🔻 (62) هوای نفس در قرآن و روایات (5)🔺
راه های غلبه بر هوای نفس
أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون.
✍️ تا کنون مطالب مختلفی در مورد هوای نفس بیان شد؛ در این نوشتار می خواهم مقداری از راه ها و تکنیک هایی که برای غلبه بر هوای نفس در آیات و روایات بیان شده بنویسم.
❇️ برخی از این موارد تکنیک های عملی هستند و مانند تمرین هایی برای تقویت قدرت مقاومت انسان در مقابل هوای نفس و برخی داروهایی برای تسکین این درد و شاید درمان آن و برخی مانند کیمیا، با ایجاد تحوّل در نفس، آن را به حقیقتی برتر تبدیل کرده که تیر هوای نفس به بلندای آن نمی رسد.
👈 البته این نکته باید مورد توجّه قرار گیرد که نفس انسان در هر مرتبه ای از کمال، هوای نفس مربوط به خود را دارد و شکل و رنگ عوض کرده و شناخت و رهایی از آن نیز پیچیده تر می شود.
1️⃣ استعانت از خداوند و اسباب معنوی : باید زود این نکته را با همه وجود درک و لمس کنیم که برای رهیدن از هوای نفس به مدد حق نیازمندیم و خود نمی توانیم از شرّ خویش خلاص شویم. لسان حال ما همواره باید دست گدائی به آستان او دراز کردن و استعانت از او برای رهایی از نفس و هوای آن باشد.
🔹 زبان قال ما نیز به دعاهایی با این مضمون مترنّم باشد؛ مثلاً این عبارت دعای ابوحمزه را زیاد تکرار کنیم : "َ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِم".
و یا این دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
اَللَّهُمَّ آتِ نَفْسِي تَقْوَاهَا وَ زَكِّهَا أَنْتَ خَيْرُ مَنْ زَكَّاهَا أَنْتَ وَلِيُّهَا وَ مَوْلاَهَا.
🔸 خداوند در قرآن ما را به کمک گرفتن از نماز و روزه دعوت کرده است؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرين. نماز هوای الهی را در درون انسان تقویت کرده و هوای نفس را تضعیف کرده و می تواند به کلّی دنیای درون انسان را عوض کند. روزه نیز از قوی ترین اسباب معنوی برای تقویت نفس در مقابل خواهش ها و گرایش های نازل دنیایی است.
2️⃣ عاقبت اندیشی پیرامون تبعیت از هوای نفس و مخالفت با آن : یکی از راه کارهای قرآنی و روایی که جنبه دارویی نسبت به هوای نفس دارد، توجّه به نتایج پیروی از آن است که به عنوان نمونه در نوشته شماره 58 به یکی از آن موارد که بازداشتن انسان از حق و حقیقت بود اشاره شد. در قرآن کریم و روایات موارد فراوان دیگری به عنوان نتایج تبعیت از هوای نفس بیان شده است؛ مانند : گمراهی، شکل گیری افراط در اعمال انسان و خارج شدن او از تعادل، نابودی عقل، هلاکت و پوچی، از دست دادن انسانت و مقامات و کمالات معنوی، مرگ قلب و افسردگی معنوی، دشمنی با خدا و اولیاء او و سوء عاقبت و.... . هوای نفس می تواند معبود انسان شود و قلب و سمع انسان را خداوند مهر و موم کرده و بینائی و بصیرت او را نیز سلب کرده و آگاهانه او را گمراه کند.
🔹 هم چنین است توجّه به عاقبتِ مخالفت با هوای نفس و برگزیدن هوای دوست که همین روایت زیبای کتاب کافی که حدیثی قدسی و از زبان خداوند است، در این جهت کافی است.
