eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ ‏اوّلاً به این معرفت و برخورداری از چنین جایگاهی برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان، اقرار می کنیم یعنی ‏خدایا من فهمیدم که این ذوات مقدّس، محور آفرینش و خدائی و ربوبیت و رحمت و ولایت هستند.‏ ‏2️⃣ ثانیاً با این معرفت و پیمانی که با ولایت در عوالم قبلی بسته ایم تجدید عهد و میثاق می کنیم. به این مطلب در ‏روایات ما نیز اشاره شده است.‏ 🔻قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص فَمَعْنَاهُ أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ حِينَ قَوْلِهِ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏.🔺 ‏3️⃣ ثالثا نتیجه این معرفت می شود تفسیر خویشتن به امام؛ وقتی ما کسی را محور و اصل و نقطه عطف هستی و ‏کانون نظر خداوند در این عالم بدانیم و این را باور کنیم، قطعا ما نیز باید حول این محور و برای او زندگی ‏کنیم و خود را برای به ثمر نشستن این درخت مبارک بخواهیم و ببینیم. لذا معنای صلوات فرستادن ما این می ‏شود که فهمیدم و باور کردم که باید در این عالم برای خود نباشم، برای کسی باشم و حول نقطه ای زندگی ‏کنم که خداوند هم به محوریت آن نقطه عطف، عالم را تدبیر می کند.‏ ‏4️⃣ رابعاً با درخواست از خداوند برای افاضه رحمت خویش به این خاندان، خود را در این جرگه و جریان قرار می ‏دهم و می کوشم که من نیز مانند خدا و ملائکة این نقطه را محور هستی و حیات و غایت خویش قرار دهم. ‏ ‏5️⃣ خامساً با چنین دیدی، به ثمر نشستن نهائی این درخت مبارک که در عصر ظهور خاتم الاوصیاء مهدی موعود ‏محقق می شود، نه تنها علت غائی هستی و جریان رحمت الهی، بلکه غایت من نیز خواهد شد.‏ ‏6️⃣ سادساً نتیجه این می شود که در معنای صلوات، درخواست فرج حضرت نیز نهفته است؛ چون وقتی از ‏خداوند می خواهیم رحمت و فیض بی کران خویش را به این خاندان نثار کرده و عطف توجه الهی بدان ها ‏نماید، می دانیم که سرانجام این رحمت و افاضه و منزل نهایی آن و به ثمر نشستن غایی این شجر مبارک، ظهور ‏موفور السرور آن ولی بی مثال الهی است.‏ ‏❇️ پس امروز، حجّت کبرای خدا، محور خدائی خدا، یگانه مهمان سفره رحمت گسترده الهی، قائد و جهت دهنده ‏جریان رحمت عام خداوند و حامل رحمت رحیمی خداوند یعنی ولایت اوست. اوست که خدا برای او خدائی ‏می کند و ما نیز باید همه هستی خویش را با این باور به پای او تسلیم کنیم و خود را با او و برای او تعریف ‏کنیم؛ و سلّموا تسلیماً.‏
