⛵️ دیده اید اگر یک کشتی به سمت گردابی حرکت کند، دیگر در آن کشتی فرقی نمی کند که انسان نماز بخواند یا شراب بنوشد؛ هلاک می شود. خروج از وادی هدایت امام، با نفس انسان و حقیقت او کاری می کند که هر کاری از او سر بزند هوای نفس است. از چنین انسانی که محبّت و هدایت امام را نپذیرفته جز هوای نفس صادر نمی شود.
📖 خداوند و معصومین در ده ها و شاید صدها آیه و روایت، با صدای بلند فریاد زده اند که خارج از وادی هدایت و ولایت ما، وادی تاریکی و گمراهی است. انسان بدون نور هدایت خداوند، ظلمت محض است و نور هدایت الهی، نور محبّت اهل بیت است. باید هر چه بیشتر در صراط امام وارد شد و با آن منبع نور و فیض الهی گره خورد؛ این است که نفس را متحوّل می کند و وارد عالم امام و زندگی با امام بلکه زندگی به حیات امام می کند. رسیدن به حیات ولائی کجا و هوای نفس کجا؟؟
🔻قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيهَا رَبِّي وَ يَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَوْصِيَاءَهُ مِنْ بَعْدِه.🔺(رسول خدا (ص) مى فرمود: هر كه دوست دارد که زنده، به زندگانی من شود و چون من زندگی کند و به مرگ من بميرد و به بهشتى رود كه پروردگارم آن را به من وعده كرده و به شاخه اى كه پروردگارم كاشته بچسبد، بايد على بن ابى طالب و اوصياء پس از او را دوست و پيرو باشد.)
🔟 ولایت خداوند و اولیای خداوند : بعد از این که بندگی انسان به آستان حق، مقبول حق افتاد و مورد امضای او واقع شد، این جا تازه انسان زیر پوشش ولایت و حمایت الهی، زندگی دیگری را شروع می کند و تازه بندگی حقیقی آغاز می شود.
🔑 کسی که با کلید بندگی وارد وادی ولایت حق شده و حق سرپرستی و هواداری و حمایت و هدایت او را متکفل شده یعنی برای او زیر پر و بال رحمت خویش محیطی امن برای بندگی و زندگی ربّانی رقم زده، هیهات که هوای نفس بتواند این بنده را شکار کند. قبلا در نوشته شماره 15 با عنوان عبودیت، مفتاح ولایت این مطلب را تبیین کرده ام.
👈 این مرحله آخر مبارزه با هوای نفس است که انسان در این مرتبه از مخلصین می شود که دیگر کید شیطان و نفس به بلندای آستان آنان راهی ندارد. اینان کسانی اند که خداوند به ولایت خویش بندگی آن ها و زندگی شان در عالم ولایت و توحید را مدیریت کرده و متکفل رهائی آن ها از رجس و آلودگی هوای نفس است. این را بارها گفته ام که خداکند زود بفهمیم که مسیر بندگی مسیری نیست که قیمت آن ما و اعمال ما باشیم؛ باید با پای امام و پا به پای او این مسیر را رفت؛ 🔸او که می رفت مرا هم به دل دریا برد.🔸
🔻قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّه.🔺ولایت امام، همان ولایت خداست و ولایت خداوند همان ولایت امام است. دیگر این جا خیلی حرفی برای گفتن نیست؛ چشیدنی است و یافتنی. باید زیر پوشش حمایت خدا و ولی او بودن را لمس کرد که چگونه هوای نفس را قلع و قمع کرده و هوای انسان را با هوای خدا و هوای امام جایگزین می کند. انسان اینجاست که سلمان می شود، منّا اهل البیت می شود و دیگر نفس او آن چیزی را هوا می کند و می خواهد که دوست می خواهد.
🤲 امروز هم ولی الله الاعظمّ، مهدی موعود روحی فداه، ولایت عالم گسترش همان ولایت و هدایت و حمایت خداوندی است که می توان در ذیل الطاف او به چنین حال و هوایی رسید. خدا روزی کند.
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبّت اوست.
🔻(۶۴) پیغام سروش🔺
" إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ".
