🔻(۶۶) مهدویت در قرآن (1)🔺
" إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً"
💐 در ایّام میلاد مبارک یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف، چه دست آوردی مبارک تر از این که گامی به سوی حضرت هدایت شویم.
🌴 او، موعودِ موجودِ حاضرِ ناظر است؛ نقطه ای در عالم است که اگر با دیده الهی به آن بنگریم، خداوند با همه قوا و رحمت و فیض خویش، معطوف به آن نقطه است. این عالم باغی است که خداوند به غرض درخت وجود آن نازنین، این باغ را آفریده و محور باغبانی او، مهدی جان اوست. مابقی بر سر سفره رحمت خداوند، طفیلی هستند؛ همه گیاهان دیگر این باغ به یمن آبیاری و مراقبت باغبان از آن درخت آب می نوشند و در حیطه باغبانی او وارد شده اند.
📖 عزیزان اهمیّت دانش و معرفت آن قدر زیاد است که تا ما از نظر معرفتی رشد نکنیم، رشد نمی کنیم. معرفت و آگاهی، هسته مرکزی وجود انسان است؛ همان کلم طیّبی است که خرجی صعود انسان است به عالم معنا. عمل، فرع بر علم و معرفت است و این معرفت ماست که کارکرد و برد و تاثیر عمل ما را مشخّص می کند. جنس گوهر وجودی را معرفت رقم می زند؛ اندیشه ات به هر جا بنگرد، عملت تو را بدان سوی حرکت می دهد.
🔰 در عالم هستی، مهم تر از خدا و ولیّ خدا نداریم و لذا معرفت توحید و ولایت نیز در رأس معرفت ها قرار می گیرد. از طرفی در روایات متعدد از خاندان وحی، معرفت امام را مقدّمه، طریق و بلکه عین معرفت خداوند مطرح کرده اند.
❇️ کانون مرکزی معرفت و آبشخور اصلی دانش و عقلانیت ربّانی، قرآن است. باید مبدأ و منتهای معرفت خویش را به خصوص در مسائل کلان هستی علی الخصوص توحید و ولایت، قرآن قرار دهیم. برای شناخت امام عصر نیز باید وارد عالم هدایت قرآن شویم و در محضر درس امام شناسی خداوند، زانو بزنیم.
♦️ قرآن؛ کتاب هدایت به امام
👈 خداوند در سوره مبارکه اسراء، قرآن را هدایت کننده به استوارترین راه معرّفی می کند؛ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ. این طریق اقوم، هر چه هست، محور برنامه های هدایت قرآن است. اگر قرآن به سوی حق و حقیقت و رشد و تعالی و سعادت هدایت می کند، بر محور این طریق اقوم است.
👈 این طریق اقوم امام است؛ امام است که محور هدایت قرآنی است. به یک معنا قرآن فقط انسان را به امام هدایت می کند. قبلا در نوشته ای با عنوان صراط چیست، این مطلب تبیین شد که صراط، وضعیت وجودی و حال امام یعنی انسان کامل است. قرآن می خواهد ما را به سوی او برده و با او محشور کرده و مانند او گرداند و ما را زنده به حیات و معرفت و عملی از جنس حیات و معرفت و عمل امام گرداند. در حدیثی با سند صحیح در کتاب کافی امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه شریفه می فرمایند : القرآن یهدی الی الامام.
✅ قرآن چگونه ما را به سوی امام هدایت می کند؟
در پاسخ به این سوال مهم، سه گونه هدایت به ذهنم رسید :
1️⃣ یکی این که حشر با قرآن و قرآنی شدن، از آن جا که قرآن و امام از هم جدا نمی شوند، از آن جایی که شاید ندانیم، به مرور دست انسان را در دست امام می گذارد و این هدایت از سنخ ایصال است. عزیزی از خوبان عالم که امیدوارم الان در جوار خداوند و اولیای او محشور باشد، می فرمود که زمانی طلبی شدید نسبت به تشرّف به محضر امام عصر داشتم؛ شبی به محضر آیت الله بهجت مشرّف شدم و قبل از این که چیزی بگویم، ایشان قرآنی را درست گرفت و فرمود : فلانی اگر دنبال امام زمان می گردی، آقا در قرآن است؛ در قرآن آقا را جستجو کن.