‏🔻(68) مهدویت در قرآن (3)🔺 ‏ ‏ ‏"أَ لَمْ‏ يَأْنِ‏ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ ‏عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون"‏ ‏ ‏ 📖 آیه زیبا و پند آموزی است؛ خداوند از اهل ایمان گله می کند که چرا قلوبتان ‏در مقابل یاد خداوند و آیات حق، خشوع و تاثّر ندارد؟ ‏ ‏ ‏ 👈 ادبیات خاصی در این آیه استفاده شده که حامل نکاتی است؛ آیا وقت آن نشده ‏که خدائی که بدان ایمان دارید و حقایقی که از جانب او بر شما نازل شده و ‏بدان ها نیز باور دارید، قلوب شما را رام و خاشع کند؟ پس کِی قرار است ‏قلبتان تکانی بخورد؟ 👈 کی قرار است خدا خدا گفتنتان به زبان، شما را عوض ‏کند؟ حقّ خدا و آیات خدا این نبود که در مقابل آن ها چنین سنگدلی کنید.‏ ‏ ‏ 🔹 آیا مانند اهل کتاب شده اید که وقتی بین آن ها و پیامبرانشان فاصله افتاد و ‏مدّت زمانی را بدون حضور انبیا زیستند، کم کم قلبشان سخت شد و از زیّ ‏عبودیت خارج شده و دیگر هیچ حقیقت و سخن حقّی قلب آن ها را تکان ‏نمی داد؟؟ ‏ ‏ ❇️ طبیعت انسان چنین است که به مرور، وقتی امری از کانون ادراک حسّی و ‏مادی او خارج می شود، نسبت به آن دچار غفلت بلکه قساوت می شود.‏ ‏ ‏ ✍️ قبلا در نوشته شماره 56، غفلت و قساوت را معنا کردم. غفلت به معنای از یاد بردن و ‏قطع ارتباط ادراکی با چیزی است. وقتی چیزی از حیطه احساس مادی انسان خارج می شود، به مرور اندیشه و ‏فضای انسان از آن تهی شده و دیگر آن حقیقت، از فضای اندیشه انسان غایب می شود.
👈 همین که از ساحت اندیشه انسان غایب شد، یعنی از وجود او غایب شده و عملکرد انسان کاملاً بدون توجّه و ‏تاثّر از آن صورت می گیرد؛ گوئی اصلاً نیست. 🔰 قساوت بیماری سخت تری است؛ قساوت مرحله ای است که ‏ولو آن حقیقت در ساحت اندیشه حضور داشته باشد، ولی نفس به دلیل تبعیت از هوای نفس، در وضعیتی قرار ‏دارد که صورت ادراکی بسیار ضعیفی از آن حقیقت در نفس نقش می بندد و اگرچه هست ولی نیست و قلب و ‏حالات و اعمال انسان هیچ توجهی به صورت واقعی به او نمی کند و تاثیری نیز از او نمی پذیرد؛ گوئی قلب به ‏آن حقیقت می گوید باش ولی نباش.‏ ‏ ‏ 🕰 ما در عصری زندگی می کنیم که یکی از بزرگترین حقائق هستی که بعد از خداوند در رتبه دوم قرار دارد یعنی ‏امام زمانمان، از مقابل ادراک حسّی ما غائب شده و فاصله زمانی بلندی بین ما و عصر حضور او افتاده است. ‏همین فاصله زمانی و گسست ادراکی، زمینه ساز دو امر خطرناک است: ❗️اوّلاً غفلت از آن حقیقت عظیم؛‌ خیلی از ما شاید در خود این غفلت و قساوت را نسبت به ولیّ خدا حسّ می ‏کنیم؛ آنگونه که باید و شاید در ساحت اندیشه و انگیزه ما حضور ندارد و نقش آفرینی نمی کند. او باید ‏الان بر عرش وجود ما تکیه سلطانی می زد و همه وجود ما را در تصرّف خویش می داشت ولی این گونه ‏نیست؛ از او دور شده و دچار بیماری غفلت شده ایم. ‼️ ثانیاً نسبت به او دچار قساوت شده ایم؛ او را یاد می ‏کنیم و به او باور داریم امّا قلب ما چندان تاثیری از این باور نمی گیرد. صورت او در قلب ما چنان طوفان ‏محبّتی که همه چیز را با خود ببرد ایجاد نمی کند و از دوری و غیبت و احساس درد نمی کنیم. آری ما نیز مانند ‏اهل کتاب، در این دوران فترت و غیبت امام نسبت به آن حقیقت ربّانی دچار غفلت و قساوت شده ایم.