🔻قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ اِرْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلاَّ شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلاَّ مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي وَ عَظَمَتِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ اِرْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلاَّ اِسْتَحْفَظْتُهُ مَلاَئِكَتِي وَ كَفَّلْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ اَلدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ. 🔺
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله فرمود:
خداى عز و جل مىفرمايد : به عزت و جلال و بزرگى و كبرياء و نور و برترى مقامم سوگند،كه هيچ بندهاى خواسته خود را بر خواسته من اختيار نكند جز آنكه كارش را پريشان كنم و دنيايش را به هم ريزم و دلش را به آن سرگرم كنم و از آن چيزى به او ندهم جز همان كه مقدر او كردهام،به عزت و جلال و عظمت و نور و علوّ و مقام بلندم سوگند،هيچ بندهاى خواست مرا،بر خواست خود مقدم ندارد جز آنكه فرشتههاى من او را نگهبانى كنند و آسمانها و زمين را كفيل روزى او سازم و از پس تجارت و بهرهجوئى هر تاجرى من پشتيبان و نگران او باشم و دنيا هم با آنكه او نخواهد به جانب او رو كند.
3️⃣ تقویت و احیای عقلانیت : برای رهایی از هوای نفس باید عقل خویش را زنده کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف گروهی از انسان های برگزیده می فرمایند : قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَه (یعنی عقل خویش را زنده کرد و بدین وسیله نفس امّاره خویش را می راند). در فرمایش دیگری که در کتاب کافی از ایشان نقل شده نیز می فرمایند : قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِك. (یعنی هوای نفست را با عقلت بکش.)
👈 تا انسان اهل اندیشه نشود، خود و خدای خویش و آنچه که خداوند از او اراده کرده را با عقل نشناسد، تا عقل و اندیشه خویش را که به اشتغال به دنیا و محاسبات مادی و پیجوئی لذّات مرده است را به نور ایمان و معرفت های واقعی زنده نکند و اهل حکمت نشود، نفس امّاره در او زنده و حاکم خواهد بود.
👈 تا افق دید انسان تنها خود و دنیای مادی خود است و نور عقل برای او افق های معنوی و ابدی را روشن نکرده است، روشن است که همواره در گرایش های پوچ مادی و نفسانی حرکت خواهد کرد.
4️⃣ یاد مرگ : یاد مرگ از جنبه های گوناگون انسان را از هوای نفس دور می کند. زیاد یاد مرگ کردن انسان را نسبت به دنیا و امور دنیایی زاهد و بی رغبت می کند و از این طریق یکی از مهمترین عوامل ایجاد و قوّت یافتن هوای نفس که حبّ دنیاست در انسان ضعیف می شود.
🔻 أكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ يُكْثِرْ ذِكْرَهُ إِنْسَانٌ إِلَّا زَهِدَ فِي الدُّنْيَا. (امام باقر علیه السلام : زیاد یاد مرگ کن چرا که هر انسانی زیاد یاد مرگ کند نسبت به دنیا زاهد و بی رغبت می شود.)🔺
👈 یاد مرگ، ریشه غفلت از حقایق را در انسان می خشکاند و انسان را متوجه فرصت اندک دنیا برای آماده شدن برای حیات ابدی می کند و شهوات زود گذر را در نظر انسان کم اهمیت می سازد.
فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ عِنْدَ مَا تُنَازِعُکُمْ إِلَیْهِ أَنْفُسُکُمْ مِنَ الشَّهَوَاتِ، وَ کَفَی بِالْمَوْتِ وَاعِظًا. (امیرالمؤمنین علیه السلام : هرگاه خواهش ها نفسانی به سوی شما هجوم آورد، بسیار یاد مرگ کنید که مرگ برای پند دادن انسان کافی است.)
🔻کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَثِیرًا مَا یُوصِی أَصْحَابَهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ، فَیَقُولُ: أَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ، حَائِلٌ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الشَّهَوَاتِ. (رسول خدا (ص) اصحاب خود را پیوسته به یادآوری مرگ سفارش میکرد و میفرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ بر هم زننده لذّتها و جدا کننده شما از شهوت هاست.)🔺
5️⃣ تمرین مخالفت با هوای نفس(ورزش هوا ستیزی) : کسی که به دنبال تقویت عضلات خویش است می داند که با یک بار وزنه زدن اتّفاقی نمی افتد. باید عضلات خویش را با تکرار و تمرین، تقویت کند تا از این وزنه زدن ها چیزی به نام زور بازو در او باقی بماند.