✅ مرحوم آقای بهجت حدیث ثقلین را که در آن نبی اکرم قرآن و عترت را دو حقیقت جدائی ناپذیر معرّفی می کنند، از اسرار شیعه می دانستند. این گونه اوّل چندان گفتنی نیست؛ یافتنی است و رسیدنی که خدا روزی کند.
2️⃣ گونه دوم این است که همانطور که در بالا بیان شد، کار قرآن تطبیق دادن انسان ها با صراط مستقیم است؛ لذا هر امر ریز و درشتی در حیطه اعتقاد و اخلاق و عمل قرآنی در ما محقق شود، ما وجوداً گامی را به سوی شباهت و قرب به امام برداشته ایم. قرآن می خواهد ما را به سمت علم و عمل امام و مانند او شدن، راهبری کند. همان که فرمود : سلمان منّا اهل البیت.
3️⃣ گونه سوم که محور این نوشتار است این است که اساساً مهمترین معرفت های بنیادی پیرامون جایگاه امام را خداوند در قرآن ارائه کرده است. آیات بسیاری وجود دارند که تاویل یا تفسیر آن ها وجود مقدّس امام است. این قرآن است که امام را صراط مستقیم، طریق اقوم، نعمت، نور، طهارت مطلق، ولی امر و....معرّفی می کند. قرآن از ابتدا تا انتهایش مانند یک سفر معنوی در عالم ولایت است که انسان را به مهمترین منازل امام در قرآن از نظر معرفتی وارد می کند.
👈 حضرت مولی علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند : 🔻فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآن🔺
باید منازل امام در قرآن را بشناسیم و جایگاه الهی ترسیم شده برای او را آگاهی یابیم. این معرفت، از اساسی ترین خوراک های معرفتی لازم برای ساختار انسانی است.
‼️ عزیزان؛ باور کنیم که ما بیش از آب و غذا، به شناخت خدا و امام نیاز داریم. امروزه و در این عصر، باید امام این عصر را بشناسیم و بدون این شناخت نمی توانیم وارد پناهگاه استوار ولایت او شده و بر کشتی نجات او در این دنیای گردابی سوار شویم. حتماً در این ایّام صلوات شعبانیه را خوانده اید و دانسته اید که الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین و ملجأ الهاربین و عصمة المعتصمین و الفلک الجاریة فی اللج الغامرة، امام است.
ان شاء الله در این ایّام به برخی از معرفت های قرآنی مرتبط با امام عصر عج اشاره می شود.
🔻(67) مهدویت در قرآن (2)🔺
🔸 تأمّلی پیرامون معنای صلوات
"إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً "
🌙 ماه شعبان، ماه وجود مقدّس رسول الله است. (هذا شهر نبیّک سیّد رسلک) دقیقا نمی دانم یعنی چه ولی شاید اینقدر بشود گفت که در این ماه باید از ناحیه ما توجّه بیشتری به آن وجود مقدّس شود و در معرفت و تقرّب به ایشان و آراسته شدن بیش از پیش به سنّت ایشان بکوشیم. (فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشفاعة لدیه) شاید هم ماه شعبان، ظرفی برای تجلّی و شفاعت و دستگیری ویژه رسول خدا باشد؛ والله اعلم.
🤲 یکی از بهترین راه ها برای تقرّب و توجّه به این وجود مقدّس که یکی از برترین اذکار نیز هست، ذکر شریف صلوات است. روشن است که هر چه قدر معرفت ما به این ذکر بیشتر شود تاثیر آن نیز بیشتر خواهد شد.
✍️ می خواهم از یک زاویه نگاه خاص کمی پیرامون حقیقت صلوات و مفاهیم آیه شریفه سوره احزاب بنویسم که از این رهگذر زاویه دیدی نیز به جایگاه امام عصر علیه السلام و نسبتی که ما باید با حضرت از نظر معرفتی و عملی برقرار کنیم حاصل شود.
♦️ معنای لغوی صلوات
آنچه حاصل بررسی حقیر پیرامون معنای لغوی صلوات است این است که ماده آن به معنای نوعی عطف توجّه به کسی است که در نتیجه این عطف توجّه، نتیجه ای مانند ثناء جمیل یا رحمت یا مغفرت و....به کسی که بر او صلوات نثار می شود، می رسد.