✍️ ما آدم ها غیر از حواس ظاهری که با عالم حس و ماده کار دارند و رنگ و بو و مزه و صدا و تصویر مادی را درک می کنند، حواس باطنی هم داریم. قلب ما هم گوش و چشم دارد؛ خیلی چیز ها در عالم هستی برای دیدن و شنیدن هست ولی چون حواس باطنی ما به کار نیفتاده و فعال نشده از آن ها محرومیم.
📖 عزیزان با کتاب اصول کافی مأنوس باشید؛ بهشت معرفت ناب است. به خصوص کتاب ایمان آن که روایاتش به درد همه می خورد. در کتاب الایمان کافی بابی هست با این عنوان : بَابُ أَنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَيْنِ يَنْفُثُ فِيهِمَا الْمَلَكُ وَ الشَّيْطَان (یعنی برای قلب هر انسان دو گوش وجود دارد؛ در یکی فرشته سخن می گوید و در دیگری شیطان.)
❇️ یکی از نداهای ملکوتی که همه ما تجربه شنیدن آن را داریم، شنیدن صدای فرشتگان در هنگام اعمال خوب یا بد است؛ درِ گوش قلب ما می گویند : این کار نیک را انجام بده و آن گناه را ترک کن.
🔹 باور کنیم این صدای ملکوت عالم است، صدای سروش غیبی است ولی افسوس که اهل توجّه و پاسداشت این ندا نیستیم. باید اهل مراقبه شویم و بدانیم ندای دعوت به خوبی، ندای سروش غیبی از عالم ملکوت است که از طرف خداوند ما را می خواند؛ این دعوت کوچکی نیست و باید از شوق آن، رقصید.
🔸آن دیگری هم ندای شیطان است، ندائی بر آمده از ملکوت اسفل، از جهنّم قهر و هجران الهی، ما را به آن سرا دعوت می کند.
♦️ در حدیثی با سند صحیح در این باب، امام صادق علیه السلام می فرمایند : مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَيْطَانٌ مُفْتِنٌ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ هَذَا يَزْجُرُهُ الشَّيْطَانُ يَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الْمَلَكُ يَزْجُرُهُ عَنْهَا.(هیچ قلبى نيست جز آنكه دو گوش دارد، بر يكى از آن دو فرشته ايست راهنما و بر ديگرى شيطانيست فتنه انگيز، این فرمانش دهد و آن بازش دارد. شيطان بگناهان فرمانش دهد، و فرشته از آنها بازش دارد.)
🔰 دوستان؛ برخی نداهای ملکوتی شنیدنش همگانی است که ندای فرشته و شیطانی که در حدیث فوق بیان شد از آن نداهایی است که قلب همه می شنود فقط یکی توجه می کند و یکی توجه نمی کند؛ یکی ندای فرشته را اطاعت می کند و دیگری ندای شیطان را. ندای فرشته مایه رشد است و ندای شیطان زمینه ساز فتنه و گمراهی.
🔔 یکی دیگر از آن نداهای ملکوتی که همه بار ها آن را شنیده ام، ندای فرشته ای است که سحرگاه و در دل شب ما را برای نماز و مناجات با پروردگار صدا می زند. در حدیثی دیگر با سند صحیح در کتاب تهذیب الاحکام امام صادق علیه السلام می فرمایند : 🔻لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ إِلَّا يُوقَظُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ أَوْ مِرَاراً فَإِنْ قَامَ كَانَ ذَلِكَ وَ إِلَّا فَحَّجَ الشَّيْطَانُ فَبَالَ فِي أُذُنِهِ أَ وَ لَا يَرَى أَحَدُكُمْ أَنَّهُ إِذَا قَامَ وَ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ مِنْهُ قَامَ وَ هُوَ مُتَخَثِّرٌ ثَقِيلٌ كَسْلَانُ.🔺 (هيچ بنده اى نيست مگر اينكه در طول شب يك بار يا دو بار (فرشتگان) او را از خواب بيدار مىكنند، اگر از بستر برخاست كه توفيق نماز شب را يافته است، و اگر نه اين بار شيطان بجاى فرشتگان مىآيد، و در گوش او بول مىكند، آيا نديدهايد كه وقتى كسى صبح از خواب برميخيزد اگر سحر به عبادت برنخاسته باشد چقدر افسرده و سنگين و تنبل و كسل است؟!!.)