💪 مخالفت با نفس و زدن وزنه مخالفت با هوا هم نیازمند تمرین و تکرار است. باید با توجّه و مراقبه، همواره آماده و چشم انتظار باشیم که هر وقت خواهش های نفسانی هجوم آورد، ما هم آماده ترک و طرد آن باشیم. همین که تکرار و تمرین کنیم، نفس قوّت گرفته و در مقابل هوی تقویت می شود.
👈 امام حسن مجتبی علیه السلام در وصف برادر الهی خویش چنین می فرماید :
🔻كَانَ إِذَا ابْتَزَّهُ أَمْرَانِ لَا يَدْرِي أَيُّهُمَا أَفْضَلٌ، نَظَرَ إِلَى أَقْرَبِهِمَا إِلَى الْهَوَى فَخَالَفَهُ (آنگاه که دو امر او را احاطه میکرد و نمیدانست کدامیک از آن دو برتر است، مینگریست که کدامیک به هوای نفسش نزدیکتر است. سپس با آن مخالفت میکرد و دیگری را انجام میداد).🔺
🔻 امیرالمؤمنین نیز در کلامی بسیار حکیمانه می فرمایند : إنّما هِي نَفسِي أرُوضُها بِالتَّقوى لِتَأتِيَ آمِنَةً يَومَ الخَوفِ الأكبَرِ ، و تَثبُتَ على جَوانِبِ المَزلَقِ. (اين نفْس خود را با تقوا رياضت مى دهم تا در روز هراس بزرگ (قيامت)، در امان باشد و در لبه لغزشگاهها پا برجا ماند).🔺
✅ نفس نیاز به ریاضت و ورزش دارد و آن ورزش، تقواست. باید ترک هوای نفس را به مانند یک برنامه ورزشی نگاه کرد و از این طریق نفس نحیف پژمرده را زور بازویی در مقابل خواهش ها و گناهان بخشید تا جائی که به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام، انسان مالک هوای نفس خویش شود. (فَامْلِكْ هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَك)
♦️ در نوشته بعدی، بقیه راه کار ها که راه کارهای اصلی و اساسی تر هستند بیان می شود.
🔻(63) هوای نفس در قرآن و روایات (6)🔺
راه های غلبه بر هوای نفس
"قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون"
✍️ در نوشتار قبلی به برخی راه ها و روش های مقابله و مبارزه با هوای نفس که در آیات و روایات بیان شده اند اشاره شد. بیشتر آن راه کار ها از سنخ تکنیک های عملی و دارو بودند و در این نوشتار به مابقی راه ها که اساسی تر هستند و اصل در مبارزه با هوای نفس، اشاره می شود.
6️⃣ عشق به عبادت : خداوند انسان را برای پرستش خویش آفریده است. عبادت حق، غایت خلقت انسان و نقطه میزان و تعادل نفس اوست؛ تا انسان با عبادت هم آغوش نشود و از آن کام محبّت نستاند و بدان عشق نورزد، نفسش رام نمی شود و چموشی می کند.
🔹خیس خوردن در عبادت پروردگار، هوای حق را به جای هوای نفس، مهمان قلب می کند، انسان بزرگ می شود، قد می کشد، از زمین جدا و از دنیا برزگ تر می شود.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ. (برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت شود؛ پس، دست در گردن آن آويزد و از صميم دل دوستش بدارد و با پيكر خود با آن در آميزد و خويشتن را برای عبادت فارغ گرداند؛ پس چنين شخصى را باكى نباشد كه دنيايش به سختى گذرد يا به آسانى.)
❇️ عزیزان؛ باید داغ عبادت را بر پیشانی جان بگذاریم تا آدم شویم. نماز و ذکر و بیداری شب و سحر، سجده های طولانی و دعا و مناجات با حق و به خصوص اشک، آتش هوای نفس را خاموش می کند.
