eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻‏(۶۶) مهدویت در قرآن (1)‏🔺 ‏ ‏ ‏" إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي‏ لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً"‏ ‏ ‏ 💐 در ایّام میلاد مبارک یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف، چه دست آوردی مبارک ‏تر از این که گامی به سوی حضرت هدایت شویم. 🌴 او، موعودِ موجودِ حاضرِ ناظر است؛ نقطه ای در عالم است که ‏اگر با دیده الهی به آن بنگریم، خداوند با همه قوا و رحمت و فیض خویش، معطوف به آن نقطه است. این عالم باغی ‏است که خداوند به غرض درخت وجود آن نازنین، این باغ را آفریده و محور باغبانی او، مهدی جان اوست. مابقی ‏بر سر سفره رحمت خداوند، طفیلی هستند؛ همه گیاهان دیگر این باغ به یمن آبیاری و مراقبت باغبان از آن درخت آب ‏می نوشند و در حیطه باغبانی او وارد شده اند. ‏ ‏ 📖 عزیزان اهمیّت دانش و معرفت آن قدر زیاد است که تا ما از نظر معرفتی رشد نکنیم، رشد نمی کنیم. معرفت و ‏آگاهی، هسته مرکزی وجود انسان است؛ همان کلم طیّبی است که خرجی صعود انسان است به عالم معنا. ‏عمل، فرع بر علم و معرفت است و این معرفت ماست که کارکرد و برد و تاثیر عمل ما را مشخّص می کند. جنس ‏گوهر وجودی را معرفت رقم می زند؛ اندیشه ات به هر جا بنگرد، عملت تو را بدان سوی حرکت می دهد. ‏ ‏ ‏ 🔰 در عالم هستی، مهم تر از خدا و ولیّ خدا نداریم و لذا معرفت توحید و ولایت نیز در رأس معرفت ها قرار می گیرد. ‏از طرفی در روایات متعدد از خاندان وحی، معرفت امام را مقدّمه، طریق و بلکه عین معرفت خداوند مطرح کرده اند.
❇️ کانون مرکزی معرفت و آبشخور اصلی دانش و عقلانیت ربّانی، قرآن است. باید مبدأ و منتهای معرفت خویش را به ‏خصوص در مسائل کلان هستی علی الخصوص توحید و ولایت، قرآن قرار دهیم. برای شناخت امام عصر نیز باید ‏وارد عالم هدایت قرآن شویم و در محضر درس امام شناسی خداوند، زانو بزنیم.‏ ‏ ‏ ♦️ قرآن؛ کتاب هدایت به امام 👈 خداوند در سوره مبارکه اسراء، قرآن را هدایت کننده به استوارترین راه معرّفی می کند؛ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي‏ لِلَّتي‏ ‏هِيَ أَقْوَمُ. این طریق اقوم، هر چه هست، محور برنامه های هدایت قرآن است. اگر قرآن به سوی حق و حقیقت و ‏رشد و تعالی و سعادت هدایت می کند، بر محور این طریق اقوم است.‏ 👈 این طریق اقوم امام است؛ امام است که محور هدایت قرآنی است. به یک معنا قرآن فقط انسان را به امام هدایت می ‏کند. قبلا در نوشته ای با عنوان صراط چیست، این مطلب تبیین شد که صراط، وضعیت وجودی و حال امام یعنی ‏انسان کامل است. قرآن می خواهد ما را به سوی او برده و با او محشور کرده و مانند او گرداند و ما را زنده به ‏حیات و معرفت و عملی از جنس حیات و معرفت و عمل امام گرداند. در حدیثی با سند صحیح در کتاب کافی امام ‏صادق علیه السلام در ذیل این آیه شریفه می فرمایند : القرآن یهدی الی الامام.‏ ‏ ‏ ✅ قرآن چگونه ما را به سوی امام هدایت می کند؟ در پاسخ به این سوال مهم، سه گونه هدایت به ذهنم رسید :‏ 1️⃣ یکی این که حشر با قرآن و قرآنی شدن، از آن جا که قرآن و امام از هم جدا نمی شوند، از آن جایی که شاید ندانیم، ‏به مرور دست انسان را در دست امام می گذارد و این هدایت از سنخ ایصال است. عزیزی از خوبان عالم که ‏امیدوارم الان در جوار خداوند و اولیای او محشور باشد، می فرمود که زمانی طلبی شدید نسبت به تشرّف به محضر ‏امام عصر داشتم؛ شبی به محضر آیت الله بهجت مشرّف شدم و قبل از این که چیزی بگویم، ایشان قرآنی را درست ‏گرفت و فرمود : فلانی اگر دنبال امام زمان می گردی، آقا در قرآن است؛ در قرآن آقا را جستجو کن. ✅ مرحوم آقای ‏بهجت حدیث ثقلین را که در آن نبی اکرم قرآن و عترت را دو حقیقت جدائی ناپذیر معرّفی می کنند، از اسرار شیعه ‏می دانستند. این گونه اوّل چندان گفتنی نیست؛ یافتنی است و رسیدنی که خدا روزی کند.