eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 قرار است با اراده ملکوتی خداوند، عصای خشکیده و بی جان موسی که صرفا در حد تکیه بر آن دادن و تکاندن ‏برگ درختان برای حیوانات و فوائدی از این دست به کار می آید، تبدیل به موجودی عجیب و زنده و بلعنده تبدیل ‏شود که معجزه نبوّت او باشد و سحر ساحران را یکباره باطل کند و جادوگران مقابل این اعجاز خاضع شوند.‏ ‼️ این سوال یک کلاس درس توحیدی است؛ خداوند می خواهد این مطلب را بفهماند که آنچه در نظر شما چوبی ‏خشکیده و کم فائده بیش نیست می تواند با اراده ملکوتی او، به موجود دیگری تبدیل شود. شما بی جان و مرده اش ‏می پندارید ولی خدایی که ملکوت هر چیزی به دست اوست می تواند او را تبدیل به موجودی دیگر کند. ‏ 👈 درس این کلاس این است که صرفاً در حجاب خلق و ظاهر و ماده عالم را حساب نکنید؛ در پس این خلق، امر و ‏ملکوتی است و خدای ذوالملکوتی. می تواند از دل عصایی خشکیده، اژدها و از دل آتشی سوزان، گلستانی بسازد. ‏لذا ابتدا از موسی می پرسد که در نظر تو این عصا چیست و به چه دردی می خورد تا پس از اعمال قدرت الهی به او ‏بگوید آن چه تو عصایی بیشش نمی پنداشتی در محاسبات نظام قدرت ملکوتی ما می تواند چیز دیگری باشد. ‏ 👈 تمام عالم همین است و ما هم با عقل چوبین خود صرفا ظاهر مادی و چوب های خشک و امور عادی و طبیعی را می ‏بینیم و در محاسبات ما، امر و ملکوت الهی چندان نقشی ایفاء نمی کند. نتیجه این نگرش هم این است که دائم در دل ‏همین نظام ظاهری مادی اسیریم و هشت دنیای ما در گروی تنگنای محاسبات کوتاه و تنگمان است. مثل انبیا آزاد و ‏بزرگ نیستیم. 👈 خداوند این جا ملکوت خود را به موسی نمایاند؛ لذا وقتی به دریا رسید، دیگر اسیر محاسبات مادی نشد و گفت : إنّ ‏معی ربّی سیهدین. یعنی همان خدایی که عصای خشکیده را اژدها کرد همان خدا مالک امر و ملکوت این دریاست و ‏آن را خواهد شکافت. چنین شخصی دیگر اسیر تنگنای محاسبات مادی و دم دستی نیست و در وادی توحید و ایمان به ‏خداوند ذوالعرش، به حریّت ملکوتی رسیده است. ما هم اگر به نفس ولایی امام عصر عج، موفق شویم باری این چنین ‏ملکوت را لمس کنیم، دیگر هیچ گاه در تنگنای دنیا احساس بن بست نخواهیم کرد و نظام محاسباتمان عوض شده و ‏ملکوتی خواهد شد.‏ 🤲 خدایا به حق موحدین آستانت و به حق امیر و استاد و مولای موحدینت علی علیه السلام، ما تشنگان رویت خدایی ات را در ‏اسارت دنیای تنگ رها مکن.‏
‌ ‌ (24) 🔻توفیق ‌🔺 ▪️وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ.▪️ 📖 در نظام اندیشه توحید محور قرآن، برخی واژگان نقشی کلیدی دارند و اساسا شاید بتوان گفت ترسیم چارچوب ‌حیات و عمل توحیدی در قرآن کریم، به روی دوش واژگانی چند است. یکی از آن واژگان و مفاهیم کلیدی، توفیق ‌است.‌ ✍️ توفیق از نظر ادبی، مصدر باب تفعیل از ماده "و ف ق" است. این ماده به معنای سازگاری، تناسب و هماهنگی است ‌و توفیق نیز به معنای ایجاد وفق و سازگاری و تناسب میان دو یا چند امر است. ‌ توفیق گاهی در همین معنای لغوی در قرآن کریم به کار رفته است که از آن جمله سازگاری و سازش بین زن و شوهر ‌در آیه 35 سوره نساء.