🔻عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ فَإِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمَائِهَا لَمْ يَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرُحِمُوا.🔺
(امام صادق عليه السلام :هر چيزى پيمانه اى يا وزنى دارد مگر اشكها؛ زيرا قطره اى اشك، درياهايى از آتش را فرو مى نشاند. هرگاه چشم غرق در اشك خود شود، گَرد هيچ فقر و ذلّتى بر چهره آن نمى نشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام مى گرداند. و اگر گرينده اى در ميان امّتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى شوند.)
عبادت انسان را به یقین می رساند؛ "و اعبد ربّک حتی یاتیک الیقین". (در نوشته شماره 4 با عنوان بهشت یقین هم مطالبی را بیان کرده ام.) به یقین رسیدن همانا و رسیدن نفس به نقطه اطمینان و رامش و آرامش همانا. یقین انسان را راحت و خلاص می کند و در بستر راحتی و اطمینان الهی نفس، هوا دیگر فرصتی برای خود نمائی نخواهد یافت.
🔻امام صادق علیه السلام : إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا.🔺(خداوند از روى عدالت و حكمت و علم خود ـ آسايش و شادمانى را در يقين و رضايت از خدا قرار داد).
(از زوایای دیگری هم می توان به نقش عبادت در جهاد با هوای نفس پرداخت که به همین مقدار اکتفا می کنم)....
7️⃣ شناخت خداوند و خوف از مقام ربّ : مگر می شود بدون شناخت خداوند و جایگاه او در نسبت با خویشتن و عالم هستی و درک حضور و محضر او، از هوای نفس رهید؟؟ در قرآن کریم، به صورت خاص خداوند روی این مطلب دست گذاشته و آن را برجسته کرده است. وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى. فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى.
♦️ با ترس از جایگاه خداوند که ربّ العالمین است، می توان نفس را از هوا بازداشت. خوف از مقام ربّ که همین جوری حاصل نمی شود؛ باید خدا را شناخت، فهمید که او مالک و مدبّر هستی است و این را لمس و تجربه کرد که پیروی از هوای نفس، ورود به حیطه ممنوعه مالک هستی و خود را با قهر الهی درگیر کردن است.
👈 همه چیز برای او و به دست او و برای اوست؛ همه من برای او و ملک اوست و باید طبق رضای او صرف شود و گرنه این مائیم و خود را در معرض مقام حق قرار دادن.
👈 یوسف علیه السلام را ببین؛ تا عرصه پیروی از هوای نفس برایش پیش آمد، متوجه جایگاه خداوند و ربوبیت او شد و نفسش را با حضور خداوند در قلب، مدیریت کرد و فهمید که خداوند ظلم را که همان پیروی از هوای نفس است به سرانجام مطلوب انسان نمی رساند و آن را عامل شقاوت قرار می دهد. پس این راهکار مهم قرآنی، تمرکزش بر شناخت پروردگار و درک محضر اوست.
🔻عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَالِ ذَلِكَ الَّذِي خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى.🔺(امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «و براى آن كه از مقام پروردگار خويش بترسد دو بهشت است» ـ فرمود : كسى كه بداند خداوند او را مى بيند و گفته هايش را مى شنود و هر كار خوب و بدى بكند، خدا از آن آگاه است، و بدين سبب از زشت كارى باز ايستد ، او همان كسى است كه از مقام پروردگار خويش ترسيده و نفْس را از هوى و هوس باز داشته است).
🔻قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْك.🔺 ( امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود: از خداوند بترس، آن چنان كه گويا او را مى بينى، و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند، پس اگر خيال كنى كه تو را نمى بيند، كافر شده اى، واگر مى دانى كه تو را مى بيند، ولى باز هم با گناه با او روبه رو مى شوى، پس او را ناچيزترين نگاه كنندگان قرار داده اى)
🔻قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَ اللَّهَ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْيَا.🔺 (امام صادق عليه السلام : هر كه خدا را بشناسد، از او بترسد و هر كه از خدا بترسد، دنيا را رها كند.)
8️⃣ محبّت و هوای دوست : هوای نفس، نیازمند هوا درمانی است. جاذبه را تنها با جاذبه قوی تر می توان دفع کرد.
