eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
564 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عصر ظهور و تمکین دین مرتضی 📖 در آیه 55 سوره نور که از آیات مرتبط با عصر ظهور حضرت خاتم الاوصیاست، یکی از ویژگی هایی که این ‏عصر با آن تبیین و معرّفی می شود، تمکین دین پسندیده توسّط خداوند است. ‼️ برایم جالب بود که آن ‏مقدار که بنده در تفاسیر شیعه بررسی کردم، هیچ یک به این نکته توجّه نداده بودند که این دین پسندیده ای که ‏در عصر ظهور به تمکین می رسد، همان دینی است که در آیه غدیر بیان شد که در آن روز به مرحله رضایت ‏خداوند به عنوان آیین ختمی بشریت رسید. اقتضای تفسیر قرآن به قرآن چنین برداشتی است. ‼️ کافی نیست که ‏صرفاً بگوییم آن دینی که در عصر ظهور به تمکین می رسد دین اسلام است. کدام اسلام؟ این اسلام ولائیِ ‏علوی است، اسلامی که روحِ ولایت علوی در آن دمیده شده، آن دینی است که اصلا قیام و ظهور حضرت برای به ‏تمکین رساندن آن است. او می آید که عالم را محیط ولایت الله تبدیل کند و انسان ها را به زیست ولایی ‏برساند. ‏ ‏ ‏ ✅ مراد از تمکین این دین را علامه طباطبائی به خوبی بیان کرده اند. تمکین دین ولائی به معنای به استقرار رسیدن ‏و استحکام و ثبات جایگاه آن در مجتمع انسانی است؛ به گونه ای که واقعاً زندگی فردی و اجتماعی بشر را با ‏طوع و رغبت و جدیت فرا گیرد و همگان به صورت واقعی تحت پوشش این آیین ربّانی در آیند. همه این دین ‏در جامعه بشری پیاده شود و موانع تحقق آن در عالم برطرف گردد. ✅ باطل گرائی و آیین های پوچ، دیگر مجال ‏خودنمائی و فریب بشر را نداشته باشند و همه انسان ها در این دین که تورِ صید انسان ها توسّط ولایت الله ‏است، شکار شوند. تا آن عصر، هرگز چنین مجالی برای این دین پسندیده و برای مؤمنین به این دین و جامعه ‏معتقد به آن، مهیّا نخواهد شد. ❇️ آن روز روزی است همه گروه گروه با طوع و رغبت و اشتیاق وارد این دین می شوند؛ یعنی وارد بهشت غدیر ‏می شوند و همگان از این برکه سیراب می گردند. ♦️ آری؛ آخرین ذخیره خداوند، رسالتش، عالم گیر کردن و بسط ‏ولایت علوی و کوچ دادن همه شایستگان، به بهشت ولایت است. ‏ 🔻وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجا.🔺 https://eitaa.com/basmale
🔻‏(90) غدیریه (7)‏🔺 ‏ ‏ 🔹دو نکته سندی و دلالی پیرامون حدیث غدیر🔹 ‏ ‏ "النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ." ‏ ‏ ‏"يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي ‏الْقَوْمَ الْكافِرين."‏ ‏ ‏ ‏ ‏(با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.) 🔰 نکته سندی ‏ ‏ ✍️ حتما شنیده اید که می گویند حدیث غدیر، متواتر است. تواتر به زبان ساده به این معناست که یک واقعه به قدری ‏توسّط افراد و طبقات مختلف و متکثر نقل شود که احتمال ساختگی بودن و کذب آن منتفی شود. حدیث متواتر، ‏ارزش مند ترین گونه حدیث در بحث اعتبار سنجی احادیث است. ‏ 👈 امّا توجه به این نکته خوب است که آن چه به عنوان حدیث یا خطبه غدیر، متواتر است، نقل مفصّل آن که برخی ‏کتب شیعی مثل احتجاج طبرسی نقل کرده اند و امروزه به عنوان خطبه غدیر چاپ شده است نیست. آن مقداری از ‏خطبه غدیر که متواتر است و شیعه و سنّی در مجموع با بیش از چهارصد طریق آن را نقل کرده اند همان قسمت ‏اصلی حدیث است که در آن نبی اکرم خود را ولیّ مؤمنین معرّفی می کند و سپس به همگان اعلام می کند که پس از ‏من، ولیّ شما، علی بن ابی طالب است («من كنت مولاه، فعلي مولاه»). 