👈 مثلا خداوند به مؤمنین صلوات می فرستد؛ ظاهرا معنایش این است که عطف توجّهی از زناحیه خداوند به مؤمنین صورت می گیرد و مومنین معطوف خداوند واقع می شوند و در این توجّه، خداوند مومنین را مدح و ثنا کرده و رحمت و مغفرت خویش را شامل حال آن ها می کند. پس اصل معنای ماده این عطف توجه ویژه است که با توجه به این که مصلّی کیست و مصلّی علیه کیست، مصداق و نتیجه این صلوات متفاوت می شود.
📖 در آیه معروف صلوات نیز مفهوم آیه این است که خداوند و ملائکة که قوا و لشکریان و کارگزاران خداوند در عالم هستی هستند، وجود مقدّس رسول الله را نقطه عطف توجّه خویش قرار می دهند و در این عطف توجّه از ناحیه خداوند، رحمت و از ناحیه ملائکة نیز تنزیه و تقدیس شامل حال وجود مقدّس نبی اکرم می شود.
🔹 اگر بخواهیم بیشتر تحلیل کنیم، همانطور که در ابتدای نوشته قبلی بیان شد، با توجّه به جایگاه ویژه رسول الله در این عالم، گوئی خداوند در این آیه می خواهد بیان کند که محور و نقطه ی کانونی رحمت من و حمایت ها و پشتیبانی و کارسازی های ملائکه به عنوان قوا و لشکریانم در این عالم، وجود مقدّس ختمی مرتبت است.
✅ به بیان روشن تر، همه رحمت عام و گسترده خداوند که همه عالمیان سر سفره آن نشسته اند، برای این است که در بوستان هستی، درخت وجود مبارک ایشان بارور شده و به اوج و شکوفائی برسد.
❇️ اهل معرفت می گویند که رحمت رحیمی خداوند، رحمت رحمانی و عام و گسترده او را جهت دهی می کند و به دنبال خویش می برد. رحمت رحیمی و خاص خداوند که برای به کمال رساندن موجوداتی مانند انسان است، همه و همه از ناحیه خداوند، معطوف به وجود مقدّس رسول الله است.
🔰 رسول خدا علیه و آله السلام کسی است که حامل رحمت رحیمی و خاص خداوند یعنی ولایت خداوند است که قرار است انسان ها با ورود به ولایت رسول خدا از رحمت رحیمی خداوند بهره مند شده و به تبع ایشان، به کمال خود برسند.
👈 پس به بیانی دیگر، اگر خداوند این عالم را آفریده و آن را مدام فیض می دهد و ربوبیت می کند، غرض و مقصود و نقطه عطف هستی از منظر الهی، نقطه ای است به نام انسان کامل. خداوند این سفره را اصالتاً تنها برای او گسترده است؛ سفره رحمت بی کران خویش را.
👈 حالا می توانیم بگوییم که معنای صلوات خداوند و ملائکة بر رسول الله، بیان محوریت رسول خدا در گستره هستی و عرصه رحمت خداوندی است و او نقطه ای است که گوئی خداوند در عالم هستی تنها او را می بیند و برای او افاضه رحمت می کند و همه مدیریت و تدبیر عالم و همه اتفاقات و تحوّلات و تقدیرات نظام آفرینش، بر محور آن وجود مقدّس است.
🌺 وقتی ما امر به صلوات شده ایم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) با صلوات فرستادن بر حضرت و آل اطهر ایشان چند اتّفاق می افتد :
1️⃣ اوّلاً به این معرفت و برخورداری از چنین جایگاهی برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان، اقرار می کنیم یعنی خدایا من فهمیدم که این ذوات مقدّس، محور آفرینش و خدائی و ربوبیت و رحمت و ولایت هستند.
2️⃣ ثانیاً با این معرفت و پیمانی که با ولایت در عوالم قبلی بسته ایم تجدید عهد و میثاق می کنیم. به این مطلب در روایات ما نیز اشاره شده است. 🔻قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص فَمَعْنَاهُ أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ حِينَ قَوْلِهِ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى.🔺
3️⃣ ثالثا نتیجه این معرفت می شود تفسیر خویشتن به امام؛ وقتی ما کسی را محور و اصل و نقطه عطف هستی و کانون نظر خداوند در این عالم بدانیم و این را باور کنیم، قطعا ما نیز باید حول این محور و برای او زندگی کنیم و خود را برای به ثمر نشستن این درخت مبارک بخواهیم و ببینیم. لذا معنای صلوات فرستادن ما این می شود که فهمیدم و باور کردم که باید در این عالم برای خود نباشم، برای کسی باشم و حول نقطه ای زندگی کنم که خداوند هم به محوریت آن نقطه عطف، عالم را تدبیر می کند.
4️⃣ رابعاً با درخواست از خداوند برای افاضه رحمت خویش به این خاندان، خود را در این جرگه و جریان قرار می دهم و می کوشم که من نیز مانند خدا و ملائکة این نقطه را محور هستی و حیات و غایت خویش قرار دهم.
5️⃣ خامساً با چنین دیدی، به ثمر نشستن نهائی این درخت مبارک که در عصر ظهور خاتم الاوصیاء مهدی موعود محقق می شود، نه تنها علت غائی هستی و جریان رحمت الهی، بلکه غایت من نیز خواهد شد.
6️⃣ سادساً نتیجه این می شود که در معنای صلوات، درخواست فرج حضرت نیز نهفته است؛ چون وقتی از خداوند می خواهیم رحمت و فیض بی کران خویش را به این خاندان نثار کرده و عطف توجه الهی بدان ها نماید، می دانیم که سرانجام این رحمت و افاضه و منزل نهایی آن و به ثمر نشستن غایی این شجر مبارک، ظهور موفور السرور آن ولی بی مثال الهی است.
❇️ پس امروز، حجّت کبرای خدا، محور خدائی خدا، یگانه مهمان سفره رحمت گسترده الهی، قائد و جهت دهنده جریان رحمت عام خداوند و حامل رحمت رحیمی خداوند یعنی ولایت اوست. اوست که خدا برای او خدائی می کند و ما نیز باید همه هستی خویش را با این باور به پای او تسلیم کنیم و خود را با او و برای او تعریف کنیم؛ و سلّموا تسلیماً.
🔻(68) مهدویت در قرآن (3)🔺
"أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون"
📖 آیه زیبا و پند آموزی است؛ خداوند از اهل ایمان گله می کند که چرا قلوبتان در مقابل یاد خداوند و آیات حق، خشوع و تاثّر ندارد؟
👈 ادبیات خاصی در این آیه استفاده شده که حامل نکاتی است؛ آیا وقت آن نشده که خدائی که بدان ایمان دارید و حقایقی که از جانب او بر شما نازل شده و بدان ها نیز باور دارید، قلوب شما را رام و خاشع کند؟ پس کِی قرار است قلبتان تکانی بخورد؟
👈 کی قرار است خدا خدا گفتنتان به زبان، شما را عوض کند؟ حقّ خدا و آیات خدا این نبود که در مقابل آن ها چنین سنگدلی کنید.
🔹 آیا مانند اهل کتاب شده اید که وقتی بین آن ها و پیامبرانشان فاصله افتاد و مدّت زمانی را بدون حضور انبیا زیستند، کم کم قلبشان سخت شد و از زیّ عبودیت خارج شده و دیگر هیچ حقیقت و سخن حقّی قلب آن ها را تکان نمی داد؟؟
❇️ طبیعت انسان چنین است که به مرور، وقتی امری از کانون ادراک حسّی و مادی او خارج می شود، نسبت به آن دچار غفلت بلکه قساوت می شود.
✍️ قبلا در نوشته شماره 56، غفلت و قساوت را معنا کردم. غفلت به معنای از یاد بردن و قطع ارتباط ادراکی با چیزی است. وقتی چیزی از حیطه احساس مادی انسان خارج می شود، به مرور اندیشه و فضای انسان از آن تهی شده و دیگر آن حقیقت، از فضای اندیشه انسان غایب می شود.
👈 همین که از ساحت اندیشه انسان غایب شد، یعنی از وجود او غایب شده و عملکرد انسان کاملاً بدون توجّه و تاثّر از آن صورت می گیرد؛ گوئی اصلاً نیست.
