eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
564 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
(9) 🔻در دامان رأفت دوست🔺 "ربّنا إنّک رئوف رحیم" ✍️ چند روزی است که به عنایت و منّت خدای عزّ و جلّ و هدایت و مرحمت امام عصر روحی فداه در آستان سلطان سریر ارتضاء آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام مهمانم. دوست داشتم برای پاسداشت منّت مولایم قلمی بزنم، به ذهنم رسید چند کلمه پیرامون رأفت خداوند بنویسم. 📖 در کتب لغت برای رأفت معانی ای مانند رحمت شدید، رحمت بلیغ، رحمت همراه با رقّت و شفقت ذکر کرده اند. بحث مفصل پیرامون معنای واژگان مجالی واسع و تحقیقی گسترده می طلبد چنانچه بر اهلش پوشیده نیست. مرحوم مصطفوی در کتاب شریف التحقیق چنین می نویسد : " رأفت، عطوفت، لطف و رحمت خالص و شدید است یعنی لطف و رحمتی است که وقوع درد و ناراحتی را برنمی تابد هر چند آن درد و ناراحتی به مصلحت فرد باشد؛ اما رحمت، صرف عطوفت و مهربانی کردن است مهربانی کردنی که گاهی با درد و ناراحتی فرد نیز همراه است مانند لطف و رحمت یک جراح به یک بیمار علاقه مند به بهبودی". می خواهم به یک زاویه خاص از جلوات این اسم اشاره کنم؛ عزیزان به کاربردها و موارد استعمال این صفت در قرآن و روایات و به خصوص ادعیه توجه کنید؛ گنج هایی صید می شود. 👈 در دعاهای مأثور از اهل بیت علیهم السلام موارد زیادی را دیده ام که اصلاح و رو به صلاح آمدن به این صفت گره خورده است، گوئی مأموریت ویژه این اسم است.
🤲 در دعای شانزدهم صحیفه به خدای مهربان عرضه می داریم : طَمَعاً فِي رَأْفَتِكَ الَّتِي بِهَا صَلَاحُ‏ أَمْرِ الْمُذْنِبِين‏. یعنی خداوندا این که من نفس خویش را در آستان تو توبیخ و سرزنش می کنم از روی طمعی است که به رأفت تو دارم؛ رأفتی که صلاح امر گنه کاران وابسته به آن است. گناه، فساد به بار می آورد. نفس انسان را به هم می ریزد و از مدار فطرت خارج می کند. در دنیای او هم خرابی به بار می آورد. معنویت و آخرت را که دیگر نگو. قلب سلیم را سلب می کند. انسان را از خدا و حقائق دور می کند و هزاران آفات دیگر. واقعاً گناه چیز بدی است، اگر بدتر از آن بود خداوند مهربان از آن نهی می کرد. 🌙 دوستان در آستانه ماه خدا همه ما که به نوعی با گناهان کم و زیاد خود را در این عالم خراب و فاسد کرده ایم و امرمان از صلاح دور شده، نیازمند رأفت خداوندیم. بیاییم دست به دامن مظهر اعظم تجلی این صفت، امام رئوف، ثامن الحجج علیه السلام شویم که این اسم شریف و ذکر یا رئوف یا رحیم را با حضرتش پیوندی است خاص؛ به گونه ای که می گویند و خود ما نیز لمس کرده ایم که رأفت حضرت حسی است، از در و دیوار حریمش و از هرجا صدایش زنی لمس می شود. از انفجار رأفت حسّیت سنگ دل بشکست و اشک در صدد انحلاب بود. یاد دو خاطره از مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی افتادم. ایشان در جوار حضرت رضا علیه السلام ساکن بودند و حقیر پنج مرتبه به محضرشان مشرّف شده بودم. 1️⃣ در کتاب سفینة الصادقین به نقل از ایشان چنین آمده : ‌زماني كه در طالب‌آباد بودم، يك روز اندوه شديدي به خاطر فقر مادي و گرفتاري، به من دست داد و آن‌چنان ناراحت بودم كه چه‌بسا ادامه آن حالت، مرا از پاي درمي‌آورد. در آن حال، به قلبم الهام شد كه ذكر «يا رئوف، يا رحيم» را به تعداد معيني بگويم. بي‌درنگ مشغول شدم و همين كه ذكر به پايان رسيد، حالت بي‌نيازي و سروري در قلبم پيدا شد كه آشكارا مي‌ديدم ديگر گرفتاري ندارم و به كلي غصه از دلم برطرف شده، و آرامش پيدا كرده‌ام. شب بعد در خواب ديدم يك سكه طلاي بسيار زيبا به اندازه كف دست به من دادند و گويا كسي گفت: اين براي توست. آن را گرفتم و ديدم در حاشيه آن نوشته شده است: «الإمام الغريب، المسموم المهموم، علي بن موسي الرضا (عليه السلام).» متوجه شدم كه اين سكه صورت همان حالي است كه در اثر آن ذكر به من دست داده بود، ولي ارتباط آن با حضرت رضا (عليه السلام) برايم روشن نبود تا اينكه در روايتي ديدم اين ذكر از آن حضرت وارد شده و ايشان فرموده است: «پدرم در خواب به من فرمود: «اي فرزند! هروقت در امر شديدي گرفتار شدي، ذكر «يا رئوف يا رحيم» را زياد بگو». 2️⃣ در خاطره ای دیگر هم چنین می فرمایند : حالت قبض عجيبى پيدا كرده و اندوه زيادى مرا فرا گرفته بود.....به ذكر شريف «يا رؤوف يا رحيم» كه قبلاً از ناحيه ى حضرت رضا عليه السلام لطف شده بود، مشغول شده و حال خوبى پيدا كردم. همان شب در عالم رؤيا ديدم در صحن مقدس امام حسين عليه السلام هستم و خدمه ى حضرت رضا عليه السلام نيز آنجا حضور دارند. عده اى هم در صحن مطهر مشغول كار بودند. ابتدا گمان كردم آنان براى زيارت امام حسين عليه السلام آمده اند؛ لذا از آنها تشكر كرده، گفتم: جانم فداى امام رضا باد كه براى تعظيم مقام ابا عبد الله عليه السلام خدمه ى حرم خويش را به زيارت آن حضرت فرستاده اند. سپس از كسى پرسيدم: اينها براى زيارت آمده اند؟ گفت: نه، اينها از طرف امام رضا عليه السلام آمده اند تا اگر كار شما به آن حضرت ارجاع گرديد انجام بدهند و اگر به حضرت سيد الشهداء عليه السلام واگذار شد برگردند! آن روایتی که اشاره شد در کتاب مهج الدعوات است : عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: رَأَيْتُ أَبِي ع فِي الْمَنَامِ فَقَالَ يَا بُنَيَ‏ إِذَا كُنْتَ‏ فِي‏ شِدَّةٍ فَأَكْثِرْ أَنْ تَقُولَ يَا رَءُوفُ يَا رَحِيمُ وَ الَّذِي تَرَاهُ فِي الْمَنَامِ كَمَا تَرَاهُ فِي الْيَقَظَةِ. (پدرم موسی بن جعفر علیه السلام را در خواب دیدم؛فرمود پسرم، هر وقت در شدّت و سختی گرفتار بودی ذکر یا رئوفُ یا رحیم را زیاد بگو.)