‏ ‏ ‏ 2️⃣ گونه دوم این است که همانطور که در بالا بیان شد، کار قرآن تطبیق دادن انسان ها با صراط مستقیم است؛ لذا هر ‏امر ریز و درشتی در حیطه اعتقاد و اخلاق و عمل قرآنی در ما محقق شود، ما وجوداً گامی را به سوی شباهت و قرب ‏به امام برداشته ایم. قرآن می خواهد ما را به سمت علم و عمل امام و مانند او شدن، راهبری کند.‏ همان که فرمود : سلمان منّا اهل البیت. ‏ ‏ 3️⃣ گونه سوم که محور این نوشتار است این است که اساساً مهمترین معرفت های بنیادی پیرامون جایگاه امام را خداوند ‏در قرآن ارائه کرده است. آیات بسیاری وجود دارند که تاویل یا تفسیر آن ها وجود مقدّس امام است. این قرآن است ‏که امام را صراط مستقیم، طریق اقوم، نعمت، نور، طهارت مطلق، ولی امر و....معرّفی می کند. قرآن از ابتدا تا ‏انتهایش مانند یک سفر معنوی در عالم ولایت است که انسان را به مهمترین منازل امام در قرآن از نظر معرفتی وارد ‏می کند. ‏ 👈 حضرت مولی علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند : 🔻فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآن‏🔺 باید منازل امام در ‏قرآن را بشناسیم و جایگاه الهی ترسیم شده برای او را آگاهی یابیم. این معرفت، از اساسی ترین خوراک های معرفتی ‏لازم برای ساختار انسانی است. ‏ ‏ ‏ ‼️ عزیزان؛ باور کنیم که ما بیش از آب و غذا، به شناخت خدا و امام نیاز داریم. امروزه و در این عصر، باید امام این ‏عصر را بشناسیم و بدون این شناخت نمی توانیم وارد پناهگاه استوار ولایت او شده و بر کشتی نجات او در این دنیای ‏گردابی سوار شویم. حتماً در این ایّام صلوات شعبانیه را خوانده اید و دانسته اید که الکهف الحصین و غیاث المضطر ‏المستکین و ملجأ الهاربین و عصمة المعتصمین و الفلک الجاریة فی اللج الغامرة، امام است.‏ ‏ ‏ ان شاء الله در این ایّام به برخی از معرفت های قرآنی مرتبط با امام عصر عج اشاره می شود.‏ ‏ ‏
‏🔻(67) مهدویت در قرآن (2)🔺 🔸 تأمّلی پیرامون معنای صلوات "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً "‏ ‏ ‏ 🌙 ماه شعبان، ماه وجود مقدّس رسول الله است. (هذا شهر نبیّک سیّد رسلک) دقیقا نمی دانم یعنی چه ولی شاید اینقدر ‏بشود گفت که در این ماه باید از ناحیه ما توجّه بیشتری به آن وجود مقدّس شود و در معرفت و تقرّب به ایشان و ‏آراسته شدن بیش از پیش به سنّت ایشان بکوشیم. (فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشفاعة لدیه) شاید هم ماه شعبان، ظرفی برای ‏تجلّی و شفاعت و دستگیری ویژه رسول خدا باشد؛ والله اعلم.‏ ‏ ‏ 🤲 یکی از بهترین راه ها برای تقرّب و توجّه به این وجود مقدّس که یکی از برترین اذکار نیز هست، ذکر شریف صلوات ‏است. روشن است که هر چه قدر معرفت ما به این ذکر بیشتر شود تاثیر آن نیز بیشتر خواهد شد.‏ ‏ ‏ ✍️ می خواهم از یک زاویه نگاه خاص کمی پیرامون حقیقت صلوات و مفاهیم آیه شریفه سوره احزاب بنویسم که از این ‏رهگذر زاویه دیدی نیز به جایگاه امام عصر علیه السلام و نسبتی که ما باید با حضرت از نظر معرفتی و عملی برقرار ‏کنیم حاصل شود.‏ ‏ ‏ ♦️ معنای لغوی صلوات آنچه حاصل بررسی حقیر پیرامون معنای لغوی صلوات است این است که ماده آن به معنای نوعی عطف توجّه به ‏کسی است که در نتیجه این عطف توجّه، نتیجه ای مانند ثناء جمیل یا رحمت یا مغفرت و....به کسی که بر او ‏صلوات نثار می شود، می رسد.
