eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ لذا آنچه در این نوشتار و دیگر نوشته ها عرضه می شود، تلاش های فکری شخصی برای گشودن باب تأمّل ‏پیرامون این معارف است و به این دلیل ممکن است از پختگی و اتقان کافی برخوردار نباشد ولی لااقل این ‏است که زمینه و بستری را برای تامّل و توجه به این معارف مظلوم فراهم می کند.‏ ✍️ تبیین ویژگی اختلاف در ولایت علوی ‏1️⃣ این که امری مانند ولایت منشأ اختلاف آن هم اختلافی بزرگ باشد و در خود آن نیز اختلاف فراوان ‏باشد در ابتدای امر کمی عجیب است چه که امری مانند ولایت برای ایجاد اتّحاد و رفع اختلاف و ‏هدایت و ایجاد توحید در مسیر حق به عالم نازل شده است. 👈 این مطلب عجیب نیست؛ چه که خداوند در ‏آیه 213 سوره بقره، خود دین را که اساسا برای رفع اختلافات بین بشر نازل شده را زمینه ساز اختلافی ‏دیگر می داند. البته این اختلاف ثانوی، اختلافی ناشی از سرکشی و طغیان در برابر حقیقتی است که دین ‏حامل آن است. 🔸 پس جای تعجّب نیست که امر ولایت نیز اگرچه نور هدایت و بستر اتحاد حول کلمة الله ‏است، مورد اختلاف و خود بستر اختلاف باشد؛ مهم، تبیین صحیح این حقیقت است. (در مورد تفسیر و ‏تبیین بیشتر آیه 213 به تفسیر المیزان ج2 ص 111 مراجعه کنید.)‏ ‏2️⃣ اختلاف در نبأ عظیم به چه معناست و چه دلیلی دارد؟ تبیین دقیق این معنا نیاز به نوشته ای مبسوط دارد ‏ولی لااقل آنقدر که برای به کار انداختن اندیشه ها مفید باشد را می توان این گونه تبیین کرد : وقتی ‏شاخص و معیاری که ویژگی تقسیم کنندگی و جبهه سازی و گروه بندی کردن را در دل خود دارد در ‏جمع یا جامعه ای واقع می شود (آن امر هرچه قدر هم متعالی و از سنخ نور و هدایت باشد)، به صورت ‏طبیعی، در نسبت با آن حقیقت و تعامل با آن جبهه ها و دسته های مختلفی که با هم در نسبت با آن امر ‏اختلاف دارند پدید می آید. ❇️ به عنوان مثال فرض کنید در جامعه ای قانونی مهم و فراگیر که با حیطه های ‏مختلف زندگی عامه مردم درگیر است، جعل شود. طبیعتاً مخالفین و موافقین و گروه های مختلفی در ‏نسبت با آن شکل می گیرد و هم در مورد خود آن قانون اختلاف می شود و هم آن قانون زمینه ساز ‏اختلاف می شود. ▪️ هر چه آن حقیقت، از وسعت و دامنه تاثیر بیشتری در امتداد نفوس و جوامع و زمان و ‏‏....برخوردار باشد این اختلافات هم اساسی تر است.‏ ‏3️⃣ امر ولایت ختمی الهی حضرت امیر ارواحنا فداه، به قدری وسیع و بنیادین و گره خورده با شئون مختلف ‏حیات فردی و اجتماعی بشر در ظرف زندگی مادی و تا فضای بی نهایت ابدیت است که هر گونه ‏موضع گیری و نسبتی که در قبال آن صورت می گیرد، زمینه ساز تغییر و اختلاف در دیگر زمینه ها و ‏تاثیرگذاری شگرفت در حیطه های مختلف حیات بشر تا ابدیت او می شود.‏ ‏4️⃣ این یک اختلاف سطحی حل شدنی نیست؛ بلکه اختلافی گره خورده با سرشت انسان و انسانیت است. ‏تعامل با این حقیقت است که عده ای را بهشتی و عده ای را جهنّمی می کند و معنای قسیم النار و الجنة ‏بودن حضرت نیز از این بیان روشن می شود که نیازمند تبیین مستقل است.‏ ‏5️⃣ ولایت حقیقتی است که می خواهد مدیریت نفس انسان و جامعه را از کف طبیعت تربیت نشده انسان و ‏نفس رشد نکرده و عاقله محدود و خودبین او خارج کند و در راستای یک تحوّل و رشد شگرفت بر او ‏حکومت کند. این حقیقت با نفسانیات و مشتهیات و آمال و جهت گیری های دنیوی مادی انسان ها ‏طبیعتاً درگیر می شود و پذیرش آن نیازمند عقلی رشد کرده و قلبی نورانی و قوی برای عبور از خویشتن ‏خویش است. لذا از همان نخستین باری که نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، در یوم الدار ولایت و ‏خلافت الهی حضرت را به نزدیکان خویش ابلاغ کرد، اختلاف و سرکشی و بغی حول آن آغاز شد.