بی گمان اسفند،
یکی از پنجره های باز شده رو به ملکوت بوده...
پرواز به سمت بهار...
♥️...
#سلامبرشهدای_ماهاسفند
شیطان میگه: همین یه بار #گناه کن، بعدش دیگه خوب شو!
یوسف/۹
خدا میگه: با همین یه گناه ، ممکنه #دلت بمیره و هرگز توبه نکنی، وتا ابد جهنمی بشی...!!
بقره/٨١
#حواست_هست؟
#کارشیطان_وسوسه_است_نه_اجبار
سنگینی دنیا را تنها یك زمان حس میکنی و آن هنگامیست که #خدا رو از یاد برده باشی!
*یادت باشه!*
زندگی چهارفصله...
الان رو نگاه نکن که درگیر زمستونیم،
بهار پشت دره ...
#روز_خوش
#اسفند را دوست دارم
ماه دوازدهم
که
لبخند زمستان است، به عشق بهار!
ارادتم به اسفند نه بخاطر انسم به ماه تولدم،
بلکه
بخاطر تولد آسمانی کسانیست که دوستشان دارم؛
#شهیدیدالله_شهریاری
#شهیدسعیدطوقانی
#شهیدابراهیم_همت
#شهیدحمید_و_مهدی_باکری
#شهیدحسین_خرازی
#شهیدحسین_برونسی
#شهیدامیر_حاج_امینی
#شهیدحجه_الله_رحیمی
و...
انگار دسته گل ها را یکجا چیده اند برای گلباران بهشت خدا... اسفند عجب ماه ماهی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف و وعده فایده ندارد،
ایندفعه فقط عمل...!!!
#کلام_اقامون❤️😍
#استوری
مداحی آنلاین - میره از کاظمین تا مشهد - حسین طاهری.mp3
5.01M
دلم از دست غم آزاده
به به ببین آقا #حسین_طاهری چی خوووونده برای #میلاد_امام_جواد
♥️...دهم رجب سال ۶۰ قمری است.
خانه امام حسین (ع) سه باره نور باران می شود و از پنجره کوچک آن، آسمان مدینه روشن و پرنور می گردد.
برای حسین (ع) دسته گلی زیبا از بهشت فرو فرستاده اند.
گونه لطیف نوزاد را بوسید و
نامش را علی نهاد.
مانند دو پسر دیگرش که ترنم عاشقانه ی نام زیبا و باشکوه علی بر لب ها، یادآور مولای انس و جان شود.
نوزاد را به آغوش فشرد و فرمود که اگر خدا هزار پسر به او دهد، همه را علی نام خواهد نهاد. آری، او هم علی بود که شش ماه دیگر شکوه و نامش، رفیع تر از آسمان و زیباتر از صبح و روشن تر از باران می شد...
شش ماه گذشت.
حسین یک بار دیگر نوزاد را به آغوش فشرد.
آغوش مهربان پدر تو را در خود جای داد و چشمان او بر چشمان بی رمق تو گره خورد.
تبسم شیرینت هم آرام جان پدر بود در فراق علی اکبر و هم آتش دل سوخته اش که بی تابی ات را می دید و نمیتوانست آبی به لب های خشک تو برساند.
می گویند پدرها از شرمندگی خجالت زده که نه آب می شوند!
و حسین آن لحظه آب شد، آری راز تمام تشنگی های عالم همین شرمندگی حسین است.
تو سند زنده کربلایی. تو شش ماهه عاشورایی. تو آمده بودی که در قافله عشاق بمانی. تو آمده بودی که همسفر کربلا شوی. تو آمده بودی که از حج ناتمام به خدا برسی. میلاد تو شادی را غریبانه کنار می زند و اشک را در چشمان همه جاری می سازد.
تو کوچکترین شهید روز عاشورا و بزرگترین باب الحوائج عالمی.
سلام بر نام بلندت که گره گشای هر درد و مرهم هر دل شکسته است، ای علی اصغر...
#میلادشمبارک 🌸🍃
حرم قُرُق شده تا مادر علی برسد...
♥️
#خداخانهاشرابرایتگشودهعلی_جانم...
• @bayad_ghavi_shavim
1_865258206.mp3
12.03M
#سرودفوق_العاده_زیبا😍
با علی هر کی،آقا میشه...
کربلایی #مـهدی_رعنایی
#ولادت_امیرالمومنین_علی
#روز_پدر
جای خالی بعضی نبودن ها با هیچ بودنی پر نمی شود...
مخصوصا اگر آن آدم پشت و پناهِ دل های زیادی باشد که از نبودنش شکسته اند...
یک نفر مثل کوه
یک نفر شبیه پدر
یک نفر به نام شهید...
#مثلپدر #شهیدانه
#سردارشهید #روز_پدر
#حاجقاسم
بعضی ها پدر شناسنامه ای آدم نیستند، اما یک عمر پدرانه در مقابل همه ی طوفانها میایستند تا سوز ناامنی سمت تو نیاید... حتی حاضرند... نیمه شب... فرودگاه بغداد... پدری را در حقت تمام کنند...
• @bayad_ghavi_shavim
DorreNajaf.mp3
7.11M
خوشبحال هر کسی این روزا توی ایوون طلاست...