🔰 قساوت بیماری سخت تری است؛ قساوت مرحله ای است که ولو آن حقیقت در ساحت اندیشه حضور داشته باشد، ولی نفس به دلیل تبعیت از هوای نفس، در وضعیتی قرار دارد که صورت ادراکی بسیار ضعیفی از آن حقیقت در نفس نقش می بندد و اگرچه هست ولی نیست و قلب و حالات و اعمال انسان هیچ توجهی به صورت واقعی به او نمی کند و تاثیری نیز از او نمی پذیرد؛ گوئی قلب به آن حقیقت می گوید باش ولی نباش.
🕰 ما در عصری زندگی می کنیم که یکی از بزرگترین حقائق هستی که بعد از خداوند در رتبه دوم قرار دارد یعنی امام زمانمان، از مقابل ادراک حسّی ما غائب شده و فاصله زمانی بلندی بین ما و عصر حضور او افتاده است. همین فاصله زمانی و گسست ادراکی، زمینه ساز دو امر خطرناک است:
❗️اوّلاً غفلت از آن حقیقت عظیم؛ خیلی از ما شاید در خود این غفلت و قساوت را نسبت به ولیّ خدا حسّ می کنیم؛ آنگونه که باید و شاید در ساحت اندیشه و انگیزه ما حضور ندارد و نقش آفرینی نمی کند. او باید الان بر عرش وجود ما تکیه سلطانی می زد و همه وجود ما را در تصرّف خویش می داشت ولی این گونه نیست؛ از او دور شده و دچار بیماری غفلت شده ایم.
‼️ ثانیاً نسبت به او دچار قساوت شده ایم؛ او را یاد می کنیم و به او باور داریم امّا قلب ما چندان تاثیری از این باور نمی گیرد. صورت او در قلب ما چنان طوفان محبّتی که همه چیز را با خود ببرد ایجاد نمی کند و از دوری و غیبت و احساس درد نمی کنیم. آری ما نیز مانند اهل کتاب، در این دوران فترت و غیبت امام نسبت به آن حقیقت ربّانی دچار غفلت و قساوت شده ایم.
🔻او را باور داریم ولی این باور ما را به سوی او از جا نمی کند و چندان حرکت زا نیست.🔺
💠 گوئی خدا به ما نیز در این عصر خطاب می کند که آیا وقت آن نرسیده که قلبتان به یاد بزرگترین آیت حق من خاشع شود و رنج دوری و غیبت او شما را دگرگون کند؟ ما با زندگی بدون او به مرور خو گرفته ایم و مانند کسانی هستیم که به مرور با بلائی سخت و مرضی جانکاه کنار آمده ایم؛ گوئی زندگی عادی همین زندگی پر از رنج و بیماری است و مصیبت زدگانی را مانیم که کم کم مصیبت برایمان عادی شده.
📖 در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز این آیه شریفه و أمدی که در آن بیان شده، به عصر غیبت و فاصله ما با امام زمانمان تاویل شده است.
🔻إنَّمَا الْأَمَدُ أَمَدُ الْغِيبَة🔺
(69) مهدویت در قرآن (4)
" أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً "
✍️ واژه نعمت در قرآن کریم در دو ساحت مفهومی عام و خاص به کار رفته است؛ در معنای عمومی، نعمت، به چیزی گفته می شود که موجب خوشگواری زندگی و نیکویی حال و وضعیت انسان باشد. غذا، لباس، مسکن، سلامتی و..... همه به این معنا نعمت هستند. معنای خاص نعمت نیز، ولایت خداوند و اولیای اوست که در نوشته ای با عنوان نعمت چیست، به تفصیل به تبیین این معنا از نعمت و نسبت معنای عام و خاص نعمت اشاره شد.
📖 در این آیه شریفه خداوند ما را به گستردگی و وفور و ریزش سیل آسای نعم خویش توجه می دهد؛ خداوند سفره ای برای ما پهن کرده که شمارش نعم رنگارنگ آن ممکن نیست. وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها.
🔸 توجّه دوم به این است که در نگرش به گستره نعمت الهی، تنها به آن چیزهایی که برای شما آشکار است و در معرض ادراک قوای ظاهری شما قرار دارد بسنده نکنید؛ به نعمت های فراوانی که برای شما آشکار نیست و چه بسا بیشتر و مهمتر از نعمت های آشکار باشد هم توجه کنید.