‌ 👈 توفیق را می توان به دو شاخه توفیق عام و توفیق خاص تقسیم کرد :‌ 1️⃣ توفیق عام عبارت است ایجاد تناسب و توافق و سازگاری میان اسباب مختلف در راستای تحقق هر امری در خارج ‌توسط خداوند. این معنای عام از توفیق، شامل همه افعال و پدیده های خارجی می شود و هیچ امر و نتیجه ای بی نیاز ‌از این معنای از توفیق نیست. 🔹 به عنوان مثال اگر قرار است در فلان ساعت و فلان روز در فلان مکان، باران ببارد، ‌باید میان هزاران و شاید ملیون ها سبب و موثر مادی و غیرمادی توسط خداوند وفق و هماهنگی و سازش برقرار شود ‌که نهایتاً با فراهم آمدن بستر تحقق علّت تامه امری، خود آن امر هم محقق شود. از این روست که توفیق تنها فعل ‌خداوند است چون تنها کسی که مالک و خالق و مدیر و مدبّر همه اسباب است می تواند بین آن ها در راستای تحقق ‌امری خاص، توافق و تناسب ایجاد کند.‌
👈 انسان باید همه افعال خود و آن چه قصد تحقق بخشی به آن را دارد، مدام در سایه حکومت توفیق الهی مشاهده کند. ‌مثلا وقتی می خواهیم از منزل برای خرید نان خارج شویم، غافلیم از این که تا توفیق خداوندی بین همه اسباب و ‌زمین و زمان هماهنگی و سازش ایجاد نکند، ما به نان نخواهیم رسید. 🔹 عملا خود را در این گونه امور از توفیق الهی بی ‌نیاز می بینیم و دچار غفلتیم. باور کنیم که از برداشتن یک لیوان آب تا نوشیدن گوارای آن هزاران سبب توسط ‌خداوند ردیف و هماهنگ شده اند و بدون این توفیق و مدیریت عرصه اسباب توسط خداوند، آبی از گلوی ما پایین ‌نخواهد رفت. 🔸 همه ریز و درشت امور مربوط به ما و همه جهان تحت سلطه ید توفیق الهی است. سعی کنیم کمی با این ‌دید در زندگی خویش همراه باشیم و لسان حال ما در عمل و در مقام قلب و اندیشه، و ما توفیقی الّا بالله باشد.‌ 2️⃣ توفیق خاص عبارت است از ایجاد تناسب و سازش و هماهنگی بین اسباب مختلف به گونه ای که منجر به صدور فعلی ‌صالح و متناسب با سعادت انسانی از انسان شود. این معنا از توفیق است که بیشتر در اذهان وجود دارد و در مورد ‌امور مثبت و اعمال صالح به کار برده و از خداوند توفیق نماز و دعا و زیارت و ....می طلبیم. 🔰 حرکت به سمت ‌سعادت و هر آن چه که متناسب با ساحت قدسی و ولایی انسان است در این دنیای شلوغ، تنها از کسی برمی آید ‌که احاطه بر جمیع اسباب و موثرات در عالم داشته باشد. صحنه را جوری بچیند و جوری انسان را و عالم را بلکه ‌عوالم را تدبیر کند که عمل صالحی از انسان سربزند. ▪️حتما تجربه کرده اید؛ گاهی آنچه که باید برای تحقق یک امر ‌مطلوب و نیک فراهم آید، حاصل نمی شود. مثلا می خواهی چند ساعتی عبادت کنی، مطالعه کنی و یا تلاوت قرآن ‌کنی، می خواهی امسال به حج یا زیارت امام حسین علیه السلام مشرّف شوی، در جلسه وعظ و ذکری شرکت ‌کنی. ولی آنچه لازم هم فراهم نمی شود بلکه گاهی اسباب مانعه پیش می آید و خلاصه همه چیز برای تحقق آن امر ‌مطلوب، جفت و جور نمی شود.