eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
564 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻‏(۸۴) شب و روز مؤمن‏🔺 ‏ ‏ ‏"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا."‏ ‏ ‏ ✍️ وقتی صبح می شود و بعد از مرگی موقّت دوباره چشم به دنیا باز می کنیم، به فکر چه هستیم؟ دغدغه ما چیست؟ ‏همچنین وقتی شب می شود همّ و غمّ ما چیست؟ چه حالی و چه فکری بر ما غالب است؟ ‏ ‏ 📖 در خطبه متّقین نهج البلاغه حضرت مولا روحی فداه، در بیان یکی از حالات مؤمن متّقی می فرمایند : يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّكْر. چند ‏روزی است این کلام حضرت ذهنم را مشغول کرده و به این وضعیت زیبایی که برای متقین ترسیم کرده اند می ‏اندیشم.‏ ‏ ‏ 👈 این حال مؤمن با تقوی است؛ صبح که می کند همّ و غمّش یاد خداست و شب هنگام، شکرگزاری به آستان ‏خداوند. حال با شکوهی است و زندگی برآمده از چنین حالی دیدنی است. ‏ ‏ ‏ 🔹 صبح که می شود و می خواهد وارد دریای موّاج این دنیا شود، همِّ مؤمن ذکر است؛ دغدغه او این است که مبادا در ‏این شناگری روزانه در این دریا، خدا را فراموش کنم. چون می داند فراموش کردن خداوند همانا و در این دنیا غرق ‏شدن همانا. 🔹 یا اگر بخواهیم از زاویه دیگری نگاه کنیم، دغدغه او این است که مبادا در این شناوری در دریای ‏پرحجاب دنیا، خدا را از یاد ببرم؛ من برای یاد او و توجه به او خلق شده و زیست می کنم. این اصل است و باید ‏مراقب باشم اصل را فدای فرع نکنم. مبادا دنیا و کار و بار، مرا از خداوند محجوب کند؛ فعالیت دنیایی نیز عرصه ‏دیگری برای یاد خدا و بندگی او و پرده دیگری برای خدابینی است. اصلا تعریف بندگی پیاده کردن یاد خدا در هر ‏عرصه ای به تناسب آن است. ‏ ‏ ‏ 🔸 شب هم که می شود همّ مؤمن، شکر خداوند است. حال که روزی را با یاد او گذراند و بندگی کرد، می فهمد که ‏شب عرصه شکرگزاری به آستان او است؛ نگران است که مبادا در نمک شناسی حقّ مولا کوتاهی کنم. مبادا آن چه ‏از نعمت ها و الطاف او به من رسید را نبینم و ناسپاس شوم. ‏ ‏ ‏ 🔸 شب که می شود نداشته ها و ناملایماتی که اکثراً خودساخته و تقصیر خود ما هستند یا اصلا نباید این خواسته ها و ‏تمایلات را برای خود تعریف می کردیم و به صلاحمان نبود، مقابلش رژه نمی رود، نیمه پر لیوان را سعی می کند ببیند. ‏همّت او مصروف به این است که حالا بعد از یک روز دیگر زندگی در ملک خداوند، ردّ پاهای کرامت و آقایی ‏دوست را در زندگی خود بازخوانی کنم و دست او را در آستین اسباب ببینم که چه منّت ها با من مسکین داشت.‏ ‏ ‏ 🤲 حال زیبا و باشکوهی است؛ خدا روزی مان کند.‏
🔻‏(۸۵) دانه ی مؤمن‏🔺 ‏ ‏ ‏" إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏."‏ ‏ ‏ 📖 روایات مربوط به طینت و سرشت نخستین انسان ها، بابی مهمّ و کلیدی در معارف اهل بیت علیهم السلام ‏است که به دلائلی از جمله برخورد به شبهه جبر و دشواری تبیین اختیار در بستر معارف مربوط به طینت، ‏آنگونه که باید مورد توجّه و امتداد قرار نگرفته و بیشتر کسانی هم که به این روایات ورود کرده اند، تمرکزشان ‏بر تبیین اختیار و عدم تنافی آن با سرشتی نخستین داشته اند. ولی معارفی که در این باب وارد شده خیلی بیشتر ‏و قیمتی تر از این حرفهاست؛ امید که در نوشته های آتی لااقل به برخی از این معارف مهم اشاره کنم.