👈 البته قسمت اصلی خطبه و مغز آن که خلافت و امامت حضرت را ثابت می ‏کند هم همین قسمت است. شاید بتوان دعای پیامبر بعد از بالا بردن دست حضرت و اعلام ولایت ایشان را هم ‏متواتر دانست : ‏ "اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه‏". ‏ ‏ 🔰 نکته دلالی ‏ ‏ ‏ 🔹 باز هم حتما شنیده اید که اهل سنّت تلاش کرده اند در معنای واژه مولی در این حدیث خدشه کنند و آن را به گونه ‏ای معنا کنند که از آن خلافت و امامت حضرت امیر علیه السلام برداشت نشود. اگر به کتبی مانند الغدیر یا عبقات ‏الانوار مراجعه کنید، تلاش گسترده علمی ای از سوی این دو عالم مجاهد در تبیین و تثبیت معنای واژه مولی در این ‏حدیث خواهید دید.‏ ‏ ‏ ✅ معنایی که علامه امینی از بین بیش از 20 معنا برای این واژه برمی گزیند و همچنین مرحوم میرحامد حسین در عبقات ‏الانوار، معنای اولویت است؛ خلاصه این که مولی در این حدیث به معنای اولی است. این همان معنایی است که در ‏آیه ششم سوره احزاب به عنوان یکی از شئون نبی اکرم معرّفی شده است و همان معنایی است که در آیه 55 سوره مائده برای خداوند، ‏رسول خدا و گروهی از مؤمنین که اهل بیت پیامبر باشند، با لفظ ولیّ، ثابت شده است. 👈 این که آیا واژه مولی، اصلا ‏می تواند به معنای اولی و بیانگر اولویت فردی نسبت به دیگری باشد را می توان در تحقیقات مفصل علامه امینی و ‏میرحامد حسین در دو کتاب گرانسنگ الغدیر و عبقات الانوار ملاحظه کرد. میرحامد حسین می گوید : "الحاصل ‏استعمال «مولى» بمعنى اولى، در كتاب و سنت و اشعار عرب، شائع و ذائع است، و از ائمه فن عربيت و لغت و ‏تفسير، تصريحات بر اينكه «مولى» بمعنى اولى است واقع."‏ ‏ ‏ 🔸 این معنا از ولایت دقیقاً چه مفهومی دارد؟ اولویت پیامبر و امام بر همه نفوس، به چه معناست؟ قبلا در غدیریه 4 این ‏معنا را توضیح داده ام که خلاصه اش این است : "ولایت به معنای اولویت عبارت است از اولویت شخصی به ‏عنوان ولی بر کسی که بر او ولایت دارد از حیث همه ‏تصرّفات در نفس و مال و همه شئون زندگی که به ‏اختصار از این معنا به اولویت در تصرّف تعبیر می شود. ‏خلاصه این که مولی کسی است که از خود ما بر ما ‏اولی است و باید به امر خداوند او را بر خود ترجیح و اولویت ‏داده و در همه احوال و افعال اراده و خواست ‏او را بر اراده و خواست خود مقدّم کنیم. " ‏ ‏ ❇️ نکته ای که می خواهم این جا اضافه کنم این است که می توان ریشه نگرانی پیامبر از ابلاغ ولایت حضرت ‏امیر علیه السلام در روز غدیر را عظمت این معنا و دشواری پذیرش آن در نگاه نخستین دانست. این معنا از ‏ولایت قبلاً برای نبی اکرم اثبات و ابلاغ شده بود و باید در روز غدیر این شأن نبوی که شأنی از شئون خداوند ‏است، برای حضرت امیر علیه السلام نیز به همگان ابلاغ می شد. کم نبودند منافقینی که هنوز زیر بار این معنا ‏برای رسول خدا نیز نرفته بودند و چه اندک بودند کسانی که ولایت نبی اکرم به این معنا را بر خویش هموار ‏یافته بودند. ‏
📖 در روایات وارد شده است که نبی اکرم پس از ابلاغ این فرمان، سه روز صبر کردند و ابتدا از خداوند خواستند ‏که او را از این مأموریت دشوار معاف کند که در پاسخ با تهدید خداوند مواجه شد که اگر این کار را نکنی ‏همه اجر رسالتت حبط خواهد شد. (وَ لَوْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أُمِرْتُ بِهِ مِنْ وَلَايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلِي، وَ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ‏بِغَيْرِ وَلَايَتِكَ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه‏) 👈 در بیان دیگری نبی اکرم، مسلمانان را قریب العهد به دوران جاهلی معرّفی کردند ‏یعنی هنوز آن گونه که باید از خوی دوران جاهلی خارج نشده اند که بتوانند بار ولایت به معنای اولویت ‏انسانی در ظاهر مانند خویش را بر دوش حمل کنند. ( إِنَّ أُمَّتِي حَدِيثُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ، وَ مَتَى أَخْبَرْتُهُمْ بِهَذَا فِي ابْنِ ‏عَمِّي يَقُولُ قَائِلٌ وَ يَقُولُ قَائِلٌ، فَقُلْتُ فِي نَفْسِي، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْطِقَ بِهِ لِسَانِي، فَأَتَتْنِي عَزِيمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَتْلَةً أَوْعَدَنِي ‏إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ، أَنْ يُعَذِّبَنِي‏.)‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ♦️ امر ولایت امام، به تصریح خود ائمة علیهم السلام، امری بس دشوار و سترگ است. ‏(إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ‏ مُسْتَصْعَبٌ‏ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان‏.) ‏ ‏ 🔹 وزنه ای که در غدیر زدن آن بر نفوس انسانی عرضه شد، وزنه ای است که تنها فرشتگان مقرّب و انبیای مرسل و ‏مؤمنی که قلب او برای پذیرش ایمان به این امر آزموده شده و قبول شده است می توانند آن را بردارند. ‏ ‏ ‏ 🔸 ظاهرا قرار است با پذیرش این ولایت یعنی اولویت دادن به ولی الهی بر همه زندگی خویش، همدوش با آن فرشتگان و انبیاء شویم؛ شبیه آن ها شویم و به حیات آن ها زنده ‏شویم. چه سعادتی!!‏
🔻‏(91) غدیریه (8)‏🔺 ‏ ‏ " النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ." ‏ ‏ ‏ 🔹تحلیل فلسفی مقام اولویت پیامبر و امام🔹 🔸(با نشر این غدیریه ها از ثواب تبلیغ غدیر بهره مند شوید.)🔸 ‏ ‏ 📖مرحوم ملاصدرا در چند موضع از آثارش از جمله در کتاب تفسیر قرآن و کتاب مفاتیح الغیب، به این سؤال پاسخی فلسفی ‏داده اند که چرا ولایتی به معنای اولویت بر نفوس که در نوشته های قبل تبیین شد برای نبی اکرم و اهل بیت ایشان وجود دارد؟ ‏آن ها کیستند و چه مقامی دارند و چه نسبتی با دیگران دارند که چنین جایگاهی را خداوند برای آن ها در نظر گرفته است؟ در ‏قالب چند نکته خلاصه فرمایشات ایشان که بر گرفته از دو قسمت از جلد چهارم کتاب تفسیر قرآن ایشان است بیان می شود.‏ ‏ ‏ ‏1️⃣ خداوند انسان کامل را مثالی برای ذات،‌ صفات و افعال خویش آفریده است و لذا معرفت این مخلوق شگفت و اسرار ‏گنجانده شده در آن، سرّی عظیم از اسرار شناخت خداوند است. (أبدع الإنسان الكامل مثالا له تعالى ذاتا و وصفا و فعلا، ‏و معرفة هذه الفطرة البديعة، و النظم اللطيف و العلم بهذه الحكمة الأنيقة و الأسرار المكنونة فيها سرّ عظيم من معرفة اللّه.)‏ ‏2️⃣ انسان کامل همان راه مستقیمی است که جز از این طریق نمی توان به معرفت خداوند رسید و کتاب کریم خداوند و ‏باب اعظم اوست که جز از آن نمی توان بر خداوند وارد شد و معرفت خداوند جز به شناخت انسان کامل برای کسی ‏میسّر نخواهد شد. (لا يمكن معرفته تعالى إلا بمعرفة الإنسان الكامل و هو باب اللّه الأعظم و العروة الوثقى، و الحبل المتين ‏الذي به يرتقى إلى العالم الأعلى، و الصراط المستقيم، إلى اللّه العليم الحكيم و الكتاب الكريم‏ الوارد من الرحمن الرحيم، ‏فيجب على كل أحد معرفة ما في هذا الكتاب المكنون، و فهم هذا السرّ المخزون.)