👈 مثلا خداوند به مؤمنین صلوات می فرستد؛ ظاهرا معنایش این است که عطف توجّهی از زناحیه خداوند به مؤمنین ‏صورت می گیرد و مومنین معطوف خداوند واقع می شوند و در این توجّه، خداوند مومنین را مدح و ثنا کرده و ‏رحمت و مغفرت خویش را شامل حال آن ها می کند. پس اصل معنای ماده این عطف توجه ویژه است که با توجه به ‏این که مصلّی کیست و مصلّی علیه کیست، مصداق و نتیجه این صلوات متفاوت می شود.‏ ‏ ‏ 📖 در آیه معروف صلوات نیز مفهوم آیه این است که خداوند و ملائکة که قوا و لشکریان و کارگزاران خداوند در عالم ‏هستی هستند، وجود مقدّس رسول الله را نقطه عطف توجّه خویش قرار می دهند و در این عطف توجّه از ناحیه ‏خداوند، رحمت و از ناحیه ملائکة نیز تنزیه و تقدیس شامل حال وجود مقدّس نبی اکرم می شود.‏ ‏ ‏ 🔹 اگر بخواهیم بیشتر تحلیل کنیم، همانطور که در ابتدای نوشته قبلی بیان شد، با توجّه به جایگاه ویژه رسول الله در این ‏عالم، گوئی خداوند در این آیه می خواهد بیان کند که محور و نقطه ی کانونی رحمت من و حمایت ها و پشتیبانی و ‏کارسازی های ملائکه به عنوان قوا و لشکریانم در این عالم، وجود مقدّس ختمی مرتبت است. ‏ ‏ ‏ ✅ به بیان روشن تر، همه رحمت عام و گسترده خداوند که همه عالمیان سر سفره آن نشسته اند، برای این است که در ‏بوستان هستی، درخت وجود مبارک ایشان بارور شده و به اوج و شکوفائی برسد. ❇️ اهل معرفت می گویند که رحمت ‏رحیمی خداوند، رحمت رحمانی و عام و گسترده او را جهت دهی می کند و به دنبال خویش می برد. رحمت رحیمی ‏و خاص خداوند که برای به کمال رساندن موجوداتی مانند انسان است، همه و همه از ناحیه خداوند، معطوف به ‏وجود مقدّس رسول الله است. ‏ ‏ 🔰 رسول خدا علیه و آله السلام کسی است که حامل رحمت رحیمی و خاص خداوند یعنی ولایت خداوند است که ‏قرار است انسان ها با ورود به ولایت رسول خدا از رحمت رحیمی خداوند بهره مند شده و به تبع ایشان، به کمال ‏خود برسند.‏ ‏ ‏ 👈 پس به بیانی دیگر، اگر خداوند این عالم را آفریده و آن را مدام فیض می دهد و ربوبیت می کند، غرض و مقصود و ‏نقطه عطف هستی از منظر الهی، نقطه ای است به نام انسان کامل. خداوند این سفره را اصالتاً تنها برای او گسترده ‏است؛ سفره رحمت بی کران خویش را.‏ ‏ ‏ 👈 حالا می توانیم بگوییم که معنای صلوات خداوند و ملائکة بر رسول الله، بیان محوریت رسول خدا در گستره هستی ‏و عرصه رحمت خداوندی است و او نقطه ای است که گوئی خداوند در عالم هستی تنها او را می بیند و برای او ‏افاضه رحمت می کند و همه مدیریت و تدبیر عالم و همه اتفاقات و تحوّلات و تقدیرات نظام آفرینش، بر محور آن وجود ‏مقدّس است. ‏ ‏ ‏ 🌺 وقتی ما امر به صلوات شده ایم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) با صلوات فرستادن بر حضرت و ‏آل اطهر ایشان چند اتّفاق می افتد :‏