👈 امّا برخی نداهای ملکوتی دیگر همگانی نیست؛ مثلا در آیه ای که در ابتدای نوشتار آمده است، صحبت از ندایی ملکوتی است که برای اهل استقامت است. اگر انسان در این ادّعا که الله، ربّ من است استقامت کند یعنی حقیقتاً مالکیت و تدبیر خویش را به دست او بسپارد یعنی در طریق ولایت ائمة حق علیهم السلام پایداری کند، اینجاست که باز ملکوت عالم به او ندا می دهد که دیگر حزن و خوفی نداشته باش و ما زین پس تو را زیر پر و بال ولایت الهی خواهیم گرفت.
✅ می توان پیامبر نبود امّا زلال ترین نداهای ملکوتی را شنید؛ مگر خداوند به مادر موسی علیه السلام وحی نکرد و راه و چاه تدبیر امر آن پیامبر بزرگ در کودکی را به مادر او نیاموخت؟ وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي وَ لا تَحْزَني إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلين.
‼️ در ملکوت عالم غوغاست؛ چه بسیار اند این نداهای ملکوتی که حول ما را احاطه کرده اند ولی گیرنده های ملکوتی ما یعنی همان گوش دلمان از کار افتاده است.
👈 مکاشفات سمعیه نیز از قبیل همین نداها هستند. اگر انسان به نور توحید و ولایت موفّق به تزکیه نفس شود و با ذکر خداوند سنگینی از گوش باطنش رفع شود، گاهی نداهای ملکوتی درِ خانه دل او را می زنند و نواها و نغمه ها و دعوت های عجیبی خواهد شنید. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند خداوند ذکر را مایه جلاء قلوب قرار داده اند و با ذکر خداوند سنگینی از گوش دل و کوری از دیده آن رفع می شود. 🔻(إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَة).🔺
📩 گاهی برای انسان پیامک های صوتی از عالم غیب ارسال می شود و به او علم و معرفتی داده می شود؛ اگر گوش دلش را خاموش یا خراب نکرده باشد چیزها خواهد شنید و چیزها خواهد فهمید. مرتبه ای از مراتب علم امامان از این قبیل است که در روایات از آن تعبیر به نَقرٌ فِي الأَسماع کرده اند. خلاصه این که دل هم گوش دارد و ملکوت عالم هم صداها؛ می توان و باید شنید.
🔸 تا نگردی آشنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش 🔸
🔻(65) کلید سعادت🔺
"يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقين"
✍️ چند شب پیش توفیق تشرّف به محضر یکی از خوبان را داشتم. از خداوند طلب کنیم، توفیق انس و همنشینی با کسانی که نشان و رنگ و بوئی از او و اولیای او دارند را به ما عطا کند.
🔻وَ هَبْ لِيَ الْأُنْسَ بِكَ وَ بِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِك🔺
❇️ این عزیز خاطره ای از مرحوم آیت الله میلانی نقل کردند که در ایام میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام ذکر آن خالی از لطف نیست. مرحوم آیت الله میلانی به این عزیز در مورد راز موفقیت های معنوی و علمی خویش چنین فرموده بودند :
👈 وقتی کربلا بودم، مدت زیادی در قسمت بالای سر حضرت سید الشهداء علیه السلام مشغول عبادات و ریاضات بودم که لطفی فرموده و عنایتی کنند. روزی شخصی که ظاهرش مانند اعراب بدوی بود، با لباسی ساده در همان مکان شریف به سراغم آمد و به من گفت که حضرت صاحب الامر (عج) فرموده اند که از این پس در قسمت پایین پای امام حسین علیه السلام به توسلات خویش ادامه دهید.
🔹 بعد از این که مدّتی به دستور حضرت در قسمت پایین پای مبارک به تضرّع و توسّل مشغول بودم، روزی کشفی حاصل شد و دیدم جوانی در غایت جمال و جلال و شکوه به سمت من آمد که فهمیدم حضرت علی اکبر علیه السلام است.
🔑 ایشان جعبه ای چوبی مانند جعبه ای که در آن جواهرات می گذارند به من هدیه کردند که وقتی آن را گشودم در آن کلیدی بود؛ کلید رسیدن به درجات و گشایش ابواب.