(10) 🔻چکامه رضوی🔺 حالم ز فرط غیبت فطرت خراب بود گنجم نهان به زیر دو صد من تراب بود در کاوش حقیقت و در سِلک اختیار تدبیر و نقشه ها،همه نقش بر آب بود ایمان سرای قلب حنیف خلیل خواه در ظلمت نظام تکاثر سراب بود دل، خسته از اسارت در سجن خویشتن در فکرت فرار پس از انقلاب بود مِی چون بدید منطق کثرت سُرای ما پندش سفر به مشرق اُمّ الکتاب بود داخل شدم ز نقطه با در حریم ذکر در خلوتی که مبداء هجر از حجاب بود دادم سر منیّت خود را به باد،خوش فهمیدم این اشاره که حق با شراب بود دیدم دوازده، یم توحید کوثری کز اتّحادشان بُن کثرت خراب بود از انبساط دست کریمان مِی طهور رزقم مدام در نجف بوتراب بود از ساقیان مه رخ اثنی عشر یکی قدر صفات فاطمی اش بی حساب بود هر کس بدید، قامت عرش آفرین او تنها به سوی قبله سجودش صواب بود پیشانی و دو گونه اش از بوسه بتول از فرط نور، آیه ی نور کتاب بود در جنّت اللقا به دعای سحر، خلیل در آرزوش، باکی و در التهاب بود تاویل شد مراتب تسبیح آن زمان کز جذبه اش مرام جهان انجذاب بود دیدم میان مشتریانش به طور شور موسی که ثروتش گل قلب کباب بود او سوّمین علی خدا، هشتمین امام کز اسم "هو"، به یازدهش انتساب بود آن کو که برده دل ز خدا از ازل، حسین در آرزوی دیدن این آفتاب بود لعل لبش به جام ادب تا که بوسه داد عبّاس سرکشید و نگهبان آب بود آقا به نام ساقی عطشان کربلا کز داغ چشم او دل زینب مذاب بود بی پرده تر به ما بشناسان خدای را توحید ما که جمله خیال و سراب بود هر بذر کشته آب ربوبی و نور را از آسمان فیض تو در اتّهاب بود
انگور بِکر فطرت ارباب معرفت در آتش شهود تو در انقلاب بود از انفجار رافت حسّیت، سنگ دل بشکست و اشک در صدد انحلاب بود آقا رضایت تو پس از امتحان عشق صیرورتم به صورت حق را متاب بود راضی نشد ز جلوه اش از حیث ابتهاج حق تا عیان ز غیر تو عالیجناب بود بر گرد کعبه گشتم و دیدم که کعبه از شوق طواف قبر تو اندر شتاب بود آرام شد به رویت ابروت، یا رضا نفسی که مذهبش قدم اضطراب بود مِی نوش خوش تراب،صله ی شعر ناب تو فیض شهادت از کرم بوتراب بود.
(11) 🔻منظومه عبادی شهرالله🔺 "شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه."‏ 🌙 مؤمنین در این ماه به مهمانی و ضیافت خاص خداوندی دعوت شده اند؛ به این جمله چه قدر توجه کرده ایم؟ چه قدر متوجه مفهوم آن شده ایم؟ 👈 آیا تا کنون بودن در مهمانی خداوندی را لمس کرده و از پذیرائی حق چیزی چشیده ایم؟ نکند از کسانی باشیم که بهره ما از روزه تنها گرسنگی و تشنگی باشد. پس کمی بیندیشیم و کمی نفس را تکان دهیم، شاید راه افتادیم و خود را ناگهان در مهمانی حق و سر سفره پذیرائی خاص خداوند یافتیم؛ بگذریم. 📖 خداوند در این آیه شریفه می فرماید ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن به قلب مقدّس رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است. پس حال که این ماه چنین ظرفی است، هر کس از شما که این ماه را درک کرد باید روزه بگیرد. این چه تفریعی است؟ 🔸 حرف فاء در فمن شهد منکم الشهر، فاء تفریع است یعنی این امر به روزه لازمه قرار گرفتن شما در ظرف نزول قرآن بر قلب مقدّس ختمی مرتبت است. 🤔 واقعاً چه ارتباطی بین این تکلیف و این ظرف وجود دارد؟ 🔰 ماه رمضان و تکلیف به روزه در آن، یک منظومه عبادی حکیمانه و شگفتی را رقم می زند که معرفت به آن در بهره مندی از فوائد این معجون حکیم مطلق ضروری است. در قالب نکاتی این منظومه را سعی می کنم روشن کنم : https://eitaa.com/basmale