‏ ‏6️⃣ در غدیر نیز که آنچنان که قبلا گفته شد، به دست نبی اکرم و از جانب خدا از ولایت ختمی الهی پرده ‏برداری شد و همگان موظّف شدند به این آستان تواضع کرده و تسلیم آن شوند، اختلاف ها و چند ‏دستگی ها شروع شد؛ فریقاً هدی و فریقاً حقّت علیه الضلالة. ‏ ‏7️⃣ این ولایت است که بر خلاف دیگر ارکان دین چون معاد و نبوّت و توحید، مستقیماً برای مدیریت و ‏سرپرستی نفوس و جوامع وارد عمل شده و با مرکز مدیریت ها و قلوب درگیر می شود؛ می خواهد آنها ‏را رام کرده و رو به سوی خدا و نفع و سعادت ابدی کند. از این جاست که معنای اعراض از ولایت هم ‏روشن می شود؛ انسان ها به طبیعت رشد نیافته خویش از این امر خطیر اعراض می کنند و زیر بار آن ‏نمی پذیرند. ✅ دشوار است پذیرفتن این مهم که انسانی چون علی ع را خداوند بر نفوس آدمی ولایت و ‏اولویت بخشد و او را زمامدار ظاهر و باطن قافله انسانیت قرار دهد. محور سوال و بازخواست انسان ها ‏در عالم قیامت هم نبأ عظیم ولایت است. (این مطلب را قبلا در نوشته ای با عنوان "نعمت چیست؟" ‏تبیین کرده ام.)‏
‏8️⃣ ولی چنانچه در این باب حطّة ی امّت نبی اکرم، انسان ها با سجده و تواضع وجودی وارد شوند و ولایت ‏پذیر شده و این سیطره و حکومت و اولویت الهی را بپذیرند، وارد در عالم رحمت خاص الهی شده و ‏غفران و تبدیل سیئات به حسنات و دگرگونی وجودی در فرد و جامعه رهآورد آن خواهد بود. غدیر ‏عرضه این حقیقت و امر همه مردم تا قیامت به لزوم سرسپردگی و طاعت و تسلیم مطلق نسبت به آن ‏است.‏ ‏9️⃣ گرچه این ولایت پذیری و عبور از چالش های نفس در مقابل آن دشوار است ولی هر خبری هست در ‏این جا و در این وادی و تسلیم در برابر این حقیقت است؛ نبأ عظیم این جاست و جای دیگر، خبری ‏نیست.‏
(27) 🔻غدیر و فلسفه تاریخ (غدیریه 3)‏🔺 ‏"فذکّرهم بِأَیّام الله"‏ ‏ ‏ ✍️ چند نکته پیرامون چیستی فلسفه تاریخ و اهمیّت آن ‏1️⃣ فلسفه تاریخ که از سنخ فلسفه های مضاف است عبارت است از دیدی کلی، کلان و فراگیر و از بالا به ‏تحولات جوامع در طول زمان و کشف جهت گیری های کلی حرکت تاریخ و عوامل و نقطه عطف های ‏اصلی آن.‏ ‏2️⃣ مکاتب مختلف فکری فلسفه تاریخ خود را دارند و انسان را هم در این ظرف تحلیل می کنند. این ‏فلسفه تاریخ است که ظرف زندگی ما را دقیقا برای ما تحلیل می کند که در کجای سیر کلی تاریخ و رو ‏به چه جهتی ایستاده ایم و تعریف الآن دنیای ما در نگرش کلی چیست؟ ‏3️⃣ در هر مکتب فکری ای، برهه ها و نقاط خاصی از تاریخ به عنوان نقطه عطف ها و محور های نگرش ‏کلی به تاریخ تعریف می شوند. مثلا در برخی نگرش ها وقایعی چون رنسانس، انقلاب صنعتی، جنگ ‏جهانی دوم، کشف امریکا و وقایعی دیگر محورهای تاریخ هستند و بالتبع، تاریخ مثلا به قبل انقلاب ‏صنعتی و بعد آن و انسان نیز به انسان قبل از انقلاب صنعتی و انسان بعد از آن تقسیم می شود و هر یک ‏از این نگرشها، تاثیرات شگرفی در نحوه حرکت جوامع و افراد دارند که این مختصر جای شرح آن ‏نیست.‏ ‏4️⃣ امّا آنچه برای ما مهم است، رسیدن به فلسفه تاریخی دینی، قرآنی و الهی است؛ یعنی از منظر خداوند و ‏جریان پیشبری و هدایت انسان به سمت سرانجام عالم تا استقرار انسان در عالم قیامت و ابدیت، نقاط ‏عطف تاریخ چیستند و چه روزها و برهه های و اتفاقاتی از منظر خداوند و عقلانیت قرآنی و دینی، نقطه ‏عطف های تاریخ بشر و معیار تقسیم تاریخ و انسان به قبل و بعد خویش هستند؟؟