🔸 ندانستم آن کلید چیست؛ لذا دوباره در همان مکان شریف به عبادات و توسلات ادامه دادم تا این که دوباره همان شخص عرب از طرف حضرت حجّت سلام الله علیه به سراغم آمد و گفت که حضرت می فرمایند که از این به بعد روزی پنج دقیقه با ما خلوت داشته باش و به مرور و بعد از ملکه شدن هر مدّت زمانی بر آن بیفزای. این همان کلیدی بود که حضرت علی اکبر علیه السلام عنایت فرموده بودند.
♦️ عزیزی که این خاطره را برای بنده تعریف کردند فرمودند که از آقای میلانی پرسیدم که این مدّت خلوت شما با حضرت الان چه قدر است که فرمودند الان روزی یکساعت. از همین عزیز شنیدم که این مدّت زمان برای مرحوم آقای سید عبدالکریم کشمیری روزی دو ساعت بوده است.
✅ عزیزان به خدا قسم کلید همین است؛ خلوت و گفتگوی با امام عصر علیه السلام، ابتدا به صورت معمولی و از یک تخاطب فرضی و در غیبت آغاز شده و به جان دوست سوگند که اگر با مداومت و رعایت شرایط و لوازم این انس باشد، طولی نمی کشد که این گفتگو دیگر در احساس حضور و در محضر دوست واقع می شود و تخاطب برای انسان واقعی و حضوری می گردد. در این پیوند با نقطه عطف هستی و قافله سالار عالمین است که می توان به قله ها رسید، اوج گرفت و کلید درهای بسته را یافت.
📖 این را که نوشتم یاد روایتی شریف از امام باقر علیه السلام افتادم که به سند صحیح در کتاب کافی و کتبی دیگر مانند محاسن مرحوم برقی و تفسیر عیّاشی نقل شده است.
🔻ذروة الأمر و سنامه و مفتاحه و باب الأشياء و رضاء الرحمن الطاعة للإمام بعد معرفته.🔺
✍️ ذروه به معنای قسمت مرتفع و اعلای چیزی است و سنام نیز که به معنای کوهان شتر است اشاره به همان نقطه عالی و مرتفع چیزی دارد.
امام علیه السلام در این روایت می خواهند بفرمایند که آیا می خواهی قله امور و آن نقطه اعلای همه چیز که نسبت به هر چیزی در راس و بلنداست را به تو معرّفی کنم؟ می خواهی کلید همه چیز و همه مطلوبات و سعادت ها و درجات را در دست داشته باشی؟ می خواهی باب ورود به هر مطلوب و کمالی و مایه کسب رضایت خداوند را به تو معرّفی کنم؟
🔰 آن گوهر ارزشمند، معرفت امام و طاعت از امام پس از معرفت اوست. این اکسیر اعظم و شاه کلید خداوند در عالم هستی است. برنامه محوری سلوک و بندگی و شاهراه و تکراه نیل به خداوند و رضوان و رحمت اوست. بدون معرفت امام وطاعت او لطفا کسی دم از سلوک و معنویت نزند و اگر هم زد، بشنوید و بگذرید.
دو قدم بیش نیست این همه راه
راه نزدیک شد، سخن کوتاه
🟢 یک قدم معرفة الامام است و یک قدم طاعة الامام. هر چه این زوج مبارک با هم قرین شده و به هم بپیوندند و اوج گرفته و ترقی کنند، مولود این پیوند خجسته، که ولایت امام است، در جان بیشتر تجلّی می کند.
🔹 باید در شناخت امام که سبیل شناخت خداوند و به یک معنا، همان شناخت خداوند است کوشید؛ اصل با معرفت است. معرفت کلم طیّب است که به سوی خداوند صعود می کند. بدون گره خوردن جان با معرفت ولایت، چیزی برای صعود به عالم بالا در جان وجود ندارد ولی باید عمل صالح آن را همراهی کرده و آن جان گره خورده با معرفت امام را طاعت امام بالا برد. 🔻( إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه)🔺
🌷 جوانی بهترین فرصت و آماده ترین زمین، برای کشت بذر معرفت و طاعت امام در جان است. خوشا به حال جوانی که در جوانی به دنبال معرفت امام و طاعت او باشد. این جوان است که می تواند با آن کلیدی که حضرت علی اکبر علیه السلام عنایت کردند، زود وارد عالم امام و ولایت او شود.