1️⃣ ‏اوّلاً به این معرفت و برخورداری از چنین جایگاهی برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان، اقرار می کنیم یعنی ‏خدایا من فهمیدم که این ذوات مقدّس، محور آفرینش و خدائی و ربوبیت و رحمت و ولایت هستند.‏ ‏2️⃣ ثانیاً با این معرفت و پیمانی که با ولایت در عوالم قبلی بسته ایم تجدید عهد و میثاق می کنیم. به این مطلب در ‏روایات ما نیز اشاره شده است.‏ 🔻قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص فَمَعْنَاهُ أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ حِينَ قَوْلِهِ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏.🔺 ‏3️⃣ ثالثا نتیجه این معرفت می شود تفسیر خویشتن به امام؛ وقتی ما کسی را محور و اصل و نقطه عطف هستی و ‏کانون نظر خداوند در این عالم بدانیم و این را باور کنیم، قطعا ما نیز باید حول این محور و برای او زندگی ‏کنیم و خود را برای به ثمر نشستن این درخت مبارک بخواهیم و ببینیم. لذا معنای صلوات فرستادن ما این می ‏شود که فهمیدم و باور کردم که باید در این عالم برای خود نباشم، برای کسی باشم و حول نقطه ای زندگی ‏کنم که خداوند هم به محوریت آن نقطه عطف، عالم را تدبیر می کند.‏ ‏4️⃣ رابعاً با درخواست از خداوند برای افاضه رحمت خویش به این خاندان، خود را در این جرگه و جریان قرار می ‏دهم و می کوشم که من نیز مانند خدا و ملائکة این نقطه را محور هستی و حیات و غایت خویش قرار دهم. ‏ ‏5️⃣ خامساً با چنین دیدی، به ثمر نشستن نهائی این درخت مبارک که در عصر ظهور خاتم الاوصیاء مهدی موعود ‏محقق می شود، نه تنها علت غائی هستی و جریان رحمت الهی، بلکه غایت من نیز خواهد شد.‏ ‏6️⃣ سادساً نتیجه این می شود که در معنای صلوات، درخواست فرج حضرت نیز نهفته است؛ چون وقتی از ‏خداوند می خواهیم رحمت و فیض بی کران خویش را به این خاندان نثار کرده و عطف توجه الهی بدان ها ‏نماید، می دانیم که سرانجام این رحمت و افاضه و منزل نهایی آن و به ثمر نشستن غایی این شجر مبارک، ظهور ‏موفور السرور آن ولی بی مثال الهی است.‏ ‏❇️ پس امروز، حجّت کبرای خدا، محور خدائی خدا، یگانه مهمان سفره رحمت گسترده الهی، قائد و جهت دهنده ‏جریان رحمت عام خداوند و حامل رحمت رحیمی خداوند یعنی ولایت اوست. اوست که خدا برای او خدائی ‏می کند و ما نیز باید همه هستی خویش را با این باور به پای او تسلیم کنیم و خود را با او و برای او تعریف ‏کنیم؛ و سلّموا تسلیماً.‏