5️⃣ با تدبری ولو نه چندان گسترده و عمیق در قرآن، روشن می شود که قرآن مذاق و مبنایی خاص در ‏نگرش به تاریخ دارد که محور آن انبیاء و نقاط اساسی درگیری حق و باطل و برهه های خاص جریان ‏هدایت خداوندی است.‏ ‏6️⃣ اگر محور تاریخ، نبوّت و تجلی هدایت خداوند در عالم ما در قالب نبوّت انبیاء است و اگر نبوّت، مختوم ‏به نبوّت ختمی محمدّی است و اگر اکمال نبوّت نبوی و اتمام نعمت هدایت به غدیر ولایت است و ‏بدون آن رسالتی ابلاغ نشده است، می توان گفت که عظیم ترین روز و نقطه عطف تاریخ از منظر الهی و ‏قرآنی روز غدیر است.‏ ‏7️⃣ در کتاب تهذیب الاحکام، روایتی بلند از امام صادق علیه السلام پیرامون غدیر و عظمت آن وارد شده که ‏در قسمتی از آن حضرت می فرمایند : لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ‏ يَوْماً أَعْظَمَ‏ حُرْمَةً مِنْهُ‏ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ ‏اللَّهِ لَا وَ اللَّه‏. یعنی آیا تو چنین می پنداری که خداوند روزی بزرگتر و با عظمت تر از غدیر خلق کرده است؟ ‏والله والله والله چنین نیست بلکه غدیر عظیم ترین روز آفرینش است.‏ ‏8️⃣ غدیر روز بلوغ آفرینش است و ما انسانهایی هستیم که در عصر بلوغ آفرینش زندگی می کنیم. پس می ‏توان تاریخ را به دو مقطع قبل از غدیر و پس از غدیر تقسیم کرد. قبل از غدیر تحلیل کلان تاریخ، ‏حرکت به سمت همین بلوغ و زمینه سازی برای بازشدن باب ولایت ختمی به روی بشریت و عالم است و ‏پس از غدیر حرکت به سمت تحقق تام و تمام غدیر و ولایت ختمی در عالم است که ان شاء الله در ‏عصر ظهور مهدی صاحب زمان محقق می شود.‏
(28) 🔻حزب الله🔺 (غدیریه 4) ‏«وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»‏ ‏ ‏ 📖 یگانه معیار حزب الله در قرآن، ولایت و تولّی است. معیاری که در آیه آخر سوره مجادله نیز به بیان دیگری و در ‏قالب تنظیم نظام موّدت و حب و بغض و تولی و تبری بیان شده است.‏ ✍️ حزب در لغت به معنای مجتمعی است از کسانی که حول رأی و هدف واحد اجتماع کرده اند. در این تجمّع، یک ‏تحزّب و تمیّز و جدائی ای از دیگران دارند و به تعبیر برخی لغویون، در این رأی و هدف واحد نیز از جدیّت و غلظت ‏برخورداراند.‏ ♦️ غدیر روز عرضه ولایت خداوند در آخرین کلاس خود بر بشر و تکلیف همه بشر تا قیامت به تولّی نسبت به این ‏ولایت است. تولّی در لغت به معنای اخذ الولی است، یعنی کسی را مولی و ولی خود گرفتن. خب این به چه ‏معناست و قرار است انسان در تولّی خویش چه نسبتی با آن مولی برقرار کند؟ 👈 مرحوم علامه امینی رضوان الله علیه صاحب نگارش عظیم الغدیر، در این کتاب شریف،‎ ‎بیست و هفت معنا برای این ‏واژه ذکر می کنند و نهایتاً بر اساس قرائن متعدده لفظی و مقامی، همان معنای اصیلی را برمی گزینند که به صراحت ‏توسط خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله در آن روز از نصّ قرآن کریم بیان شد و همان ولایت منصوص قرآنی خویش ‏را برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به امر الهی تبلیغ کردند.‏
📖 یکی از معانی بسیار مهم ولایت که در آیه ششم سوره احزاب بیان شده است، معنای اولویت است که در این معنی ‏مولی به معنای اولی می شود. اولویت شخصی به عنوان ولی بر کسی که بر او ولایت دارد از حیث همه ‏تصرّفات در نفس و مال و همه شئون زندگی که به اختصار از این معنا به اولویت در تصرّف تعبیر می شود. ‏خلاصه این که مولی کسی است که از خود ما بر ما اولی است و باید به امر خداوند او را بر خود ترجیح و اولویت ‏داده و در همه احوال و افعال اراده و خواست او را بر اراده و خواست خود مقدّم کنیم. 