‏ ‏ ‏ 👈 در یکی از روایات این باب در کتاب شریف اصول کافی، نگاهی زیبا به مؤمن و کافر از منظر آیه 95 سوره انعام ‏که در ابتدای نوشتار آمده است، ارائه شده است. تفسیر ظاهر آیه این است که همان خداوندی که دانه ها و ‏هسته ها را می شکافد و از آنها گیاهان مختلف می رویاند، همان خدا از دل موجودات بی جان و جماد، زندگی ‏را ایجاد و آشکار می کند و زندگان را می میراند که اشاره ای به ایجاد حیات و میراندن در این دنیاست و هم ‏به قدرت خداوند به زنده کردن مردگان در قیامت. ‏ ‏ ‏ 🔹 امّا در مقام تاویل و بطن، در آن روایت شریف، دانه (حبّ) به مؤمن و هسته (نوی) به کافر تفسیر شده است. ‏حبّ، به معنای دانه است که به دانه های خوراکی بدون پوشش چوبی مانند گندم گفته می شود.
🔸 مراد از هسته ‏هم همان است که همه می دانیم؛ مانند هسته میوه ها که دانه ی روینده در دل آن، در پوششی چوبی قرار دارد.‏ ‏ ‏ 🔰 در روایت شریف دلیل دانه نامیدن مؤمن و هسته نامیدن کافر چنین بیان شده است : ‏ 🔻فالْحَبُّ طِينَةُ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي أَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهَا مَحَبَّتَهُ وَ النَّوَى طِينَةُ الْكَافِرِينَ الَّذِينَ نَأَوْا عَنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ النَّوَى مِنْ ‏أَجْلِ أَنَّهُ نَأَى عَنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ تَبَاعَدَ عَنْه‏.‏🔺 ‏ ‏ ❇️ این که مؤمن حبّ، نامیده شده است به این دلیل است که خداوند محبّت خود را بر او القاء کرده است و این که کافر ‏نوی (هسته) نامیده شده به خاطر این است که او از خیرات و از حق، اهل دوری گزیدن و تباعد است. {نکته ادبی ‏طلبگی : این که بین ماده حبّ به معنای دوستی با واژه حبّ به معنای دانه چگونه ارتباط برقرار شده، مربوط به ‏مباحث دانش اشتقاق است که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نیست و برخی از شارحین این حدیث به این مطلب ‏اشاره و بحث کرده اند.}‏ ‏ ‏ ♦️ می خواهم چند نکته و درس که از این آیه شریف و تاویل روایی آن قابل برداشت است را بیان کنم : ‏ ‏1️⃣ ویژگی ای که در این آیه برای معرّفی سرشت مؤمن انتخاب شده، محبّت خداوند است. این محبّت و ‏جاذبه به سوی خداوند و اقبال وجودی او به حقّ است که او را مومن کرده و از کافر جدا می کند. سرشت کافر به ‏گونه ای است که از این جاذبه و اقبال محروم است.‏ ‏2️⃣ این جاذبه و کششِ وجودی ایمانی به سوی خداوند و حقائق، مؤمن را مانند دانه کرده است؛ آن پوشش ‏چوبیِ هسته را ندارد و همه چیز برای کاشته شدن و سپس شکافت و روییدنش مهیّاست. ‏ ‏3️⃣ این محبّت و علقه و کشش در سرشت مؤمن، خبر از سرشت و جنس وجودی خاص مؤمن می دهد؛ ‏مؤمن از جنس انبیاست. در همان باب طینت از امام باقر و امام صادق علیه السلام نقل شده است که ‏فرمودند مؤمن از طینت انبیاست یعنی مؤمن هم سرشت و از جنس گوهر وجودی انبیاست. ( قُلْتُ لِأَبِي ‏عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُؤْمِنُونَ مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ؟ قَالَ نَعَمْ.)‏ ‏4️⃣ پس مؤمن از جنس انبیاست و به دلیل این که زیرساخت وجودی او از جنسی است که برای او گرایش و ‏محبّت به سوی خداوند ایجاد می کند، می تواند با این سرمایه، در مقام رشد و فعلیت نیز مانند انبیاء ‏شود و احوالات پیغمبر گونه و توحید و قرب الهی و عبودیت خاص و خالص خداوند و نهایتاً ولایت ‏الهی را تجربه کند. (رجوع شود به نوشته شماره 15؛ عبودیت مفتاح ولایت.)‏ ‏5️⃣ آنچه در این مسیر بیش از همه می تواند مؤمن را یاری کند و زمینه ساز شکوفائی او شود، همین محبّت ‏است. ارزشمند ترین عنصر دینی و محکم ترین دستگیره ایمانی، محبت خداوند و اولیای اوست. دانه ای ‏که سرشت آن از جنس محبّت خداوند است، با باران محبّت نیز شکوفا می شود؛ باید آن سرمایه نخستین ‏و دربسته محبّت که پایی آغازین برای راه افتادن و شروع حرکت است، کم کم تقویت شود و جذبه ‏محبّت خداوند و اولیای او، بُراق سفر انسان به سوی خداوند شود. ‏
🔻‏(۸۶) اینِرسی معنوی‏🔺 ‏ ‏ ‏" وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏."‏ ⛰ اینرسی یا لَختی، یکی از ویژگی های جسم است که میزان مقاومت جسم در برابر حرکت یا تغییر مسیر را ‏مشخص می کند. هر چه اینرسی جسم بیشتر باشد، دیرتر و کند تر به حرکت در می آید و تغییر مسیر می دهد ‏و باید نیروی بیشتری برای حرکت و شتاب گرفتن به آن وارد کرد. 👈 هرچه جرمِ جسم بیشتر باشد، لختی آن بیشتر ‏است؛ واضح است که یک برگ کاغذ یا یک کیسه پلاستیکی، خیلی راحت از تر یک کتاب به حرکت در می ‏آید؛ همه با قانون اوّل نیوتن آشنایید و نیاز به توضیح بیشتر نیست.‏ ‏ ‏ 🔰 در دنیای معنویت هم همه ما انسان ها از یک اینرسی و جرم مخصوص به خود برخورداریم بلکه در هر حیطه ‏از حیطه های غیر مادی، یک اینرسی برای ما تعریف می شود. انسان ایده آل، انسانی است که در برخی امور ‏اینرسی و لَختی خیلی زیادی داشته باشد و در برخی امور، دارای اینرسی پایینی باشد.‏ ‏ ‏ 🔹 مؤمن نباید با هر نسیمی، تکان بخورد و نباید هر ندائی او را به سوی خود بکشد. در برابر نیروهای مادی و ‏جاذبه های دنیایی باید بسیار لَخت باشد و زود از جا کنده نشود. 🔸 گناه و لذّت های زود گذر نباید سریع او را ‏شتاب دهد و هر نغمه ای در این دو روز زندگی دنیوی، نباید او را به وجد آورد و به هر سازی نباید برقصد. نه ‏فقر و نداری و ابتلاء او را بلرزاند و نه رخاء و آسایش او را به طغیان بکشد و او را از شکر خداوند غافل کند. ‏‏( يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاء)
🔹 در برابر باد ها و حتی طوفان های مشکلات نیز باید سنگین و وقور باشد؛ زود خود را نبازد و با جریان ‏مشکلات و مصائب، جاری به سوی مرداب هلاکت نشود. باید مثل کوه، بایستد و پایمردی کند. گردباد وسوسه ‏های شیطانی و نفسانی نیز نباید او را برکند و با خود ببرد. ( إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا ‏فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏)‏ ‏ ‏ ❇️ پس باید اینرسی معنوی خود را بالا ببریم؛ ایمان، معرفت، دانش، یقین، توکل، تقوی و هر آن چه از سنخ بینش ‏و گرایشِ برآمده