‌ 📖 درس توحیدی قرآن این است که همواره در هر دو ساحت توفیق، آن را امری وابسته و منوط به ید قدرت و بنان اراده ‌خداوند بدانید و ببینید. اگر این گونه شد دو نتیجه طبیعی به همراه داردکه در آیه شریفه به آن اشاره شده است :‌ 1️⃣ اولا انسان حال توکّل و تکیه بر خداوند پیدا می کند چون می داند نه خود و نه همه عالم نمی توانند این توافق و ‌هماهنگی را بین اسباب ایجاد کنند و اساسا معنای حقیقی و عمیق توکل از اینجا متولدّ می شود. انسان کار می کند، ‌همه چیز را به زعم خویش فراهم می کند اما می داند که فعالیت او جزء العلة است و باید ابر و باد و مه و خورشید و ‌فلک به دست خداوند هماهنگ شوند که چیزی که می خواهد محقق شود و لذا دل به خدا و چشم به ید توفیق او ‌بلند می دارد.‌ 2️⃣ ثانیاً حال انابه پیدا می کند؛ انابه یعنی وضعیتی درونی که همواره فلش و جهت قلب و اندیشه انسان رو به سوی خدا ‌دارد وبازگردنده و آرام گیرنده به سوی او و در دامن اوست. در عین فعالیت و تلاش و مجاهدت، نوک پیکان ‌وجودش را به سوی خداوند و اراده و توفیق او نشانه رفته، تا او چه سازد و چه عرصه ای رقم زند.‌ این جاست که لسان حال او همنوا با آن پیامبر بزرگ الهی می شود و پرده ای از زندگی توحیدی را تجربه می کند. ‌وفقّنا الله بحق محمّد و آله الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین.‌
(25) 🔻ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی🔺(غدیریه 1) ‏"عَمَ‏ يَتَساءَلُونَ‏ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُون" ❗️ در عالم چه خبر است؟؟ از منظر خدا اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم چه باید بگوییم؟؟ چه کسی در این ‏عالم با خبر است و چه کسی بی خبر؟؟ معیار چیست؟؟ 👈 آن چه روشن است این است که بدون اتصال به سرچشمه حقیقت، همه چیز بی خبری و همه بی خبر اند. خبر ‏آن است که ریشه در حقیقت داشته باشد و در منظر خداوند خبر باشد.‏ ☀️ انبیاء کسانی اند که در اتصال به حقیقت عالم، برای ما بی خبران در این عالم بی خبری، خبر آورده اند. آن چه ‏آنها آورده اند خبر است و حقیقت. بدون آنها و خارج از بستر خبری که آن ها آورده اند، بوعلی سینا و ارسطوها ‏هم بی خبرانی حیران اند. ‏ برای خروج از بی خبری و جهل و حیرت و هیچی و پوچی باید سراغ انبیا برویم؛ هر خبری در عالم هست این ‏جاست. خارج از وادی نبوّت زمین بایر و دار بی خبری است.‏ 👈 نبی اعظم ما حضرت ختمی مرتبت علیه و آله السلام، ختم و جامع همه اخبار را به عالم ما آورد. او که نسبت ‏به عالم غیب الهی بخلی ندارد و هر آنچه پشت پرده غیب بود و می شد آورد را برای ما آورد. نبأ عظیم را آورد.‏ 📖 نبأ عظیم چیست؟ در ابتدای سوره مبارکه نبأ خداوند خبر می دهد از حقیقتی به نام نبأ عظیم که چند ویژگی دارد : همه از آن از ‏یکدیگر می پرسند و محل بحث و توجه همگان است. حقیقتی است مورد اختلاف و اختلاف پذیر و قابل ‏تعاملات رنگارنگ و این که به زودی حقیقت آن برای همه معلوم می شود.‏