‏ ‏3️⃣ کسی که نبی و امام را نشناسند به مرگ جاهلی مرده است و لذا شناخت او واجب است؛ زیرا که حیات ابدی نفس انسان ‏وابسته به معارف و حکمت های عقلی الهی است که همه این حکمت ها در وجود مقدّس او گنجانده شده است. (و هذا ‏معنى وجوب معرفة النبي، و معرفة الإمام عليهم السلام‏،‌ «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهليّة»،‌ لأن حيوة ‏الإنسان في النشأة الدائمة إنما هي بمعارف الحكمة الإلهية، و الإنسان الكامل ينطوي فيه الحكمة كلّها.)‏ ‏4️⃣ نبی و امام، مقوّم و وجود بخش ذات مؤمن از جهت ایمان او هستند. این حقیقت نبوی است که با نور هدایتش، ایمان و ‏حکمت را در نفوس مؤمنین محقق می کند و عقل آن ها را نورانیت بخشیده و به آن ها حیات و وجود اخروی افاضه می ‏کند و لذا بدون نبی و امام، مؤمن وجود اخروی نخواهد داشت. (و ذلك لأن الحقيقة النبويّة، بنور هدايته كمل نفوس ‏المؤمنين، و نوّر عقول الآدميين، و أخرجهم من القوة إلى الفعل، و أفاض عليهم العلم النوري، و أفادهم الوجود الاخروي، ‏فيكون ذاته علة لتحقّق الحكمة و الايمان فيهم.)‏ ‏5️⃣ بنابر این وجود نبی و امام، علّت فاعلی و ایجاد کننده ذات مؤمن در عالم سرمدیت و ابدیت و ایجاد حقیقتی باقی ماندنی ‏در نفس او هستند؛ بدون ارتباط انسان با نبی و امام، چیزی برای بقاء و حیات نوری اخروی در نفس انسان وجود نخواهد ‏داشت. (و محصّل ذواتهم بحسب الوجود البقائي و الثبوت السرمدي.)‏ https://eitaa.com/basmale
‏6️⃣ علت فاعلی و وجود بخش هر چیزی، از خود او نسبت به او اولی است؛ زیرا هر چیزی بدون در نظر گرفتن نسبتش با ‏علتش، موصوف به وصف امکان است و با ارتباط با علّت است که به وصف وجوب می رسد و وجودش ضرورت پیدا ‏می کند. هر چیزی که عامل کمال و به وجوب رسیدن چیزی دیگر باشد، نسبت به ذات خود آن شیء از اولویت برخوردار ‏است؛ زیرا ذات آن شیء جز ممکن بودن برایش به ارمغان نمی آورد و این علّت اوست که وجود او را واجب و ضروری ‏می کند. به بیان ساده، هر انسانی بدون در نظر گرفتن ربطش به نبی و امام، امکان حیات ایمانی و وجود ابدی اخروی و ‏رسیدن به مرتبه حیات معرفتی و عقلی را دارد ولی ممکن بودن کافی نیست؛ نیازمند علّتی است که این امر ممکن را ‏محقق کند. (و العلّة الفاعلية للشي‏ء، أولى به من نفسه، لأن الشي‏ء مع نفسه بالإمكان، و مع علّته و مكمّله بالوجوب، و ‏الوجوب و الكمال أولى بالشي‏ء من الإمكان و النقصان.)‏ ‏7️⃣ لذا نبی و امام، علّت ایجاد کننده وجود و حیات حقیقی انسان هستند یعنی نسبت به حیات ابدی و ایمانی او، به منزله پدر ‏و والد آن می باشند. اصلا مؤمن کسی است که با حقیقت نبی و امام، نسبت تابعیت و تبعیت پیدا کرده باشد؛ زیرا امام آینه ‏ای است که انوار قدس خداوند در آن متجلی شده و هر کس طالب نور خداوند است باید وجودش را چون آینه ای به ‏سوی آن آینه ذات خداوند بگرداند و از او تبعیت کند. (فلو لم يكن روح النبي صلّى اللّه عليه و آله علّة لوجوداتهم الحقيقيّة ‏لم يكن أولى من أنفسهم، فهو الأب الحقيقي لهم.... لأنه الأصل في الوجود و المؤمنون تابعون له في المقام المحمود، فالمؤمن من صحت ‏له نسبة التابعية، بمثابة مرآة محاذية لمرآة وقعت في مقابلة الشمس.)‏ ‏8️⃣ از آن جا که حقیقت نبی و امام، مظهر اعظم خداوند و حجاب اقدس و تعیّن اول اوست، اگر مؤمن او را نسبت به خود ‏اولی نداند و او را از خویشتن محبوب تر نشمارد، همواره در حجاب خویشتن باقی خواهد ماند چه که راه نجات، ‏منحصر در فانی شدن در اوست. (لأنه الحجاب الأقدس و التعيّن الأول، فلو لم يكن أولى و أحب إليهم من أنفسهم لكانوا ‏محجوبين بأنفسهم عنه فلم يكونوا ناجين- إذ نجاتهم إنما هي بالفناء فيه، لأنه المظهر الأعظم-.)‏ ‏ ‏ https://eitaa.com/basmale