🔸 تا جوانی کهنه نشده و دوری از خدا و ولی خدا، ما را دچار مستی و غرور نکرده، بکوشیم که با این کلید یعنی خلوت روزانه با امام عصر عج، وارد بر آستان او شویم و گرنه باید روزی این ناله مناجات شعبانیه را سر دهیم که : أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْك.
🔻(۶۶) مهدویت در قرآن (1)🔺
" إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً"
💐 در ایّام میلاد مبارک یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف، چه دست آوردی مبارک تر از این که گامی به سوی حضرت هدایت شویم.
🌴 او، موعودِ موجودِ حاضرِ ناظر است؛ نقطه ای در عالم است که اگر با دیده الهی به آن بنگریم، خداوند با همه قوا و رحمت و فیض خویش، معطوف به آن نقطه است. این عالم باغی است که خداوند به غرض درخت وجود آن نازنین، این باغ را آفریده و محور باغبانی او، مهدی جان اوست. مابقی بر سر سفره رحمت خداوند، طفیلی هستند؛ همه گیاهان دیگر این باغ به یمن آبیاری و مراقبت باغبان از آن درخت آب می نوشند و در حیطه باغبانی او وارد شده اند.
📖 عزیزان اهمیّت دانش و معرفت آن قدر زیاد است که تا ما از نظر معرفتی رشد نکنیم، رشد نمی کنیم. معرفت و آگاهی، هسته مرکزی وجود انسان است؛ همان کلم طیّبی است که خرجی صعود انسان است به عالم معنا. عمل، فرع بر علم و معرفت است و این معرفت ماست که کارکرد و برد و تاثیر عمل ما را مشخّص می کند. جنس گوهر وجودی را معرفت رقم می زند؛ اندیشه ات به هر جا بنگرد، عملت تو را بدان سوی حرکت می دهد.
🔰 در عالم هستی، مهم تر از خدا و ولیّ خدا نداریم و لذا معرفت توحید و ولایت نیز در رأس معرفت ها قرار می گیرد. از طرفی در روایات متعدد از خاندان وحی، معرفت امام را مقدّمه، طریق و بلکه عین معرفت خداوند مطرح کرده اند.
❇️ کانون مرکزی معرفت و آبشخور اصلی دانش و عقلانیت ربّانی، قرآن است. باید مبدأ و منتهای معرفت خویش را به خصوص در مسائل کلان هستی علی الخصوص توحید و ولایت، قرآن قرار دهیم. برای شناخت امام عصر نیز باید وارد عالم هدایت قرآن شویم و در محضر درس امام شناسی خداوند، زانو بزنیم.
♦️ قرآن؛ کتاب هدایت به امام
👈 خداوند در سوره مبارکه اسراء، قرآن را هدایت کننده به استوارترین راه معرّفی می کند؛ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ. این طریق اقوم، هر چه هست، محور برنامه های هدایت قرآن است. اگر قرآن به سوی حق و حقیقت و رشد و تعالی و سعادت هدایت می کند، بر محور این طریق اقوم است.
👈 این طریق اقوم امام است؛ امام است که محور هدایت قرآنی است. به یک معنا قرآن فقط انسان را به امام هدایت می کند. قبلا در نوشته ای با عنوان صراط چیست، این مطلب تبیین شد که صراط، وضعیت وجودی و حال امام یعنی انسان کامل است. قرآن می خواهد ما را به سوی او برده و با او محشور کرده و مانند او گرداند و ما را زنده به حیات و معرفت و عملی از جنس حیات و معرفت و عمل امام گرداند. در حدیثی با سند صحیح در کتاب کافی امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه شریفه می فرمایند : القرآن یهدی الی الامام.
✅ قرآن چگونه ما را به سوی امام هدایت می کند؟
در پاسخ به این سوال مهم، سه گونه هدایت به ذهنم رسید :
1️⃣ یکی این که حشر با قرآن و قرآنی شدن، از آن جا که قرآن و امام از هم جدا نمی شوند، از آن جایی که شاید ندانیم، به مرور دست انسان را در دست امام می گذارد و این هدایت از سنخ ایصال است. عزیزی از خوبان عالم که امیدوارم الان در جوار خداوند و اولیای او محشور باشد، می فرمود که زمانی طلبی شدید نسبت به تشرّف به محضر امام عصر داشتم؛ شبی به محضر آیت الله بهجت مشرّف شدم و قبل از این که چیزی بگویم، ایشان قرآنی را درست گرفت و فرمود : فلانی اگر دنبال امام زمان می گردی، آقا در قرآن است؛ در قرآن آقا را جستجو کن.