👈 در بیان مفسرین غالبا این حقیقت به قیامت تفسیر شده است و در تطبیق ویژگی های مذکور بر قیامت نیز ‏سخن ها رانده اند.‏ منکر این تفسیر نیستم و می توان در تبیین این معنا نیز مباحث بسیار مفیدی ارائه داد. 📖 امّا در روایات متعدد از ‏لسان خاندان وحی و عصمت، آن با خبران عالم هستی، نبأ عظیم به وجود اقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام ‏و ولایت ایشان تاویل یا تفسیر شده است.‏ ❓ این جا باید چند سوال را پاسخ داد : معنای نبأ عظیم بودن حضرت یا ولایت ایشان چیست؟ آن ویژگی های سه ‏گانه را چگونه باید با این تفسیر تبیین کرد یعنی بگوییم این که همه از حضرت و ولایت حضرت می پرسند و ‏این که ولایت و وجود اقدس حضرت است که در آن اختلاف می شود و این که به زودی همه می دانند و به ‏حقیقت نبأ عظیم علم پیدا می کنند به چه معناست؟ ✍️ در این نوشتار تنها به تبیین این حقیقت معرفتی قرآنی عظیم یعنی نبأ عظیم بودن وجود اقدس مولای عالم می ‏پردازیم و سوالات دیگر را در نوشته ای دیگر می پردازیم.‏ 🔰 اگر بخواهم با بیانی روان و ساده توضیح دهم می گویم که آآآآآی مؤمنین! آآآآآی صاحبان خرد و اندیشه! آآآآآی ‏ذریه آدم! در این عالم خبری جز ولایت حضرت که همان ولایت الله است نیست. تمام محتوای نبوّت پیامبر و ‏تنها خبری که نبی اعظم به عالم آورد صرفاً و تنها و تنها خبر ولایت است. این خبر است که انسان را با خبر ‏می کند و به توحید می رساند. اصل خبر هم یک خبر بیشتر نیست که بعد تفصیل پیدا می کند و از آن در قرآن ‏به نبأ عظیم تعبیر شده است.‏ 👈 همه اجزاء دین، شئون ولایت اند؛ ولایت ساختمانی است که همه اجزاء دین اتاق ها یا طبقه ها یا قسمت هایی ‏از این ساختمان اند. در خارج این ساختمان نماز و حجی و زکات و طاعتی و حق و توحیدی یافت نمی شود؛ ‏خارج این ساختمان عصر جاهلیت است؛ قبرستان جهال است. سرزمین زیستن در مرگ جاهلی است.‏ 👈 نبأ عظیم نه تنها محتوا و روح نبوّت ختمی و ختم خبررسانی از غیب الهی به عام خاک است، بلکه نبأ عظیم ‏جان خود نبی نیز هست. حقیقتی است از سنخ جان و روح و حقیقت و خودِ نبی اعظم.‏ 👈 همه این عالم شلوغ با طول و عرض آن، بدون علی و ولایت او جز جهالت و بی خبری نیست. هر کس علی ‏دارد، سری میان سرها و خبری از اخبار حقیقت را دارد. اوست که به همه عالم رنگ حقیقت می زند و با او ‏همه جا پر از خبر است.‏ ✅ علی و ولایت او تمام چیزی است که نبی اعظم از غیب عالم إله، بدون بخل و ضنّت برای بی خبران به ارمغان ‏آورده.(و ما هو علی الغیب بضنین.‏) 👈 غدیر، پرده برداری از جمال نبأ عظیم و گشایش باب خبردار شدن برای اولوالالباب است. در این روز عظیم ‏فرصت و مجال ورود به حقیقت و عالم جان نبی اعظم که همان نبأ عظیم است به روی بشر باز شد. بابی که تا ‏آن روز به روی بشر باز نشده بود. فرصت تجربه حیات محمّدی به انسان ها داده شد، فرصت قیامتی شدن. ‏غدیر بزرگترین بابی است که خداوند به منّ و هدایت و رحمت خویش به روی بشر گشوده است. ♦️ غدیر پرده ‏برداری از پروژه بزرگ خداوندی خداست. در غدیر بود که بعد از گذشت قرون و اعصار، پروژه خداوندی به ‏مرحله بهره برداری و پرده برداری رسید و جمال غیب پس از صدها و هزاران سال به منصه ظهور رسید. از این جاست که معنای اکمال دین و اتمام نعمت نیز فهمیده می شود. سخنِ گفتنی و نگفتنی در این مجال بسیار ‏است و می توان از صدها زاویه به حقیقت عظیم غدیر نگریست که در ادامه این ایام زوایایی دیگر مطر ح خواهد شد. اگر می خواهیم از بی خبری و جهل برهیم و از این عالم چیزی دشت کنیم و به خبری برسیم، بدانیم که ‏بابش غدیر علی ع است و الّا در مرگ جاهلی و قبر نفس تا ابد خواهیم خفت. ‏ ‏
اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد عالم ممکنات احیا شد غرض خالق ودود آمد رمز خلقت ،ظهور مطلق کرد جمله ذرات در سجود آمد پرده سِرّ‎ ‎غیب بالا رفت علت غائی وجود آمد خانه زاد خدا علی از غیب پرده برداشت در شهود آمد ‏
(26) 🔻دو ویژگی نبأ عظیم🔻 (غدیریه 2) ‏" قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ* أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ " 🔸السلام علیک ایها النباالعظیم الذی هم فیه مختلفون و عنه یسئلون🔸 ‏ ‏ ✍️ در نوشته قبلی بیان شد که خبرِ ولایت و امامت ملکوتی امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب(علیه السلام) «نبأ عظیم» ‏است، چنان که از آن حضرت در اخبار متعدد به «نبأ عظیم» یاد شده است و در خطاب به فرزند آن امام همام، ‏حضرت حجّت (عج) عرض می کنیم: السلام علیک یابن الصّراط المستقیم و النبأ العظیم.‏ ♦️ نبأ عظیم در قرآن دارای چند ویژگی است که مهمترین آنها این است که اوّلا مورد اعراض است و دیگر این که ‏محل اختلاف مردم و بستر ساز یک اختلاف بسیار عمیق و مهم است.‏ 🔹 قبل از تبیین این دو ویژگی دو نکته مقدّماتی بیان می شود :‏ ❗️ متأسفانه حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ نسبت به فضای معارف الهی و شرح و بسط گنجینه های معارف ‏وحیانی و ولایی و روایی مقصّر اند. ▪️ مهمترین مجامع معارفی روایی شیعه، نظیر اصول کافی تا کنون شرح و ‏تفسیری که بتوان حقّاً آن را شرح معارف روایی و فقه المعارف نامید به جز چند مورد انگشت شمار، نداشته ‏اند. لذا بسیاری از معارف مهم مطرح شده در قرآن و روایات بدون کوچکترین شرح و تفسیر و تبیینی در دل ‏کتب خاک می خورد. ▪️به عنوان نمونه، همین باب معرفتی یعنی نبأ عظیم بودن وجود اقدس امیر المؤمنین علیه السلام و ‏ولایت ایشان؛ حقیر تا کنون به جز عبارت هایی مختصر در برخی کتب شرح و بسطی مناسب بر آن ندیده ام چه رسد به تبیین ویژگی های قرآنی آن.
‼️ لذا آنچه در این نوشتار و دیگر نوشته ها عرضه می شود، تلاش های فکری شخصی برای گشودن باب تأمّل ‏پیرامون این معارف است و به این دلیل ممکن است از پختگی و اتقان کافی برخوردار نباشد ولی لااقل این ‏است که زمینه و بستری را برای تامّل و توجه به این معارف مظلوم فراهم می کند.‏ ✍️ تبیین ویژگی اختلاف در ولایت علوی ‏1️⃣ این که امری مانند ولایت منشأ اختلاف آن هم اختلافی بزرگ باشد و در خود آن نیز اختلاف فراوان ‏باشد در ابتدای امر کمی عجیب است چه که امری مانند ولایت برای ایجاد اتّحاد و رفع اختلاف و ‏هدایت و ایجاد توحید در مسیر حق به عالم نازل شده است. 👈 این مطلب عجیب نیست؛ چه که خداوند در ‏آیه 213 سوره بقره، خود دین را که اساسا برای رفع اختلافات بین بشر نازل شده را زمینه ساز اختلافی ‏دیگر می داند. البته این اختلاف ثانوی، اختلافی ناشی از سرکشی و طغیان در برابر حقیقتی است که دین ‏حامل آن است. 