‏🔻(68) مهدویت در قرآن (3)🔺 ‏ ‏ ‏"أَ لَمْ‏ يَأْنِ‏ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ ‏عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون"‏ ‏ ‏ 📖 آیه زیبا و پند آموزی است؛ خداوند از اهل ایمان گله می کند که چرا قلوبتان ‏در مقابل یاد خداوند و آیات حق، خشوع و تاثّر ندارد؟ ‏ ‏ ‏ 👈 ادبیات خاصی در این آیه استفاده شده که حامل نکاتی است؛ آیا وقت آن نشده ‏که خدائی که بدان ایمان دارید و حقایقی که از جانب او بر شما نازل شده و ‏بدان ها نیز باور دارید، قلوب شما را رام و خاشع کند؟ پس کِی قرار است ‏قلبتان تکانی بخورد؟ 👈 کی قرار است خدا خدا گفتنتان به زبان، شما را عوض ‏کند؟ حقّ خدا و آیات خدا این نبود که در مقابل آن ها چنین سنگدلی کنید.‏ ‏ ‏ 🔹 آیا مانند اهل کتاب شده اید که وقتی بین آن ها و پیامبرانشان فاصله افتاد و ‏مدّت زمانی را بدون حضور انبیا زیستند، کم کم قلبشان سخت شد و از زیّ ‏عبودیت خارج شده و دیگر هیچ حقیقت و سخن حقّی قلب آن ها را تکان ‏نمی داد؟؟ ‏ ‏ ❇️ طبیعت انسان چنین است که به مرور، وقتی امری از کانون ادراک حسّی و ‏مادی او خارج می شود، نسبت به آن دچار غفلت بلکه قساوت می شود.‏ ‏ ‏ ✍️ قبلا در نوشته شماره 56، غفلت و قساوت را معنا کردم. غفلت به معنای از یاد بردن و ‏قطع ارتباط ادراکی با چیزی است. وقتی چیزی از حیطه احساس مادی انسان خارج می شود، به مرور اندیشه و ‏فضای انسان از آن تهی شده و دیگر آن حقیقت، از فضای اندیشه انسان غایب می شود.
👈 همین که از ساحت اندیشه انسان غایب شد، یعنی از وجود او غایب شده و عملکرد انسان کاملاً بدون توجّه و ‏تاثّر از آن صورت می گیرد؛ گوئی اصلاً نیست. 🔰 قساوت بیماری سخت تری است؛ قساوت مرحله ای است که ‏ولو آن حقیقت در ساحت اندیشه حضور داشته باشد، ولی نفس به دلیل تبعیت از هوای نفس، در وضعیتی قرار ‏دارد که صورت ادراکی بسیار ضعیفی از آن حقیقت در نفس نقش می بندد و اگرچه هست ولی نیست و قلب و ‏حالات و اعمال انسان هیچ توجهی به صورت واقعی به او نمی کند و تاثیری نیز از او نمی پذیرد؛ گوئی قلب به ‏آن حقیقت می گوید باش ولی نباش.‏ ‏ ‏ 🕰 ما در عصری زندگی می کنیم که یکی از بزرگترین حقائق هستی که بعد از خداوند در رتبه دوم قرار دارد یعنی ‏امام زمانمان، از مقابل ادراک حسّی ما غائب شده و فاصله زمانی بلندی بین ما و عصر حضور او افتاده است. ‏همین فاصله زمانی و گسست ادراکی، زمینه ساز دو امر خطرناک است: ❗️اوّلاً غفلت از آن حقیقت عظیم؛‌ خیلی از ما شاید در خود این غفلت و قساوت را نسبت به ولیّ خدا حسّ می ‏کنیم؛ آنگونه که باید و شاید در ساحت اندیشه و انگیزه ما حضور ندارد و نقش آفرینی نمی کند. او باید ‏الان بر عرش وجود ما تکیه سلطانی می زد و همه وجود ما را در تصرّف خویش می داشت ولی این گونه ‏نیست؛ از او دور شده و دچار بیماری غفلت شده ایم. ‼️ ثانیاً نسبت به او دچار قساوت شده ایم؛ او را یاد می ‏کنیم و به او باور داریم امّا قلب ما چندان تاثیری از این باور نمی گیرد. صورت او در قلب ما چنان طوفان ‏محبّتی که همه چیز را با خود ببرد ایجاد نمی کند و از دوری و غیبت و احساس درد نمی کنیم. آری ما نیز مانند ‏اهل کتاب، در این دوران فترت و غیبت امام نسبت به آن حقیقت ربّانی دچار غفلت و قساوت شده ایم.