1️⃣ پذیرایی و ضیافتِ خاص خداوند در این ماه، حول سفره قرآن است که رزق آن هدایت است؛ سفره خداوند در این ماه قرآن است و رزقی که برای مؤمنین در آن قرار داده، هدایت. أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ. 2️⃣ قرآن حامل سه مرحله و سه سطح از هدایت است. (این سه سطح عبارت اند از هدی للناس- بینات من الهدی- فرقان که در نوشته دیگری این سه سطح را بیان می کنم.) 3️⃣ قرار است با عبادتی به نام روزه، انسان آماده نشستن بر سر این سفره شود. "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏". 4️⃣ اسم این آمادگی تقوی است؛ ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین. قرآن، تنها رزق هدایت را به دهان متقین می گذارد. 5️⃣ به هر میزان که روزه در ما ایجاد تقوی کند از هدایت قرآنی در سطوح مختلف آن می توان بهره برد؛ تا جائی که إن تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً. 6️⃣ حالا می توان سرّ آن ارتباط و تفریع را تا حدّی بیان کرد که چه ارتباطی است بین قرار گرفتن در ماه نزول قرآن و تکلیف به روزه. 👈 عزیزان رسول الله که در این عالم آمد، باب عالم محمّدی را به روی عالمیان باز کرد یعنی باب حیات محمّدی. از خود نمی گویم؛ زیاد خوانده ایم که اللهم اجعل محیای محیا محمّد و آل محمّد ولی به عمق آن توجه نکرده ایم. 👈 روزه می خواهد نفس انسان را تصفیه کند و بپیراید و زنده کند و به نقطه مدیریت الهی نفس یعنی تقوی برساند تا نفس به سامان و نان و نوائی برسد و بتواند به مرز تلقّی حقایق انوار هدایت قرآنی از مصدر آن انوار برسد. 👈 رسول خدا در این ماه به نقطه ای واصل شد که رزق هدایت همگان را تا ابد از خدا ستاند و سفره هدایت ختمی که قرآن است را پهن کرد تا همه را هم لقمه و هم سفره خود کند و به آن ها احوال محمّدی بچشاند. این ماییم که باید با توجه به این افق های بلند، نفس را به آن سو حرکت دهیم و همّت خود را با توجه به آن افق بلند، بلند کنیم. 7️⃣ پس همّت بلند داشته باشیم؛ اگرچه نالایق و ناقابلیم ولی قافله سالاری از سنخ همان رسول حق داریم. امام زمان داریم؛ او در شب قدر واصل می شود به آن مقام و ما هم می توانیم با او به آن عالم سفر کنیم و لیلة القدری شویم، محمّدی شویم، قرآنی و فرقانی شویم. 🔸 توسل جدی و از روی طلب و نیاز به امام عصر عج با توجه به این منظومه ای که خداوند ترسیم کرده، اکسیر و مفتاح اصلی حرکت و رشد در این ماه است.🔸 ✅ از امام عصر وصول به این عالم ها و افقها را گدائی کنیم؛ هر اندازه دستت به دامن آن طاووس اهل جنّت برسد، رسیده ای. در این ماه بی مهدی روزه نگیر و بی مهدی نماز نخوان و بی مهدی خدا خدا نکن. بی مهدی قرآن هم نخوان و در قرآن با او باش که جدا شدنی از قرآن نیست. خاکِ وجود ما را، از آبِ دیده گِل کن ویرانسرایِ دل را، گاهِ عمارت آمد دریاست مجلسِ او، دَریاب وقت و دُر یاب هان ای زیان رسیده، وقتِ تجارت آمد https://eitaa.com/basmale
(12) 🔻عملیات استخراج مغز گردو🔺 "حَدِيثٌ‏ تَدْرِيهِ‏ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيه" ❗️این نوشته بیشتر مناسب برای دوستان طلبه و مخاطبانی است که دغدغه فهم عمیق و تفقه و درایت در روایات و احادیث اهل البیت علیه السلام را دارند.❗️ ✍️ می خواهم در قالب یک تمثیل کلی، گونه های مختلفی از سلیقه های بیانی در امر خطیر تبلیغ کلام اهل بیت را به تصویر بکشم. تفقه و درایت در روایات را می توان به عملیات استخراج سالم مغز یک گردو و خوراندن آن به مخاطب تشبیه کرد. لذا در تبیین و تشریح و سخنرانی پیرامون احادیث می توان مدل های مختلفی تصویر کرد : 1️⃣ گاهی تنها گردو را به رخ مخاطب می کشیم و کمی آن را جلوی چشمش بالا پایین می کنیم ولی اصلا حتی آن را نمی شکنیم و گردوئی نیز به او خورانده نمی شود. برخی سخنوران بعضاً معروف را می بینیم که صرفا پیرامون احادیث اهل بیت، کرّ و فرّ بیانی می کنند و حقیقتاً خوراک تفقّهی به مخاطب نمی دهند. نشانه اش این است که مخاطب در پایان می گوید خب که چه؟ منظور اهل بیت و مراد واقعی آنها از این کلام چه بود و قرار بود در نظام فکری و عملی من چه کار کند؟ این مدل واقعاً لایسمن و لا یغنی من الجوع است؛ صرفاً لفّاظی و ادای شرح حدیث در آوردن است. 2️⃣ گاهی گردو را به قصد استخراج مغز می شکنیم ولی آن را خرد می کنیم و بازهم مغز گردوئی خوراک مخاطب نمی شود. این حالت می تواند مثال برای شرح حدیثی باشد که شخص بدون ابزار تفقه و یا با ابزار ناقص سراغ فهم حدیث می رود یا این که حدیث را بهانه می کند تا حرف خود را بزند و معنای موجود در ذهن خود را به حدیث تحمیل کند.