‏ 🔻او را باور داریم ولی این باور ما را به سوی او از جا نمی کند و چندان حرکت ‏زا نیست.🔺 💠 گوئی خدا به ما نیز در این عصر خطاب می کند که آیا وقت آن نرسیده که ‏قلبتان به یاد بزرگترین آیت حق من خاشع شود و رنج دوری و غیبت او شما ‏را دگرگون کند؟ ما با زندگی بدون او به مرور خو گرفته ایم و مانند کسانی ‏هستیم که به مرور با بلائی سخت و مرضی جانکاه کنار آمده ایم؛ گوئی ‏زندگی عادی همین زندگی پر از رنج و بیماری است و مصیبت زدگانی را ‏مانیم که کم کم مصیبت برایمان عادی شده. 📖 در روایات اهل بیت علیهم السلام ‏نیز این آیه شریفه و أمدی که در آن بیان شده، به عصر غیبت و فاصله ما با ‏امام زمانمان تاویل شده است. 🔻إنَّمَا الْأَمَدُ أَمَدُ الْغِيبَة🔺
‏(69) مهدویت در قرآن (4) ‏ ‏ ‏ ‏" أَسْبَغَ‏ عَلَيْكُمْ‏ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً "‏ ‏ ‏ ✍️ واژه نعمت در قرآن کریم در دو ساحت مفهومی عام و خاص به کار رفته است؛ در معنای عمومی، نعمت، به چیزی ‏گفته می شود که موجب خوشگواری زندگی و نیکویی حال و وضعیت انسان باشد. غذا، لباس، مسکن، سلامتی ‏و..... همه به این معنا نعمت هستند. معنای خاص نعمت نیز، ولایت خداوند و اولیای اوست که در نوشته ای با ‏عنوان نعمت چیست، به تفصیل به تبیین این معنا از نعمت و نسبت معنای عام و خاص نعمت اشاره شد. ‏ ‏ ‏ 📖 در این آیه شریفه خداوند ما را به گستردگی و وفور و ریزش سیل آسای نعم خویش توجه می دهد؛ خداوند ‏سفره ای برای ما پهن کرده که شمارش نعم رنگارنگ آن ممکن نیست. وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها. ‏ ‏ ‏ 🔸 توجّه دوم به این است که در نگرش به گستره نعمت الهی، تنها به آن چیزهایی که برای شما آشکار است و در ‏معرض ادراک قوای ظاهری شما قرار دارد بسنده نکنید؛ به نعمت های فراوانی که برای شما آشکار نیست و ‏چه بسا بیشتر و مهمتر از نعمت های آشکار باشد هم توجه کنید. 🔹 آشکار یا پنهان بودن امری نسبی است؛ ممکن ‏است نعمتی برای کسی آشکار و برای کسی پنهان باشد. این آیه یک دستور عمومی است؛ هر کس باید بکوشد ‏به گستره نعمت الهی در طول و عرض ظاهر و عمقِ پنهان آن توجه کند و مدام بکوشد، نعمت های پنهان را با ‏توجه و شناخت، برای خود به نعم آشکار تبدیل کند. با این بیان تفاسیر مختلفی که در تبیین چیستی نعمت ‏ظاهر و باطن گفته شده قابل جمع خواهند بود.