‏ 🔻او را باور داریم ولی این باور ما را به سوی او از جا نمی کند و چندان حرکت ‏زا نیست.🔺 💠 گوئی خدا به ما نیز در این عصر خطاب می کند که آیا وقت آن نرسیده که ‏قلبتان به یاد بزرگترین آیت حق من خاشع شود و رنج دوری و غیبت او شما ‏را دگرگون کند؟ ما با زندگی بدون او به مرور خو گرفته ایم و مانند کسانی ‏هستیم که به مرور با بلائی سخت و مرضی جانکاه کنار آمده ایم؛ گوئی ‏زندگی عادی همین زندگی پر از رنج و بیماری است و مصیبت زدگانی را ‏مانیم که کم کم مصیبت برایمان عادی شده. 📖 در روایات اهل بیت علیهم السلام ‏نیز این آیه شریفه و أمدی که در آن بیان شده، به عصر غیبت و فاصله ما با ‏امام زمانمان تاویل شده است. 🔻إنَّمَا الْأَمَدُ أَمَدُ الْغِيبَة🔺
‏(69) مهدویت در قرآن (4) ‏ ‏ ‏ ‏" أَسْبَغَ‏ عَلَيْكُمْ‏ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً "‏ ‏ ‏ ✍️ واژه نعمت در قرآن کریم در دو ساحت مفهومی عام و خاص به کار رفته است؛ در معنای عمومی، نعمت، به چیزی ‏گفته می شود که موجب خوشگواری زندگی و نیکویی حال و وضعیت انسان باشد. غذا، لباس، مسکن، سلامتی ‏و..... همه به این معنا نعمت هستند. معنای خاص نعمت نیز، ولایت خداوند و اولیای اوست که در نوشته ای با ‏عنوان نعمت چیست، به تفصیل به تبیین این معنا از نعمت و نسبت معنای عام و خاص نعمت اشاره شد. ‏ ‏ ‏ 📖 در این آیه شریفه خداوند ما را به گستردگی و وفور و ریزش سیل آسای نعم خویش توجه می دهد؛ خداوند ‏سفره ای برای ما پهن کرده که شمارش نعم رنگارنگ آن ممکن نیست. وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها. ‏ ‏ ‏ 🔸 توجّه دوم به این است که در نگرش به گستره نعمت الهی، تنها به آن چیزهایی که برای شما آشکار است و در ‏معرض ادراک قوای ظاهری شما قرار دارد بسنده نکنید؛ به نعمت های فراوانی که برای شما آشکار نیست و ‏چه بسا بیشتر و مهمتر از نعمت های آشکار باشد هم توجه کنید. 🔹 آشکار یا پنهان بودن امری نسبی است؛ ممکن ‏است نعمتی برای کسی آشکار و برای کسی پنهان باشد. این آیه یک دستور عمومی است؛ هر کس باید بکوشد ‏به گستره نعمت الهی در طول و عرض ظاهر و عمقِ پنهان آن توجه کند و مدام بکوشد، نعمت های پنهان را با ‏توجه و شناخت، برای خود به نعم آشکار تبدیل کند. با این بیان تفاسیر مختلفی که در تبیین چیستی نعمت ‏ظاهر و باطن گفته شده قابل جمع خواهند بود.