🔻إلهي من ذا الّذي ذاق حلاوة محبّتك، فرام منك بدلا؟! (خدایا کیست که شیرینی محبّت تو را بچشد و کسی دیگر را به جای تو بخواهد؟)🔺
✅ محبّت، برای محبّ، شناخت های ویژه ای نسبت به محبوب می آورد؛ محبّ در وادی محبّت چیزهایی از محبوب می فهمد که دیگران نمی فهمند. در محبّت و عشق ظاهری هم همین طور است. محبت اعمال مورد پسند محبوب را هر چه قدر هم سنگین باشند برای محبّ سبک و آسان می کند.
🔻قال الصادق علیه السلام : َ وَهَبَ لِأَهْلِ مَحَبَّتِهِ الْقُوَّةَ عَلَى مَعْرِفَتِهِ وَ وَضَعَ عَنْهُمْ ثِقْلَ الْعَمَلِ بِحَقِيقَةِ مَا هُمْ أَهْلُه.🔺 (خداوند به اهل محبّت خویش، شناختی قویّ و عمیق نسبت به خود عطا کرده و به واسطه نیروی محبّت، سنگینی عمل به آن چه که اهل محبّت شایسته است بدان عمل کنند را از آنها برداشته است.)
❤️ آیا کسی که لذّت انس با محبوب را چشیده و در کمند جذب او دلش صید گشته، تن به هوای پست دنیا و نفس می دهد؟ هیهات. تنها هوای دوست می تواند انسان را از جاذبه غیر او برهاند؛ عشق و محبّت، مغناطیس قلب است. عشق حق، هوای نفس را ریشه کن و رفع می کند؛ این گونه نیست که صرفاً برای مدّتی آن را دفع کند. حتماً چشیده اید که عمیق ترین گرایش های معنوی و شدیدترین گریز ها از هوای نفس و آلودگی، زمانی حاصل می شود که قلب انسان در سیطره محبّت خداوند افتاده.
🔰 محبّت اولیای حق یعنی محمد و آل محمّد هم که دیگر هیچ؛ اکسیر اعظم است. عشق علوی و حسینی را چشیده اید و از میخانه محبّت مولا، پیاله زده اید و می فهمید چه می گویم. انسان را از خویش جدا می کند، به او پر پرواز می دهد. وسائل پرنده را ببینید از موشک و هواپیما و.... . همه با نیروی رانش یک موتور محرّک بر جاذبه زمین غلبه کرده و به پرواز در می آیند. این موتور محرّک برای قلب انسان، عشق خداوند و آل خداوند است. به جان دوست هر چه هست در محبّت اوست. بیش از این مجال نوشتن نیست؛ خودتان دریابید.
9️⃣ هدایت الهی : کسی که در این عالم، وارد وادی هدایت خداوند نشده و در صراط حرکت نمی کند، اصلاً همه زندگی اش مساوی هوای نفس است؛ حتی نماز و جهاد او نیز، عین هواست.
📖 فإِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمين. (پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان كه فقط از هواهاى نفسانى خود پيروى مىكنند و گمراهتر از كسى كه بدون هدايتى از سوى خدا از هواهاى نفسانى خود پيروى كند، كيست؟ مسلماً خدا مردم ستمكار را هدايت نمىكند.)
🔸 در ذیل این آیه شریفه، معصومین علیهم السلام در روایات متعدد فرموده اند : «يَعْنِي اتَّخَذَ دِينَهُ هَوَاهُ، بِغَيْرِ هُدًى مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى». یعنی مراد از این آیه هر کسی است که هوای نفسش را دین خویش قرار داده است و این کسی است که هدایت امام معصوم را نپذیرفته و در صراط او نیامده است.
⛵️ دیده اید اگر یک کشتی به سمت گردابی حرکت کند، دیگر در آن کشتی فرقی نمی کند که انسان نماز بخواند یا شراب بنوشد؛ هلاک می شود. خروج از وادی هدایت امام، با نفس انسان و حقیقت او کاری می کند که هر کاری از او سر بزند هوای نفس است. از چنین انسانی که محبّت و هدایت امام را نپذیرفته جز هوای نفس صادر نمی شود.