👈 به تعبیر زیبای علامه طباطبائی ‏‏: " معناى" أولى بودن رسول خدا (ص) به مؤمنين از خود مؤمنين" اين است كه آن جناب اختياردارتر نسبت به مؤمنين ‏است از خود مؤمنين، و معناى اولويت اين است كه فرد مسلمان هر جا امر را دائر ديد بين حفظ منافع رسول خدا ‏‏(ص) و حفظ منافع خودش، بايد منافع رسول خدا (ص) را مقدم بدارد. و بنا بر اين معناى آيه اين مى‏شود كه مؤمن ‏هر حق و منافعى كه براى خودش قائل است، اگر حفظ جان خويش است و اگر دوست داشتن خودش است، و اگر ‏براى خود حرمتى قائل است، و اگر استجابت دعوت است، و اگر به كار بردن اراده خويش است، هر چه باشد، ‏رسول خدا (ص) مقدم بر او است، يعنى هر جا كه امر دائر شد بين حفظ جان رسول خدا (ص)، يا جان خودش، يا ‏بين دوست داشتن رسول خدا (ص)، يا دوست داشتن خودش، و همچنين ساير موارد ديگر، جانب رسول خدا (ص) را ‏بر جانب خود ترجيح دهد." همین معنا از ولایت نبی اکرم در روز غدیر به امر خداوند برای حضرت مولی علیه ‏السلام و امامان از ذریه ایشان تا روز قیامت ابلاغ شد.‏ ♦️ در قبال این معنا از ولایت و در تعامل با شخص مولی و ولی، یگانه رسالت ما که سرچشمه همه کمالات انسانی و ‏همه سعادت ها و دستآوردهای دنیوی و اخروی است، تولّی است. یعنی او را همین گونه بر خود اولی بدانیم و بر ‏خود ولی و مستولی و حاکم بگردانیم و در هر اراده ای، اراده و خواست او را بر خود مقدّم کنیم. ‏اگر تمامی قوای انسان، به دنبال مشیّت الهی عمل کرد و به دنبال امر ولی خویش که خداوند است و رسول و امام به حرکت در آمد و نظر و اراده خودش و دیگری را بر رأی و اراده امام مقدّم نداشت، این مقام ولایت و تولّی است. 👈 حال حزب الله کسانی اند که اهل این حقیقت اند و حول یک رأی و عقیده واحد که محوریت شخص ولی به عنوان ‏امام عالم است، گرد می آیند و این ها می شوند دار و دسته خدا و کارگزاران خداوند روی زمین و حول این محور در ‏راستای تحقق اراده خداوند روی زمین به یک پیوستگی و یکپارچگی می رسند. ‏ 📖 رهبر معظّم انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی تصویری زیبا از معنای ولایت و حزب الله ارائه می کنند : ولایت یعنی ‏ارتباط فکری و عملی متسحکم و نیرومند یک جمع به هم پیوسته متحد، دارای ایمانی راسخ از اعماق قلب و مومن و ‏معتقد به این مکتب، با گام های استوار و پویا و جویای هدفی واحد و نیرومند چون پولاد آبدیده حول محور و قلب ‏امّت که امام است. این به هم پیوستگی و هم جبهگی و اتصال یک عده انسان با چنین ویژگی هایی حول محور امام ‏در راستای یک فکر و هدف واحد، معنای ولایت است.‏ 👈 معنای حزب الله همین جمع یکپارچه ای است که در کلام رهبری بیان شد. اینان کسانی اند که فکرشان این است که ‏خداوند امام را در همه احوال و ارادات بر ما اولی و ارجح و مقدّم قرار داده و ما نیز باید با او چنین شویم و او را بر ‏خود ولی و اولی در مقام عمل بگردانیم.‏ غدیر ولایت و امام غدیر علی علیه السلام، محور شکل گیری حزب الله است که در روایات متعددی به این معنا ‏تصریح شده است : ‏ حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ‏ اللَّهِ‏ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّيْطَان‏.‏ فَحِزْبُ علِیٍّ حِزْبُ‏ اللَّهِ‏ وَ شِيعَتُهُ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ هُوَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ ‏وَ أَمِيرُهُمْ بَعْدِي‏.‏ يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ شِيعَةُ اللَّهِ وَ أَنْصَارُكَ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ حِزْبُكَ حِزْبُ‏ اللَّهِ‏ يَا عَلِيُّ سَعِدَ مَنْ تَوَلَّاكَ وَ شَقِيَ ‏مَنْ عَادَاك‏. حزب الله حزب علی است؛ یعنی کسانی که حول ولایت او، با اولویت دادن به او بر تمام هستی خویشتن، او را بر ‏وجود خود حاکم کرده و گرد او کارگزار خداوند روی زمین اند. اینان اند غالبون و اینان اند وارثان زمین، وارثان ‏بهشت ولایت در عصر مهدی آل محمّد صلی الله علیهم اجمعین.‏