❇️ یکسری نعمت ها به دلیل عدم توجه و غفلت و عدم شناخت برای ما نعمت پنهان محسوب می شوند که ‏باید بدان ها شناخت و توجه پیدا کرد و یکسری از نعمت ها هم سنخشان این است که در معرض قوای ‏ادراکی ظاهری قرار ندارند و مربوط به مرتبه ظاهر و مادی نیستند و این ها هم نعمت باطنی هستند که باید آن ‏ها را هم شناخت و ارج نهاد مثلا نعمت دین و هدایت و اسلام به این معنا از نعم باطنی هستند. 👈 خلاصه با ‏توجه به اوّلا نسبی بودن معنای ظاهر و باطن و ثانیاً زاویه دید های گوناگون به آشکار و پنهان بودن، می توان و ‏باید به گستره نعم الهی در طول و عرض و عمق توجهی شاکرانه و قدرشناسانه پیدا کرد.‏ ‏ ‏ ✅ وقتی به روایات ذیل آیه شریفه مراجعه می کنیم می بینیم که همین مطلب در آن ها قابل مشاهده است و به ‏گونه های مختلفی به معرفی و ارائه نعمت های ظاهری و باطنی پرداخته شده است.‏ 👈 امّا در یکی از این روایات که روایتی است با سند صحیح که شیخ صدوق آن را در کتاب کمال الدین نقل ‏فرموده اند، یک زاویه دید بسیار راقی به بحث نعمت ظاهر و باطن ارائه شده است که بر محور همان معنای ‏خاص از نعمت، یعنی نعمت ولایت و امامت است.‏ 👈 در این روایت شریف امام صادق علیه السلام می فرمایند که مراد از نعمت ظاهری، امامی است که در جامعه به ‏صورت ظاهر و آشکار حضور دارد و نعمت باطنی امام غائب است. غرض اصلی از این نوشتار، تمرکز بر این ‏زاویه دید و ارائه تبیینی برای این مطلب است که نعمت باطنی بودن امام غائب، مهدی موعود عجّل الله فرجه ‏الشریف به چه معناست و پیام تربیتی این معرفت چیست؟ ‏ ‏ ♦️ امام غائب؛ نعمت باطنی ‏ ‏ دو نکته مهم از این روایت شریف استفاده می شود :‏ 1️⃣ یکی این که اساساً نعمت به امام تفسیر می شود؛ این نعمت آنقدر عظیم است که گوئی در کنار آن، شایسته ‏نیست چیز دیگری را نعمت نامید. بلکه همانطور که در نوشته شماره 17 تبین شد، همه چیز در ارتباط با امام و ‏ولایت او تبدیل به نعمت می شود. او روح همه نعمت هاست؛ هر یک از عطایا و امکاناتی که خداوند در ‏اختیار انسان می گذارد، وقتی حقیقتاً نعمت است که روح نعمت در آن دمیده شود و با ولایت امام مرتبط شود.‏ ‏ ‏ 2️⃣ دوم این که امام غائب که در عصر او نیز همه چیز در ارتباط با او نعمت می شود، نعمت باطنی است. می ‏خواهم از زاویه خاصی به این مطلب نگاه کنم؛ اولین چیزی که از باطنی بودن این نعمت به ذهن می رسد، ‏خب همین است که او در ظاهر و برای دیدگان ما، مانند دیگر امامان آشکار نیست. ولی این همه مطلب نیست؛ ‏برای استفاده از هر نعمتی باید بر سر سفره آن نعمت نشست و آن سفره هر جا پهن شده، باید به آن جا رفت.‏ ‏ ‏ 🔸 در عصر غیبت، سفره نعمت وجود امام که تنها نعمت است و همه چیز با او تبدیل به نعمت می شود، در باطن ‏عالم پهن شده و اگر در مورد دیگر امامان بنای خداوند بر این بود که انسان ها در مرتبه ظاهر و در همین نظام ‏مادی با او مرتبط شوند، در مورد امام غائب روحی فداه، بناست که انسان ها در مرتبه باطن از او بهره مند ‏شوند.‏ ‏ ‏ 🔹 برای بهره مندی از نعمت باطنی، باید اهل باطن شد و با گذشتن از نظام بدن و ادراکات صرفاً مادی، اهل دل و ‏صاحب قلب شد. شاید در همین حدّ از بیان کمی مبهم باشد که چه می گویم و منظور چیست؛ راستش تبیینش ‏خیلی راحت نیست. ولی همین قدر بدانیم که عصر غیبت، یک کلاس و مرتبه بسیار خاصی از امام شناسی ‏است؛ گوئی اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که رابطه ما با امام، چیزی مانند رابطه ما با خودش شود. رابطه ما ‏با خداوند چگونه است؟ آیا باید جای خاصی برویم و خدا را در جای خاصی ببینیم؟ خیر؛ رابطه ما با خداوند در ‏مرتبه نظام باطن است نه نظام ظاهر و ماده و بدن. ‏ ‏ ‏ 🔰 خداوند اراده کرده در این عصر، ما امام را چیزی ورای این بدن مادی مبارکش بدانیم و با او همه جا باشیم و ‏بتوانیم همواره با وسیله ارتباطی پیشرفته ای که داریم یعنی همان قلبمان، از درون با او مرتبط شویم. باید از ‏معرفت افزائی ها و خلوت های با حضرت شروع کرد تا ان شاء الله کم کم مهمان همیشگی سفره این نعمت ‏باطنی شویم.‏
🔻‏(70) دعاهایی برای افتتاح نماز‏🔺 " إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين"‏ ✍️ در بین مؤمنین معمولاً رائج است که بعد از اقامه و قبل از تکبیرة الاحرام، برای ورود به نماز دعاهایی می ‏خوانند. خوب است عادت کنیم دراین گونه موارد طبق دستورات خاندان وحی عمل کنیم. ‏ ‏ 📖 در کتاب کافی، سه دعا برای ورود به نماز، قبل از تکبیرة الاحرام، وارد شده است. ‏ ‏ 1️⃣ دعای اوّل ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ صَلَوَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً ‏فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ. مَنَنْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لِي بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ؛ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ، وَ ‏اخْتِمْ لِي بِهَا؛ فَإِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.‏🔺 ‏ ‏ 👈 در ادامه امام صادق علیه السلام دعایی را برای بعد از نماز نیز بیان کرده اند که بسیار زیباست : ‏ 🔻اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ عَافِيَةٍ وَ بَلَاءٍ، وَ اجْعَلْنِي مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ مَثْوًى وَ مُنْقَلَبٍ؛ ‏اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَاهُمْ، وَ مَمَاتِي مَمَاتَهُمْ، وَ اجْعَلْنِي مَعَهُمْ فِي‏ الْمَوَاطِنِ‏ كُلِّهَا، وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ؛ إِنَّكَ عَلى‏ ‏كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.‏🔺 ‏ ‏
❇️ نکات معرفتی زیبایی در این دعاها بیان شده : 🔹نکته اوّل این است که به ما می آموزد که از طریق وجود مقدّس ‏معصومین که وجیهان و آبرومندان آستان حق هستند، به خداوند توجّه کنیم و به واسطه آن ها به خداوند تقرّب ‏بجوییم؛ آبرومند و مقرّب آستان خداوند شدن به واسطه آن هاست. باید با آن ها و با رنگ و بوی آن ها به آستان ‏خدا رفت. این مطلب در دعاهای فراوانی از جمله در دعای بعدی نیز بیان شده است و شایسته توجّه است.‏ 🔸 نکته دوم این است که سعادت حقیقی را معجونی از طاعت، معرفت و ولایت اهل بیت علیهم السلام معرّفی می کند؛ ‏این است سعادت و از خدا می خواهیم که عاقبت ما را به این سعادت بزرگ ختم کند.‏ ‏ ‏ 2️⃣ دعای دوّم ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ‏ فِي طَلِبَتِي، فَاجْعَلْنِي بِهِمْ‏ وَجِيهاً فِي ‏الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَاتِي‏ بِهِمْ مُتَقَبَّلَةً، وَ ذَنْبِي بِهِمْ‏ مَغْفُوراً، وَ دُعَائِي بِهِمْ مُسْتَجَاباً، يَا أَرْحَمَ ‏الرَّاحِمِين.