📖 خداوند و معصومین در ده ها و شاید صدها آیه و روایت، با صدای بلند فریاد زده اند که خارج از وادی هدایت و ولایت ما، وادی تاریکی و گمراهی است. انسان بدون نور هدایت خداوند، ظلمت محض است و نور هدایت الهی، نور محبّت اهل بیت است. باید هر چه بیشتر در صراط امام وارد شد و با آن منبع نور و فیض الهی گره خورد؛ این است که نفس را متحوّل می کند و وارد عالم امام و زندگی با امام بلکه زندگی به حیات امام می کند. رسیدن به حیات ولائی کجا و هوای نفس کجا؟؟
🔻قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيهَا رَبِّي وَ يَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَوْصِيَاءَهُ مِنْ بَعْدِه.🔺(رسول خدا (ص) مى فرمود: هر كه دوست دارد که زنده، به زندگانی من شود و چون من زندگی کند و به مرگ من بميرد و به بهشتى رود كه پروردگارم آن را به من وعده كرده و به شاخه اى كه پروردگارم كاشته بچسبد، بايد على بن ابى طالب و اوصياء پس از او را دوست و پيرو باشد.)
🔟 ولایت خداوند و اولیای خداوند : بعد از این که بندگی انسان به آستان حق، مقبول حق افتاد و مورد امضای او واقع شد، این جا تازه انسان زیر پوشش ولایت و حمایت الهی، زندگی دیگری را شروع می کند و تازه بندگی حقیقی آغاز می شود.
🔑 کسی که با کلید بندگی وارد وادی ولایت حق شده و حق سرپرستی و هواداری و حمایت و هدایت او را متکفل شده یعنی برای او زیر پر و بال رحمت خویش محیطی امن برای بندگی و زندگی ربّانی رقم زده، هیهات که هوای نفس بتواند این بنده را شکار کند. قبلا در نوشته شماره 15 با عنوان عبودیت، مفتاح ولایت این مطلب را تبیین کرده ام.
👈 این مرحله آخر مبارزه با هوای نفس است که انسان در این مرتبه از مخلصین می شود که دیگر کید شیطان و نفس به بلندای آستان آنان راهی ندارد. اینان کسانی اند که خداوند به ولایت خویش بندگی آن ها و زندگی شان در عالم ولایت و توحید را مدیریت کرده و متکفل رهائی آن ها از رجس و آلودگی هوای نفس است. این را بارها گفته ام که خداکند زود بفهمیم که مسیر بندگی مسیری نیست که قیمت آن ما و اعمال ما باشیم؛ باید با پای امام و پا به پای او این مسیر را رفت؛ 🔸او که می رفت مرا هم به دل دریا برد.🔸
🔻قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّه.🔺ولایت امام، همان ولایت خداست و ولایت خداوند همان ولایت امام است. دیگر این جا خیلی حرفی برای گفتن نیست؛ چشیدنی است و یافتنی. باید زیر پوشش حمایت خدا و ولی او بودن را لمس کرد که چگونه هوای نفس را قلع و قمع کرده و هوای انسان را با هوای خدا و هوای امام جایگزین می کند. انسان اینجاست که سلمان می شود، منّا اهل البیت می شود و دیگر نفس او آن چیزی را هوا می کند و می خواهد که دوست می خواهد.
🤲 امروز هم ولی الله الاعظمّ، مهدی موعود روحی فداه، ولایت عالم گسترش همان ولایت و هدایت و حمایت خداوندی است که می توان در ذیل الطاف او به چنین حال و هوایی رسید. خدا روزی کند.
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبّت اوست.
🔻(۶۴) پیغام سروش🔺
" إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ".
✍️ ما آدم ها غیر از حواس ظاهری که با عالم حس و ماده کار دارند و رنگ و بو و مزه و صدا و تصویر مادی را درک می کنند، حواس باطنی هم داریم. قلب ما هم گوش و چشم دارد؛ خیلی چیز ها در عالم هستی برای دیدن و شنیدن هست ولی چون حواس باطنی ما به کار نیفتاده و فعال نشده از آن ها محرومیم.