از حقّ و حقیقت است، انسان را سنگین و مانا می کند. (وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ ‏مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏)‏ ‏ ‏ 👈 از دیگر سو مؤمن در برخی امور نباید خیلی لَخت و کرخت باشد؛ باید چون پرِکاه سبکبار باشد. ‏ 🔸 باید از خواب، سبک برخیزد و خود را به دربار حق، در شب هنگام و سحرگاه برساند. (تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ ‏الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعا)‏ ‏ ‏ 🔹 باید در مقابل تغییرات مثبت و دست کشیدن از آن چه به آن ها خو و عادت کرده ایم سبک باشیم و زود از آن ‏ها کنده و جدا شویم. نباید گذشته ما، برای ما بت شود و اهل تعصّب ناحق باشیم؛ هرجا با یقین و برهان ‏فهمیدیم باید تغییر جهت دهیم، بی باک بوده و فرمان را بچرخانیم. 👈 برخی در باطل خویش سنگین شده اند و ‏برخی نیز در خوبی های ناقص خویش؛ هر دو در یک نقطه مشترک اند و آن این که نمی توانند هجرت کنند و ‏با جذبه ها، به معراج روند.‏ سبکبار مردم سبک‌تر روند حق این است و صاحبدلان بشنوند ‏ ‏ 🔸 باید در امور خیر و حرکت به سمت قلّه های سعادت و آرمان های واقعی، سبکبار، از هم سبقت گرفت. ‏‏(فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات‏)‏ ‏ ‏ 🔹 گاهی باید از اندیشه های نیک و عقلانیت های محدود خویش نیز، با همّتی مردانه و با نیروی عشق کنده شد و ‏به سوی محبوب شتافت و دودوتا چهارتای کوتاه بینانه، ما را از راه هایی که مردان سبکبار تاریخ چون شهدای ‏کربلا رفتند، باز ندارد. گاهی باید همه چیز را گذاشت و رفت؛ باید به سوی خدا و ولیّ خدا هجرت کرد.‏ ‏ ‏ 🔻يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ.🔺 ✅ بگذریم؛ خلاصه گاهی باید سنگین باشیم و گاهی سبک؛ خود را بیازماییم که در هر موضعی چگونه ایم. یا ‏علی.‏ @basmale
🔻‏(۸۷) دو گونه برادری‏🔺 ‏ ‏ ‏" إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون."‏ ‏ ‏ 🖤 روز شهادت امام باقر علیه السلام است. به روایتی گهربار از ایشان، در کتاب کافی با سند صحیح برخوردم که ‏حکمت های ارزشمندی را در رابطه با برادری ایمانی بذل کرده اند. ‏ ‏ ‏ 📖 پیوند ایمانی بین مؤمنین را قرآن و روایات در قالب عنوان شناخته شده برادری توصیف کرده اند؛ می خواهند این ‏توجّه را بدهند که شما واقعاً به خاطر ایمانتان با هم پیوند دارید و از یک تبار و جنس هستید. از یک رحم زاییده شده ‏اید؛ رحمی که از رحم مادی جسمانی بسی برتر، با ارزش تر و اثرمند تر است که همان رحم ولایت الله است. ‏ ‏ ‏ ✍️ در این روایت شریف امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرموده اند که ایشان‎ ‎برادران را به دو گونه ‏تقسیم و برای هر قسم ویژگی و دستوراتی برای تعامل با آن ها بیان کرده اند. ‏ ‏ ‏ ♦️ اخوان الثقة گونه اوّل برادرانی هستند که انسان نسبت به آن ها در مقام رابطه اخوّت ایمانی به یک وثوق و اطمینانی رسیده است؛ ‏اطمینان به این که این دیگر کسی است که می توانم به او به عنوان برادر ایمانی به او اعتماد کرده و رابطه ام با او را ‏وارد یک دایره خاصی کنم. در مورد این دسته فرموده اند که در نسبت با تو چهار ویژگی دارند : ‏ ‏1️⃣ دست تو هستند؛ به تو کمک می کنند و با وجود آن ها می توانی به خیلی چیزها که خودت دسترسی نداری ‏و در توانت نیست دست پیدا کنی.‏ ‏2️⃣ بال تو هستند؛ می توانی با آن ها برخیزی و پرواز کنی. از وضعیت زمین گیر بودن خارج شوی.‏ @basmale