‏🔺 ‏ ‏ 3️⃣ دعای سوم ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ لَا تُؤْيِسْنِي مِنْ رَوْحِكَ، وَ لَاتُقَنِّطْنِي‏‎ ‎مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ لَاتُؤْمِنِّي مَكْرَكَ؛ فَإِنَّهُ لَايَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ‏ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُون‏.‏🔺 ‏ ‏ 4️⃣ دعای چهارم ‏ این دعا را که از نظر مضمونی شبیه به دو دعای نخست است، سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل از امام رضا علیه ‏السلام به صورت مسند نقل کرده اند.‏ ‏ ‏ 🔻اللَّهُمَّ رَبَ‏ هَذِهِ‏ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ وَ الصَّلَاةِ الْقَائِمَةِ بَلِّغْ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ بِاللَّهِ ‏أَسْتَفْتِحُ وَ بِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي بِهِمْ ‏عِنْدَكَ‏ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ‏.‏🔺 ‏ ‏ 5️⃣ دعای پنجم ‏ این دعا که در بین مومنین از شهرت بیشتری برخوردار است را هم سید بن طاووس در همان کتاب، از امیرالمؤمنین ‏علیه السلام نقل کرده است.‏ 🔻يا مُحْسِنُ‏ قَدْ أَتَاكَ‏ الْمُسِي‏ءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِي‏ءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ ‏مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّي‏.‏🔺
🔻‏(71) روزه به عشق پیامبر صلّی الله علیه و آله‏🔺 ‏ ‏ ‏" قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ‏ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم."‏ ‏ ‏ ‏ ‏ 📖 به روایتی شریف برخورد کردم که در این انتهای ماه مبارک شعبان که ماه وجود مقدّس رسول الله و ماه بهره ‏مندی از شفاعت ایشان است، بیان آن برای برادران ایمانی خالی از لطف نیست.‏ ‏ ‏ ❇️ ما در این عالم بالاتر از رسول الله نداریم و ایشان در مقامی قرار دارد که خداوند به ایشان عشق و محبّت می ‏ورزد؛ آری او حبیب و معشوق خداست.‏ ‏ ‏ 👈 اگر کسی خدا را دوست دارد، باید بداند که نقطه نهایی این است که خدا او را دوست داشته باشد؛ برای ‏رسیدن به این نقطه باید دنبال حبیب خدا بیفتد و از او تبعیت کند تا به عالم او وارد شود؛ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ ‏فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّه‏.‏ ‏ ‏ ✍️ مرحوم شیخ صدوق در روایتی با سند صحیح در کتاب فضائل الاشهر الثلاثة، از امام صادق علیه السلام چنین ‏نقل می کنند :‏ 🔻قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَمِعْتُ أَبِي قَالَ: كَانَ أَبِي زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع إِذَا أَهَلَّ شَعْبَانَ جَمَعَ أَصْحَابَهُ فَقَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِي أَ ‏تَدْرُونَ أَيُّ شَهْرٍ هَذَا هَذَا شَهْرُ شَعْبَانَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ شَعْبَانُ شَهْرِي أَلَا فَصُومُوا فِيهِ مَحَبَّةً لِنَبِيِّكُمْ‏ وَ تَقَرُّباً إِلَى ‏رَبِّكُمْ فَوَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِيَدِهِ لَسَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَنْ صَامَ ‏شَعْبَانَ مَحَبَّةَ نَبِيِّ اللَّهِ ع وَ تَقَرُّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ مِنْ كَرَامَتِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَوْجَبَ لَهُ الْجَنَّة.