🔸 پس جای تعجّب نیست که امر ولایت نیز اگرچه نور هدایت و بستر اتحاد حول کلمة الله ‏است، مورد اختلاف و خود بستر اختلاف باشد؛ مهم، تبیین صحیح این حقیقت است. (در مورد تفسیر و ‏تبیین بیشتر آیه 213 به تفسیر المیزان ج2 ص 111 مراجعه کنید.)‏ ‏2️⃣ اختلاف در نبأ عظیم به چه معناست و چه دلیلی دارد؟ تبیین دقیق این معنا نیاز به نوشته ای مبسوط دارد ‏ولی لااقل آنقدر که برای به کار انداختن اندیشه ها مفید باشد را می توان این گونه تبیین کرد : وقتی ‏شاخص و معیاری که ویژگی تقسیم کنندگی و جبهه سازی و گروه بندی کردن را در دل خود دارد در ‏جمع یا جامعه ای واقع می شود (آن امر هرچه قدر هم متعالی و از سنخ نور و هدایت باشد)، به صورت ‏طبیعی، در نسبت با آن حقیقت و تعامل با آن جبهه ها و دسته های مختلفی که با هم در نسبت با آن امر ‏اختلاف دارند پدید می آید. ❇️ به عنوان مثال فرض کنید در جامعه ای قانونی مهم و فراگیر که با حیطه های ‏مختلف زندگی عامه مردم درگیر است، جعل شود. طبیعتاً مخالفین و موافقین و گروه های مختلفی در ‏نسبت با آن شکل می گیرد و هم در مورد خود آن قانون اختلاف می شود و هم آن قانون زمینه ساز ‏اختلاف می شود. ▪️ هر چه آن حقیقت، از وسعت و دامنه تاثیر بیشتری در امتداد نفوس و جوامع و زمان و ‏‏....برخوردار باشد این اختلافات هم اساسی تر است.‏ ‏3️⃣ امر ولایت ختمی الهی حضرت امیر ارواحنا فداه، به قدری وسیع و بنیادین و گره خورده با شئون مختلف ‏حیات فردی و اجتماعی بشر در ظرف زندگی مادی و تا فضای بی نهایت ابدیت است که هر گونه ‏موضع گیری و نسبتی که در قبال آن صورت می گیرد، زمینه ساز تغییر و اختلاف در دیگر زمینه ها و ‏تاثیرگذاری شگرفت در حیطه های مختلف حیات بشر تا ابدیت او می شود.‏ ‏4️⃣ این یک اختلاف سطحی حل شدنی نیست؛ بلکه اختلافی گره خورده با سرشت انسان و انسانیت است. ‏تعامل با این حقیقت است که عده ای را بهشتی و عده ای را جهنّمی می کند و معنای قسیم النار و الجنة ‏بودن حضرت نیز از این بیان روشن می شود که نیازمند تبیین مستقل است.‏ ‏5️⃣ ولایت حقیقتی است که می خواهد مدیریت نفس انسان و جامعه را از کف طبیعت تربیت نشده انسان و ‏نفس رشد نکرده و عاقله محدود و خودبین او خارج کند و در راستای یک تحوّل و رشد شگرفت بر او ‏حکومت کند. این حقیقت با نفسانیات و مشتهیات و آمال و جهت گیری های دنیوی مادی انسان ها ‏طبیعتاً درگیر می شود و پذیرش آن نیازمند عقلی رشد کرده و قلبی نورانی و قوی برای عبور از خویشتن ‏خویش است. لذا از همان نخستین باری که نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، در یوم الدار ولایت و ‏خلافت الهی حضرت را به نزدیکان خویش ابلاغ کرد، اختلاف و سرکشی و بغی حول آن آغاز شد.