🔻‏(92) بهترین گوئی‏🔺 ‏ ‏ ‏" وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبينا."‏ ‏ ‏ ✍️ یکی از عوامل شکل گیری کدورت و اختلاف بین انسان ها، به خصوص کسانی که با هم نزدیک و مرتبط هستند، ‏رعایت نکردن یک قاعده قرآنی در باب گفتگو است. آن قاعده این است که در هر موقعیتی سعی کنید، بهترین کلام ‏را برگزینید. 👈 قاعده قرآنی دیگر در باب گفتار این است که انسان کلّا با دیگران به خوبی گفتگو کند و حرف نیکو ‏بزند (قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً)؛ امّا در این قاعده بحث از نیکو گفتن نیست، بحث از نیکوترین را گفتن است. ‏ ‏ ‏ 🔸 مثلاً همسری می خواهد به همسر خویش تذکری بدهد و از یکی از رفتارهای او انتقاد کند؛ در این جا هم می تواند ‏حرف تند و آزار دهنده بزند و هم می تواند حرفی بزند که بد نیست و هم می تواند حرف خوب بزند و هم می ‏تواند بهترین را بگوید. ‏ ‏ ‏ 🔰 چرا باید بهترین را گفت؟ دلیل این قاعده را خداوند در ادامه آیه شریفه بیان کرده است؛ شیطان فرصت طلب است و ‏همواره در صدد است روابط مثبت و سازنده بین انسان ها را تبدیل به نزاع و تقابل و دشمنی کند. اگر بهترین را ‏نگوییم گاهی از همین فاصله بین خوب و خوب ترین هم استفاده کرده و با تحریک وهم انسان، او را نسبت به ‏گوینده، دل چرکین می کند و موجب شکل گیری اختلاف و نزاع می شود. ‏ ‏ 🔹 بهترین گوئی و تلاش برای این که در هر موقعیت گفتاری از جمله گفتگو با دوست، خانواده، همکار و حتی مخالفی ‏که می خواهیم او را قانع کنیم، بهترین را بگوییم، هم عقلانیت انسان را متبلور می کند، هم انسان را در آن گفتگو راحت تر به ‏هدفش می رساند و هم حافظ شخصیت و کرامت نفس انسان بوده و هم ضمانتی بر پایداری و گرمای روابط و تقویت احتمال تاثیرگذاری آن است. ‏ ‏ ‏ ✅ بهترین گوئی تا تبدیل به عادت نشده، کمی دشوار است؛ حتماً تجربه کرده اید که گاهی با وجود این که می دانیم ‏باید بهترین را بگوییم، موفّق نمی شویم. ❇️ دلایل مختلفی می تواند باعث شود که بهترین گو نشویم؛ یکی این که چندان ‏اهمیت آن و آسیب های ترک آن را ندانیم یا از آن غفلت کنیم. کلّا انسان این گونه است که نیازمند تصویر ادراکی ‏روشن و تذکّر و یادآوری مدام آن است و الّا به دانسته هایش عمل نمی کند. گاهی هم رذایل اخلاقی از جمله کبر و ‏منیّت و حسّ برتری جوئی و ....مانع می شوند. سعی کنم و سعی کنیم که این موانع را کنار زده و از شیرینی ‏بهترین گوئی، هم خود و هم دیگران لذّت ببریم. ‏
🔻(93) أنفُسَنا (نقد برداشتی مشهور از آیه مباهله)🔺 " فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ‏ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ." 🌺🌺 امروز روز بزرگ مباهله است؛ این واقعه بزرگ و مبارک و آیه قرآنی مباهله از جهات مختلف حائز اهمیت و حامل معارف و نکات مهمّی است که در این نوشتار تنها می خواهم به یک نکته که در واقع نقد یک برداشت مشهور است اشاره کنم. ✍️ مشهور است که می گویند خداوند در این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام را جان پیامبر نامیده است و واژه "نفس" در این آیه را، "جان" معنا می کنند. نمی دانم چنین برداشتی از چه زمانی شائع شده و اوّلین بار چه کسی، از انفسنا، چنین برداشتی کرده و نفس را به جان معنا کرده است. ولی برداشت نادرستی است و باعث شده از معارف مهمی که