(29) 🔻ولایت؛ قیّم نوعی دین🔺 ‏(غدیریه ۵) ‏"الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن‏"‏ ‏ ‏ ✍️ قبلا این نکته را تذکر داده ام که ولایت یک حقیقت پُر و گسترده و دارای حیثیات کمالی متعددی است و لذا در ‏تحلیل و نگرش به آن می توان از زوایای متعددی وارد و معارف فراوانی را شکار کرد.‏ 👈 همچنین قبلا بیان شده است که محور معارف، قرآن است و نگرشی که در قرآن به امری می شود و زوایایی که قرآن ‏در نگرش به امری برجسته می کند، بسیار حاز اهمیت و غالباً مهمترین زوایای دید و حیثیات برجسته آن امر می ‏باشند.‏ 📖 اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت خداوند از اسلام ولائی به عنوان دین ختمی برای بشریت، فصل اخیر بودن ولایت ‏برای نبوّت ختمی که بدون آن ابلاغ رسالت صورت نگرفته است از جمله زوایای قرآنی الهی به واقعه عظیم غدیر ‏است.‏ یکی از آن زوایای بسیار مهم قرآنی پیرامون غدیر این است که غدیر، روز یئس کفار از دین مسلمین و روز انقطاع ‏خوف مسلمین از خطرات بیرونی تهدید کننده دین است. در این نوشتار پیرامون این زاویه مهم که هم از نگرش دین ‏شناسی و فلسفه دین و هم از منظر سیاسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیّت است، اندکی بحث در قالب چند نکته ارائه ‏می شود. (بیشتر این نکات، متخّذ از فرمایشات علامه طباطبائی رضوان الله علیه در تفسیر المیزان است.)‏
‏1️⃣ دشمنان دین اسلام از همان ابتدای ظهور اسلام، راه ها و ابزارهای فراوانی را به تناسب وضعیت اسلام و ‏ظرف زمانی و مکانی، برای نابودی اسلام به کار گرفتند که هیچ یک به نتیجه نرسید. پس از کارگر واقع ‏نشدن همه دشمنی ها، تنها امید آنها برای نابودی اسلام به مرگ حضرت ختمی مرتبت صلّی الله علیه و ‏آله بود؛ چه که دین را امری قائم به شخص ایشان می پنداشتند و از طرفی چون نگرش آن ها به نبی اکرم ‏این بود که سلطان و پادشاهی است مانند دیگر دودمان های پادشاهی و از طرفی این شخص، وارث و ‏عقبه و فرزندی که قائم مقام خود باشد نیز ندارد، چنین ترسیم کرده بودند که مرگ ایشان مساوی ‏فروپاشی تکیه گاه و محور اسلام است. این مطلبی است که در سوره مبارکه کوثر نیز به آن اشارت رفته و ‏از زاویه ای دیگر به قطع طمع کفار نگریسته شده است.‏ ‏2️⃣ دین امری است که نیازمند قیّم و نگاهبان است و سنن و احکام و معارف، خود نمی توانند حافظ بقای ‏خویشتن باشند. همچنان که خود نمی توانند عامل انتشار و تبلیغ و تبیین و تبلور خویش باشند.‏ ‏3️⃣ تنها اتفاقی که می توانست این آخرین امید دشمنان بیرونی دین را ناامید کند این بود که اسلام با پدید ‏آمدن عاملی جاویدان و مستمر، از مرحله حدوث به مرحله بقاء و از تکیه بر قیّم شخصی (نبی اکرم ص) ‏به قیّم نوعی منتقل شود. یعنی عامل و تکیه گاهی از سنخ خود نبی اکرم، به صورت پیوسته قائم مقام ‏ایشان باشد. این یکی از معانی اکمال دین به سبب ولایت نیز هست. (بیان علامه در المیزان : خروج الدين ‏من مرحلة القيام بالقيم الشخصي إلى مرحلة القيام بالقيم النوعي، و من صفة الظهور و الحدوث إلى صفة البقاء و ‏الدوام‏.)‏ ‏4️⃣ در این مرحله یک تحوّل جوهری در جامعه اسلامی حاصل می شود. اساسا یکی از نشانه های رشد و ‏بزرگ شدن هر شخص و جامعه ای، تحوّل در شاخصه هایی چون عوامل تهدید کننده و آسیب زننده ‏است. انسانی که در مسیر معنوی رشد می کند عوامل تهدید کننده ایمان او به مرور عوض می شوند و از ‏گناهان واضح و دم دستی به لایه های لطیف تری از تهدید منتقل می شود. جامعه اسلامی نیز با ارائه ‏ولایت امام در غدیر به مرحله ای دیگر از حیات خود رسید، رشد کرد و عامل تهدید اسلام و جامعه ‏اسلامی از عامل بیرونی به عامل درونی تبدیل شد. ‏ ‏5️⃣ در