‏ ‏6️⃣ در غدیر نیز که آنچنان که قبلا گفته شد، به دست نبی اکرم و از جانب خدا از ولایت ختمی الهی پرده ‏برداری شد و همگان موظّف شدند به این آستان تواضع کرده و تسلیم آن شوند، اختلاف ها و چند ‏دستگی ها شروع شد؛ فریقاً هدی و فریقاً حقّت علیه الضلالة. ‏ ‏7️⃣ این ولایت است که بر خلاف دیگر ارکان دین چون معاد و نبوّت و توحید، مستقیماً برای مدیریت و ‏سرپرستی نفوس و جوامع وارد عمل شده و با مرکز مدیریت ها و قلوب درگیر می شود؛ می خواهد آنها ‏را رام کرده و رو به سوی خدا و نفع و سعادت ابدی کند. از این جاست که معنای اعراض از ولایت هم ‏روشن می شود؛ انسان ها به طبیعت رشد نیافته خویش از این امر خطیر اعراض می کنند و زیر بار آن ‏نمی پذیرند. ✅ دشوار است پذیرفتن این مهم که انسانی چون علی ع را خداوند بر نفوس آدمی ولایت و ‏اولویت بخشد و او را زمامدار ظاهر و باطن قافله انسانیت قرار دهد. محور سوال و بازخواست انسان ها ‏در عالم قیامت هم نبأ عظیم ولایت است. (این مطلب را قبلا در نوشته ای با عنوان "نعمت چیست؟" ‏تبیین کرده ام.)‏
‏8️⃣ ولی چنانچه در این باب حطّة ی امّت نبی اکرم، انسان ها با سجده و تواضع وجودی وارد شوند و ولایت ‏پذیر شده و این سیطره و حکومت و اولویت الهی را بپذیرند، وارد در عالم رحمت خاص الهی شده و ‏غفران و تبدیل سیئات به حسنات و دگرگونی وجودی در فرد و جامعه رهآورد آن خواهد بود. غدیر ‏عرضه این حقیقت و امر همه مردم تا قیامت به لزوم سرسپردگی و طاعت و تسلیم مطلق نسبت به آن ‏است.‏ ‏9️⃣ گرچه این ولایت پذیری و عبور از چالش های نفس در مقابل آن دشوار است ولی هر خبری هست در ‏این جا و در این وادی و تسلیم در برابر این حقیقت است؛ نبأ عظیم این جاست و جای دیگر، خبری ‏نیست.‏
(27) 🔻غدیر و فلسفه تاریخ (غدیریه 3)‏🔺 ‏"فذکّرهم بِأَیّام الله"‏ ‏ ‏ ✍️ چند نکته پیرامون چیستی فلسفه تاریخ و اهمیّت آن ‏1️⃣ فلسفه تاریخ که از سنخ فلسفه های مضاف است عبارت است از دیدی کلی، کلان و فراگیر و از بالا به ‏تحولات جوامع در طول زمان و کشف جهت گیری های کلی حرکت تاریخ و عوامل و نقطه عطف های ‏اصلی آن.‏ ‏2️⃣ مکاتب مختلف فکری فلسفه تاریخ خود را دارند و انسان را هم در این ظرف تحلیل می کنند. این ‏فلسفه تاریخ است که ظرف زندگی ما را دقیقا برای ما تحلیل می کند که در کجای سیر کلی تاریخ و رو ‏به چه جهتی ایستاده ایم و تعریف الآن دنیای ما در نگرش کلی چیست؟ ‏3️⃣ در هر مکتب فکری ای، برهه ها و نقاط خاصی از تاریخ به عنوان نقطه عطف ها و محور های نگرش ‏کلی به تاریخ تعریف می شوند. مثلا در برخی نگرش ها وقایعی چون رنسانس، انقلاب صنعتی، جنگ ‏جهانی دوم، کشف امریکا و وقایعی دیگر محورهای تاریخ هستند و بالتبع، تاریخ مثلا به قبل انقلاب ‏صنعتی و بعد آن و انسان نیز به انسان قبل از انقلاب صنعتی و انسان بعد از آن تقسیم می شود و هر یک ‏از این نگرشها، تاثیرات شگرفی در نحوه حرکت جوامع و افراد دارند که این مختصر جای شرح آن ‏نیست.‏ ‏4️⃣ امّا آنچه برای ما مهم است، رسیدن به فلسفه تاریخی دینی، قرآنی و الهی است؛ یعنی از منظر خداوند و ‏جریان پیشبری و هدایت انسان به سمت سرانجام عالم تا استقرار انسان در عالم قیامت و ابدیت، نقاط ‏عطف تاریخ چیستند و چه روزها و برهه های و اتفاقاتی از منظر خداوند و عقلانیت قرآنی و دینی، نقطه ‏عطف های تاریخ بشر و معیار تقسیم تاریخ و انسان به قبل و بعد خویش هستند؟؟