📖 عزیزان با کتاب اصول کافی مأنوس باشید؛ بهشت معرفت ناب است. به خصوص کتاب ایمان آن که روایاتش به درد همه می خورد. در کتاب الایمان کافی بابی هست با این عنوان : بَابُ أَنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَيْنِ يَنْفُثُ فِيهِمَا الْمَلَكُ وَ الشَّيْطَان (یعنی برای قلب هر انسان دو گوش وجود دارد؛ در یکی فرشته سخن می گوید و در دیگری شیطان.)
❇️ یکی از نداهای ملکوتی که همه ما تجربه شنیدن آن را داریم، شنیدن صدای فرشتگان در هنگام اعمال خوب یا بد است؛ درِ گوش قلب ما می گویند : این کار نیک را انجام بده و آن گناه را ترک کن.
🔹 باور کنیم این صدای ملکوت عالم است، صدای سروش غیبی است ولی افسوس که اهل توجّه و پاسداشت این ندا نیستیم. باید اهل مراقبه شویم و بدانیم ندای دعوت به خوبی، ندای سروش غیبی از عالم ملکوت است که از طرف خداوند ما را می خواند؛ این دعوت کوچکی نیست و باید از شوق آن، رقصید.
🔸آن دیگری هم ندای شیطان است، ندائی بر آمده از ملکوت اسفل، از جهنّم قهر و هجران الهی، ما را به آن سرا دعوت می کند.
♦️ در حدیثی با سند صحیح در این باب، امام صادق علیه السلام می فرمایند : مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَيْطَانٌ مُفْتِنٌ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ هَذَا يَزْجُرُهُ الشَّيْطَانُ يَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الْمَلَكُ يَزْجُرُهُ عَنْهَا.(هیچ قلبى نيست جز آنكه دو گوش دارد، بر يكى از آن دو فرشته ايست راهنما و بر ديگرى شيطانيست فتنه انگيز، این فرمانش دهد و آن بازش دارد. شيطان بگناهان فرمانش دهد، و فرشته از آنها بازش دارد.)
🔰 دوستان؛ برخی نداهای ملکوتی شنیدنش همگانی است که ندای فرشته و شیطانی که در حدیث فوق بیان شد از آن نداهایی است که قلب همه می شنود فقط یکی توجه می کند و یکی توجه نمی کند؛ یکی ندای فرشته را اطاعت می کند و دیگری ندای شیطان را. ندای فرشته مایه رشد است و ندای شیطان زمینه ساز فتنه و گمراهی.
🔔 یکی دیگر از آن نداهای ملکوتی که همه بار ها آن را شنیده ام، ندای فرشته ای است که سحرگاه و در دل شب ما را برای نماز و مناجات با پروردگار صدا می زند. در حدیثی دیگر با سند صحیح در کتاب تهذیب الاحکام امام صادق علیه السلام می فرمایند : 🔻لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ إِلَّا يُوقَظُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ أَوْ مِرَاراً فَإِنْ قَامَ كَانَ ذَلِكَ وَ إِلَّا فَحَّجَ الشَّيْطَانُ فَبَالَ فِي أُذُنِهِ أَ وَ لَا يَرَى أَحَدُكُمْ أَنَّهُ إِذَا قَامَ وَ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ مِنْهُ قَامَ وَ هُوَ مُتَخَثِّرٌ ثَقِيلٌ كَسْلَانُ.🔺 (هيچ بنده اى نيست مگر اينكه در طول شب يك بار يا دو بار (فرشتگان) او را از خواب بيدار مىكنند، اگر از بستر برخاست كه توفيق نماز شب را يافته است، و اگر نه اين بار شيطان بجاى فرشتگان مىآيد، و در گوش او بول مىكند، آيا نديدهايد كه وقتى كسى صبح از خواب برميخيزد اگر سحر به عبادت برنخاسته باشد چقدر افسرده و سنگين و تنبل و كسل است؟!!.)