این مرحله و در سایه سار ولایت امام، تنها باید از خود و عامل درونی هراسید. کفر و نا سپاسی و ‏عدم تنظیم صحیح تعامل با محور ولایت و امامت است که زمینه ساز سلب این نعمت تمام است. شکل ‏گیری پدیده شوم نفاق و خود محوری در این رابطه و حب دنیا و احیانا طغیان و شوریدن نسبت به ‏محور امامت، جامعه را از بهشت ولایت خارج و وارد زمینی بائر و بی حاصل و استعداد سوز و انسان ‏سوز می کند. ‏ ‏6️⃣ علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می فرمایند خداوند تنها در مورد امر ولایت و در تحذیر انسان ها ‏نسبت به تعامل ناصحیح با آن است که انسان ها را از نفس خویش بیم داده (و لم يحذر الله العباد عن نفسه ‏في كتابه إلا في باب الولاية : خداوند بندگانش را در قرآن تنها در باب ولایت است که از خویش ترسانده و ‏این گونه تهدید کرده است)؛ در مورد امر ولایت است که می فرماید از این پس از این و آن نهراسید و تنها ‏از منِ خدا بهراسید ( فلاتخشوهم و أخشونِ) و این مطلبی است که در آیه 28 سوره آل عمران نیز پس از ‏طرح مسئله ولایت، با عبارت "و یحذرّکم الله نفسه" بیان شده است. ‏ ‏7️⃣ شورش علیه محور امام و ولایت به قدری سهمگین است که به مثابه ضربه مستقیم به قلب جامعه انسانی ‏است که مصداق بارز آن در سقیفه، جامعه ایمانی و انسانی را به صورت کلی از محور و وضعیت تعادل و ‏سلامت خارج کرد و آن شد که دنیای امروز و تمدن انسانی کنونی، نتیجه آن است. سنگ آسیاب انسانیت ‏و اسلام، در سقیفه و در تقابل با قیّم و قلب جامعه یعنی امام الهی، از محور خویش خارج گردید و تا ‏دوباره این آسیاب بر آن محور دائر نشود، جامعه انسانی طعم حیات بهشتی و زندگی جمعی توحیدی که ‏همان حیات طیّبه است را نخواهد چشید. (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار. ‏جَهَنَّمَ‏ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرار. سوره ابراهیم آیه 28‏)
(30) 🔻تفسیر انسان به امام🔻 "إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً" ✍️ بیست و پنجم ذی الحجة، روز نزول سوره هل اتی است. سوره ای که به اعتراف خاصه و عامه در شأن ‏اهل بیت نبی علیهم السلام نازل شده است. 👈 مرحوم علامه امینی در الغدیر از بیش از 30 منبع از منابع عامه این ‏مطلب را استخراج کرده اند. ‏ فضائل زیادی برای این سوره مبارکه و تلاوت آن از جمله همنشینی و معیت با نبی اکرم صلی الله علیه و آله در ‏بهشت بیان شده است. همچنین به قرائت این سوره در رکعت اول نماز صبح در روزهای دوشنبه و پنج شنبه ‏سفارش شده است.‏ ☑️ نکته ای روشی در باب تفسیر قرآن اگر در مورد سوره یا آیاتی یا آیه ای از قرآن، روایت معتبری از خاندان وحی رسیده، به هیچ وجه نباید ساده از ‏کنار آن عبور کرد. ما باید به این باور برسیم که نسبت ما انسان های عادی با قرآن حتی اگر علامه طباطبائی باشیم، شباهتی به نسبت انسان کامل با قرآن ندارد. راسخون در علم، در نسبت وجودی با حقیقت قرآن و ظرف ‏بودنشان برای حقائق قرآن در نقطه ای هستند که ما باید در فهم قرآن، در عین به رسمیت شناختن تلاش های ‏تفسیری و کاوش های علمی پیرامون قرآن در حیطه های مختلف و اعتراف به لزوم تامل و جولان اندیشه ‏مستقل در قرآن کریم، چشم به دست و گوش به بیان آنها باشیم. در غیر اینصورت ممکن است ‏تلقی انسان از قرآن در بستری شکل گیرد که بالکل خارج از بستر مراد واقعی خداوند باشد. ❗️هنوز در فضای دانش تفسیر، التفات علمی و روشمند و تفصیلی به روایات تفسیری اهل ‏بیت عصمت علیهم السلام صورت نگرفته است و این یک خلأ دانشی بسیار بزرگ در فضای علم دینی شیعه ‏است.