5️⃣ با تدبری ولو نه چندان گسترده و عمیق در قرآن، روشن می شود که قرآن مذاق و مبنایی خاص در ‏نگرش به تاریخ دارد که محور آن انبیاء و نقاط اساسی درگیری حق و باطل و برهه های خاص جریان ‏هدایت خداوندی است.‏ ‏6️⃣ اگر محور تاریخ، نبوّت و تجلی هدایت خداوند در عالم ما در قالب نبوّت انبیاء است و اگر نبوّت، مختوم ‏به نبوّت ختمی محمدّی است و اگر اکمال نبوّت نبوی و اتمام نعمت هدایت به غدیر ولایت است و ‏بدون آن رسالتی ابلاغ نشده است، می توان گفت که عظیم ترین روز و نقطه عطف تاریخ از منظر الهی و ‏قرآنی روز غدیر است.‏ ‏7️⃣ در کتاب تهذیب الاحکام، روایتی بلند از امام صادق علیه السلام پیرامون غدیر و عظمت آن وارد شده که ‏در قسمتی از آن حضرت می فرمایند : لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ‏ يَوْماً أَعْظَمَ‏ حُرْمَةً مِنْهُ‏ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ ‏اللَّهِ لَا وَ اللَّه‏. یعنی آیا تو چنین می پنداری که خداوند روزی بزرگتر و با عظمت تر از غدیر خلق کرده است؟ ‏والله والله والله چنین نیست بلکه غدیر عظیم ترین روز آفرینش است.‏ ‏8️⃣ غدیر روز بلوغ آفرینش است و ما انسانهایی هستیم که در عصر بلوغ آفرینش زندگی می کنیم. پس می ‏توان تاریخ را به دو مقطع قبل از غدیر و پس از غدیر تقسیم کرد. قبل از غدیر تحلیل کلان تاریخ، ‏حرکت به سمت همین بلوغ و زمینه سازی برای بازشدن باب ولایت ختمی به روی بشریت و عالم است و ‏پس از غدیر حرکت به سمت تحقق تام و تمام غدیر و ولایت ختمی در عالم است که ان شاء الله در ‏عصر ظهور مهدی صاحب زمان محقق می شود.‏
(28) 🔻حزب الله🔺 (غدیریه 4) ‏«وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»‏ ‏ ‏ 📖 یگانه معیار حزب الله در قرآن، ولایت و تولّی است. معیاری که در آیه آخر سوره مجادله نیز به بیان دیگری و در ‏قالب تنظیم نظام موّدت و حب و بغض و تولی و تبری بیان شده است.‏ ✍️ حزب در لغت به معنای مجتمعی است از کسانی که حول رأی و هدف واحد اجتماع کرده اند. در این تجمّع، یک ‏تحزّب و تمیّز و جدائی ای از دیگران دارند و به تعبیر برخی لغویون، در این رأی و هدف واحد نیز از جدیّت و غلظت ‏برخورداراند.‏ ♦️ غدیر روز عرضه ولایت خداوند در آخرین کلاس خود بر بشر و تکلیف همه بشر تا قیامت به تولّی نسبت به این ‏ولایت است. تولّی در لغت به معنای اخذ الولی است، یعنی کسی را مولی و ولی خود گرفتن. خب این به چه ‏معناست و قرار است انسان در تولّی خویش چه نسبتی با آن مولی برقرار کند؟ 👈 مرحوم علامه امینی رضوان الله علیه صاحب نگارش عظیم الغدیر، در این کتاب شریف،‎ ‎بیست و هفت معنا برای این ‏واژه ذکر می کنند و نهایتاً بر اساس قرائن متعدده لفظی و مقامی، همان معنای اصیلی را برمی گزینند که به صراحت ‏توسط خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله در آن روز از نصّ قرآن کریم بیان شد و همان ولایت منصوص قرآنی خویش ‏را برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به امر الهی تبلیغ کردند.‏