🔹 آشکار یا پنهان بودن امری نسبی است؛ ممکن است نعمتی برای کسی آشکار و برای کسی پنهان باشد. این آیه یک دستور عمومی است؛ هر کس باید بکوشد به گستره نعمت الهی در طول و عرض ظاهر و عمقِ پنهان آن توجه کند و مدام بکوشد، نعمت های پنهان را با توجه و شناخت، برای خود به نعم آشکار تبدیل کند. با این بیان تفاسیر مختلفی که در تبیین چیستی نعمت ظاهر و باطن گفته شده قابل جمع خواهند بود.
❇️ یکسری نعمت ها به دلیل عدم توجه و غفلت و عدم شناخت برای ما نعمت پنهان محسوب می شوند که باید بدان ها شناخت و توجه پیدا کرد و یکسری از نعمت ها هم سنخشان این است که در معرض قوای ادراکی ظاهری قرار ندارند و مربوط به مرتبه ظاهر و مادی نیستند و این ها هم نعمت باطنی هستند که باید آن ها را هم شناخت و ارج نهاد مثلا نعمت دین و هدایت و اسلام به این معنا از نعم باطنی هستند.
👈 خلاصه با توجه به اوّلا نسبی بودن معنای ظاهر و باطن و ثانیاً زاویه دید های گوناگون به آشکار و پنهان بودن، می توان و باید به گستره نعم الهی در طول و عرض و عمق توجهی شاکرانه و قدرشناسانه پیدا کرد.
✅ وقتی به روایات ذیل آیه شریفه مراجعه می کنیم می بینیم که همین مطلب در آن ها قابل مشاهده است و به گونه های مختلفی به معرفی و ارائه نعمت های ظاهری و باطنی پرداخته شده است.
👈 امّا در یکی از این روایات که روایتی است با سند صحیح که شیخ صدوق آن را در کتاب کمال الدین نقل فرموده اند، یک زاویه دید بسیار راقی به بحث نعمت ظاهر و باطن ارائه شده است که بر محور همان معنای خاص از نعمت، یعنی نعمت ولایت و امامت است.
👈 در این روایت شریف امام صادق علیه السلام می فرمایند که مراد از نعمت ظاهری، امامی است که در جامعه به صورت ظاهر و آشکار حضور دارد و نعمت باطنی امام غائب است. غرض اصلی از این نوشتار، تمرکز بر این زاویه دید و ارائه تبیینی برای این مطلب است که نعمت باطنی بودن امام غائب، مهدی موعود عجّل الله فرجه الشریف به چه معناست و پیام تربیتی این معرفت چیست؟
♦️ امام غائب؛ نعمت باطنی
دو نکته مهم از این روایت شریف استفاده می شود :
1️⃣ یکی این که اساساً نعمت به امام تفسیر می شود؛ این نعمت آنقدر عظیم است که گوئی در کنار آن، شایسته نیست چیز دیگری را نعمت نامید. بلکه همانطور که در نوشته شماره 17 تبین شد، همه چیز در ارتباط با امام و ولایت او تبدیل به نعمت می شود. او روح همه نعمت هاست؛ هر یک از عطایا و امکاناتی که خداوند در اختیار انسان می گذارد، وقتی حقیقتاً نعمت است که روح نعمت در آن دمیده شود و با ولایت امام مرتبط شود.
2️⃣ دوم این که امام غائب که در عصر او نیز همه چیز در ارتباط با او نعمت می شود، نعمت باطنی است. می خواهم از زاویه خاصی به این مطلب نگاه کنم؛ اولین چیزی که از باطنی بودن این نعمت به ذهن می رسد، خب همین است که او در ظاهر و برای دیدگان ما، مانند دیگر امامان آشکار نیست. ولی این همه مطلب نیست؛ برای استفاده از هر نعمتی باید بر سر سفره آن نعمت نشست و آن سفره هر جا پهن شده، باید به آن جا رفت.
🔸 در عصر غیبت، سفره نعمت وجود امام که تنها نعمت است و همه چیز با او تبدیل به نعمت می شود، در باطن عالم پهن شده و اگر در مورد دیگر امامان بنای خداوند بر این بود که انسان ها در مرتبه ظاهر و در همین نظام مادی با او مرتبط شوند، در مورد امام غائب روحی فداه، بناست که انسان ها در مرتبه باطن از او بهره مند شوند.