3️⃣ گاهی گردو را می شکند ولی خوب مغز را در نمی آورد و تنها قسمتی از آن خوراک مخاطب می شود. این حالت نیز باز می تواند ناشی از ضعف در ابزارهای دین فهمی و یا توقف در مرحله ای از فهم حدیث و ساده انگاری فرآیند تفقه در احادیث باشد. 4️⃣ مدل مطلوب آن است که واقعاً این مغز گردو و لبّ آن، سالم و کامل استخراج شده و خوراک جان ها شود تا اولوالالباب تربیت شوند؛ انسان هایی که واقعاً به مغز معرفت دینیِ ولایی رسیده اند و از این خوراک علمی و معنوی قوّت عقلی و قلبی کسب کرده اند. فلینظر الانسان الی طعامه. 💡 بر کسانی که دغدغه فهم احادیث اهل بیت و استفاده از آن را دارند، به خصوص بر کسانی که چون ما طلبه ها قصد بیان و آموزش دیگران را نیز دارند بسیار لازم است که وقتی حدیثی را می خواهیم بفهمیم یا بعد از فهم برای دیگران بیان کنیم، قبل از اتمام فرآیند فهم و دست کشیدن از فکر و تلاش علمی و مهمتر قبل از بیان برای مردم، به این نکته بیندیشیم که بینی و بین الله کار من مغز گردو درآوردن بود یا صرفاً یک کرّ و فرّ بیانی که آخر دست، چیزی عملاً در مقام نظر و عمل گیر مخاطب نیامد. مخاطب نیز همواره بنگرد که گوینده و نویسنده آیا توانست از این کلام حکیمانه خوراکی برای جنبه نظری و عملی او فراهم کند یا صرفاً گردو بازی بود؟ 🤲 خدا کند که به عنایت امام عصر روحی فداه در این ماه که ماه هدایت قرآنی و حصول تفقّه فرقانی است اهل تفقّه در کلام اهل بیت شویم نه کسی که گردو را صرفاً بازی می دهد یا خرد و خراب می کند.
هدایت شده از علی هاشمی
🔻قرآن در نهج البلاغه🔺 📖 قرآن کتاب عجیبی است؛ اصلا یک کتاب نیست. یک حقیقت و موجود زنده است که از سنخ تجلّی احاطی خداوندی است. بنده خودم بهره چندانی از قرآن تا کنون نبرده ام. باید قرآن را بشناسیم و معنای بهره مندی از آن را هم بدانیم تا بفهمیم واقعاً قافیه این عالم را باخته ایم. خیلی از قرآن بهره نستانده ایم. 🔑 باید با قرآن رابطه ای مانند رابطه با امام داشت؛ اگر الان توفیق داشتیم به محضر امام عصر روحی فداه مشرّف می شدیم چگونه با این وجود و حقیقت عزیز مواجه می شدیم؟ قرآن امام است و امام قرآن. شرح این مجمل باشد برای فرصت دگر که سرّ حدیث ثقلین است که قرآن و امام از هم جدائی بردار نیستند؛ این را هم باید علماً فهمید و هم عملاً رسید و چشید. 🙏 به دوستان عزیز توصیه می کنم برای شناخت قرآن، یک دور به کلمات حضرت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه پیرامون قرآن توجّه کنند. کتب و مقالاتی با عنوان قرآن در نهج البلاغه از سوی علمایی چون آیت الله جوادی آملی به رشته نگارش درآمده که مطالعه آنها هم می تواند در این زمینه راهگشا باشد. حضرت مولا علی علیه السلام کلمات بسیار شگفت انگیزی پیرامون قرآن دارد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می کنم : 1️⃣ إِنَّ اَلْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِه. (بدرستى كه ظاهر قرآن زیبا و شگفت انگیز و باطن آن عميق است. شگفتيهاى آن از بين نمى رود و غرايب آن تمام نمى گردد و تاريكيها،جز به سبب قرآن،گشوده نمى شود.)