♦️ تفسیر انسان به انسان کامل 📖 شاید بتوان از این سوره به برداشتی پیرامون انسان رسید که انسان را در نسبت با انسانی که محور است یعنی ‏انسان کامل تعریف می کند. بحث انسان شناسی، از دغدغه های فطری دیرین بشر است که هر فرقه فکری و ‏دانشی به تناسب نوع دغدغه شناختی و روش دانشی خود به انسان نگاهی دارد. برای حقیر به وضوح روشن ‏است که در معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام نوعی خاص از نگرش و معرفت انسان در نسبت با نقطه و ‏محوری خاص که امام است ارائه شده است که در این نوشتار به یک پرده از آن در قالب برداشتی از سوره ‏انسان اشاره می شود، انسان شناسی ای که می توان نام آن را تفسیر انسان به امام گذاشت.‏ 1️⃣ انسان در این سوره در نسبت به محوری که سبیل است، در یک تقسیم ثنائی به گونه ای شناسانده می شود. ‏اولین نکته معرفتی پیرامون انسانِ پس از خلقت در این سوره این است که نسبت به حقیقتی به نام سبیل، در دو ‏موقعیت مهم انسان شناسی به نام شکر یا کفر قرار می گیرد. سبیل انسان کامل یا همان امام الهی است(فکانوا ‏هم السبیل الیک). شاید بتوان این نکته را برداشت کرد که مهمترین گام برای انسانی که به او قوای شناخت ‏اعطاء شده(فجعلناه سمیعاً بصیراً) ابتداء شناخت سبیل و سپس قرار گرفتن در وضعیت شکر در نسبت با آن ‏حقیقت است و اساساً شاکر بودن انسان در نظام الهیاتی قرآن، مفهومی است نسبی که در ساحت تعامل انسان با ‏سبیل یعنی امام تعریف می شود.‏ 2️⃣ بهره مندی های واقعی انسان از طریق امام است؛ امامی که امام الابرار و امام عباد الله است. این گروه از عباد ‏هستند که چشمه های سیراب کننده ابرار را می جوشانند. (هداة الابرار و عباد مکرمون) آینده و عاقبت ابرار که ‏همان شاکرانِ در نسبت با سبیل اند، در سرای حقیقت با امام رقم می خورد و از فیوضات او بهره مند می شوند.‏ 3️⃣ دار آخرت، دار نعمت و ملک کبیری است که مالک آن همان انسانی است که در دنیا از ملک عظیم بهره مند ‏است که همان وجوب مطلق اطاعت است. (فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً) شاکرین ‏سبیل در چنین عالمی متنعم به حقیقت نعمت اند که همان ولایت امام است. (وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعيماً وَ مُلْكاً ‏كَبيراً )‏ 4️⃣ امامی که سبیل است در این سوره به افعال و صفاتی ستوده شده است که همین فعل و اتّصاف و بندگی اوست ‏که زمینه ساز شکل گیری دار عبادت و شفاعت او برای بنده پروری در عالم است. اوست که با بندگی خود ‏باب منزل بندگی را باز نگاه می دارد. او ساقی میخانه است که به یمن وجود او، مجال نوش از چشمه کافور ‏مزاج و شراب طهور برای ابرار فراهم است.‏ 5️⃣ آن ها از شر روز عظیم به وقایت الهی در امنیت کامل اند و لذا فراهم کنندگان مقام امین در قیامت اند. بهشت ‏نیز ابتداء دار سکنای آنان و جزای صبر و بندگی عظیم آنان است که ریزه خوران سفره سبیل آن ها در دنیا، بهره ‏وران خوان نعیم آنان در قیامت اند.‏ کافرین به این سبیل نیز در آتش فروزان و غل و زنجیر جهنّم بی کسی، جهنّم بی امامی و دنبال امام نار رفتن ‏معذّب اند. امروز در دنیا نیز بازتاب این حقیقت روشن است. شاکرین سبیل همین جا در بهشت ولایت متنعّم ‏اند و ناکبین از سبیل امام در جهنّم خویش محبوس و معذّب.‏ 6️⃣ کسانی که در تبعیت از سبیل و تمسّک به آن اهل سعی شده اند که لیس للانسان الّا ما سعی، هم شاکر اند و هم ‏مورد شکر و مشکور واقع خواهند شد. (إنّ هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا)‏ 7️⃣ این سوره تذکره ای است که انسان خود را در نسبت با سبیل بشناسد و تنظیم رابطه و سعی کند و بکوشد که آن ‏سبیل الی الله را که امام است سبیل خود قرار دهد. (إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ‏ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلا)‏ 8️⃣ اما این خداست که هر کس را بخواهد در رحمت خویش که ولایت امام است داخل می کند و نصیب ظالمین ‏در حق امام و صادّین و مانعین این سبیل و ظالمین در حق آن چیزی جز درد و عذاب برای خود و دیگران در ‏دو سرا نیست. (يُدْخِلُ‏ مَنْ‏ يَشاءُ في‏ رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَليما).‏