🔹 برای بهره مندی از نعمت باطنی، باید اهل باطن شد و با گذشتن از نظام بدن و ادراکات صرفاً مادی، اهل دل و صاحب قلب شد. شاید در همین حدّ از بیان کمی مبهم باشد که چه می گویم و منظور چیست؛ راستش تبیینش خیلی راحت نیست. ولی همین قدر بدانیم که عصر غیبت، یک کلاس و مرتبه بسیار خاصی از امام شناسی است؛ گوئی اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که رابطه ما با امام، چیزی مانند رابطه ما با خودش شود. رابطه ما با خداوند چگونه است؟ آیا باید جای خاصی برویم و خدا را در جای خاصی ببینیم؟ خیر؛ رابطه ما با خداوند در مرتبه نظام باطن است نه نظام ظاهر و ماده و بدن.
🔰 خداوند اراده کرده در این عصر، ما امام را چیزی ورای این بدن مادی مبارکش بدانیم و با او همه جا باشیم و بتوانیم همواره با وسیله ارتباطی پیشرفته ای که داریم یعنی همان قلبمان، از درون با او مرتبط شویم. باید از معرفت افزائی ها و خلوت های با حضرت شروع کرد تا ان شاء الله کم کم مهمان همیشگی سفره این نعمت باطنی شویم.
🔻(70) دعاهایی برای افتتاح نماز🔺
" إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين"
✍️ در بین مؤمنین معمولاً رائج است که بعد از اقامه و قبل از تکبیرة الاحرام، برای ورود به نماز دعاهایی می خوانند. خوب است عادت کنیم دراین گونه موارد طبق دستورات خاندان وحی عمل کنیم.
📖 در کتاب کافی، سه دعا برای ورود به نماز، قبل از تکبیرة الاحرام، وارد شده است.
1️⃣ دعای اوّل
🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ صَلَوَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ. مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لِي بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ؛ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ، وَ اخْتِمْ لِي بِهَا؛ فَإِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير.🔺
👈 در ادامه امام صادق علیه السلام دعایی را برای بعد از نماز نیز بیان کرده اند که بسیار زیباست :
🔻اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ عَافِيَةٍ وَ بَلَاءٍ، وَ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ مَثْوًى وَ مُنْقَلَبٍ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَاهُمْ، وَ مَمَاتِي مَمَاتَهُمْ، وَ اجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي الْمَوَاطِنِ كُلِّهَا، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ؛ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.🔺
❇️ نکات معرفتی زیبایی در این دعاها بیان شده :
🔹نکته اوّل این است که به ما می آموزد که از طریق وجود مقدّس معصومین که وجیهان و آبرومندان آستان حق هستند، به خداوند توجّه کنیم و به واسطه آن ها به خداوند تقرّب بجوییم؛ آبرومند و مقرّب آستان خداوند شدن به واسطه آن هاست. باید با آن ها و با رنگ و بوی آن ها به آستان خدا رفت. این مطلب در دعاهای فراوانی از جمله در دعای بعدی نیز بیان شده است و شایسته توجّه است.
🔸 نکته دوم این است که سعادت حقیقی را معجونی از طاعت، معرفت و ولایت اهل بیت علیهم السلام معرّفی می کند؛ این است سعادت و از خدا می خواهیم که عاقبت ما را به این سعادت بزرگ ختم کند.
2️⃣ دعای دوّم
🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ فِي طَلِبَتِي، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً، وَ ذَنْبِي بِهِمْ مَغْفُوراً، وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.🔺
3️⃣ دعای سوم
🔻اللَّهُمَّ لَا تُؤْيِسْنِي مِنْ رَوْحِكَ، وَ لَاتُقَنِّطْنِي مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ لَاتُؤْمِنِّي مَكْرَكَ؛ فَإِنَّهُ لَايَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُون.🔺
4️⃣ دعای چهارم
این دعا را که از نظر مضمونی شبیه به دو دعای نخست است، سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل از امام رضا علیه السلام به صورت مسند نقل کرده اند.
🔻اللَّهُمَّ رَبَ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ وَ الصَّلَاةِ الْقَائِمَةِ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي بِهِمْ عِنْدَكَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ.🔺
5️⃣ دعای پنجم
این دعا که در بین مومنین از شهرت بیشتری برخوردار است را هم سید بن طاووس در همان کتاب، از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است.
🔻يا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِيءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِيءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّي.🔺