‏🔺 (امام صادق علیه السلام می فرمایند : از پدرم شنیدم که می فرمود: عادت پدرم زین العابدین علیه السلام این بود که ‏چون هلال ماه شعبان دیده می شد اصحاب خود را جمع می نمود و به آنان می فرمود: آیا می دانید این چه ماهی ‏است؟ این ماهی است که رسول خدا بارها می فرمود: شعبان ماه من است. پس آگاه باشید و برای محبت رسول خدا ‏و تقرب به آن حضرت در این ماه روزه بگیرید. سپس می فرمود: سوگند به آن خدایی که جان علی بن الحسین به ‏دست اوست، من از پدرم حسین بن علی علیه السلام شنیدم که می فمرود: هر کس برای دوستی پیامبر خدا و تقرب ‏به خدای عز و جل ماه شعبان را روزه بگیرد خداوند او را دوست خواهد داشت و روز قیامت او را به کرامت ‏خویش نزدیک و بهشت را برای او واجب خواهد نمود.‏) ‏ ‏ 🔸 در این روایت شریف می فرماید هر کس در این ماه به عشق نبی اکرم روزه بگیرد، خداوند او را دوست خواهد ‏داشت و محبوب او خواهد شد. ‏ 🔹 خوب است در این چند روزه باقی مانده از این ماه شریف، یک روز را لااقل به عشق نبی اکرم روزه بگیریم؛ بگوییم ‏خدایا امروز را به عشق حبیب تو روزه می گیرم. امید که در این ماه شریف با بهره مندی از شفاعت ایشان، ما نیز ‏محبوب خداوند و آنگونه که او می خواهد شویم. ‏ ‏ ‏
🔻‏(72) طرف حسابت الله است و بس!!‏🔺 " وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى‏ لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصير" ‏ ‏ 📖 قرآن حقیقتی است بسیار زنده؛ همانطور که یک موجود زنده به خصوص اگر از عقل و ادراکی ‏قوی برخوردار باشد، مدام کارها و اتفاقات تازه و غیرمنتظره ای از او قابل صادر است، قرآن نیز ‏که حقیقت آن در انتهای حیات و شعور است، مدام آبستن این است که خودنمائی های جدیدی ‏در ساحت اندیشه انسان داشته باشد. ماه قرآن در پیش است؛ خدا کند که برای نشستن بر سر این ‏سفره بی کران با اشتهای کامل آماده شویم.‏ ‏ ‏ 🔸 امشب هنگام تلاوت سوره مبارکه فاطر، آیه شریفه "وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى‏ لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ ‏الْمَصير" برایم پیام دیگری داشت. ‏ ‏ ‏ 👈 آن پیام این است که طرف حساب تو در نهایت امر تنها و تنها الله است. سر انجامی جز ملاقات با ‏الله نداری. خب که چی؟ خب به جمالت؛ اگر الله را بشناسیم، این پیام ما را ویران کرده و باید از ‏نو بسازد.‏ ‏ ‏ ✅ همه کمبود های ما ریشه در این دارد که الله را نمی شناسیم و نسبت خود با او را آنچنان که باید ‏نیافته ایم. هر چه زودتر این را باور کنیم، بیشتر بهره می بریم و زودتر سر عقل می آییم.‏ ‏ ‏ ♦️ ما در این عالم هر کاری کرده و هر بلائی سر خود بیاوریم، سرانجام ما پس از گذر از ظواهر و ‏اعتبارات و محاسبات مادی، مواجهه وجودی با حقیقت مطلق است. باید این سرانجام را کمی ‏بیشتر توضیح بدهم؛ خیلی حیاتی است، خود شما هم رویش اندیشه کنید تا برقش بگیردتان. ‏