هدایت شده از علی هاشمی
2️⃣ فتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ. (خداوند در کتابش برای انسان ها تجلی کرده است بدون این که دیده شود.) 3️⃣ واعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَى أَحَد بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَة، وَ لاَ لاِحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنىً.....فَاسْأَلُوا اللهَ بِهِ، وَ تَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ. ( بدانید هیچ کس با داشتن قرآن، فقر و بیچارگى ندارد و هیچ کس بدون آن غنا و بى نیازى نخواهد داشت....به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با محبّت قرآن به سوى خدا روى آورید) 4️⃣ إنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ الْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلَاءٌ غَيْرُه‏. (خداى تعالى، هيچكس را پندى نداده همانند اين قرآن. قرآن ريسمان محكم خداست و وسيله اى است از سوى او عارى از هر خطا، بهار دلهاست و چشمه دانش است و دلها را جز آن صيقلى نيست.) 5️⃣ ينَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ (روز قیامت، منادى صدا مى زند: آگاه باشید! امروز هر کس گرفتار بذرى است که افشانده و در گرو عاقبت اعمال خویش است ; جز آنان که بذر قرآن افشاندند. شما نیز از بذر افشانان قرآن و پیروان آن باشید) 👈 در کلمات فوق که شمار اندکی از فرمایشات حضرت مولا روحی فداه پیرامون قرآن بود نکات عجیبی بیان شد : ظلمات جز با قرآن رفع نمی شود، دل را جز قرآن جلا و صیقلی نیست، قرآن تجلی گاه خداوند است و نکات دیگری که دوستان خود، دقّت تأمّل کنند که هر کدام دفتری شرح و بحث و بسط نیاز دارد. نکته ای که می خواهم کمی پیرامونش صحبت کنم همان کلام پنجم است. در این کلام شگفت، ما سفارش شده ایم به کاشتن دانه و بذر قرآن و این که اساساً شغلمان در این عالم، "قرآن کار" باشد، بذر افشانی قرآنی و بذر قرآن افشاندن را وجهه همّت خود در این عالم قرار دهیم. استعاره زیبایی است که باید تبیین شود. در نوشته بعدی تحت عنوان بذر افشانی قرآنی ان شاءالله این کلام مهم حضرت را تبیین می کنم.
🔻(14) بذر افشانی قرآنی🔺 " يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ." ✍️ در تبیین این فرمایش حضرت امیر علیه السلام کلماتی که از شارحین نهج البلاغه دیدم به شرح زیر است : 1️⃣ اين سخن اشاره به حديث معروف «الدنيا مزرعة الآخرة» است که هر کسى در اين سرزمين، بذرى مى افشاند، محصول آن را روز قيامت درو مى کند. شما در اين مزرعه بذرهاى آيات قرآن را بپاشيد چرا که تنها بذر مفيد و پرثمر، همين بذر است و ديگران گرفتار زيان و خسران اند. آن ها که اعمالشان با تعليمات قرآن هماهنگ است، بذر افشانان قرآنند و آن ها که رفتارشان بر خلاف قرآن است، از قرآن بيگانه و مبتلا و گرفتارند. (آیت الله مکارم شیرازی) 2️⃣ همه كشتكاران اقوام و ملل درباره كشت و برداشت محصول آن، در روز قيامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، مگر كشتكاراني كه بذرهاي حقايق قرآني را در دل كاشته و به وسيله معاني قرآن آن را آبياري نموده‌اند، و شخصيت خود را شايسته لقاءالله در ايام الله و ابديت ساختند. (علامه جعفری) 3️⃣ كسى كه عمل به قرآن را مزرعه آخرت خود سازد، و كوشش در فهم معانى و مقاصد آن را وسيله تكميل و تهذيب نفس خود قرار دهد از ابتلاى به كيفرها و عذابها مصون خواهد بود. (ابن میثم بحرانی) 4️⃣ هر کسی که کشت و عمل او برای دنیا باشد روز قیامت مبتلاست چون در حلال دنیا حساب است و در حرام آن عقاب. ولی کشت قرآنی و عمل بر مبنای آن چون منحصراً برای آخرت است از ابتلائات اهل دنیا به دور است. (میرزا حبیب الله خوئی)