3️⃣ ‏اهل تو هستند؛ خویشان واقعی برای تو هستند. اگر از اهل خود خیری ندیدی، این ها را داری و با وجود این ‏ها کس و کار داری.‏ ‏4️⃣ مال و دارایی تو هستند؛ اگر آن ها دارند انگار تو داری و در نداری هایت زیر دست و بالت را می گیرند.‏ ‏ ‏ 🔰 بعد حضرت فرمودند اگر رابطه برادری ات با کسی به این حدّ وثاقت رسید و چنین ثروت ارزشمندی خدا روزی ‏ات کرد در رابطه با او چند وظیفه داری :‏ ‏🔹مال و دارائی ات را از او دریغ نکن و بر او بذل کن و از این که با بدنت نیز به او خدمت کنی دریغ مدار.‏ ‏🔸 دوستی ات را نه تنها برای او بلکه با کسانی که با او در دوستی صاف و صادق اند، صاف و صادق کن و با ‏دشمنان و بدخواهان او نیز، سر عداوت داشته باش.‏ ‏🔹 سرّ او و عیوبات او را بپوشان و نیکی ها و فضائل او را در بین دیگران آشکار کن.‏ ‏ ‏ ♦️اخوان المکاشرة ‏ ‏ گونه دوم برادرانی هستند که رابطه آن ها با انسان تنها در حدّ خوش و بش و بگو بخند ها و معاشرات سطحی است ‏و انسان از انس با آن ها لذّت می برد و مایه تفرّج و انبساط خاطر انسان هستند. در مورد این دسته نیز چند مطلب را ‏متذکر شده اند :‏ ‏1️⃣ بیش از همین مقدار از آن ها انتظار نداشته باشد؛ انتظاراتی که از برادران دسته اوّل داری از آن ها نداشته باش و ‏در رابطه با آن ها بیش از همین مقدار مکاشره و خوش و بش منظورت نباشد.‏ ‏2️⃣ آنچه آن ها از خوش روئی و خوش زبانی بر تو بذل می کنند تو نیز متقابلا با آن ها همین گونه باش.‏ ‏ ‏ 👈 حضرت همچنین فرمودند که برادران ثقة کمیاب تر از کبریت احمر اند؛ وقتی ما به خود و روابطمان با دوستان و ‏برادرانمان مراجعه می کنیم می بینیم واقعاً همین است. به تعداد انگشتان دست چنین برادرانی داریم و شاید کمتر. از ‏این تقسیم بندی چند درس آموزنده برایم حاصل شد :‏ ‏ ‏ ‏1️⃣ یکی این که چگونه باید به برادران دسته نخست رسید و اخوان الثقة پیدا کرد؟ وقتی رابطه خودم را با چند ‏موردی که از این برادران دارم مرور کردم که اتّفاقاً یکی از عزیزترین این برادرانم دیشب مهمانم بود، به ذهنم ‏رسید که ما که یک روزه به این نقطه نرسیده ایم و خیلی چیزها دخیل بوده اند که با هم این گونه شده ایم و ‏ان شاء الله از بذل مال و جان برای هم دریغ نداریم و تا حدّ زیادی دوئیت بین ما برداشته شده و همدیگر را نه ‏برای خود بلکه برای خدا می خواهیم. به نظرم رسید که روشن است که مهمترین عامل همان ریشه پیوند ‏ماست؛ محبّت و ولایت اهل بیت که همین هم ما را به هم جوش داده و متصل نگاه داشته است. دیگر این که ‏مدّت رفاقتمان طولانی است؛ یکی دو روزه و در هر جا و مکانی این دست برادران نریخته اند که انسان برود ‏و آن ها را برای خود بخرد و داشته باشد. این اعتماد و وثاقت یکی دو روزه حاصل نمی شود. همچنین ما ‏اشتراکات زیادی داریم؛ با هر جنس و هر فرهنگی نمی توان به چنین رابطه ای رسید. همچنین در این طولانی آن ‏چه