✅ مرحوم آقای بهجت حدیث ثقلین را که در آن نبی اکرم قرآن و عترت را دو حقیقت جدائی ناپذیر معرّفی می کنند، از اسرار شیعه می دانستند. این گونه اوّل چندان گفتنی نیست؛ یافتنی است و رسیدنی که خدا روزی کند.
2️⃣ گونه دوم این است که همانطور که در بالا بیان شد، کار قرآن تطبیق دادن انسان ها با صراط مستقیم است؛ لذا هر امر ریز و درشتی در حیطه اعتقاد و اخلاق و عمل قرآنی در ما محقق شود، ما وجوداً گامی را به سوی شباهت و قرب به امام برداشته ایم. قرآن می خواهد ما را به سمت علم و عمل امام و مانند او شدن، راهبری کند. همان که فرمود : سلمان منّا اهل البیت.
3️⃣ گونه سوم که محور این نوشتار است این است که اساساً مهمترین معرفت های بنیادی پیرامون جایگاه امام را خداوند در قرآن ارائه کرده است. آیات بسیاری وجود دارند که تاویل یا تفسیر آن ها وجود مقدّس امام است. این قرآن است که امام را صراط مستقیم، طریق اقوم، نعمت، نور، طهارت مطلق، ولی امر و....معرّفی می کند. قرآن از ابتدا تا انتهایش مانند یک سفر معنوی در عالم ولایت است که انسان را به مهمترین منازل امام در قرآن از نظر معرفتی وارد می کند.
👈 حضرت مولی علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند : 🔻فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآن🔺
باید منازل امام در قرآن را بشناسیم و جایگاه الهی ترسیم شده برای او را آگاهی یابیم. این معرفت، از اساسی ترین خوراک های معرفتی لازم برای ساختار انسانی است.
‼️ عزیزان؛ باور کنیم که ما بیش از آب و غذا، به شناخت خدا و امام نیاز داریم. امروزه و در این عصر، باید امام این عصر را بشناسیم و بدون این شناخت نمی توانیم وارد پناهگاه استوار ولایت او شده و بر کشتی نجات او در این دنیای گردابی سوار شویم. حتماً در این ایّام صلوات شعبانیه را خوانده اید و دانسته اید که الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین و ملجأ الهاربین و عصمة المعتصمین و الفلک الجاریة فی اللج الغامرة، امام است.
ان شاء الله در این ایّام به برخی از معرفت های قرآنی مرتبط با امام عصر عج اشاره می شود.
🔻(67) مهدویت در قرآن (2)🔺
🔸 تأمّلی پیرامون معنای صلوات
"إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً "
🌙 ماه شعبان، ماه وجود مقدّس رسول الله است. (هذا شهر نبیّک سیّد رسلک) دقیقا نمی دانم یعنی چه ولی شاید اینقدر بشود گفت که در این ماه باید از ناحیه ما توجّه بیشتری به آن وجود مقدّس شود و در معرفت و تقرّب به ایشان و آراسته شدن بیش از پیش به سنّت ایشان بکوشیم. (فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشفاعة لدیه) شاید هم ماه شعبان، ظرفی برای تجلّی و شفاعت و دستگیری ویژه رسول خدا باشد؛ والله اعلم.
🤲 یکی از بهترین راه ها برای تقرّب و توجّه به این وجود مقدّس که یکی از برترین اذکار نیز هست، ذکر شریف صلوات است. روشن است که هر چه قدر معرفت ما به این ذکر بیشتر شود تاثیر آن نیز بیشتر خواهد شد.
✍️ می خواهم از یک زاویه نگاه خاص کمی پیرامون حقیقت صلوات و مفاهیم آیه شریفه سوره احزاب بنویسم که از این رهگذر زاویه دیدی نیز به جایگاه امام عصر علیه السلام و نسبتی که ما باید با حضرت از نظر معرفتی و عملی برقرار کنیم حاصل شود.