👈 امّا برخی نداهای ملکوتی دیگر همگانی نیست؛ مثلا در آیه ای که در ابتدای نوشتار آمده است، صحبت از ندایی ملکوتی است که برای اهل استقامت است. اگر انسان در این ادّعا که الله، ربّ من است استقامت کند یعنی حقیقتاً مالکیت و تدبیر خویش را به دست او بسپارد یعنی در طریق ولایت ائمة حق علیهم السلام پایداری کند، اینجاست که باز ملکوت عالم به او ندا می دهد که دیگر حزن و خوفی نداشته باش و ما زین پس تو را زیر پر و بال ولایت الهی خواهیم گرفت.
✅ می توان پیامبر نبود امّا زلال ترین نداهای ملکوتی را شنید؛ مگر خداوند به مادر موسی علیه السلام وحی نکرد و راه و چاه تدبیر امر آن پیامبر بزرگ در کودکی را به مادر او نیاموخت؟ وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي وَ لا تَحْزَني إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلين.
‼️ در ملکوت عالم غوغاست؛ چه بسیار اند این نداهای ملکوتی که حول ما را احاطه کرده اند ولی گیرنده های ملکوتی ما یعنی همان گوش دلمان از کار افتاده است.
👈 مکاشفات سمعیه نیز از قبیل همین نداها هستند. اگر انسان به نور توحید و ولایت موفّق به تزکیه نفس شود و با ذکر خداوند سنگینی از گوش باطنش رفع شود، گاهی نداهای ملکوتی درِ خانه دل او را می زنند و نواها و نغمه ها و دعوت های عجیبی خواهد شنید. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند خداوند ذکر را مایه جلاء قلوب قرار داده اند و با ذکر خداوند سنگینی از گوش دل و کوری از دیده آن رفع می شود. 🔻(إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَة).🔺
📩 گاهی برای انسان پیامک های صوتی از عالم غیب ارسال می شود و به او علم و معرفتی داده می شود؛ اگر گوش دلش را خاموش یا خراب نکرده باشد چیزها خواهد شنید و چیزها خواهد فهمید. مرتبه ای از مراتب علم امامان از این قبیل است که در روایات از آن تعبیر به نَقرٌ فِي الأَسماع کرده اند. خلاصه این که دل هم گوش دارد و ملکوت عالم هم صداها؛ می توان و باید شنید.
🔸 تا نگردی آشنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش 🔸
🔻(65) کلید سعادت🔺
"يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقين"
✍️ چند شب پیش توفیق تشرّف به محضر یکی از خوبان را داشتم. از خداوند طلب کنیم، توفیق انس و همنشینی با کسانی که نشان و رنگ و بوئی از او و اولیای او دارند را به ما عطا کند.
🔻وَ هَبْ لِيَ الْأُنْسَ بِكَ وَ بِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِك🔺
❇️ این عزیز خاطره ای از مرحوم آیت الله میلانی نقل کردند که در ایام میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام ذکر آن خالی از لطف نیست. مرحوم آیت الله میلانی به این عزیز در مورد راز موفقیت های معنوی و علمی خویش چنین فرموده بودند :
👈 وقتی کربلا بودم، مدت زیادی در قسمت بالای سر حضرت سید الشهداء علیه السلام مشغول عبادات و ریاضات بودم که لطفی فرموده و عنایتی کنند. روزی شخصی که ظاهرش مانند اعراب بدوی بود، با لباسی ساده در همان مکان شریف به سراغم آمد و به من گفت که حضرت صاحب الامر (عج) فرموده اند که از این پس در قسمت پایین پای امام حسین علیه السلام به توسلات خویش ادامه دهید.
🔹 بعد از این که مدّتی به دستور حضرت در قسمت پایین پای مبارک به تضرّع و توسّل مشغول بودم، روزی کشفی حاصل شد و دیدم جوانی در غایت جمال و جلال و شکوه به سمت من آمد که فهمیدم حضرت علی اکبر علیه السلام است.
🔑 ایشان جعبه ای چوبی مانند جعبه ای که در آن جواهرات می گذارند به من هدیه کردند که وقتی آن را گشودم در آن کلیدی بود؛ کلید رسیدن به درجات و گشایش ابواب.