتی که با جنبه روح الهی انسان سنخیت دارد و می تواند آن را فعال و قوی کند و ‏موجب صدور زیبائی ها و عدالت و اعتدال از نفس شود، به روح انسان برسد. 📖 این همان است که در ادبیات ‏قرآنی از آن تعبیر به رحمت شده است؛ تنها آن بارقه فیض الهی و کمک رسانی رحمت اوست که می تواند ‏نفس را به وضعیت قهر و غلبه و علوّ نسبت به هوا رسانده و او را در آن وضعیت نگاه دارد. با این سخنان، تا ‏حدودی فضای آیه شریفه "وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ‏ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيم‏" از منظر ‏نگاه فلسفی روشن شد. البته در این آیه لطایف و ظرایف معرفتی فراوانی وجود دارد که با اندیشه و دقّت در ‏آیه می توان ان شاء الله بدان ها دست یافت؛ والله الهادی.‏