👈 همانطور که ملاحظه می فرمائید علماء در شرح این فراز به همین مقدار بسنده کرده اند. ولی به نظر می رسد عمق حکمی این کلام و وسعت معنای آن بیش از این باشد. 1️⃣ این بیان یک استعاره کلی شناختی است در توصیف نسبت انسان با قرآن؛ استعاره ای بر مبنای حقیقت. همان استعاره کلی ای که در الدنیا مزرعة الآخرة هم به خدمت گرفته شده است. 2️⃣ در این فضای استعاری، تمرکز بر تبیین نسبت عمل انسان با قرآن از نظر هسته مرکزی فعالیت های انسان می باشد. هر فعالیت فکری یا عملی یا قلبی انسان به منزله بذری است که در زمین نفس انسان کشت می شود. این کلام مهم سفارشش به انسان این است که تنها قرآن بکار. 👈 از جنبه نظری و عملی به گونه ای باش که همه بروزات و فعالیت هایی که در حیطه وجود تو تعریف می شوند مصداق قرآن کاشتن باشند. تو می توانی به گونه ای زندگی کنی که همه گستره هستی تو، علماً و عملاً از منظر خداوند، کاشت بذر قرآن باشد. 3️⃣ مصداق و حقیقت کشت قرآن چگونه محقق می شود؟ مثلا کسی که طلبه است و صبح تا شام با کتب و دانش های گوناگون سر و کار دارد، چگونه می تواند زندگی علمی خود را مصداق کشت قرآن قرار دهد؟ اگر نتواند ساختارهای نگرش قرآنی به امور مختلف را شناسایی کرده و به جای آن ساختارهای بشری که لزوم قرآنی نیستند را در خود بکارد، ضرر خواهد کرد. اگر سراغ دانش ها و بسترهای دانشی بشری هم می رویم باید به کاشتن قرآن کمک کند. 5️⃣ باید شغل انسان در این عالم کاشتن قرآن در خویش باشد. باید از ابتدای قرآن، همه قرآن را در خود کاشت. باید سوره حمد را در خود کاشت. باید آنچه واقعاً قرآن است و آمیخته با غیرقرآن نیست را در حیطه های خرد و کلان استخراج کرده و در خود کاشت. 6️⃣ به عنوان یک مثال؛ کسی که هوای سلوک الی الله دارد آیا سلوکِ قرآنی در خود کاشته است؟ آیا نگرش های امروزی به این مقوله اساساً قرآن و قرآنی هستند؟ معنویتی که برای خود گزیده ام، قرآن است؟ زندگی ای که برای خود تعریف کرده ایم کشت قرآن است؟ 7️⃣ خلاصه کنم؛ باید در دو جهت با این کلام تعامل کرد : 🔸 یکی این که بکوشیم همه فعالیت های مرتبط با جنبه فکری و گرایشی و عملی انسان قرآنی بلکه مصداق کاشت قرآن باشد. شاخص اینکه عملی مصداق کشت قرآن باشد این است که در حیطه خُرد خویش و در بستر کلانی که تعریف می شود کاملا منطبق بر قرآن باشد، آلوده به این و آن نباشد. 🔹 دوم این که قرآن را به منزله مجموعه ای از بذرهای الهی ببینیم که رسالت ما و تنها شغل ما در عالم کاشتن آن هاست. باید بسم الله و الحمدلله و قل هوالله را در خود بکاریم و باغبان این بذور باشیم. اگر غیر از قرآن کشت کنیم مبتلی خواهیم بود، در یوم تبلی السرائر یا هیچ و پوچ باید درو کنیم، یا عذاب یا کمال ناقص و کوچک. قرآن است که کشت آن تامین کننده همه نیازمندی های انسان در بستر ابدیت و حقیقت است. 8️⃣ دو نکته را هم سر بسته بگویم و دومی سربسته تر؛ اول این که امام کسی است که هم خود در جانش چیزی جز قرآن کشت نشده و هم به اذن الله هادی کشت قرآنی است. دوم این که لیلة القدر شاید شب کشت بذر قرآن از ناحیه خدا و ولی او در جان انسان باشد همانطور که در جان رسول الله کشت شد.