باعث روز افزون بودن این مهر و پیوند شده، این بوده که سعی کرده ایم تا حدی به همان دستوراتی که ‏برای تعامل با این دست برادران حضرت بیان کردند عمل کنیم. نقش محبّت و خواستن هم نیز که در این رابطه و ‏تحکیم آن روشن تر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد. 2️⃣ ‏کسی که چنین برادری ندارد واقعاً در این دنیا تنها و غریب است؛ مؤمنان را بشارت باد که این چنین روابطی ‏تنها با ریسمان ایمان و ولایت اهل بیت قابل تحصیل است. با رشته های سست دنیایی و با آرمان های فانی ‏مادی نمی توان چنین روابطی داشت. ‏ ‏3️⃣ روابط اجتماعی و ایمانی را نباید در یک سطح و یک گونه خاص تعریف کرد؛ نباید از همه انتظارات برادران ‏ثقة را داشت و هم چنین نباید با آنان آن تعامل را داشت. این روابط حساب و کتاب خاص خود را دارد؛ نباید ‏به هر کسی اعتماد کرد و او را ولیجه و محرم اسرار خود دانست و در حریم خود راه داد. با برخی تنها باید ‏گفت و گو کرد و از معاشرت با آنان لذّت برد. هر صنفی حقوق خود و مزایای خود و احکام خود را دارد. ‏دیده ام که برخی این تقسیم بندی ها را ندارند؛ در نتیجه یا از همه انتظارات آن چنانی دارند و یا همه را به ‏حریم خود راه می دهند و زود پسرخاله می شوند. بنده که خودم خیلی دیرگیر و سخت گیر نسبت به اخذ ‏چنین برادرانی هستم؛ با خیلی ها اهل مکاشره هستم ولی خیلی دیر کسی را برادر ثقة خویش تلقّی می کنم.‏ @basmale
‏4️⃣ این رابطه، حساس و برخوردار از لطافت است. نباید انتظار داشت هر جور که خواستیم با تکیه بر این که ما ‏برادریم رفتار کنیم و انتظار داشته باشیم این رابطه پایدار بماند. بقاء و تقویت این رابطه به بزرگواری و از ‏خودگذشتگی و صفا و آقایی نیاز دارد. گاهی یک حرف ممکن است این رابطه را خراب کند و دیگر به حالت ‏نخست خوییش بازنگردد. در روایتی زیبا امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد می فرمایند : 🔻لَا تُضِيعَنَ‏ حَقَ‏ ‏أَخِيكَ‏ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّه‏.🔺(هرگز حقّ برادرت را با تکیه بر رابطه ‏برادری ای که بین تو و اوست ضایع نکن؛ زیرا کسی که حق او را ضایع کردی دیگر برادر تو نیست.)‏ مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند.‏ ‏5️⃣ محور این ارتباط و برادری در نظام قلب و درون است که احکام و نتایج دیگر، آثار آن صفا و اخلاص درونی ‏طرفینی است؛ لذا شایسته است به نیّت حفظ این روابط و بهبود کیفیت آن، این دعای زیبای قرآنی را گاه گاه ‏زمزمه کنیم :‏ ‎ ‎ 🔻ربَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيم‏.‏🔺 ‏ ‏————————————————————— 🔸 روایتی که مورد بحث قرار گرفت : عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ الْإِخْوَانِ فَقَالَ الْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ «3» فَأَمَّا إِخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْكَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأَهْلُ وَ الْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ الْحَسَنَ وَ اعْلَمْ أَيُّهَا السَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ.🔸 @basmale