♦️ معنای لغوی صلوات
آنچه حاصل بررسی حقیر پیرامون معنای لغوی صلوات است این است که ماده آن به معنای نوعی عطف توجّه به کسی است که در نتیجه این عطف توجّه، نتیجه ای مانند ثناء جمیل یا رحمت یا مغفرت و....به کسی که بر او صلوات نثار می شود، می رسد.
👈 مثلا خداوند به مؤمنین صلوات می فرستد؛ ظاهرا معنایش این است که عطف توجّهی از زناحیه خداوند به مؤمنین صورت می گیرد و مومنین معطوف خداوند واقع می شوند و در این توجّه، خداوند مومنین را مدح و ثنا کرده و رحمت و مغفرت خویش را شامل حال آن ها می کند. پس اصل معنای ماده این عطف توجه ویژه است که با توجه به این که مصلّی کیست و مصلّی علیه کیست، مصداق و نتیجه این صلوات متفاوت می شود.
📖 در آیه معروف صلوات نیز مفهوم آیه این است که خداوند و ملائکة که قوا و لشکریان و کارگزاران خداوند در عالم هستی هستند، وجود مقدّس رسول الله را نقطه عطف توجّه خویش قرار می دهند و در این عطف توجّه از ناحیه خداوند، رحمت و از ناحیه ملائکة نیز تنزیه و تقدیس شامل حال وجود مقدّس نبی اکرم می شود.
🔹 اگر بخواهیم بیشتر تحلیل کنیم، همانطور که در ابتدای نوشته قبلی بیان شد، با توجّه به جایگاه ویژه رسول الله در این عالم، گوئی خداوند در این آیه می خواهد بیان کند که محور و نقطه ی کانونی رحمت من و حمایت ها و پشتیبانی و کارسازی های ملائکه به عنوان قوا و لشکریانم در این عالم، وجود مقدّس ختمی مرتبت است.
✅ به بیان روشن تر، همه رحمت عام و گسترده خداوند که همه عالمیان سر سفره آن نشسته اند، برای این است که در بوستان هستی، درخت وجود مبارک ایشان بارور شده و به اوج و شکوفائی برسد.
❇️ اهل معرفت می گویند که رحمت رحیمی خداوند، رحمت رحمانی و عام و گسترده او را جهت دهی می کند و به دنبال خویش می برد. رحمت رحیمی و خاص خداوند که برای به کمال رساندن موجوداتی مانند انسان است، همه و همه از ناحیه خداوند، معطوف به وجود مقدّس رسول الله است.
🔰 رسول خدا علیه و آله السلام کسی است که حامل رحمت رحیمی و خاص خداوند یعنی ولایت خداوند است که قرار است انسان ها با ورود به ولایت رسول خدا از رحمت رحیمی خداوند بهره مند شده و به تبع ایشان، به کمال خود برسند.
👈 پس به بیانی دیگر، اگر خداوند این عالم را آفریده و آن را مدام فیض می دهد و ربوبیت می کند، غرض و مقصود و نقطه عطف هستی از منظر الهی، نقطه ای است به نام انسان کامل. خداوند این سفره را اصالتاً تنها برای او گسترده است؛ سفره رحمت بی کران خویش را.
👈 حالا می توانیم بگوییم که معنای صلوات خداوند و ملائکة بر رسول الله، بیان محوریت رسول خدا در گستره هستی و عرصه رحمت خداوندی است و او نقطه ای است که گوئی خداوند در عالم هستی تنها او را می بیند و برای او افاضه رحمت می کند و همه مدیریت و تدبیر عالم و همه اتفاقات و تحوّلات و تقدیرات نظام آفرینش، بر محور آن وجود مقدّس است.
🌺 وقتی ما امر به صلوات شده ایم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) با صلوات فرستادن بر حضرت و آل اطهر ایشان چند اتّفاق می افتد :
1️⃣ اوّلاً به این معرفت و برخورداری از چنین جایگاهی برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان، اقرار می کنیم یعنی خدایا من فهمیدم که این ذوات مقدّس، محور آفرینش و خدائی و ربوبیت و رحمت و ولایت هستند.