❇️ یکسری نعمت ها به دلیل عدم توجه و غفلت و عدم شناخت برای ما نعمت پنهان محسوب می شوند که ‏باید بدان ها شناخت و توجه پیدا کرد و یکسری از نعمت ها هم سنخشان این است که در معرض قوای ‏ادراکی ظاهری قرار ندارند و مربوط به مرتبه ظاهر و مادی نیستند و این ها هم نعمت باطنی هستند که باید آن ‏ها را هم شناخت و ارج نهاد مثلا نعمت دین و هدایت و اسلام به این معنا از نعم باطنی هستند. 👈 خلاصه با ‏توجه به اوّلا نسبی بودن معنای ظاهر و باطن و ثانیاً زاویه دید های گوناگون به آشکار و پنهان بودن، می توان و ‏باید به گستره نعم الهی در طول و عرض و عمق توجهی شاکرانه و قدرشناسانه پیدا کرد.‏ ‏ ‏ ✅ وقتی به روایات ذیل آیه شریفه مراجعه می کنیم می بینیم که همین مطلب در آن ها قابل مشاهده است و به ‏گونه های مختلفی به معرفی و ارائه نعمت های ظاهری و باطنی پرداخته شده است.‏ 👈 امّا در یکی از این روایات که روایتی است با سند صحیح که شیخ صدوق آن را در کتاب کمال الدین نقل ‏فرموده اند، یک زاویه دید بسیار راقی به بحث نعمت ظاهر و باطن ارائه شده است که بر محور همان معنای ‏خاص از نعمت، یعنی نعمت ولایت و امامت است.‏ 👈 در این روایت شریف امام صادق علیه السلام می فرمایند که مراد از نعمت ظاهری، امامی است که در جامعه به ‏صورت ظاهر و آشکار حضور دارد و نعمت باطنی امام غائب است. غرض اصلی از این نوشتار، تمرکز بر این ‏زاویه دید و ارائه تبیینی برای این مطلب است که نعمت باطنی بودن امام غائب، مهدی موعود عجّل الله فرجه ‏الشریف به چه معناست و پیام تربیتی این معرفت چیست؟ ‏ ‏ ♦️ امام غائب؛ نعمت باطنی ‏ ‏ دو نکته مهم از این روایت شریف استفاده می شود :‏ 1️⃣ یکی این که اساساً نعمت به امام تفسیر می شود؛ این نعمت آنقدر عظیم است که گوئی در کنار آن، شایسته ‏نیست چیز دیگری را نعمت نامید. بلکه همانطور که در نوشته شماره 17 تبین شد، همه چیز در ارتباط با امام و ‏ولایت او تبدیل به نعمت می شود. او روح همه نعمت هاست؛ هر یک از عطایا و امکاناتی که خداوند در ‏اختیار انسان می گذارد، وقتی حقیقتاً نعمت است که روح نعمت در آن دمیده شود و با ولایت امام مرتبط شود.‏ ‏ ‏ 2️⃣ دوم این که امام غائب که در عصر او نیز همه چیز در ارتباط با او نعمت می شود، نعمت باطنی است. می ‏خواهم از زاویه خاصی به این مطلب نگاه کنم؛ اولین چیزی که از باطنی بودن این نعمت به ذهن می رسد، ‏خب همین است که او در ظاهر و برای دیدگان ما، مانند دیگر امامان آشکار نیست. ولی این همه مطلب نیست؛ ‏برای استفاده از هر نعمتی باید بر سر سفره آن نعمت نشست و آن سفره هر جا پهن شده، باید به آن جا رفت.‏ ‏ ‏ 🔸 در عصر غیبت، سفره نعمت وجود امام که تنها نعمت است و همه چیز با او تبدیل به نعمت می شود، در باطن ‏عالم پهن شده و اگر در مورد دیگر امامان بنای خداوند بر این بود که انسان ها در مرتبه ظاهر و در همین نظام ‏مادی با او مرتبط شوند، در مورد امام غائب روحی فداه، بناست که انسان ها در مرتبه باطن از او بهره مند ‏شوند.‏ ‏ ‏ 🔹 برای بهره مندی از نعمت باطنی، باید اهل باطن شد و با گذشتن از نظام بدن و ادراکات صرفاً مادی، اهل دل و ‏صاحب قلب شد. شاید در همین حدّ از بیان کمی مبهم باشد که چه می گویم و منظور چیست؛ راستش تبیینش ‏خیلی راحت نیست. ولی همین قدر بدانیم که عصر غیبت، یک کلاس و مرتبه بسیار خاصی از امام شناسی ‏است؛ گوئی اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که رابطه ما با امام، چیزی مانند رابطه ما با خودش شود. رابطه ما ‏با خداوند چگونه است؟ آیا باید جای خاصی برویم و خدا را در جای خاصی ببینیم؟ خیر؛ رابطه ما با خداوند در ‏مرتبه نظام باطن است نه نظام ظاهر و ماده و بدن. ‏ ‏ ‏ 🔰 خداوند اراده کرده در این عصر، ما امام را چیزی ورای این بدن مادی مبارکش بدانیم و با او همه جا باشیم و ‏بتوانیم همواره با وسیله ارتباطی پیشرفته ای که داریم یعنی همان قلبمان، از درون با او مرتبط شویم. باید از ‏معرفت افزائی ها و خلوت های با حضرت شروع کرد تا ان شاء الله کم کم مهمان همیشگی سفره این نعمت ‏باطنی شویم.‏