در این عبارت است محروم شویم. ✅ نفس در این آیه به معنای جان نیست و به معنای "خود" است؛ واژه نفس در زبان عربی کثیراً به معنای خود به کار می رود. مثلاً خداوند می گوید : ویحذرکم الله نفسه یعنی خداوند شما را از خودش بیم می دهد و مثال های قرآنی فراوان دیگری که در آن ها نفس به معنای خود به کار رفته است. اگرچه نفس به معنای جان و روح نیز به کار می رود مانند آیه الله یتوفی الانفس حین موتها، ولی روشن است که در این آیه، این معنا نمی تواند مراد باشد و اراده آن، بی معناست. 🔸 پیامبر اکرم از طرف خداوند مأمور شدند به مسیحیان نجران بگویند هم زنان و فرزندانتان و هم خودتان در این امر مهم شرکت کنید. معنا ندارد که پیامبر به آن ها بگوید جانهایتان را بیاورید؛ روشن است که قرار است دو طرف اصلی مخاصمه یعنی پیامبر اکرم و آن مسیحیان، اوّلاً خودشان در این مباهله شرکت کنند، ثانیاً عزیزترین کسان و نزدیکانشان را هم همراه خود بیاورند که روشن شود چه کسی واقعاً در ادّعای خویش صادق و مصمم است. در هیچ یک از تفاسیر مهم شیعه نیز نمی بینید که نفس را، جان معنا کرده باشند. 🔹 از طرفی در احادیث ما، از جمله در روایتی از آقا امام رضا علیه السلام، آیه مباهله بالاترین فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن دانسته شده است؛ می دانید چرا؟ چون در این آیه، ایشان توسّط خداوند، در حکم خود نبی اکرم علیه السلام قرار داده شده است. علیّ، خود پیغمبر است و در حکم اوست و لذا از هر کسی نسبت به مقامات معنوی پیامبر و جایگاه ظاهری و خلافت و امامت و حکومت بعد از ایشان اولی است. او به حکم خداوند، در حکمّ بالاترین شخص عالم هستی، یعنی رسول الله است. خداوند می خواهد بگوید علی برای من همان محمّد است. (علیهما السلام) 📖 در روایات متعدد که هم از شیعه و هم از سنی وارد شده اند، به گونه های متعددی، این معنای مهم، تفسیر و مصادیق آن بیان شده است. در یکی از این روایت ها نبی اکرم می فرمایند : هُوَ أَخِي وَ صَاحِبِي وَ وَزِيرِي وَ وَصِيِّي مُحِبُّهُ مُحِبِّي وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِي وَ وَلِيُّهُ وَلِيِّي وَ عَدُوُّهُ عَدُوِّي وَ حَرْبُهُ‏ حَرْبِي‏ وَ سِلْمُهُ سِلْمِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ أَمْرُهُ أَمْرِي‏. 👈 این روایت تفسیر مقام انفسنا است؛ یعنی علی در حکمِ خود من است؛ دوستی با او، دشمنی با او، عشق او، اطاعت او، امر و نهی او، همه و همه تعامل با خود منِ رسول الله است. هر گونه که با علی طرف می شوی، طرف حسابت منم و بین من و او جدائی نیست. او از من است و من از اویم. چون او در حکم خود من است، پس وصی و وزیر و جانشین من است، اگر کسی قرار است برادر من باشد، برادر من کسی است که در حکم خود من است. 👈 اگر رسول خدا بالاترین مخلوق و اشرف کائنات است، کسی که در حکم خود اوست، نیز بالانشین قلّه فضیلت و کمال در عالم هستی است. 🔰 امام رضا علیه السلام نیز در پاسخ به سؤال مأمون همین معنا را بیان فرمودند : وَ دَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَكَانَ‏ نَفْسَهُ‏ بِحُكْمِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏. (پیامبر اکرم امیرالمؤمنین را روز مباهله فراخواند (به عنوان مصداق انفسنا) و لذا ایشان به حکم خداوند، خودِ پیامبر است و چون ثابت شده است که هیچ مخلوقی بالاتر و گرامی تر از رسول خدا نیست پس کسی که در حکم خود پیامبر است نیز بالاتر از همگان است.) https://eitaa.com/basmale