#محمد_حسین_پویانفر
🍃🌸امشب #میلاد کسی است که تفسیر میکند✨
*مردانگی را
*جوانمردی را
*قوامیت را
*همسر بودن را
*پدر بودن را
*شیعه بودن را
امشب میلاد یک #مرد است؛
✨مردی که پدری میکند تمام مؤمنین را
مردی که امامت میکند شیعیان را
مردی که #عدل است، #میزان است، #شفیع است ...🌸🍃
#روز_پدر #ولادت_حضرت_علی
#ولادت_امیرالمومنین
• @bayad_ghavi_shavim
📍میدانی #محب_علی بودن خوب است اما کافی نیست!
اصلا مگر محبت بدون عمل میشود؟ اصلا محبت واقعی است؟
✔️کسی میتواند ادعا کند علوی است که معاویههای زمان را و نقشههایشان را بشناسد،✨
وگرنه اسیر فریبهای عمروعاصهای زمان میشود.💥
باید #بصیر باشد، مجهز باشد به شناخت فتنه، باید بتواند درست تصمیم بگیرد و #انتخاب_درست بکند، باید بتواند تشخیص دهد که امور را دست ابوموسیها نسپارد.
🔅اگر اینطور بود که علوی است و الا هرقدر هم ادعا کند، آخر خودش قرآن بر سر نیزه را به #قرآن_ناطق ترجیح میدهد.
و بعد همه چیز را به گردن امام میاندازد ...
🎯این قصه چقدر آشناست، انگار تاریخ تکرار شده!⚡️
#ولادت_حضرت_علی #محب_علی #علوی #شناخت_فتنه #بصیرت
#قرآن_ناطق #انتخاب_درست
• @bayad_ghavi_shavim
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سطح ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅صلیالله علیک یا #أباعبداللهالحسین...🥀
#شب_جمعه و #هوای_حرم
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#بینالحرمین
┄═❁๑🍃🌸🍃๑❁═┄
✨|| فرهنگی سطح دو ||✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ساعت عاشقی...
✍باز دوباره شب جمعه شد و باز بی قرار یار، باز لحظه ی شهادت و باز این دست های تنهای بی قرار. غم ظهور و نیامدنت بس نبود عزیزِ جان؟ این درد جانسوز هم بر آن اضافه شد و لبریز شد کاسه ی صبر جان.
پس از این دیگر شب های جمعه هیچ وقت مثل گذشته نخواهد بود... ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه...
"فزت و رب الکعبه، رستگار شدم پیروز شدم من رسیدم من بردم..." جانان بگو پس نوبت ما کی میرسد؟ دنیا بدون تو دیگر جای قشنگی نیست...
شنیدهام
یکی از مداحان زاهد و عابد تبریز به نام ملاسلطان علی، به زیارت تان مشرف شد...
این پا و آن کرد بگوید یا نگوید... مانده بود بپرسد یا نپرسد...
صدای محکم و گیرایتان بلند شد:
بپرس سلطان علی... بگو آن چه در دل داری...
لب باز کرد و گفت:
آقاجان
من روضه خوانم... دلم پیش این حرف مانده و سرگردان است...:"اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه میکنم"شما... واقعا این را فرمودهاید آقاجان؟...
بیدرنگ پاسخش دادید:
بله، درست است سلطان علی...
و او اندوهگین و سربه زیر پرسید:
یابن الحسن ع!
آیا برای مصیبت ارباً اربا شدن عمویتان حضرت علی اکبر(ع) است که خون گریه میکنید؟
چشمان محمدیتان بارانی شد و آهسته فرمودید:
اگر عمویم علی اکبر(ع) هم بود، خودش هم خون گریه میکرد.
رحمت الهی جاری بود و سلطان علی نمیخواست از بارش پرمهرِ کلماتتان محروم شود، باز پرسید:
مولایم...آیا این اشک خونین برای مصیبت علقمه و عمویتان حضرت ابالفضل العباس(ع) است؟
آهی کشیدید، سر مبارکتان را پایین انداختید، دست روی دست کشیدید و با صدای لرزان گفتید:
آه... برای این مصیبت...برای این غم بزرگ...اگر عمویم عباس(ع) هم بود خون گریه میکرد.
دلش نمی آمد باز بپرسد... دلش نمیآمد نپرسد و این راز عجیب را نداند...ماند چه کند... به غم و خجالت و بغض پرسید:
یابن فاطمه س
آیا این بی تابی و حزن برای مصیبت جدتان حضرت سید الشهدا(ع) و گودی قتلگاه است؟
شنیده ام
شانه های مبارکتان لرزید...به گریه افتادید... اشک های زلالتان بر گونه مبارکتان می غلطید و دل سلطان علی میلرزید... دل ملائک زائر قبر حسین لرزید...دل عرش خدا... دل مادرش زهرا...
لب گشودید:
آه...آه...اگر جدم حسین بن علی ع هم بود، خون گریه میکرد.
از سوز دلتان، دلش سوخت و آتش گرفت و خاکستری ماند...شبیه خاکستر پارچه های سوخته یک خیمهی کوچک در دل صحرا...
از میان دود و آتش دل پرسید:
ای آقای من!
پس این کدام مصیبت است که شما برایش اشک که نه... خون گریه میکنید؟
سربرگردانید. طوری که چشم های زیبای غم بار تان دیگر پیدا نبود... مکث کردید... نفس زمین و زمان حبس شده بود
آهسته گفتید:
اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها) ...
گفتید و دیگر صدایتان نیامد...
سلطان علی چشم که باز کرد...رد دو قطره خونین روی زمین بود و بوی عطری که شبیه تمام گل های محمدی عالم بود و دیگر نبود...
#وفات_حضرت_زینب