9️⃣ روایتی از کتاب کافی : مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ: عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ ‏الْفُضَيْلِ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قُلْتُ: يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ‏؟ قَالَ: «فِي وَلَايَتِنَا وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ ‏لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً أَ لَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‏- قَالَ- إِنَّ اللَّهَ أَعَزُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ ‏يَظْلِمَ، وَ أَنْ يَنْسُبَ نَفْسَهُ إِلَى الظُّلْمِ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ، فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ، وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ، ثُمَّ أَنْزَلَ بِذَلِكَ قُرْآناً ‏عَلَى نَبِيِّهِ [فَقَالَ‏]: وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‏» قُلْتُ: هَذَا تَنْزِيلٌ. قَالَ: «نَعَمْ».‏ 👈 در این روایت شریف به خصوص در انتهای آن که این معانی از طرف امام تنزیل اعلام شد نه تاویل و این که فرمود ‏خداوند ما را با خویشتن درآمیخته است نکاتی وجود دارد که به اندیشه اهل دقّت و تحقیق واگذارده می شود. ‏ 🔟 آنچه در این نوشتار ارائه شد تنها رهیافتی برای نگرش از افق امام به انسان در بستر سوره هل اتی و صرفاً بهانه ای ‏برای صحبت کردن از یک مفهوم بسیار بلند بود؛ شناخت انسان از افق امام و خود را از زاویه امام دیدن و با امام ‏تعریف کردن که شاید در آینده بیشتر تبیین شد.‏
(31) 🔻مراقبات محرم🔺 "فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ‏ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى‏" 📖 میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب شریف المراقبات، مراقباتی را برای ایام دهه محرم بیان فرموده اند که مرور آن ها نافع است ان شاء الله : ♦️ سزاوار است حال دوستان آل محمد - كه رحمت خدا بر آنان باد - بحكم ‏دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم ، در دهه ‏اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى ‏بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن ‏و نوشيدن و حتى خوابيدن و گفتن بدست مى آيد ترك نموده و مانند كسى ‏باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است . نبايد احترام خود و ‏نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر و امامش - رحمت خداوند بر ‏آنان باد - را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد. يكى از ‏فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش ‍ مى خورد. ‏و تا جائى كه مى دانم كسى به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان ‏مى كنم سرچشمه اين كار دوستى باطنى او بود. خداوند متعال مى فرمايد: ‏‏((بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او ‏دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و ‏شما پشيمان و زيانكار شويد)).‏ ♦️ مواسات با امام حسين (عليه السلام ) و اهل بيت - رحمت خدا بر آنان باد - ‏نيز بايد بخاطر صدمات ظاهرى كه به آن حضرت وارد شد، باشد.