❇️ آنچه به عنوان حقیقت انسان، در نقطه سر انجام حاضر می شود، نفس اوست. بدن از بین می رود ‏و نفس، به هر نقطه ای رسیده باشد، با همان وضعیت وجودی در سرانجام حاضر می شود.‏ 🔰 در قالب مثالی ساده فرض کنید نهایت زندگی یک شخص و نقطه پایان او که قرار است برایش ‏ابدی باشد، زندگی در قطب شمال است. این شخص در مدّت کوتاه زندگی خود، هر کاری کرده ‏باشد که به درد زندگی ابدی در قطب شمال بخورد، به نفع خود کار کرده و مابقی امور هرچه ‏باشند سفاهتی بیش نبوده اند، چون در مقابل زندگی ابدی در قطب شمال، مدت زندگی او هیچ ‏هم حساب نمی شود. اگر اندیشه و بدن خود را برای زندگی در قطب نساخته باشد و لوازم این ‏زندگی را فراهم نکرده باشد، مبتلی به رنجی ابدی خواهد شد.‏ ‏ ‏ 🔹 سرانجام انسان، حضور در مرحله ای است که تنها هم سنخ و هماهنگ با الله شدن، به کار او می ‏آید. هر کاری در این دنیا کرده و هر جوری زندگی کرده، اگر نفس او را به این نقطه برساند، سود ‏و سعادت است و الّا سفاهت است و شقاوت و رنج ابدی.‏ ‏ ‏ 🤔 اگر انسان در این دنیایی که حق و باطل در آن به هم آمیخته اند، نفسش را به حقیقت مزیّن نکند ‏که معنای تزکیه نفس نیز همین است، وضعیت او در مواجهه با حقیقت مطلق چه خواهد شد؟ به ‏ذهن قاصرم می رسد، تحلیل حقیقت جهنّم و بهشت را باید از این جا جستجو کرد.‏ ‏ ‏ 🕋 خلاصه این که باور کنیم سرانجام، ملاقاتی ابدی با الله است، اگر الله را بشناسیم، آن وقت می ‏فهمیم که این ملاقات یعنی چه و ما باید در این دنیا چه کار کنیم. 🔸 خلاصه کاری که در این دنیا ‏باید انجام دهیم اگر خیرخواه خود هستیم، اسمش تزکیه نفس است؛ یعنی باید نفس خود را از ‏باطل و زوائد زدوده و با حقیقت مطلق هماهنگ و هم سنخ و هم سو کنیم. تنها این تزکیه است ‏که به درد انسان در ابدیت او می خورد و می تواند در مواجهه ابدی با حق مطلق، به انسان امنیت ‏و سعادت و بهجت و سرور ابدی ببخشد. خدا را بیشتر بشناسیم و بپائیم. 🔺وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ ‏إِلَى اللَّهِ الْمَصير🔻
🔻‏(73) قاری کمیاب‏🔺 " وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً." ‏ ‏ ‏ ‏ 🌙 به لطف و منّ و احسان خداوند مهربان، بار دیگر توفیق یافتیم و با ایمان، وارد ضیافت خدائی شدیم. بار دیگر ‏وارد شهر نزول قرآن شدیم و بار یافتیم که در فضایی خاص و معطّر به بوی شب قدر، بر سرسفره مائده الهی ‏یعنی قرآن بنشینم؛ مائده ای که در آن لقمه توحید و ولایت بر دهان جان آدمی می گذارند.‏ ‏ ‏ ✅ به عزیزان توصیه می کنم برای آشنائی بیشتر با قرآن، در این ماه مبارک کمی پیرامون قرآن و شناخت بیشترش، ‏مطالعه کنند؛ هر چه قدر معرفت ما به این کتاب بیشتر شود، دورخیز بیشتر و عزم جزم تری برای بهره مندی از ‏آن خواهیم داشت. 📖 یکی از بهترین منابع، کتاب فضل قرآن از کتاب اصول کافی است. (کتاب کافی تقسیم بندی ‏اش کتاب کتاب است و یکی از کتابها یا بخش های این کتاب کتاب فضل قرآن است.)‏ ‏ ‏ 👈 در کتاب فضل قرآن کافی، روایتی قابل توجّه دیدم؛ در این روایت قاریان قرآن را امام باقر علیه السلام به سه ‏دسته تقسیم کرده اند. 1️⃣ دسته اوّل چند ویژگی دارند :‏ 🔸 قرآن خواندن را سرمایه تجارت دنیا قرار می دهند. (فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَة)‏ 🔹 به دنبال بهره مندی از مواهب پادشاهان و افراد دارای جایگاه هستند. ( وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوك‏)‏ 🔸 قرآن خواندن خویش را وسیله گردن فرازی برای مردم و نخوت و فخر فروشی قرار می دهند. (وَ اسْتَطَالَ بِهِ ‏عَلَى النَّاس‏)‏ ‏