🔻‏(70) دعاهایی برای افتتاح نماز‏🔺 " إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين"‏ ✍️ در بین مؤمنین معمولاً رائج است که بعد از اقامه و قبل از تکبیرة الاحرام، برای ورود به نماز دعاهایی می ‏خوانند. خوب است عادت کنیم دراین گونه موارد طبق دستورات خاندان وحی عمل کنیم. ‏ ‏ 📖 در کتاب کافی، سه دعا برای ورود به نماز، قبل از تکبیرة الاحرام، وارد شده است. ‏ ‏ 1️⃣ دعای اوّل ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ صَلَوَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً ‏فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ. مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لِي بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ؛ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ، وَ ‏اخْتِمْ لِي بِهَا؛ فَإِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.‏🔺 ‏ ‏ 👈 در ادامه امام صادق علیه السلام دعایی را برای بعد از نماز نیز بیان کرده اند که بسیار زیباست : ‏ 🔻اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ عَافِيَةٍ وَ بَلَاءٍ، وَ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ مَثْوًى وَ مُنْقَلَبٍ؛ ‏اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَاهُمْ، وَ مَمَاتِي مَمَاتَهُمْ، وَ اجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي‏ الْمَوَاطِنِ‏ كُلِّهَا، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ؛ إِنَّكَ عَلى‏ ‏كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.‏🔺 ‏ ‏
❇️ نکات معرفتی زیبایی در این دعاها بیان شده : 🔹نکته اوّل این است که به ما می آموزد که از طریق وجود مقدّس ‏معصومین که وجیهان و آبرومندان آستان حق هستند، به خداوند توجّه کنیم و به واسطه آن ها به خداوند تقرّب ‏بجوییم؛ آبرومند و مقرّب آستان خداوند شدن به واسطه آن هاست. باید با آن ها و با رنگ و بوی آن ها به آستان ‏خدا رفت. این مطلب در دعاهای فراوانی از جمله در دعای بعدی نیز بیان شده است و شایسته توجّه است.‏ 🔸 نکته دوم این است که سعادت حقیقی را معجونی از طاعت، معرفت و ولایت اهل بیت علیهم السلام معرّفی می کند؛ ‏این است سعادت و از خدا می خواهیم که عاقبت ما را به این سعادت بزرگ ختم کند.‏ ‏ ‏ 2️⃣ دعای دوّم ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ‏ فِي طَلِبَتِي، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ‏ وَجِيهاً فِي ‏الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي‏ بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً، وَ ذَنْبِي بِهِمْ‏ مَغْفُوراً، وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً، يَا أَرْحَمَ ‏الرَّاحِمِين.‏🔺 ‏ ‏ 3️⃣ دعای سوم ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ لَا تُؤْيِسْنِي مِنْ رَوْحِكَ، وَ لَاتُقَنِّطْنِي‏‎ ‎مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ لَاتُؤْمِنِّي مَكْرَكَ؛ فَإِنَّهُ لَايَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ‏ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُون‏.‏🔺 ‏ ‏ 4️⃣ دعای چهارم ‏ این دعا را که از نظر مضمونی شبیه به دو دعای نخست است، سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل از امام رضا علیه ‏السلام به صورت مسند نقل کرده اند.‏ ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ رَبَ‏ هَذِهِ‏ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ وَ الصَّلَاةِ الْقَائِمَةِ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ بِاللَّهِ ‏أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي بِهِمْ ‏عِنْدَكَ‏ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ‏.‏🔺 ‏ ‏ 5️⃣ دعای پنجم ‏ این دعا که در بین مومنین از شهرت بیشتری برخوردار است را هم سید بن طاووس در همان کتاب، از امیرالمؤمنین ‏علیه السلام نقل کرده است.‏ 🔻يا مُحْسِنُ‏ قَدْ أَتَاكَ‏ الْمُسِي‏ءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِي‏ءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ ‏مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّي‏.‏🔺