2️⃣ ثانیاً با این معرفت و پیمانی که با ولایت در عوالم قبلی بسته ایم تجدید عهد و میثاق می کنیم. به این مطلب در روایات ما نیز اشاره شده است. 🔻قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص فَمَعْنَاهُ أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ حِينَ قَوْلِهِ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى.🔺
3️⃣ ثالثا نتیجه این معرفت می شود تفسیر خویشتن به امام؛ وقتی ما کسی را محور و اصل و نقطه عطف هستی و کانون نظر خداوند در این عالم بدانیم و این را باور کنیم، قطعا ما نیز باید حول این محور و برای او زندگی کنیم و خود را برای به ثمر نشستن این درخت مبارک بخواهیم و ببینیم. لذا معنای صلوات فرستادن ما این می شود که فهمیدم و باور کردم که باید در این عالم برای خود نباشم، برای کسی باشم و حول نقطه ای زندگی کنم که خداوند هم به محوریت آن نقطه عطف، عالم را تدبیر می کند.
4️⃣ رابعاً با درخواست از خداوند برای افاضه رحمت خویش به این خاندان، خود را در این جرگه و جریان قرار می دهم و می کوشم که من نیز مانند خدا و ملائکة این نقطه را محور هستی و حیات و غایت خویش قرار دهم.
5️⃣ خامساً با چنین دیدی، به ثمر نشستن نهائی این درخت مبارک که در عصر ظهور خاتم الاوصیاء مهدی موعود محقق می شود، نه تنها علت غائی هستی و جریان رحمت الهی، بلکه غایت من نیز خواهد شد.
6️⃣ سادساً نتیجه این می شود که در معنای صلوات، درخواست فرج حضرت نیز نهفته است؛ چون وقتی از خداوند می خواهیم رحمت و فیض بی کران خویش را به این خاندان نثار کرده و عطف توجه الهی بدان ها نماید، می دانیم که سرانجام این رحمت و افاضه و منزل نهایی آن و به ثمر نشستن غایی این شجر مبارک، ظهور موفور السرور آن ولی بی مثال الهی است.
❇️ پس امروز، حجّت کبرای خدا، محور خدائی خدا، یگانه مهمان سفره رحمت گسترده الهی، قائد و جهت دهنده جریان رحمت عام خداوند و حامل رحمت رحیمی خداوند یعنی ولایت اوست. اوست که خدا برای او خدائی می کند و ما نیز باید همه هستی خویش را با این باور به پای او تسلیم کنیم و خود را با او و برای او تعریف کنیم؛ و سلّموا تسلیماً.
🔻(68) مهدویت در قرآن (3)🔺
"أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون"
📖 آیه زیبا و پند آموزی است؛ خداوند از اهل ایمان گله می کند که چرا قلوبتان در مقابل یاد خداوند و آیات حق، خشوع و تاثّر ندارد؟
👈 ادبیات خاصی در این آیه استفاده شده که حامل نکاتی است؛ آیا وقت آن نشده که خدائی که بدان ایمان دارید و حقایقی که از جانب او بر شما نازل شده و بدان ها نیز باور دارید، قلوب شما را رام و خاشع کند؟ پس کِی قرار است قلبتان تکانی بخورد؟
👈 کی قرار است خدا خدا گفتنتان به زبان، شما را عوض کند؟ حقّ خدا و آیات خدا این نبود که در مقابل آن ها چنین سنگدلی کنید.
🔹 آیا مانند اهل کتاب شده اید که وقتی بین آن ها و پیامبرانشان فاصله افتاد و مدّت زمانی را بدون حضور انبیا زیستند، کم کم قلبشان سخت شد و از زیّ عبودیت خارج شده و دیگر هیچ حقیقت و سخن حقّی قلب آن ها را تکان نمی داد؟؟
❇️ طبیعت انسان چنین است که به مرور، وقتی امری از کانون ادراک حسّی و مادی او خارج می شود، نسبت به آن دچار غفلت بلکه قساوت می شود.
✍️ قبلا در نوشته شماره 56، غفلت و قساوت را معنا کردم. غفلت به معنای از یاد بردن و قطع ارتباط ادراکی با چیزی است. وقتی چیزی از حیطه احساس مادی انسان خارج می شود، به مرور اندیشه و فضای انسان از آن تهی شده و دیگر آن حقیقت، از فضای اندیشه انسان غایب می شود.